ترک گناه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مهمترین مراحل در
تهذیب نفس و
سیر و سلوک،
ترک محرمّات است. یعنی همانگونه که در
تربیت و سالمسازی بدن از انجام بعضی امور و خوردن پارهای از خوردنیها باید پرهیز کرد، در تربیت و تهذیب نفس نیز از انجام برخی کارها و استفاده از بعضی غذاها باید اجتناب ورزید.
قطب راوندی از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: شگفتا که مردم از ترس
بیماری در خوردن غذا احتیاط و امساک میکنند ولی از بیم آتش دوزخ از
گناه خودداری نمیکنند.
البته این خویشتنداری و پرهیز برخلاف تمایلات نفس
انسان است و در آغاز قدری دشوار به نظر میرسد لکن با
ریاضت و مجاهدت، سرانجام، کارها آسان و راهها هموار خواهد شد، چنانکه
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: «غالِبوا انْفُسکم علی
ترک المَعاصی یَسْهل علیْکم مَفادتُها الی الطّاعات؛
در
ترک گناه با
نفس خویش دست و پنجه نرم کنید تا کشاندن آن به سوی
طاعات و
عبادات بر شما آسان شود.»
این
جنگ و گریز در
خودسازی و
تهذیب نفس نقش اساسی را ایفا میکند که در فرهنگ اسلامی از آن به «
تقوا» تعبیر میشود و اساس تمام ارزشهای اسلامی و انسانی است و هیچ عمل و کوششی بدون آن ارزش ندارد و در پیشگاه
خداوند متعال پذیرفته نیست، چنانکه میفرماید: «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛
خداوند تنها از کسانی که دارای تقوا باشند میپذیرد.»
بیتردید، هر عملی که نزد خدا مقبول نشود در اعتلای روح و صلاح و صفای آن هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت، زیرا تنها کلام طیّب و
عمل صالح به سوی او بالا میرود و تنها انسانهای پاک و صالح به خدا نزدیک میشوند، که فرمود: «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛
به سوی او (خداوند تعالی) سخنان پاکیزه صعود میکند و او عمل صالح را بالا میبرد.»
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «لا ینفَعُ اجْتهادٌ لا وَرَعَ فیهِ.
هیچ کوششی بدون
ورع و پرهیزکاری سودمند نیست.» امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید: «ان اشدَ الْعبادة الْوَرعُ؛
سختترین عبادتها پرهیزکاری است.»
و امام صادق (علیهالسّلام) در نامهای خطاب به یکی از
شیعیان مینویسد: «انْ ارَدتَ انْ یُختَمَ بِخیْرٍ عَملُکَ حتّی تُقْبَض و انْت فی افْضل الْاعمالِ فَعَظّمْ لله حقَّهُ انْ تَبْذُل نَْمائَهُ فی معاصیِه و انْ تَغْترَّ بِحلمه عنک؛
چنانچه بخواهی کارت به خوبی پایان یابد و از این
دنیا در حالی رخت بربندی که به بهترین عمل مشغول باشی، حق خدای را بزرگ بدار. مبادا نعمتهای او را در نافرمانی صرف کنی و به
حلم و بردباری او مغرور شوی.»
مفضّل بن عمرو میگوید: در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) سخن از اعمال به میان آمد، عرض کردم من در مقام عمل بسیار ضعیف و سستم. حضرت فرمود: آرام باش و از خدا آمرزش بخواه. یعنی این اندازه ناامید مباش. سپس فرمود: «انَّ قَلیل الْعملِ مَعَ التّقوی خیرٌ منْ کَثیر الْعمل بلا تقْوی؛
بیگمان عملاندکی که همراه با تقوا باشد بهتر است از عمل فراوانی که خالی از تقوا باشد.»
