تسخیر ابرها (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در قرآن در باره
تسخیر ابرها آیاتی نازل نموده است که به آنها اشاره می کنیم.
مسخر بودن ابرها میان آسمان و زمین، از آیات خداوند است.
ان فی خلق السمـوت...
والسحاب المسخر بین السماء والارض لایـت..
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در
دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از
مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که
عقل دارند و میاندیشند
این ابرهای متراکم که بالای سر ما در گردشند و میلیاردها تن
آب را بر خلاف قانون جاذبه در میان
زمین و آسمان، معلق نگاه داشته، و آنها را از هر نقطه به نقطه دیگر میبرند، بی آنکه کمترین خطری ایجاد کنند، خود نشانهای از
عظمت اویند.
بعلاوه اگر آبیاری و" منصب آبدهی" آنها نبود در سرتاسر خشکیهای روی زمین نه قطره آبی برای نوشیدن وجود داشت و نه چشمه و جویباری برای روئیدن گیاه، همه جا ویرانه بود و
کویر بود و بر همه جا خاک مرده پاشیده میشد، این نیز جلوه دیگری از
علم و
قدرت او است.
سحاب (ابر) عبارتست از همان بخار متراکم، که بارانها از آن درست میشود و این بخار ما دام که از زمین بالا نرفته و روی زمین افتاده است، ضباب (
مه) نام دارد، و وقتی از زمین جدا شده و بالا رفت، نامش
سحاب یا غیم یا غمام و غیره میشود.
و کلمه (تسخیر) به معنای آن است که چیزی را در عملش مقهور و ذلیل کنی، بطوری که به دلخواه تو کار کند، نه به دلخواه خودش و ابر در حرکتش و سردی و گرمیش و باریدن و نباریدنش و سایر اعمال و آثاری که دارد، مقهور و ذلیل خداست آنچه میکند باذن خدا میکند و سخن در آیت بودن ابرها هم نظیر همان سخنی است که در باره آب و باد و بقیه نامبردههای در آیه مورد بحث آوردیم.
این را هم باید بدانی که اختلاف شب و روز و آبی که از آسمان فرو میریزد و بادهایی که از این سو به آن سو
حرکت میکند و ابرهایی که در تحت
سلطه خدای تعالی است، یک عده از حوادث عمومی است که نظام تکوین در پدیدههای زمینی از مرکبات گیاهی و حیوانی و انسانی و غیره، بستگی به آنها دارد.
پس آیه مورد بحث بوجهی به منزله تفصیلی است برای اجمال در آیه: (و بارک فیها، و قدر فیها اقواتها، فی اربعة ایام، سواء للسائلین و در زمین برکت نهاد و اقوات سکنه آن را در چهار فصل تقدیر نمود و برای محتاجان تبعیضی در آن نیست).
ابرها در
تسخیر خداوند است.
وظـللنا علیکم الغمام..
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم
وهو الذی یرسل الریـح بشرا بین یدی رحمته حتی اذا اقلت
سحابـا ثقالا سقنـه لبلد میت.... .
او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد تا ابرهای سنگین بار را (بر دوش) کشند (سپس) ما آنها را به سوی زمینهای مرده میفرستیم
اقلال" به معنای حمل کردن، و"
سحاب" و"
سحابه" به معنای ابر است، و بین این دو کلمه همان فرقی است که بین" تمر" و" تمرة" است. و سنگین بودن
سحاب، به اعتبار سنگینی آبی است که حمل میکند، و لام" لبلد" یا به معنای" الی" و معنی جمله این است که: ما
باران را به سوی سرزمینی مرده روانه کردیم، و یا به همان معنای خودش (برای) است. .
. وظـللنا علیهم الغمـم..
> و ابر را بر سر آنها
سایبان قرار دادیم
هو الذی یریکم البرق خوفـا وطمعـا وینشئ
السحاب الثقال.
او کسی است که
برق را به شما نشان میدهد، که هم مایه
ترس است و هم مایه امید و ابرهای سنگین بار ایجاد میکند!
