• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ترور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترور فعالیتی نمادین که نیازمند کاربرد ترس و تهدید برای اهدافی که باعث برخورد و تنش است و بوسیله رفتارهای غیر طبیعی که متضمن توقعات سیاسی است صورت می‌گیرد.
هرچند برای ترور تعریف‌های مختلفی ارائه شده اما در عرصه بین المللی هیچ تعریفی به صورت رایج برای ترور تشخیص داده نشده است. در پس فعالیت‌های تروریستی دلایلی وجود دارد که عبارتند از: دلایل روانشناسی، دلایل اقتصادی، دلایل فرهنگی و اجتماعی و سیستم‌های آموزشی. همچنین ترور از چندین مرحله، آمادگی، سازماندهی، انجام عملیات و مرحله جنگ مدنی تشکیل شده است. سیستم‌های آموزشی در کشورها، نقش بسیار موثری در جلوگیری پیوستن افراد به سازمان‌های تروریستی دارند. اصولا هر حکومت، سازمان و یا حزبی برای دستیابی به مقاصد خود از طرق مختلف اقدام می‌کند، در بعضی موارد، آنها مجبورند از کانال‌های غیر متعارف جهت نیل به اهداف حیاتی موردنظر خود اقدام نمایند، امروزه یکی از مهم‌ترین این کانال‌ها که در اکثر نقاط جهان به طور وسیعی بکار رفته و به طرق مختلفی اعمال می‌شود، ترور و اعمال تروریستی است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف
       ۱.۱ - طبق قوانین جلوگیری از ترور
       ۱.۲ - طبق تعریف دایره المعارف لاروس
       ۱.۳ - طبق تعریف انگلیس
       ۱.۴ - طبق تعریف فرانسه
       ۱.۵ - جمع‌بندی
۲ - دلایل تروریسم
       ۲.۱ - دلایل روانشناسی
              ۲.۱.۱ - جوانان در دروان بلوغ
              ۲.۱.۲ - بیماران روانی و اجتماعی
       ۲.۲ - دلایل اقتصادی
       ۲.۳ - دلایل فرهنگی و اجتماعی
              ۲.۳.۱ - تغذیه افراد تروریست
              ۲.۳.۲ - نقش خانواده
              ۲.۳.۳ - تغییرات اجتماعی
              ۲.۳.۴ - نواحی فعالیت تروریست‌ها
       ۲.۴ - سیستم‌های آموزشی
              ۲.۴.۱ - لزوم به‌روز رسانی آموزش‌ها
              ۲.۴.۲ - عجز سیستم‌های آموزشی
              ۲.۴.۳ - نقش سیستم‌های آموزشی
۳ - مراحل ترور
       ۳.۱ - مرحله آمادگی
       ۳.۲ - مرحله سازماندهی
       ۳.۳ - مرحله انجام عملیات
       ۳.۴ - مرحله جنگ مدنی
۴ - منبع


ترور به عنوان یک مفهوم (concept) به معنی ترساندن است و‌ این ترساندن شدت و توانایی ایجاد احساس ترس ناگهانی در افراد به صورت رفتار خشونت‌آمیز است. اگرچه اصطلاح ترور اغلب در مورد عملی که امروزه مورد سوال بوده بکار می‌رود اما هیچ تعریف دیگری به صورت متداول که مورد پذیرش و شناخته شده باشد برای آن وجود ندارد. با وجود تعریف‌های زیادی که ترور را بیان می‌کنند در عرصه بین المللی هیچ تعریفی به صورت رایج تشخیص داده نشده است به‌ این دلیل که شخص تروریست از یک طرف تروریست فرض می‌شود از طرف دیگر جنگجوی آزادی است.
ترور در مقام تعریف (defention۳۶۰) عملی تهدید کننده است که مردم را وادار به قبول مقاصد خاصی می‌کند و رفتاری با ابزار ترس است.
حال چرا بعضی افراد ملزم به پذیرش مرگی سخت و وحشتناک و متحمل انواع زیادی مشقات و بدیها در راه اهدافشان می‌شوند؟ اصلی‌ترین دلیل که بسیار روی آن تکیه می‌شود وجود قدرتی نابرابر بین آنها و دشمنانشان که با آنها در حال جنگ و نزاع هستند می‌باشد. بنابراین عدم امکان تغییر سیستم به عنوان هدف از طرق نرمال و یا مسالمت‌آمیز باعث می‌شود آنها جنگ نظامی را به عنوان تنها راه حل در نظر بگیرند.
مهم‌ترین مشخصه ترور انتخاب اهداف به صورت اتفاقی (randomly) است و‌ این مشخصه اتفاقی بودن باعث ایجاد ترسی می‌شود که آنها سعی می‌کنند در برخوردهای بزرگ‌تر بروی افراد، به آن برسند. اگر هیچ احتیاطی برای مقابله با چنین حوادثی تدارک ندیده شده باشد کسی که به عنوان قربانی انتخاب شده است بی‌دفاع خواهد بود. این قربانی بالقوه هیچ چیز برای دفاع از خود ندارد چون زمان و مکان قتل مطابق با قواعد و اهداف تروریست می‌باشد. اینها نشانگر غیر قابل پیش‌بینی بودن عملیات (operations) تروریستی است. از دیگر مشخصه‌های‌ این عملیات بی‌رحمی، ویرانگری و غیر اخلاقی بودن آنها است. تروریسم رفتار نامشروع، سازمان یافته و سیستماتیکی بر طبق فعالیت‌های تروریستی است که پیوسته به هدف تغییر سیستم‌های کنونی صورت می‌پذیرد. ترور اهداف سیاسی مورد نظر خود را توصیه می‌کند و این در صورتی است که ترور ترساندن و عملی ترسناک است که مستلزم خشونت است. (voilence) بر خلاف جوامع صلح‌جو که بوسیله اقناع و رفتار دمکراتیک به اهداف خود می رسند، تروریسم برای نیل به اهداف خود که از جنایات و تبهکاری‌های سیاسی سنتی متفاوت است از اعمالی مانند قتل، ربودن، (kidnapping) ترساندن (intimidating) و تخریب (destruction) به صورت نظامند، سازمان یافته و سیستماتیک استفاده می‌کند.
تروریسم جهت نیل به هدف احترامی برای اقتدار و قوانین دولت قائل نیست و همچنین از خشونت در برابر جامعه برای رهایی آنها از قدرت‌های دمکراتیک و مخفی کردن ضعف‌های خود کمک می‌گیرد. آنها رویه پیشرفته‌ای برای تجهیز نیروهای ویرانگر به کمک بعضی نیروهای متخاصم خارجی فراهم می‌آورند، به نظر می‌رسد تروریست‌ها از اعمال تاریخی ساختگی برای بدست آوردن حمایت جامعه و طغیان (rebellion) آنها که نمی‌توانند با اصول و نیروهای خود بدین حمایت دست یابند استفاده نماید. آنها با خوار شمردن انسانیت و زندگی انسانی برای رسیدن به اهداف سیاسی در صدد نابودی اصول اخلاقی و قربانی کردن انسان‌های بی‌گناه هستد.