مفضّل میگوید عرض کردم: چگونه ممکن است کسی دارای این همه عمل خوب باشد ولی تقوا نداشته باشد؟ فرمود: آری میشود، همانند افرادی که
اطعام میکنند و با همسایگان مهربانند و درِ خانه آنها به روی مردم باز است، اما در اولین برخورد با
گناه عنان از دست میدهند و به نافرمانی و عصیان میپردازند. ولی کسانی هم هستند که توفیق انجام این گونه خدمات و نیکوکاری را ندارند، اما در برخورد با
گناه خویشتن دارند و خود را از آلودگی حفظ میکنند.
خداوند متعال میفرماید: «فَلْیَنْظُرِ الْاِنْسانُ اِلی طَعامِهِ؛
آدمی باید به قوت و غذای خود به چشم
خرد و
احتیاط بنگرد.» امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به
عثمان بن حنیف نوشت: «فما اشْتَبه علیْکَ عِلْمه فَالْفِظهُ؛
آنچه را که حلال بودنش برای تو روشن نبود از دهان بیرون بینداز.»
بنابراین، مهمترین چیزی که
مؤمن سالک باید از آغاز راه به آن توجه داشته باشد نگهداشتن
شکم و حفظ دامن از آلودگی به
حرام (از قبیل
زنا و غیره.) است، به ویژه در عنفوان جوانی که در اثر
طغیان غریزه شهوت زمینه آلودگی فراهمتر است. پس باید مراقبت کرد تا
چشم و دل هر دو پاک باقی بماند تا انسان با روحی سبکبال به آسمانها پرواز کند و سرانجام در خلوتگه راز با
پیامبران و
صدیقان و
شهیدان و صالحان همنشین گردد. اشاره است به آیه «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِین؛
و کسی که خدا و پیامبر را
اطاعت کند. در
روز رستاخیز همنشین کسانی خواهد بود که خدا بر آنها
انعام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان.»
اهل تقوا علاوه بر آنکه از حرامهای بیّن پرهیز دارند از خوردن غذاهای شبههناک و نظرهای فتنهانگیز خودداری میکنند که به قول شاعر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد •••••••• که هر چه دیده بیند دل کند یاد.
کسانی که میخواهند در این وادی توفیق داشته باشند باید از مشاغل نامشروع و معاشرت با اشخاص ناباب و نادرست خودداری ورزند و در مشاغل مشروع نیز تمام حدود و دستورهای لازم الاجراء را رعایت کنند و در اموال عمومی و
بیتالمال حداکثر احتیاط را ملحوظ دارند و اگر کارمند
دولت و خدمتگزار ملتاند، در انجام وظایف محوّله کوتاهی نورزند و حداکثر توان خود را در خدمت به مردم بخصوص محرومان و مستضعفان به کار گیرند و برای احتیاط قدری بیشتر از ساعات مقرر کار کنند که جبران مافات شود و به ویژه صاحب منصبان و آنان که در پستهای کلیدی به کار
اشتغال دارند، به تناسب مسئولیت باید بیشتر احتیاط کنند.
ولی جای بسی تاسف است که به این مطلب بهای لازم داده نمیشود و چه بسیارند کسانی که در شعار دادن داغ و پرخروش ولی در مقام عمل بیتعهّدند و حریم تقوا را رعایت نمیکنند و مخصوصاً در مورد شکم و دامن خود کنترلی ندارند. همینها هستند که بیشتر از دیگران در معرض خطر و سقوطاند و به آرمانهای
اسلام و انقلاب بیشتر ضربه میزنند. آلوده شدن شکم و دامن مقدمه آلودگی به
گناهان دیگر است و بدین جهت در
احادیث معصومان (علیهمالسّلام) نسبت به کنترل آن دو تاکید فراوان وارد شده و آن را برترین عبادت و بالاترین ریاضت به شمار آوردهاند.