ممکن است جمله" و ینشئ
السحاب الثقال" که در آخر آیه فوق آمده، ارتباط با خاصیت برق داشته باشد که ابرها را سنگین بار از دانههای پر پشت باران میسازد!
میدانیم از نظر علمی پیدایش برق به خاطر آنست که دو قطعه ابر با الکتریستههای مختلف (مثبت و منفی) به هم نزدیک میشوند و درست همانند سر دو سیم برق که به هنگام نزدیکی جرقه میزند آنها نیز جرقه عظیمی ایجاد کرده و به اصطلاح تخلیه الکتریکی میشوند.
اگر جرقههای کوچکی که از سر دو سیم در برابر چشم ما آشکار میشود، صدای خفیفی دارند، در عوض صدای جرقه آسمانی برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن میزان الکتریسته بقدری شدید است که" رعد" را به وجود میآورد.
و هر گاه قطعه ابری که دارای
الکتریسته مثبت است به زمین که همیشه الکتریسته منفی دارد نزدیک شود، جرقه در میان زمین و ابر ایجاد میشود، که آن را" صاعقه" میگویند، و خطرناک بودنش به همین دلیل است که یک سر آن، زمین و نقطههای مرتفعی است که به اصطلاح نوک این سیم را تشکیل میدهد، حتی یک انسان در یک بیابان ممکن است عملا تبدیل به نوک این سیم منفی شود و درست
جرقه وحشتناکی بر سر او فرود آید و در یک لحظه کوتاه تبدیل به خاکستر شود، و نیز به همین دلیل است که به هنگام
رعد و برق در بیابانها باید فورا به کنار درخت یا دیوار یا کوه و یا هر نقطه مرتفعی پناه برد، و یا در گودالی دراز کشید.
به هر حال برق که از نظر بعضی شاید شوخی طبیعت محسوب میشود، با اکتشافات علمی روز ثابت شده که فوائد و برکات فراوانی دارد که ذیلا به سه قسمت آن اشاره میشود.
۱- آبیاری- برقها معمولا حرارات فوق العاده زیاد گاه در حدود ۱۵ هزار درجه سانتیگراد! تولید میکنند، و این
حرارت کافی است که مقدار زیادی از هوای اطراف را بسوزاند و در نتیجه فشار هوا فورا کم شود، و میدانیم در فشار کم، ابرها میبارند، و به همین دلیل، غالبا متعاقب جهش برق رگبارهایی شروع میشود و دانههای درشت باران فرو میریزند، و از اینرو برق در واقع یکی از وظائفش آبیاری است.
۲-
سمپاشی به هنگامی که برق با آن حرارتش آشکار میشود قطرات باران با مقداری اکسیژن اضافی ترکیب میشوند و آب سنگین یعنی آب اکسیژنه ایجاد میکنند و میدانیم آب اکسیژنه یکی از آثارش کشتن میکربها است، و به همین جهت در مصارف طبی برای شستشوی زخمها به کار میرود، این قطرات آب اکسیژنه هنگامی که بر زمینها میبارد، تخم آفات و بیماریهای گیاهی را از میان میبرد، و سمپاشی خوبی از آنها میکند و به همین جهت گفتهاند هر سال که رعد و برق کم باشد آفات گیاهی بیشتر است!.
۳- تغذیه و کودرسانی- قطرات باران که بر اثر برق و حرارت شدید و ترکیب، یک حالت
اسید کربنی پیدا میکند که به هنگام پاشیده شدن بر زمینها و ترکیب با آنها یک نوع کود مؤثر گیاهی میسازد.
و گیاهان از این طریق
تغذیه میشوند.
بعضی از دانشمندان گفتهاند مقدار کودی که در طی سال از مجموع برقهای آسمان در
کره زمین به وجود میآید دهها ملیون تن است! که رقم فوق العاده بالایی میباشد.
بنا بر این میبینیم همین پدیده ظاهرا پیش پا افتاده و بی خاصیت
طبیعت چقدر پربار و پربرکت است، هم آبیاری میکند، هم
سمپاشی میکند، و هم تغذیه، و این نمونه کوچکی از اسرار شگرف و پردامنه عالم هستی است که رهنمون روشنی بر مساله خداشناسی میتواند باشد.