۱.۱ - طبق قوانین جلوگیری از ترور

تعریف ترور بر طبق قوانین جلوگیری از ترور از این قرار است: "ترور هر نوع فعالیتی است که بوسیله عضو یا اعضای یک سازمان به دنبال تغییر ممیزهای جمهوری (دولت) و سیستم سیاسی قضایی، اجتماعی، سکولار و اقتصادی که از طریق قرارداد (consitiution) مقرر شده است، همچنین تخریب تمامیت ارضی (territorial integrity) دولت، حکومت و مردم آن، تضعیف یا تخریب و یا یورش به اقتدار دولت، تخریب حقوق و آزادی، به مخاطره‌ انداختن (jeopardising) موجودیت دولت و جامعه، از بین بردن نظم صلح و امنیت جامعه می‌باشد. "
بطوری که در تعریف به نظر می‌رسد تروریسم نسبتاً بیشتر از ترور مورد تاکید قرار گرفته ست زیرا وقتی که مفهوم تروریسم مورد بررسی قرار می‌گیرد به عملی گفته می‌شود که هدف آن مستلزم تقریب دو حقیقت خشونت و ترس در برابر صلح و ساختار می‌باشد. از نظر یک حقوقدان ترور کاربرد خشونت در راه غیر قانونی و عملی طراحی شده برای تحریک (manipulating) طبقات اجتماعی با دستکاری (manipulating) تفاوت‌های مذهبی نژادی ملی و اجتماعی آنها که باعث می‌شود تنش و نزاع می‌باشد.

۱.۲ - طبق تعریف دایره المعارف لاروس

طبق فرهنگ و دایره المعارف بزرگ لاروس تعریف ترور عبارت است: "استفاده سیستماتیک از خشونت و ترس برای ایجاد قدرت و توانایی پذبرفته شده بوسیله جبر و زور می‌باشد و تعریف تروریسم به مجموع کل فعالیت‌های خشونت‌آمیز و اقدامات سیاسی که به طرف مردم تملکات و تشکلات آنها سوق داده می‌شود و بر اساس خشونت صورت می‌پذیرد اطلاق می‌شود. "
بر طبق نظر کلس و انسال (Keles and Unsal۳۶۲) نیروهایی که می‌خواهند بر قدرت غلبه کنند از فعالیت‌های خشن که بعضی از اقشار و گروهای مردم را تخریب می‌کند سود می‌جویند و این مردم وحشت‌زده را وادار به قبول باورهای مطرود می‌نمایند.
بر حسب نظر سازمان‌های چپگرا (left organization) ترور در مقام عمل نوعی نزاع دو طرفه بین نیروهای نظامی قانونی و غیر قانونی است که هدف اصلی آن تفریق نیروهای نظامی دشمن بوده و آدمکشی و قتل نیز در آن بکار می‌رود.

۱.۳ - طبق تعریف انگلیس

در انگلیس طبق قانون مبارزه با تروریسم تعریف تروریسم از این قرار است: "تروریسم استفاده از خشونت در مقابل نهادهای سیاسی و یا استفاده از خشونت به منظور ترساندن و سرکوب جهت جنگیدن با بعضی از اعضای جامعه می‌باشد. "

۱.۴ - طبق تعریف فرانسه

در فرانسه هم طبق قانون ترور به هر فعالیت فردی و یا جمعی که در صلح و امنیت جامعه اختلال ایجاد کند، گفته می‌شود.