ابو بصیر میگوید: شخصی حضور امام باقر (علیهالسّلام) عرض کرد: من در مقام عمل ضعیف و ناتوانم و کمتر توفیق دارم که
روزه (مستحبی) بگیرم لکن امیدوارم که بجز
حلال چیزی نخورم. امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «ایُّ الْاجتهاد افْضلُ من عفَّة بَطْنٍ و فرْجٍ؟؛
کدام کوشش و ریاضت بالاتر از حفظ شکم و دامن از حرام است؟»
مرحوم طبرسی میگوید: تمام
گناهان از آن جهت که مشتمل بر تمرّد از دستورهای الهی هستند کبیرهاند و کبیره و صغیره بودن
گناه امری نسبی است. سپس میگوید: این از اعتقادات اصحاب ما
امامیه است.
و در حدیث دیگر نیز از آن حضرت آمده است: «ما عُبِدَ اللهُ بشیْءٍ افْضل من عفَّة بطنٍ و فرْجٍ؛
هیچ عبادتی نزد خدا بهاندازه نگهداری شکم و دامن از حرام ارزش ندارد.»
گرچه تمام
گناهان از آن جهت که تمرّد از دستور خداوند تعالی است بزرگ است.
اما با توجه به خصوصیات ذاتی و تبعات مختلف و آثار گوناگونی که در آنها وجود دارد میتوان حدس زد که تمام
گناهان با هم برابر نیستند: بعضی بسیار بزرگ، پارهای بسیار کوچک و برخی متوسط است. بدیهی است
گناه قتل نفس به مراتب بزرگتر از
گناه ضرب و شتم یک انسان، و
گناه زنا بزرگتر از
گناه نگاه کردن به نامحرم است. با پذیرش این نکته در اینجا دو سؤال مطرح میشود:
الف: با اینکه همه
گناهان در مقام مقایسه با یکدیگر، شدت و ضعف دارند، آیا تقسیم
گناه به کبیره و صغیره، مطلق است یا نسبی؟
ب: بر فرض که این تقسیمبندی (تقسیم مطلق) درست باشد، معیار کبیره و صغیره چیست و با چه ملاکی میتوان
گناهان بزرگ را از
گناهان کوچک تشخیص داد؟
در پاسخ سؤال نخست باید گفت هر چند
گناهان در مقام مقایسه با یکدیگر شدت و ضعف دارند و تقسیم به کبیره و صغیره از این لحاظ نسبی است. یعنی ممکن است یک
گناه نسبت به
گناه بالاتر صغیره و نسبت به
گناه کوچکتر کبیره محسوب شود. اما همانگونه که قبلاً گفتیم
آیات قرآن و
روایات معصومین (علیهمالسّلام) در یک جمعبندی کلی،
گناهان را به دو دسته تقسیم نموده و برای تقسیمبندی معیاری کلی ذکر کردهاند؛ یعنی در یک تقسیمبندی کلی
گناهان به دو گروه کوچک و بزرگ تقسیم شده و هر گروه در جایگاه خاصی قرار گرفته است و از این نظر هیچ یک از
گناهان کوچک در ردیف
گناهان بزرگ و هیچ یک از
گناهان بزرگ در ردیف
گناهان کوچک قرار نمیگیرد.
ولی باید دانست که
گناهان از دو دیدگاه دیگر نیز قابل توصیفاند: نخست آنکه
گناهان از آن جهت که مخالفت و تمرّد از دستورهای پروردگار محسوب میشود بسیار زشت و ناپسند است و هیچ
گناهی از این لحاظ کوچک نیست و چنانچه کسی نافرمانی خدا را کوچک بشمارد مرتکب
گناهی بس عظیم شده است، که فرمود: «اشدُّ الذُنوبِ مَا اسْتَخفَّ به صاحبُهُ؛ شدیدترین
گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.»
و نیز فرمود: همه
گناهان شدید و سخت است و سختتر از همه آن
گناهی است که بر آن گوشت و خون روییده شود، زیرا گناهکار یا عذاب میشود یا مورد
رحمت واقع میگردد و تنها پاکان وارد
بهشت میشوند، یعنی با گوشت و خون روییده شده از
گناه نمیتوان وارد بهشت شد.
