تزیین سخن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیاطین با تبادل گفتار به ظاهر زیبا و آراسته، درصدد
فریب و گمراه ساختن مردم می باشند و آنها در گفتار و اعمال
شیطانی خود نقشههای اسرار آمیز دارند که محرمانه به یکدیگر
القا میکنند، تا مردم از کار آنها آگاه نشوند، و طرحهای آنها کاملا پیاده شود.
شیاطین با تبادل گفتار به ظاهر زیبا و آراسته، درصدد
فریب و گمراه ساختن مردم می باشند: «وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا
شیـطین الانس والجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون» این چنین در برابر هر پیامبری دشمنی از
شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و بی اساس (برای
اغفال مردم) به طور سری (و درگوشی) به یکدیگر میگفتند و اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند (و اجبارا میتوانست جلو آنها را بگیرد ولی
اجبار سودی ندارد) بنابراین آنها و
تهمت هایشان را به حال خود واگذار!
شیاطین جمع
شیطان است که در اصل لغت به معنای
شریر میباشد و در اثر غلبه
استعمال بیشتر به ابلیس
اطلاق میشود. کلمه
جن در اصل لغت به معنای
استتار و نهان شدن است و در عرف
قرآن به معنای طائفه ای از موجودات غیر ملائکه هستند که شعور و
اراده دارند و از حواس ما پنهانند، و خداوند
ابلیس را از سنخ جن معرفی کرده است. کلمه
وحی به معنای گفتار در گوشی و پنهانی و اشاره و امثال آن است. و زخرف آن آرایشی را گویند که آدمی را به
اشتباه بیندازد، و کلمه
غرور در این آیه یا مفعول مطلق فعل مقدری است از جنس خود آن یعنی از ماده غرر، و یا مفعول له.
بنابراین، معنای آیه چنین میشود: همانطور که برای تو دشمنانی از شیطانهای
انسی و جنی درست کردهایم که پنهانی و با
اشاره علیه تو نقشه ریزی میکنند و با سخنان فریبنده مردم را به اشتباه میاندازند برای تمامی انبیای گذشته نیز چنین دشمنانی درست کرده بودیم. و گویا مراد این باشد که شیطانهای جنی به وسیله
وسوسه به شیطانهای
انسی وحی میکنند و شیطانهای
انسی هم آن وحی را بطور مکر و
تسویل پنهانی برای اینکه فریب دهند یا برای اینکه خود فریب آنرا خورده اندبه همدیگر میرسانند.
در آیه فوق خداوند وجود
شیاطین انس و جن را در برابر
انبیا به خود نسبت میدهد و میگوید «و کذلک جعلنا» (ما اینچنین قرار دادیم) و در معنی این جمله در میان مفسران گفتگو است، ولی همانطور که در سابق نیز اشاره کردیم تمام اعمال انسانها را از یک نظر میتوان به خداوند نسبت داد، زیرا هر کسی هر چه دارد از او دارد، قدرتش از او است، همچنانکه
اختیار و آزادی اراده اش نیز از او میباشد. اما مفهوم اینگونه تعبیرات هرگز،
جبر و سلب اختیار نیست، که خداوند عدهای را آنچنان آفریده که به دشمنی در برابر انبیا برخیزند. زیرا اگر چنین بود میبایست آنها در عداوت و دشمنی خود هیچگونه مسئولیتی نداشته باشند، بلکه کار آنها انجام یک
رسالت محسوب شود، در حالی که میدانیم چنین نیست.
البته
انکار نمیتوان کرد که وجود اینگونه دشمنان هر چند به اختیار خودشان بوده باشد میتواند برای مؤمنان به طور غیر مستقیم اثر سازنده داشته باشد، و به تعبیر بهتر مؤمنان راستین میتوانند از وجود هر گونه دشمن اثر مثبت بگیرند و او را وسیلهای برای بالا بردن سطح آگاهی و آمادگی و مقاومت خود قرار دهند، زیرا وجود دشمن باعث بسیج نیروهای
انسان است.
شیطان معنی وسیعی دارد و به معنی هر موجود سرکش و طغیانگر و موذی است، و لذا در قرآن به انسانهای پست و خبیث و طغیانگر نیز کلمه
شیطان اطلاق شده است، همانطور که در آیه فوق کلمه
شیطان هم به شیطانهای انسانی و هم به شیطانهای غیر انسانی که از نظر ما پنهانند اطلاق شده، اما ابلیس اسم خاص برای
شیطانی است که در برابر
آدم علیهالسلام قرار گرفت و در حقیقت رئیس همه
شیاطین است! بنابراین
شیطان اسم جنس و ابلیس اسم خاص (علم) است.
زخرف القول به معنی سخنان فریبنده است که ظاهری جالب و باطنی زشت و بد دارد و غرور به معنی اغفال کردن است.
تعبیر به وحی در آیه بالا اشاره لطیفی است به این حقیقت که آنها در گفتار و اعمال
شیطانی خود نقشههای اسرار آمیز دارند که محرمانه به یکدیگر
القا میکنند، تا مردم از کار آنها آگاه نشوند، و طرحهای آنها کاملا پیاده شود زیرا یکی از معانی وحی در لغت سخنان آهسته و در گوشی است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تزیین سخن».