۱.۵ - جمع‌بندی

با وجود تعاریف زیاد در مورد ترور از منظرهای مختلف، هیچ یک از آنها به تنهایی نمی‌تواند بیانگر و معرف واقعی این موضوع باشد به این خاطر علیرغم وجود شباهت‌های زیاد در ساختار سازمان‌های تروریستی اختصاصاً بیشتر آنها از نظر اهداف متفاوت می‌باشند.
بعضی تروریست‌ها می‌گویند برای استقلال ملی (national independence) می‌جنگند، بعضی برای انتقام (avenge) از حوادثی که در گذشته روی داده‌اند و بالاخره گروهی هم می‌گویند قصد ایجاد ساختارهای مذهبی، نژادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مسلطی را دارند. علاوه بر‌ این یک تفاوت اساسی کارکردی لاینحل در فعالیت‌های تروریستی وجود دارد به این صورت که شخص تروریست از نظر بعضی تروریست و از نظر دیگران یک جنگجوی استقلال‌طلب فرض می‌شود. در نتیجه شخصی که در یک طرف مرز مرتکب جنایات تهاجم‌آمیز می‌شود ممکن است به عنوان یک خائن فرض شود، در حالی‌که همان شخص به عنوان قهرمان به علت همان فعالیت‌ها برای طرف دیگر مرز جنگجوی استقلال‌طلب است.
روی هم رفته، تروری که تعریفی کامل مطابق با اصول بین الملل نداشته باشد عبارتست از: "فعالیتی نمادین که نیازمند کاربرد ترس و تهدید برای اهدافی که باعث برخورد و تنش است و بوسیله رفتارهای غیر طبیعی که متضمن توقعات سیاسی است صورت می‌گیرد. "


در پس فعالیت‌های تروریستی و بر حسب شرایطی که ترور در آن روی می‌دهد دلایلی وجود دارد که در هر یک از آن عملیات‌ها یک یا ترکیبی از این دلایل دخیل هستند. به نظر می‌رسد چهار دلیل به عنوان دلایل اصلی به جهت گستردگی و دایره شمول آنها مهم‌تر باشند و آنها عبارت‌اند از دلایل روانشناسی، اقتصادی، سیستم‌های آموزشی و در نهایت دلایل فرهنگی اجتماعی که هر یک از آنها در اینجا مورد مداقه قرار می‌گیرند.

۲.۱ - دلایل روانشناسی

افرادی که توانایی‌ها و ظرفیت‌های شخصی ناکافی دارند نقش، جایگاه و موقعیت‌هایی را که در آن قرار دارند نمی‌پسندند. آنها فکر می‌کنند که از نظر جامعه قابل احترام، مورد علاقه و دوست داشتنی نیستند. برای این منظور آنها به خشونت و رفتارها و فعالیت‌های تهاجمی روی می‌آورند تا احترام و علاقه دیگران را جلب و در همان حال بدین‌طریق ابراز وجود کرده باشند.
افرادی که نمی‌توانند روش‌های درست، خوب، مثبت، خلاق، مفید و شایسته را برای ابراز وجود پیدا کنند، سعی می‌کنند نگرانی، کشمکش، ترس و آرزوهای خود را از طریق اتخاذ فعالیت‌های خشن و تهاجمی بدون توجه به این‌که سودمند باشند یا نه، تخلیه کنند.
مردمی که همواره احساس می‌کنند در اقلیت هستند و به شیوه‌های متفاوت با آنها رفتار می‌شود و مانند دیگران به حساب نمی‌آیند. این نوع مردم فکر می‌کنند که چون جامعه، دولتمردان، نیروهای امنیتی نسبت به آنها ناعادل و متخاصم هستند لذا دیگر آنها قابل اتکا نمی‌باشند. آنها دیدگاه‌های تهاجمی، مشکل و دشوار را در مقابل ارزش‌های جامعه اتخاذ می‌نمایند.
آنها چنین دیدگاه‌هایی را به عنوان نمادهای احترام می‌پذیرند.

۲.۱.۱ - جوانان در دروان بلوغ

مبارزین جوانی که برای سازمان‌های تروریستی مذهبی، جنایی، قومی می‌جنگند گروه‌هایی از مردم و محیط خود را برای کسب افتخار، برتری و عزت خرده فرهنگ خود تخریب می‌کنند. جوانان ۱۵ تا ۲۰ ساله اهداف اصلی سازمان‌های تروریستی می‌باشند.
دورانی که بلوغ نامیده می‌شود، دوران گذر از مرحله بچگی به جوانی است. یکی از موضوعات در مورد جوانی تقویت احساس هویت می‌باشد و احساس هویت به مفهوم همگرایی گذشته فرد و احساس جزئی از جامعه بودن است. اساسی‌ترین سئوالات مشاهده شده در‌ این دوره به این صورت هستند" نسبت من و جهان چگونه است؟ من کیستم؟ من باید بخشی از کجا باشم؟ "
از مشخصه‌های بارز‌ این دوره توانایی تغییر و احساسات متضاد می‌باشد. بیشترین تعداد نافرمانی‌ها مربوط به این دوره می‌باشند. آنها می‌توانند خود را فدای اهداف سیاسی و اجتماعی کنند. آنها به آسانی می‌توانند کنترل خود را از دست دهند و به جای صحبت کردن فریاد زنند‌. آن‌ها جنگ را به جای اطاعت ترجیح می‌دهند.