و در حدیث دیگر آمده است: از
گناهان کوچک یا از
گناهانی که به نظر شما کوچک شمرده میشود، بپرهیزید، زیرا برای آنها خواهانی است که آن را پیگیری میکند. ممکن است کسی پیش خود بگوید: اکنون این
گناه را انجام میدهم و سپس
توبه میکنم، گویا
گناه را نادیده گرفته و به حساب اعمال خویش نمیآورد. لکن خداوند عزّوجلّ میفرماید: «ما هر عملی که از پیش انجام دادهاند و آنچه بعدها انجام میدهند همه را بدون کم و کاست در دیوان امامت به حساب میآوریم.» و باز میفرماید: «اگر بهاندازه دانه خشخاش عملی یا حقّی در میان صخرهای یا در آسمانها و یا در زمین پنهان باشد، خداوند همه آنها را میآورد و به حسابتان میگذارد. که خدا لطیف و خبیر است.»
دوم آنکه هر چند در یک جمعبندی کلی،
گناهان به دو دسته کبیره و صغیره تقسیم شده است اما باید دانست که
گناهان کبیره همه در یک درجه نیستند چنانکه
گناهان صغیره نیز با هم برابر نیستند. ممکن است یک
گناه صغیره نسبت به صغیره دیگر، کبیره و یک
گناه کبیره نسبت به کبیره دیگر صغیره باشد و برعکس؛ زیرا علاوه بر آن معیار کلی و مشترک، که
گناهان را به دو دسته کبیره و صغیره تقسیم میکند، جهات دیگری نیز وجود دارد که در بزرگی و کوچکی
گناه مؤثر است.
شدّت و ضعف
گناه در هر دو قسم (صغیره و کبیره) منوط به دو چیز است:
قبح فعلی و
قبح فاعلی. قبح فعلی مربوط است به مفاسد و زشتیهای موجود در خود عمل قطع نظر از خصوصیات روحی و شرایط شخص بزهکار. قبح فاعلی مربوط است به شرایط ذهنی و روحی بزهکار قطع نظر از خصوصیات خود عمل. شرایط ذهنی بزهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد و طغیان و قانون شکنی و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. البته تمام
گناهان از این حیث (قبح فاعلی) بزرگ و عظیماند، زیرا سرپیچی از دستورهای خداوند بزرگ و مهربان با علم و اختیار، بسیار زشت و ناپسند است.
قطب راوندی نقل میکند: خداوند به
عزیر وحی کرد: ای عزیر! گاهی که در
معصیت افتادی به کوچکی آن نگاه مکن بلکه نگاه کن به کسی که نافرمانیاش کردهای یعنی خداوند متعال. از اینجا میتوان حدس زد که چرا اصرار بر
گناهان صغیره کبیره شمرده میشود، زیرا اصرار بر
گناه دلیل بر روح تمرّد و طغیان است و آن موجب افزایش قبح فاعلی و در نتیجه باعث عظمت
گناه میشود هر چند خود عمل خیلی زشت نباشد. در حدیث آمده است: «اعظم الذُّنوب ذنبا ما اصَرَّ علیه صاحبهُ؛ بزرگترین
گناه آن است که صاحبش بر آن اصرار ورزد.»
ولی با تمام اینها، این حالت (قبح فاعلی) نیز در تمام بزهکاران یکسان نیست، زیرا ممکن است شخصی در اثر طغیان غریزه شهوت مرتکب
گناهی بشود که دیگری همان
گناه را با انگیزه
فساد و افساد و الحاد انجام دهد، و شک نیست که
گناه دومی بزرگتر از اولی است زیرا انگیزه
گناه در فرد دوم افساد و تباهی مردم است. اینگونه
گناه بحدّی بزرگ و قبیح است که در صورت اصرار و تکرار، عامل آن به عنوان «مفسد فی الارض» شناخته شده و احیاناً به کیفر
اعدام باید محکوم شود، برعکس فرد اول که تا این حد سزاوار تقبیح و
تنبیه نیست.