اینها همه از یک سو برکات برق است، و از سوی دیگر آتش سوزیهایی که از یک نوع آن (
صاعقه) به وجود میآید گاهی ممکن است انسان یا انسانها یا درختانی را بسوزاند. هر چند این امر کم و نادر است، و قابل اجتناب، ولی میتواند عامل
خوف و
ترس شود، و به این ترتیب،
الم تر ان الله یزجی
سحابـا ثم یؤلف بینه ثم یجعله رکامـا فتری الودق یخرج من خلــله وینزل من السماء من جبال فیها من برد فیصیب به من یشاء..
آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههای باران را میبینی که از لابه لای آن خارج میشود و از آسمان- از کوههایی که در آن است
که همچون کوهها انباشته شدهاند - دانههای
تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
" یزجی" از ماده" ازجاء" به معنی راندن با ملایمت است، راندنی که برای ردیف کردن موجودات پراکنده میباشد، و این تعبیر دقیقا در مورد ابرها صادق است که هر قطعهای از آن از گوشهای از دریاها برمی خیزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوی هم میراند و پیوند میدهد، و متراکم میسازد.
" رکام" (بر وزن غلام) به معنی اشیایی است که روی هم متراکم شدهاند.
و اما" ودق" (بر وزن شرق) به عقیده بسیاری از
مفسران به معنی دانههای باران است که از خلال ابرها بیرون میآید، ولی به گفته" راغب" در" مفردات" معنی دیگری نیز دارد، و آن ذرات بسیار کوچکی از آب است که به صورت
غبار به هنگام نزول باران در فضا پراکنده میشود، ولی معنی اول در اینجا مناسبتر است، زیرا آنچه بیشتر نشانه عظمت پروردگار است همان دانههای حیاتبخش باران میباشد نه آن ذرات غبار مانند آب.
بعلاوه در هر مورد که قرآن مساله ابرها و نزول برکات را از آسمان مطرح کرده به مساله باران اشاره میکند.
آری باران است که زمینهای مرده را زنده میکند، لباس حیات در پیکر درختان و گیاهان میپوشاند، و انسان و حیوانات را سیراب میکند. ،
الله الذی یرسل الریـح فتثیر
سحابـا فیبسطه فی السماء کیف یشاء ویجعله کسفـا فتری الودق یخرج من خلــله فاذا اصاب به من یشاء من عباده اذا هم یستبشرون.
خداوند همان کسی است که بادها را میفرستد تا ابرهایی را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد میگستراند و متراکم میسازد در این هنگام دانههای باران را میبینی که از لا به لای آن خارج میشود، هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد میرساند، ناگهان خوشحال میشوند
کلمه" اثاره" به معنای
تحریک و هم به معنای پاشاندن است. و کلمه"
سحاب" به معنای ابر است. و" سماء" جهت بالا را گویند. پس هر چه بالای سر آدمی قرار دارد، و سایه بر سرش بیفکند" سماء" است. کلمه" کسف"- به کسره کاف و فتحه سین- جمع" کسفة" به معنای قطعه است. و کلمه" ودق" به معنای مقداری از باران است. و کلمه" خلال" جمع" خلة"، به معنای شکاف است.
و معنای آیه این است که: خدا آن کسی است که بادها را میفرستد، و بادها ابرها را به حرکت در آورده، و منتشر میکند، و ابرها در جهت جو بالای سر شما گسترده گشته، هر جور که خدای سبحان بخواهد بسط مییابد، و خدا آنها را قطعه قطعه روی هم سوار، و درهم فشرده میکند، سپس میبینی که مقداری
باران از شکاف ابرها بیرون میآید، و چون به مردمی که خدا میخواهد، برسد، آن مردم خوشحال میشوند، و به یکدیگر بشارت میدهند، چون ماده حیاتشان و
حیات حیوانات و گیاهان به ایشان رسیده.
والله الذی ارسل الریـح فتثیر
سحابـا فسقنـه الی بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور.
خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به
حرکت درآورند سپس ما این ابرها را به سوی زمین مردهای راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده میکنیم
رستاخیز نیز همین گونه است!