۲.۱.۲ - بیماران روانی و اجتماعی

جدا از موارد بلوغ، کسانی که اختلال مغزی دارند نیز در ترور مورد استفاده قرار می‌گیرند این افراد به سلاح‌های بی‌رحم و کنشگران مخرب تبدیل می‌شوند. در مواردی دیگر مؤثرترین و تاثیرگذارترین تروریست‌ها کسانی هستند که بیماران روانی یا بیماران اجتماعی نامیده می‌شوند. بیماران روانی سرکش ضد اجتماعی که هیچگونه نظم و انظباطی نمی‌شناسند و همیشه در مقابل کسانی که مسیر درست را به آن‌ها نشان می‌دهند لجاجت می‌ورزند.
بیماران روانی به خاطر لذت، مرتکب جنایت می‌شوند. آن‌ها متعصب، بی‌رحم و شرور بوده و هیچگونه احساس شرمی‌ ندارند و هر‌ امر مضری را برای آنچه خود می‌خواهند انجام می‌دهند. بیمار روانی کسی است که در شخصیت و اخلاقیات او گسست وجود دارد و اگرچه او هیچ نقص هوشی ندارد اما در زندگی اجتماعی از قواعد و آداب جامعه اطاعت نمی‌کند. مضافاً آن‌ها غالبا تمایل دارند به مصرف دارو‌ها وابستگی داشته باشند.
در همین ارتباط یکی از روانشناسان اظهار می‌دارد: "بخش بزرگی از جنایتکاران سیاسی افراد روانی و دیوانه می‌باشند". آن‌ها احساس مسئولیت خود را از دست داد‌ه‌اند و‌ این خصیصه آن‌ها را مجبور می‌کند آنچه احساس می‌کنند انجام دهند آن‌ها به شدت و به طور یقین به باور‌های شخصیتی در برتری خود تکیه می‌کنند. کسانی که از قانون و سیستم ناراضی هستند با سوء نیت از طریق تقابل بیماران روانی با جامعه و دولت سهم‌خواهی می‌کنند.
به طور خلاصه می‌توان گفت بعضی افراد که از لحاظ روحی روانی و جسمی‌ بیمار هستند خشونت را برای مبارزه با زندگی بکار می‌برند.

۲.۲ - دلایل اقتصادی

مشکلات اقتصادی مردم را نه تنها از لحاظ مادی بلکه از لحاظ روانی هم تحت تاثیر قرار می‌دهد به این علت تقسیم نامتعادل درآمد در جامعه یکی از مهم‌ترین عناصری است که سازمان‌های تروریستی آن‌را دستاویز قرار داده و از آن بهره‌برداری تبلیغاتی می‌کنند. در نتیجه افراد بی‌سواد و غافل بیشتر در معرض نفوذ این سازمان‌ها قرار می‌گیرند.
بر حسب تحقیقات صورت‌گرفته در مورد تروریسم مبارزین جوانی که در عملیات ترور نقش بر عهده می‌گیرند اغلب بی‌سواد و اغفال شد‌ه‌اند.
تحقیق در مورد وضعیت شخصی (اقتصادی) یک تروریست بیان کننده دلایل زیر در جذب شدن این شخص به سازمان‌های تروریستی است:
۱) فرزند خانواد‌های کارگری که به سختی امرار معاش می‌نمایند.
۲) سکونت در منطق‌های که نسبت به سایر مناطق کمتر توسعه یافته است.
۳) زندگی مجزا از خانواده و عدم آموزش در مورد مذهب و ملیت در دوران طفولیت.
۴) عدم قادر بودن به حل مشکلات دوران جوانی که ناشی از تعلق به خانواده فقیر در زمان بچگی است.
۵) به شدت عاطفی بودن و داشتن شخصیتی که برای دوستی احترام زیادی قایل باشد.
۶) اکثر جوانان در سنین ۱۷- ۱۶ در اثر بلوغ جنسی احساس سرگردانی می‌کنند.
او در ادامه می‌افزاید که در دوران بچگی آنچه می‌خواستم نمی‌توانستم به آن برسم. در حالی‌که دیگر بچه‌ها در تابستان سرگرمی‌های زیادی داشتند، من و خانواد‌ه‌ام به دیگر مناطق برای کار در مزارع پنبه آن هم در گرمای سوزان تابستان می‌رفتیم. من در حالی‌که مشغول درس خواندن بودم می‌بایستی کار هم می‌کردم. این شرایط من را وادار به علاقه‌مند شدن به نزدیکی با سازمان‌های تروریستی نمود.
دیگر اعضایی که به این سازمان می‌پیوستند دلایل عمده‌شان شرایط سخت زندگی بود نه باور‌های ایدئولوژیک. همچنین او می‌گوید که من به خاطر مشکلات اقتصادی از خانود‌ه‌ام دور بودم و هیچ حرفه‌ای هم نمی‌دانستم به این خاطر من شروع به کار در ساختمان نمودم اما با مقدار پولی که بدست می‌آوردم گذران زندگی غیر ممکن می‌نمود. نخست مجبور بودم در خانه خواهرم اقامت کنم اما بعد از مدتی احساس کردم که سربار آن‌ها هستم و تصمیم گرفتم که در ساختمان‌های در حال احداث زندگی کنم. دچار افسردگی و فقر شده بودم. شرایط زندگی من را از مردم و زندگی متنفر کرده بود. از مردم گریزان بودم، بنابراین فکر پیوستن به یک سازمان تروریستی به ذهنم خطور کرد. حال این ملحق شدن به هر سازمانی باشد برایم مهم نبود چون تنها پیوستن به چنین سازمانی می‌توانست من را از وضعیتی که در آن قرار داشتم نجات دهد.
در مناطق توسعه نیافته در همه خانواد‌ها فرزندان بیکار زیادی وجود دارند، اگر دو یا سه دختر یا پسر از هر خانواده جذب این سازمان‌ها شوند جمعیت آن‌ها مشتمل بر هزاران نفر خواهد شد. ‌این برای آن‌ها کار سختی نخواهد بود، به هر حال، خانواده‌های آن‌ها قادر به تغذیه‌ این بچه‌ها نیستند. خیلی از خانواده‌ها فرزندان خود را داوطلبانه به این سازمان‌ها تحویل می‌دهند و جوانان با خوشحالی نزد چنین سازمان‌هایی می‌روند. آن‌ها از زندگی کردن سخت با خانواده‌هایشان مضطرب و ناراحت هستند در نتیجه می‌توان به آسانی آن‌ها را جذب سازمان‌های تروریستی نمود. و اگر در مراحل نخست کمی‌ محیط برای آن‌ها جذاب باشد آن‌ها به مراتب از زندگی در آنجا خوشحال خواهند بود.
با وجود نتایج مثبت بسیار، پیشرفت‌های سریع در زندگی اقتصادی اجتماعی می‌تواند منجر به ناهماهنگی و تاثیرات ناپایداری بر گروهی از جوانان در این دوره حساس باشد. فقدان یا ناکافی بودن نهاد‌های اصولی مرتبط با این مشکلات متاسفانه در میان جوانان سبک‌های ناهماهنگی را بیشتر می‌کند. اگر توسعه و پیشرفت اقتصادی کلیت جامع را در برنگیرد، دستگاه حکومت قطعاً دچار مشکلاتی از این قبیل خواهد شد.

