ترک حرص (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میل شديد به چيزى يا براى به دست آوردن چيزى را
حرص می نامند.
حِرص، از
رذایل اخلاقی به شمار میرود.
امیدواری به
فضل الهی ، زمینه ساز پرهیز از طمعورزی نسبت به داراییهای دیگران است.
«ولا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن وسـلوا الله من فضله ان الله کان بکل شیء علیما»؛ برتریهایی را که
خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده
آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق
عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و
زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد). و از
فضل (و
رحمت و
برکت ) خدا، برای رفع تنگناها
طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.
پاک ساختن نفس از آلودگی به
بخل و
حرص، از موجبات رستگاری میباشد.
«... ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون»؛ و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین
مدینه ) و در سرای
ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان
هجرت کنند دوست میدارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و
حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند!
«.. ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون»؛ پس تا میتوانید
تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و
اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که از بخل و
حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!
انصار به اموال عطا شده به
مهاجران ، از «فیء»
طمع نداشتند.
«والذین تبوءو الدار والایمـن من قبلهم یحبون من هاجر الیهم ولا یجدون فی صدورهم حاجة مما اوتوا ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون»؛ و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین مدینه) و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست میدارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و
حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند!
اجتناب از طمعورزی و آرزوی دستیابی به نعمتهای خدادادی دیگران
لازم است.
«ولا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن وسـلوا الله من فضله...»؛ برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده
آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید
حقوق هیچیک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.
اجتناب هر یک از
زنان و
مردان ، از طمعورزی به مزایای خدادادی و اکتسابی یکدیگر لازم میباشد.
ولا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن وسـلوا الله من فضله...
باز نداشتن طمع
مؤمنان به
ثروت اغنیا از گواهی به
حق لازم است.
«یـایها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الولدین والاقربین ان یکن غنیـا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا وان تلووا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! کاملاً
قیام به عدالت کنید! برای خدا
شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به
زیان خود شما، یا
پدر و
مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها
غنیّ یا
فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از
هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را
تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
خشنود بودن به عطای خدا و طمع نداشتن به بیش از حق خود لازم است.
«ولو انهم رضوا ما ءاتـهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله سیؤتینا الله من فضله ورسوله انا الی الله رغبون»؛ (در حالی که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: «
خداوند برای ما کافی است! و بزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما میبخشند؛ ما تنها رضای او را میطلبیم.» (برای آنها بهتر است)!
تارکان حرص و آز را در
بهشت گرامی میدارند.
«ان الانسـن خلق هلوعـا»؛ به
یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است،
«الا المصلین»؛ مگر نمازگزاران،
«اولـئک فی جنـت مکرمون»؛ آنان در باغهای بهشتی (پذیرایی و) گرامی داشته میشوند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۳۸۸، برگرفته از مقاله «ترک حرص»