بنابراین، هم در قبح فعلی و هم در قبح فاعلی شدت و ضعف وجود دارد و همین شدت و ضعف موجب میشود که یک
گناه گاهی از هر دو جهت کبیره و گاهی از هر دو جهت صغیره محسوب شود، چنانکه ممکن است از لحاظ قبح فعلی کبیره و از لحاظ قبح فاعلی صغیره، و برعکس، از نظر فعلی صغیره و از لحاظ فاعلی کبیره به حساب آید.
با توجه به این مقدمات، در مقام جمعبندی به دو نتیجه مهم میرسیم:
نخست آنکه
گناهان قُرُقگاه الهی (منطقه ممنوعه) است. کسانی که میخواهند از ورود به این منطقه احتراز کنند باید از نزدیک شدن به آن نیز اجتناب ورزند، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها؛
اینها حدود و مرزهای خداوند است، پس به آن نزدیک نشوید.» و در جای دیگر میگوید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها؛
اینها
حدود الهی است، از آنها تجاوز نکنید.»
البته تعبیر «فلا تقربوها» در تفهیم منظور رساتر است زیرا در این تعبیر از نزدیک شدن به مرز (
گناه) منع شده و در تعبیر دیگر تجاوز از مرز مورد
نهی قرار گرفته است. و در آیه دیگر میفرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنا اِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِیلاً؛
به زنا نزدیک نشوید. یعنی در اطراف زنا از قبیل نگاه و ملامسه و عوامل شهوتانگیز وارد نشوید که آن زنا عملی زشت و راهی نادرست است.»
خداوند متعال در تمام این آیات هشدار میدهد که به مرز
گناه نزدیک نشوید که هر کس در اطراف
قرقگاه (منطقه ممنوعه) عبور کند چه بسا قهراً وارد آن شده و به هلاکت برسد. و به همین مضمون احادیثی از رسولخدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) رسیده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
رسولخدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: کارها بر سه گونه است: حلال آشکار و حرام آشکار و شبهاتی میان ایندو که کاملاً حکمش معلوم نیست. پس، هر کس موارد شبهه را
ترک کند مسلّماً از
محرّمات نجات یابد و هر کس شبهات را بگیرد قهراً به حرام میافتند و از آنجا که نمیداند به
هلاکت میرسد.
از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمود: امور عالم بر سه گونه است: حلال آشکار و حرام آشکار و شبهاتی میان ایندو. هر کس از موارد شبهناک پرهیز کند مسلّماً نسبت به موارد قطعی پرهیزکارتر است، چون
گناهان قرقگاه خداوند است و هر کس گلّه خود را در اطراف قرقگاه بچراند ممکن است وارد آن شود.
ناگفته نماند که مقصود ما از ذکر این بحث و استشهاد به آیات و
اخبار، تایید نظریه اخباریین مبنی بر لزوم احتیاط در موارد
شبهه حکمیه نیست بلکه مقصود آن است که اگر کسی بخواهد مصون از
گناه باشد و در مصادیق قطعی مرتکب
گناه نشود لازم است در
شبهات مصداقیه احتیاط کند و در اطراف شبهه وارد نشود تا مبادا وسواس شیطانی و نفسانی او را وارد
گناه کند. و این نوعی ریاضت و تمرین است که سالکان راه باید به آن توجه خاص مبذول دارند و اگر کسی در این وادی قدم نگذارد بعید است که در
ترک معاصی کاملاً موفقیت داشته باشد.
دوم عدم اصرار بر
گناه است؛ یعنی
گناه هر چند کوچک باشد مؤمن سالک باید از آن دوری کند و اگر در اثر طغیان غرایز یا در اثر کوچک شمردن
گناه مرتکب
گناهی شود باید بیدرنگ خدا را یاد کند و با اشک ندامت و آب توبه خود را شستشو دهد، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «وَ الَّذِینَ اِذا فَعَلُوا فاحِشَةً اَوْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ؛
صاحبان تقوا آنهایی هستند که اگر کار بسیار زشتی انجام دهند.