۲.۳ - دلایل فرهنگی و اجتماعی

دلایل فرهنگی اجتماعی (socio-cultural reason):
تغییرات فرهنگی نسبتا باعث تغییرات در زندگی اجتماعی می‌شود به عبارتی دیگر زندگی اجتماعی نسبت به تغییرات فرهنگی تغییر می‌کند. با‌ این وجود، اگر‌ این تغییرات در ساختار اجتماعی خیلی سریع باشد و یا در قسمت‌های خاصی از جامعه روی دهد باعث توسعه نیافتگی و عقب‌ماندگی دیگر قسمت‌های جامعه می‌شود در نتیجه‌ی این تغییر سریع، کشمکش و برخورد در میان مردم جامعه بدیهی شده و همه مردم نمی‌توانند به روشی یکسان فکر کنند. هنوز، باید موافقت عمومی‌ بروی بعضی موضوعات به عنوان معیار بهتر بودن یک جامعه وجود داشته باشد.
عناصر فرهنگ مانند تاریخ، زبان، آداب و رسوم، سنت‌ها و ادبیات بر حفظ هویت یک ملت دلالت می‌کنند. گسیختگی در رسیدگی و اصلاح این عناصر منجر به پیامد‌های نابهنجار می‌شود. این ناهنجاری‌ها و یا بی‌قاعدگی‌ها به علت آنارشی، (anarchy) خشونت و عدم اتحاد و گسیختگی هویت اجتماعی روی می‌دهند. کسی که به نام خشونت و آنارشی افراد جامعه را به بلاتکلیفی در مورد آنچه درست و یا نادرست است دعوت می‌کند باعث سردرگمی‌ در مورد مفاهیمی‌ چون فرهنگ، زبان، اخلاق و خانواده می‌شود بنابراین آن‌ها فضایی را خلق می‌کنند که در آن ادعا‌ها و ایدئولوژی‌های خود را تحمیل نمایند.
در چنین اتمسفری جامعه منفعل، بی‌تفاوت و خنثی می‌شود که در روانشناسی به آن" ترس مصنوعی" (hypnosis of fear) می‌گویند. از طریق ایجاد شوکی مصنوعی بروی مردم از طریق شعار‌های متوالی، اهداف آن‌ها تغییر می‌یابد و تفاوت میان گرو‌های متنوع مردم جهت تبدیل به شکاف‌های بزرگ افزایش می‌یابد. جامعه در وضعیت هرج و مرج ممکن است عقاید جدیدی را قبول کند که یک زمانی در وضعیت انفعالی آن‌ها را رد کرده است.

۲.۳.۱ - تغذیه افراد تروریست

افراد تروریست به نام خشونت از همه انواع انحرافات تغذیه می‌شوند. اختلافات و مشکلات اجتماعی که در جامعه روی می‌دهند به عنوان تابعی از تغییرات سریع در هنجار‌ها و جریانات اجتماعی می‌باشند. فردی که در ضدیت با محیط جدید اجتماعی خود احساس تنهایی می‌کند به خاطر بعضی دلایل مانند کمبود شان اجتماعی، احساس حقارت و خودکمبینی منتظر پیوستن به فعالیت‌های تروریستی می‌باشد و این مساله به درونگرایی و حمایت از خشونت و همچنین وادار کردن مردم به پذیرش این افکار به جای توضیح آن‌ها منجر می‌شود.

۲.۳.۲ - نقش خانواده

نقش خانواده در زندگی فرزند یکی از مهم‌ترین فاکتور‌های اجتماعی شدن او است. ‌اما در مواردی که خانواده قادر به عهده‌دار شدن این نقش نیست مقدمه برای رشد شخصیت‌هایی فراهم می‌شود که از خشونت یا ترور حمایت می‌کنند. شکاف‌هایی که بوسیله خانواده در شخصیت جوانان ایجاد می‌شود شدیداً با عقاید آموزش داده شده در بعضی مدارس و خوابگاه‌های چند نفری کامل شده و در نهایت تشکلات سیاسی در پی خلق انسان‌های برنامه‌ریزی شده (programmed people۳۶۸) ‌این افراد را جذب می‌نمایند.
به عبارتی دیگر، برای افرادی که به خوبی اجتماعی شد‌ه‌اند و از سلامت روانی برخوردارند کشتن گروه‌هایی از مردم شامل زنان و بچه‌های بی‌گناه که آن‌ها را نمی‌شناسند نباید‌ امری آسان باشد. گروه‌های تروریستی همیشه گروه‌هایی از مردم را تحقیر می‌کنند و ادعا می‌نمایند مردم باید توسط آن‌ها آموزش داده شده و جهت‌دار شوند ولی عدم امکان رسیدن به چنین عقایدی آن‌ها را به سوی انجام فعالیت‌های خشونت‌آمیز سوق می‌دهد. دیدگاه گروه‌های تروریستی آن‌ها را وادار به نوعی بی‌اعتمادی روزمره می‌کند به طوری‌که آن‌ها را بیشتر به سوی کاربرد خشونت سوق می‌دهد.