افرءیتم الماء الذی تشربون• ءانتم انزلتموه من المزنام نحن المنزلون.
آیا به آبی که مینوشید اندیشیدهاید؟!
" مزن" (بر وزن حزن) آن گونه که" راغب" در" مفردات" میگوید:
به معنی" ابرهای روشن" است، و بعضی آن را به" ابرهای باران زا" تفسیر کردهاند «۱».
این آیات و جدان انسانها را در برابر یک سلسله سؤالها قرار میدهد و از آنها اقرار میگیرد، و در واقع میگوید: آیا در باره این آبی که مایه حیات شما است و پیوسته آن را مینوشید هرگز فکر کردهاید؟
چه کسی به
آفتاب فرمان میدهد بر صفحه اقیانوسها بتابد، و از میان آبهای شور و تلخ تنها ذرات آب خالص و شیرین و پاک از هر گونه آلودگی را جدا ساخته، و به صورت
بخار به آسمان بفرستد؟
چه کسی به این بخارات دستور میدهد دست به دست هم دهند و فشرده شوند، و قطعات ابرهای باران زا را تشکیل دهند؟
چه کسی دستور حرکت به بادها و جابجا کردن قطعات ابرها و فرستادن آنها را بر فراز زمینهای خشک و مرده میدهد؟
چه کسی به طبقات بالای هوا این خاصیت را بخشیده که به هنگام سرد شدن توانایی جذب بخار را از دست دهد، و در نتیجه بخارات موجود به صورت قطرات باران، نرم و ملایم، آهسته و پی در پی، بر زمینها فرود آیند؟
اگر یک سال خورشید
اعتصاب کند، بادها از حرکت بایستند، قطعات بالای جو بخارات را مصرانه در خود نگهدارند، و آسمان بر زمین بخیل گردد، آن چنان که زرع و نخیل لب تر نکنند، همه شما از تشنگی هلاک میشوید، و حیوانات و باغها و زراعتهای شما میخشکد.
کسی که این قدرت را دارد که با وسایلی اینچنین ساده آن چنان برکاتی برای شما فراهم سازد، آیا
قادر بر احیای مردگان نیست؟ این خود یک نوع احیای مردگان است احیای زمینهای مرده که، هم نشانه
توحید و
عظمت خدا است و هم دلیل بر
رستاخیز و معاد.
و اگر میبینیم در آیات فوق فقط روی آب نوشیدنی تکیه شده و از تاثیر آن در مورد
حیات حیوانات و گیاهان سخنی به میان نیامده به خاطر اهمیت فوق العاده آب برای حیات خود انسان است، بعلاوه در آیات قبل اشارهای به مساله
زراعت شده بود و نیازی به تکرار نبود.
جالب اینکه اهمیت آب و نقش آن در زندگی بشر نه تنها با گذشت زمان و پیشرفت صنایع و علم و دانش انسان کم نمیشود، بلکه بر عکس، انسان صنعتی نیاز بیشتری به آب دارد، لذا بسیاری از مؤسسات عظیم صنعتی فقط در کنار
رودخانه های عظیم قدرت فعالیت دارند.
درک الهی بودن تسخیر ابرها در فضا، در گرو اندیشه و خردورزی است.
ان فی خلق السمـوت...
والسحاب المسخر بین السماء والارض لایـت لقوم یعقلون.
در آفرینش آسمانها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است
کلمه (عقل) که مصدر برای (عقل یعقل) است، به معنای
ادراک و فهمیدن چیزی است، البته ادراک و فهمیدن کامل و تمام، و به همین سبب نام آن حقیقتی را که در آدمی است، و آدمی بوسیله آن میان
صلاح و
فساد، و میان حق و باطل و میان راست و دروغ را فرق میگذارد، عقل نامیدهاند، البته این حقیقت مانند نیروی دیدن و شنیدن و حفظ کردن و سایرقوای آدمی که هر یک فرعی از فروع نفس اوست، نمیباشد، بلکه این
حقیقت عبارتست از نفس انسان مدرک.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۸۲، برگرفته از مقاله «تسخیر ابرها».