تسلی (شاعران)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَسَلّی، تخلص چند شاعر پارسی زبان
ایران و
هند در سدههای ۱۱-۱۳ق/۱۷-۱۹م است.
میرمحمدمعصوم تسلی استرابادی (سدۀ ۱۱ق)، فرزند میرمحمدامین معروف به میرلوحی یا میرجی.
از او دو اثر باقیمانده است: رسالهای در علم رمل و دیوان اشعارش به نام قضا و قدر. تسلی در هند درگذشت.
تسلی اصفهانی، فرزند اوحدالدین حسینی بلیانی. وی در دورۀ جهانگیر (۱۰۱۳-۱۰۳۷ق)، به هند رفت، مدتی در آنجا زندگی کرد، ولی بار دیگر به
ایران بازگشت و در
کاشان اقامت گزید.
ابوالحسن تسلی شیرازی فرزند میرزاجعفر، از
سادات دستغیب شیراز است.
وی مدتی در خدمت
ابوالوالی به تحصیل پرداخت، پس از آن به
اصفهان و سپس به عتبات رفت و بار دیگر به
شیراز بازگشت. از او ابیاتی در تذکرهها نقل شده است.
رجبعلی تسلی شیرازی (سدۀ ۱۳ق)، که به شغل جدولکشی، صحافی و تذهیب روزگار میگذراند و در صحن
شاهچراغ حجرۀ صحافی و تذهیب کاری داشت.
وی صاحب دیوانی بوده که از میان رفته است. با این حال، چند بیتی از او در تذکرهها آمده است.
محمدابراهیم تسلی شیرازی، که در شیراز به شغل تازیانهبافی (قَمچی) روزگار میگذراند. وی در دورۀ جلالالدین اکبر (د ۱۰۱۴ق) راهی
هندوستان شد و در آنجا با کسانی مانند
مسیحالزمان،
الاهی شیرازی،
قاسم کاهی و ابوالفضل، از شاگردان
صائب، مصاحبت یافت.
تسلی در ۱۰۳۴ق/۱۶۲۵م، همراه
مسیح
الزمان راهی
مکه شد و در مراجعت به هند درگذشت
ابیات پراکندهای از او باقیمانده است.
ابوالسلوک تسلی قاجار، شاعرِ عارف مسلکِ سدۀ ۱۳ق، که «قضا» و «قاجار» نیز تخلص میکرد. او مدتی منشی و مستوفی فرمانداران قاجاری در
مازندران،
تهران و
تبریز بود. سرودههایش بیشتر در مدح، مرثیۀ مذهبی و غزل است.
جهانگیر تسلی لرستانی، از شاعران دورۀ
شاه عباس صفوی و فرزند شاه وردیخان حاکم لرستان بود که به دست همین شاه کشته شد. تسلی پس از قتل پدرش راهی شهرهای مختلف شد، تا سرانجام در کازرون به خدمت شیخ ابوالقاسم کازرونی رسید و دو سال نزد وی به کسب دانش پرداخت.
پس از آن راهی شیراز شد و از آنجا به هند رفت و در ۱۰۲۵ق/۱۶۱۶م، در ۱۹ سالگی به دربار عبدالرحیمخان خانان راه یافت و او را مدح گفت. تخلص او، نخست «حفظی» بود، ولی بعدها
عبدالباقی نهاوندی صاحب کتاب
مآثر الآثار، تخلص «تسلی» را برای او برگزید. از سرودههای او نمونهای در دست نیست.
تسلی لکهنوی، لاله تیکارام رای. پدرش گوپال رای، بخشیگری (وقایع نگار) سپاه نواب وزیرالممالک را به عهده داشت. خانوادۀ او اهل
اُتاوه بود، اما خود وی حدود سال ۱۱۸۴ق/۱۷۷۰م در
لکهنو زاده شد.
تسلی در جوانی سرودههای شاعران بزرگ را جمعآوری میکرد، اما بعدها خود به سرودن شعر به زبانهای فارسی و اردو پرداخت.
او سرودههای فارسی و اردوی خود را به نظر
محمد فاخر مکین و
مصحفی همدانی میرساند.
از سرودههای فارسی او هیچ بیتی در تذکرهها باقی نمانده است.
(۱) آزرده، محمد صدرالدین، تذکرۀ آزرده، به کوشش مختارالدین احمد، کراچی، ۱۹۷۴م.
(۲) احمدعلی هاشمی سندیلوی، مخزن الغرائب، به کوشش محمدباقر، لاهور، ۱۹۶۸م.
(۳) بسمل شیرازی، علیاکبر، تذکرۀ دلگشا، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، ۱۳۷۱ش.
(۴) داور، محمد مفید، مرآت الفصاحه، به کوشش محمود طاووسی، شیراز، ۱۳۷۱ش.
(۵) دیوانبیگی، احمد، حدیقة الشعراء، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۶) شفیق لچهمی، نراین، شام غریبان، به کوشش محمد اکبرالدین صدیق، کراچی، ۱۹۷۷م.
(۷) شیفته، محمدمصطفی خان، گلشن بیخار، لاهور، ۱۹۷۳م.
(۸) صبا، محمدمظفرحسین، تذکرۀ روز روشن، به کوشش محمدحسین رکنزادۀ آدمیت، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۹) عبرت، محمدعلی، مدینة الادب، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۰) عظیمآبادی، حسینقلیخان، نشتر عشق، دوشنبه، ۱۹۸۱م.
(۱۱) علی حسنخان، صبح گلشن، به کوشش عبدالمجیدخان، بهوپال، ۱۲۹۵ق.
(۱۲) غنی، فرخآبادی محمدعبدالغنی، تذکرة الشعراء، علیگره، ۱۹۱۶م.
(۱۳) فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۴) گلچین، معانی احمد، کاروان هند، مشهد، ۱۳۶۹ش.
(۱۵) محمود میرزا قاجار، سفینة المحمود، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۴۶ش.
(۱۶) مرکزی، خطی.
(۱۷) مصحفی، غلام همدانی، تذکرۀ هندی، لکهنو، ۱۹۸۵م.
(۱۸) مفتون دنبلی، عبدالرزاق، گلستان دارا، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۴۳ش.
(۱۹) منزوی، خطی مشترک.
(۲۰) ناصر سعادت، علیخان، تذکرۀ خوش معرکۀ زیبا، لاهور، ۱۹۷۰م.
(۲۱) نوشاهی، عارف، فهرست نسخههای خطی فارسی، لاهور، ۱۳۶۲ش.
(۲۲) نهاوندی، عبدالباقی، مآثر رحیمی، کلکته، ۱۹۲۴م.
(۲۳)نصرآبادی، میرزاطاهر، تذکرۀ نصرآبادی، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۶۱ش؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تسلی»، شماره۵۹۲۹.