۲.۳.۳ - تغییرات اجتماعی

تغییرات اجتماعی شامل همه نوع تغییرات در جامعه مانند تغییر در تشکلات و سازمان‌ها می‌باشد. تقسیمات اجتماعی انحراف جامعه را از ساختار فرهنگی ویژه خود به حداکثر می‌رساند. جوامع همیشه در حال تغییر هستند. اگر تغییرات در جامعه بانی تشکلاتی باشند که قادر به انجام فعالیت‌های خود نباشد باعث خلل و نقص در سیستم می‌شوند‌.
اختلاف نقش‌های سیاسی و تغییر نگرش‌ها به عنوان دینامیسم (dynamism) و نیروی محرکه جامعه قلمداد می‌شوند ولی اگر تشکلات با شخصیت جامعه یکسان انگاشته شوند و تفاوت‌ها در عوض جانشینی از بین بروند، جریانات فرهنگی اجتماعی و کارکردی (functional) نیز از دست می‌روند که‌ این وضعیت به تقسیم یا انشقاق (division) می‌انجامد نه تغییر. زیرا در حالت تقسیم، کاراکتر‌های ملی و اجتماعی که عامل بقای جامعه هستند نابود خواهند شد.
علاوه بر این، در حال حاضر در جریان مدنی شدن (urbanization) یک تغییر سریع در سبک زندگی و فرهنگ جامعه وجود دارد. شهر تنها منبع خشونت نیست. با وجود این فرصت‌های نابرابر و اختلاف سطح درآمد زندگی بین نواحی شهری و روستایی و وجود چنین تمایزاتی در داخل شهر‌ها، تمایل‌های خشونت به فعالیت‌آمیز را تغذیه کرده است.

۲.۳.۴ - نواحی فعالیت تروریست‌ها

عموماً تروریست‌ها فعالیت‌های خود را در نواحیای که به خوبی می‌شناسند عملی می‌نمایند. این مناطق برای حملات، گریز، اختفای خود و تهیه تجهیزات لازم است. به همین خاطر طبیعی است افرادی که تمام زندگی خود را در شهر‌ها به سر برد‌ه‌اند برای انجام عملیاتشان مکان‌های شهری را ترجیح دهند.
شهر‌ها به خاطر این که بیشتر تغییرات اجتماعی و تفاوت‌های سیاسی در آن‌ها به چشم می‌خورد آماج حملات تروریستی می‌باشند. شخصی که احساس می‌کند نسبت به جهان و طبقه‌ای که او در آن زندگی می‌کند تبعیض وجود دارد می‌تواند افراد همانند خود را در محیط‌های شهری پیدا کند.
افرادی که از جوامع سنتی خود به شهر‌های بزرگ و یا از نواحی روستایی و شهر‌های کوچک به کشور‌های خارجی مهاجرت می‌کنند، مجبورند با بعضی از فرایند‌های اجتماعی مانند کشمکش‌ها و تفاوت‌های فرهنگی و تکوین خرده فرهنگ‌ها (formation of subculture) زندگی کنند. الگو‌های رفتاری، اصول، قواعد، اجبار‌های محیطی جدید افراد مهاجر را وادار به از دست دادن تاثیر چنین فاکتور‌هایی که از جامعه قبلی در او نمود یافته است، خواهد کرد.
با این وجود، انواع فاکتور‌های واقعی در جامعه جدید نمی‌توانند نسبت به همه افراد تازه وارد تاثیرگذار باشند. به این دلیل که مسائل و انتظارات مرسوم، مردم را وادار به تجمع و اتحاد (unite) در جامعه رو به زوالشان خواهد کرد.
در مدت سازگار شدن (adaption) با جامعه جدید برخورد‌های فرهنگی (cultural conflict۳۷۰) مردم را وادار به احساس بلاتکلیفی می‌نماید. به منظور برون رفت از این وضعیت مردم با دیگر گروه‌ها تماس پیدا می‌کنند.
گذشته از این، خلا ناشی از نبود مؤسساتی مانند شهرداری‌ها و همچنین وجود نواحی حاشیه‌نشین در حومه شهر‌های بزرگ نخست یک فقدان اقتدار را به وجود می‌آورد. وقتی اینها به دیگر مشکلات موجود شهر‌ها اضافه می‌شود باعث بوجود آمدن پایگاه‌های بالقوه برای ترور و آنارشی خواهد شد که مخالفان در مقابل رژیم‌ها آن‌را به کار می‌برند.
کارشناسان تروریسم بر فرصت‌هایی که مراکز شهر‌ها برای سازمان‌های تروریستی از قبیل قابلیت تحرک، عمل، ارتباط، اختفا، وجود هدف‌های متعدد، زندگی جمعی و وجود نیروی انسانی فراهم می‌نمایند، تاکید می‌کنند.
نبود امنیت اقتصادی و اجتماعی ممکن است باعث و یا دلیل بعضی از رویداد‌ها باشند. چرا که نبود این نوع امنیت مردم را به نافرمانی رهنمون می‌کند. هدف رفتار‌ها و فعالیت‌های متخاصم‌گونه مردم به نام ترور از آنچه که آن‌ها ادعا می‌کنند متفاوت است. بنابراین، اگرچه گروهی مجری‌ این فعالیت‌ها هستند و گروهی دیگر که در فعالیت‌ها شرکت می‌کنند به نظر می‌رسد در صدد انجام یک عمل مشترک باشند، اما آنها در اهداف متمایز هستند. در حالی‌که در گروهی فردیت وجه غالب است و در گروه دیگر جمع‌گرایی اصل است.