گناه کبیره: یا به خود ستم روا دارند،
گناه صغیره : بیدرنگ خدا را یاد کنند و از او آمرزش بخواهند و آیا کسی جز او آمرزنده هست؟ و اینان با علم و آگاهی بر
گناه اصرار نمیورزند.»
بنابراین، انسان نباید هیچگاه
گناه را کوچک بشمرد و در مقام تدارک و جبران بر نیاید. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «لا تستصْغروا قلیل الاثام فانَّ الصَّغیر یحْصی و یرجعُ الی الْکبیر؛
گناه کم را کوچک نشمارید زیرا
گناهان کوچک به حساب شما نوشته میشود، که در اثر تکرار و اصرار، به
گناه بزرگ برمیگردد.»
حضرت علی (علیهالسّلام) در جای دیگر میفرماید: خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در چهار چیز پنهان کرده است. یکی از آنها
خشم اوست که در میان نافرمانی از دستورهایش پنهان کرده است. پس هیچ
گناهی را کوچک مپندار که ممکن است خشم خدا در آن نهفته باشد و تو ندانی.
اصرار بر
گناه ممکن است انسان را به مرز
کفر و
الحاد بکشاند، چنانکه خدای تعالی میفرماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ اَساؤُا السُّوآی اَنْ کَذَّبُوا بِآیات اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنْ؛
سرانجام آنها که به
گناه اصرار میورزند به تکذیب آیات خدا و مسخرهکردن آن میرسد.»
چرا اصرار بر
گناه چنین سرانجامی را در پی دارد؟
زیرا اصرار بر
گناه قلب آدمی را فاسد میکند.
گناه مانند سمّی مهلک است که اگر ساعتی تاخیر در علاج آن کند تمام امعاء و احشاءِ انسان را متلاشی و او را نابود میکند. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: پدرم امام باقر (علیهالسّلام) میفرمود: هیچ چیز برای قلب زیانبارتر از
گناه نیست؛ چه آنکه قلب با
گناه میآمیزد و با آن گلاویز میشود تا بالاخره
گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه میسازد.
یعنی قلب به حساب طبع اولی، ملکوتی و رو به خدا است ولی در اثر
گناه چهرهاش وارونه گشته، ناسوتی و شیطانی میشود. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «انَّ الرَّجُل یُذُنِبُ الذَّنبَ فیُحْرم صلوة الَّلیل و انَّ الْعمل السَّیِیّءَ اسْرعُ فی صاحبهِ من السّکّینِ فی اللَّحْم؛
گناه انسان را از عبادت و
تهجّد محروم میسازد و لذّت مناجات با خدا را از او
سلب میکند و تاثیر
گناه از کارد برنده سریعتر است.»
مرحوم نراقی میفرماید: مبادا کسی فکر کند که وزر و وبال
گناه گریبان او را نمیگیرد؛ چنین چیزی نشدنی است، زیرا پیامبران از آثار
ترک اولی مصون نماندند چه برسد به دیگران. البته چون خداوند پیامبران و اولیای خود را دوست میدارد آنها را در همین دنیا زود گوشمالی میدهد تا در آخرت آسوده باشند اما کفّار و فجّار از این نعمت محرومند و آنقدر به آنها مهلت داده میشود که بر
گناه بیفزایند تا مستوجب عذاب بیشتر شوند.
از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: هرگاه خداوند عزّوجلّ برای بندهای خوبی بخواهد کیفر او را در دنیا جلو میاندازد، و چنانچه بدی او را بخواهد به او مهلت میدهد تا در
روز قیامت به طور کامل کیفر شود.
این کلام، مضمون
آیه شریفه ۱۷۸
سوره آلعمران است که میفرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِاَنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛
آنها که
کافر شدند. و راه طغیان پیش گرفتند. تصور نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم به سود آنها است. ما به آنها مهلت میدهیم که بر
گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکنندهای برای آنها است.»
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ترک گناه ومحرمات »، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۷/۱۸.