تسلیم در برابر محمد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسلیم کامل و همه جانبه در برابر
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، موجب
سعادت و خوشبختی و
از نشانههای
ایمان است.
تسلیم کامل و همه جانبه در برابر داوری
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، نشانه
ایمان است:
فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجـا مما قضیت ویسلموا تسلیمـا.
به پروردگارت
سوگند که آنها
مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس
از داوری تو، در
دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم باشند.
پس اگر
بندگان خدا تسلیم
حکم رسول شدند، و
از هیچ حکم آن جناب در باطن دلشان ناراحت نگشتند، آن وقت است که
مسلمان واقعی شدهاند، و در این صورت است که میتوان گفت بطور قطع تسلیم حکم خدایند، و حتی در برابر حکم تکوینی خدا نیز تسلیماند، آری تسلیم بودن در برابر حکم دینی و تشریعی خدا، دلیل بر تسلیم بودن در برابر
حکم تکوینی او است. و این مرحله یکی
از مراحل ایمان است، که هر مؤمنی به آن مرحله برسد صفاتی در او رشد میکند، که
از همه روشنترش تسلیم
شدن در برابر همه دستورات و مقدراتی است که
از ناحیه خدای تعالی به وی میرسد و چنین کسی دیگر حالت
اعتراض و چون و چرا به خود نمیگیرد، نه در
زبان ردهای میگوید، و نه در
دل نقی میزند، و به همین جهت است که میبینیم در آیه مورد بحث تسلیم را مطلق آورده است.
از این جا روشن میشود که جمله: فلا و ربک...، هر چند که به حسب لفظ تنها
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را نام برده، و فرموده: (به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند مگر وقتی که تو را در اختلافات خود حکم قرار دهند)، در نتیجه به
ذهن میرسد که مساله مخصوص
احکام تشریعی خدای تعالی است لیکن مساله منحصر به آن نیست، چون به قول معروف مورد، مخصص نیست در آیه شریفه سخن
از این رفته بود که
مسلمانان نباید به غیر رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مراجعه کنند، با این که خدا بر آنان
واجب فرموده که تنها به او رجوع کنند قهرا احکام تشریعی مورد گفتگو قرار میگیرد لیکن مساله تسلیم منحصر به آن نیست، بلکه معنای آیه
عام است، و شامل احکام تشریعی خدا و رسول و احکام تکوینی خدای تعالی هر دو میشود.
بلکه
از این هم عمومیتر است و شامل قضای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یعنی داوری آن جناب و حتی همه روشهایی که آن جناب در زندگیش
سیره خود قرار داده میشود، و مسلمانان (اگر ایمانشان مستعار و سطحی نباشد)، باید اعمال آن جناب را سیره خود قرار دهند، هر چند که خوشایندشان نباشد.
پس هر چیزی که به نحوی
از انحا و به وجهی
از وجوه انتسابی به خدا و رسول او صلیاللهعلیهوآلهوسلّم داشته باشد، چنین مؤمنی نمیتواند آن را رد کند، و یا به آن اعتراض نماید و یا
از آن اظهار خستگی کند و یا به وجهی
از وجوه
از آن بدش آید، چون اثر در همه مشترک است، و مخالفت در همه آنها ناشی
از شرک است،
تسلیم کامل و همه جانبه در برابر
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، موجب
سعادت و خوشبختی میشود:
ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا.
اگر (همانند بعضی
از امتهای پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به
قتل برسانید»، و یا: «
از وطن و
خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی
از آنها
عمل میکردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند، برای آنها بهتر بود و موجب
تقویت ایمان آنها میشد.
در اینجا برای تکمیل بحث گذشته درباره کسانی که
از داوریهای عادلانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله گاهی احساس ناراحتی میکردند اشاره به پارهای
از تکالیف طاقت
فرسای امم پیشین کرده و میگوید: ما
تکلیف شاق و مشکلی بر دوش اینها نگذاشتیم، اگر همانند بعضی
از امم پیشین (مانند
یهود که پس
از بت پرستی و
گوساله پرستی به آنها دستور داده شد که یکدیگر را به
کفاره این
گناه بزرگ به
قتل برسانند و یا
از وطن مورد علاقه خود بیرون روند) به اینها نیز چنین دستور سنگین و سختی را میدادیم، چگونه در برابر انجام آن طاقت میآوردند، اینها که درباره آبیاری کردن یک نخلستان و داوری پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به آن،
تسلیم نیستند، چگونه میتوانند
از عهده آزمایشهای دیگر در آیند مسلما اگر چنان دستوری به آنها میدادیم که یکدیگر را بکشید یا
از وطن خود
خارج شوید، تنها عده کمی
از آنها آن را انجام میدادند. (و لو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم ما فعلوه الا قلیل منهم).
به گفته بعضی
از مفسران، مسئله تن در دادن به کشته
شدن و
خارج شدن از وطن،
از جهاتی شبیه به یکدیگرند، زیرا
بدن وطن روح آدمی است، همانطور که
وطن همانند
جسم انسان است، هم ترک
وطن جسم، کار مشکلی است و هم
چشم پوشی
از وطنی که زادگاه و جایگاه انسان است.
سپس میفرماید: اگر آنها اندرزهای
خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بپذیرند هم به سودشان است، و هم باعث تقویت ایمان آنها است، (و لو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا). جالب توجه اینکه در این آیه،
از فرمانها و احکام الهی تعبیر به
موعظه و اندرز شده است، اشاره به اینکه احکام مزبور چیزی نیست که به سود فرمان دهنده (خداوند) بوده باشد، بلکه در
حقیقت اندرزهایی است که به
سود خود شما است، و لذا بلا فاصله میفرماید اطاعت اینها هم به سود شما است و هم موجب تقویت ایمان شما میگردد. به این نکته نیز باید توجه داشت که آخر
آیه میگوید: هر قدر انسان در مسیر اطاعت فرمان خدا گام بردارد ثبات و استقامت او بیشتر میشود در واقع اطاعت فرمان یک نوع
ورزش روحی برای انسان است که ادامه و تکرار آن همانند ورزشهای جسمانی روز بروز قوت و
قدرت و ثبات و استحکام بیشتری میآفریند، و تدریجا انسان به جایی میرسد که هیچ قدرتی نمیتواند بر نیروی
ایمان او غلبه کند و او را بفریبد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۹۴، برگرفته از مقاله «تسلیم در برابر محمد صلیاللهعلیهوآله».