۲.۴ - سیستم‌های آموزشی

نقص سیستم‌های آموزشی (the system of education) یکی از دلایل ترور هستند.

۲.۴.۱ - لزوم به‌روز رسانی آموزش‌ها

دوران جوانی دورانی است که جوان نیازمند به یادگیری و داشتن دانایی است، دقیقاً مانند خاکی که بعد از روز‌های گرم تابستان احتیاج به باران دارد. نوع باران اهمیت بسیاری دارد. داشتن خاک حاصل‌خیزتر منوط به نوع باران مناسب‌تر است، اما اگر باران به صورت سیلاب، تگرگ و رگبار باشد لایه حاصل‌خیز خاک را شستشو می‌دهد.
در واقع عمر بعضی سیستم‌های آموزشی بسر آمده است، چرا که در برآوردن نیاز‌های جامعه کفایت لازم را دربر ندارند. در چنین سیستم‌هایی به زحمت می‌توان افراد خلاق و محقق تربیت نمود. افراد زیادی هستند که از مراکز علمی‌ فارغ التحصیل شده‌اند که حتی یکبار هم به آزمایشگاه نرفته‌اند. هدف اصلی این سیستم‌های آموزشی، آموزش افراد به صورت طوطی‌وار (parrot fashion) و حفظ نمودن مطالب می‌باشد که دانش‌آموزان را فقط وادار به حافظه سپردن مطالب می‌کند بدون اینکه به فکر آن‌ها جهت داده شود. آموزش توان تغییر افکار جامعه را دارد به طوری‌که مردم را منطقی‌تر و با کفایت‌تر می‌کند و آن‌ها را به طور کامل از حرص و طمع ر‌ها می‌کند.

۲.۴.۲ - عجز سیستم‌های آموزشی

طبق نظر یکی از روانشناسان مشهور به نام گوستاو لوبون، (Gustave Le Bon) که با آموزش به صورت حفظ و تکرار مخالف است: «دانایی عمل ایجاد و فهم بین رابطه علت و معلول است.» در سیستم آموزشی بعضی کشور‌ها مردم را در حد خدمه‌های مدنی «میز‌ها» تربیت می‌کنند. آن‌ها متفاوت از افراد فعال، خلاق و مولد فقط بر روی میز‌ها می‌نشینند. در نتیجه، اشخاص تربیت شده برای رهبری بالاترین مناصب دولتی از درک جنبه‌های اجتماعی مدیریت و مشکلاتی که در جامعه روی می‌دهند عاجز هستند.
از این‌رو، باسواد بیکار و ناراضی همراه افرادی که از آموزش عالی محروم شده‌اند یک قدرت حقیقی را تشکیل می‌دهند. این افراد به دنبال «فرمول‌های سحر آمیز» (magic formulas) جهت تعویض سیستم و قانون می‌باشند. گوستاولبون توضیح می‌دهد که «به منظور فهم کیفیت عقاید و باور‌هایی که امروز کشت و فردا برداشت می‌شوند، نخست باید زمین به خوبی آزمایش شود. فرصت‌های آموزشی داده شده به جوانان به آسانی اعتقادات بنیادینی در مورد آنچه باید رفتار آن‌ها در قبال کشور باشد، القاء می‌کند.»

۲.۴.۳ - نقش سیستم‌های آموزشی

صلح در جوامع کاملاً به آموزش‌های معین و مثبتی که اعضای آن جامعه دریافت می‌دارند، بستگی دارد. آموزش بهتر، در حدکافی و مثبت‌تر است که موجب می‌شود جامعه افرادی به مراتب مفیدتر داشته باشد. نقش و وظیفه خانواد‌ها، مدارس، موسسات و رسانه‌ها است که افراد را ملزم به داشتن شخصیتی شایسته کرده، تا آن‌ها را به سمت سرویس‌دهی به جامعه هدایت کنند. نقش دولت نیز ممکن ساختن این آموزش‌ها و در همان حال نظارت و کنترل بر آن‌ها می‌باشد.
در مجموع می‌توان گفت که سیستم‌های آموزشی باید برنامه‌ای نظام‌مند و قابل اجرا جهت آماده کردن افراد جامعه برای زندگی داشته باشند و خروجی‌های آن‌ها باید دارای شخصیت‌های متعادل، منعطف و چند بعدی باشد. شاید مهم‌ترین رسالت‌ این سیستم‌ها ایجاد دیدگاهی علمی‌ در افراد جامعه باشد تا آن‌ها بتوانند زندگی را از نگاه خود ببینند و به تجزیه و تحلیل رویداد‌های آن بپردازند نه آن طور که دیگران توصیف کنند. در صورت داشتن چنین دیدی است که افراد می‌توانند به صورت مستقل به تفکر و تامل بپردازند که این خود به مراتب باعث سازگاری منطقی در شرایط و موقعیت‌های مختلف می‌شود و در همان حال‌ این افراد در صورت پذیرش دیدگا‌های متفاوت هیچوقت استقلال خود را از دست نمی‌دهند و حتی سعی در آشناکردن دیگران با عقاید و دیدگاه خود را دارند، به عبارت دیگر تعامل را به صورت دو طرفه ایجاد می‌نمایند.
آموزش‌های مناسب باید افراد را دارای نوعی استراتژی نماید تا آن‌ها در ارتباطات خود در محیط‌های جدید به دیگران اجازه ندهند به عنوان ابزار یا عاملی جهت دستیابی به اهداف آن‌ها (دیگران) مورد سوء استفاده واقع شوند.
نکته حائز اهمیت‌ این‌که هر فرد یا جامعه‌ای از ابزار‌ها و امکاناتی جهت شناخت محیط پیرامون خود و تعامل با آن استفاده می‌کند که بسته به نوع این ابزار‌ها کنش و واکنش خود را مشخص می‌کند. حال اگر جامعه‌ای بتواند شرایط و امکاناتی را برای افراد خود فراهم کند تا علم و دانایی را ابزار خود جهت شناخت و تعامل با پیرامون قرار دهند به مراتب بیشتر می‌توان حاکمیت ارتباطات و تعاملاتی سازنده‌تر که متضمن رعایت حقوق متقابل باشند را انتظار کشید.


مراحل ترور (stages of terror) به چند بخش مرحله‌بندی می‌شود.

۳.۱ - مرحله آمادگی

الف: مرحله آمادگی (preparation stage):
نخستین مرحله که آمادگی نام دارد شامل طرح "عملیاتی" است که قرار است انجام شود. به این منظور، مهم‌ترین کاری که باید انجام شود تحلیل و آنالیز جامعه‌ای است که باید در کل جزئیات آن تخریب صورت گیرد. اهمیت آن هم به خاطر این است که نقاط قوت و ضعف آن جامعه مشخص گردد. هدف واقعی از این مرحله مشخص نمودن تشکلات و هم‌قطاران است. به عبارتی دیگر، بنیاد نهادن یک پایگاه هدف اصلی است. تعریف این طرح از طرف دولت به عنوان طرحی غیر قانونی ممکن نیست. نخستین تقاضا‌ها بی‌ضرر و تبلیغات آن‌ها منطقی به نظر می‌رسد.
بیان بعضی نقص‌ها در سیستم و درخواست‌های ناصواب بعدی باعث می‌شود جامعه عادت به نوعی منفی‌نگری کند که این به تدریج باعث افزایش دز (مقدار) (dosage) فعالیت‌های ممکن می‌شود. برای شروع فعالیت‌های ساده گروهی از هم‌قطاران تشکیل می‌شود.

۳.۲ - مرحله سازماندهی

ب: مرحله سازماندهی (organization stage):
در این مرحله کار سازماندهی شروع می‌شود. افراد برجسته از میان گروه هم‌قطاران با دیگر افراد که آن‌ها را حمایت می‌کنند نیاز به گردهمایی دارند، که بعضی نیرو‌های مخصوص‌ این افراد را گرد هم می‌آورد.
بعد از این، آن‌ها آموزش‌های لازم را می‌بینند و از طریق نیرو‌هایی که زیر کنترل آن‌ها کار می‌کنند با یکدیگر در ارتباط قرار می‌گیرند آموزش‌های داده شده برای پرورش نیرو‌هایی است که هر وظیفه‌ای که به آن‌ها محول شود انجام دهند. در طرف دیگر سازمان‌هایی تشکیل و آموزش می‌بینند تا با موسسات و سازمان‌های قانونی و غیرقانونی در ارتباط باشند. بنابراین، پایگاهی برای شروع فعالیت‌های قانونی و نظامی‌ یا غیر نظامی‌ در تشریک مساعی (co-operation) سازمان‌ها تشکیل می‌شود.
نشست‌های مخفی، بایکوت، نصب اعلامیه‌ها، ابلاغیه‌های محرمانه، فعالیت‌ها محفلی و فعالیت‌های نظامی‌ در مقیاس‌های کوچک از خصوصیات این مرحله می‌باشد.

۳.۳ - مرحله انجام عملیات

ج: مرحله انجام عملیات (operation stage):
هدف از این مرحله ترساندن جامعه، تضعیف نیرو‌های دولتی، تخریب وفاداری جامعه دولت (loyalty of society and goverment) و غلبه بر نیرو‌های دولتی بوسیله تشویق فعالیت‌های نظامی‌ در مناطق شهری و روستایی با حمایت تشکلات قانونی و سازمان‌های آموزش دیده می‌باشد.
بی‌کفایتی نیرو‌های دولت در این مرحله مورد تاکید است و بی‌اعتمادی مردم نسبت به دولت باعث تضعیف روحیه آن‌ها می‌شود. فعالیت‌های تروریستی مانند تهدید نظامی‌ و بمب‌گذاری، قتل افراد مورد احترام و مشهور، تبهکاران، دزدان مسلح و انجام عملیات در مناطق مسکونی از خصوصیات این مرحله می‌باشد.

۳.۴ - مرحله جنگ مدنی

د: مرحله جنگ مدنی (cival war stage):
هدف از این مرحله استیلا بر دولت است، و این آخرین مرحله‌ای است که سبب فرو ریختن دولت از درون می‌شود. برای این هدف نواحی مختلف مکان‌های مسکونی و حتی شهر‌های بزرگ به منظور ساختن پایگاه مور تجاوز قرار می‌گیرند و زد وخورد با نیرو‌های دولتی روی می‌دهد.
سازمان‌های غیرقانونی نیرو‌های سیستماتیک و آموزش دید‌ه‌ای را در دسته‌ها و گرو‌های مختلفی جهت شرکت در جنگ تشکیل می‌دهند در همان حال با پول و تجهیزات، تسلیحات، کارمندان و کمک فنی نیرو‌های خارجی یک جنگ مدنی به طور کامل با هدف تخریب دولت شروع می‌شود.


پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگرفته از مقاله «تروریسم چیست؟»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۴/۰۸.    






جعبه ابزار