تربیت ابراهیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت ابراهیم علیهالسّلام بر اساس شایستگی که داشت، در پرتو عنایت الهی، از
رشد و
تربیت ویژهای برخوردار بود.
برخورداری ابراهیم علیهالسّلام از رشد و
تربیت ویژه، در پرتو عنایت الهی، بر اساس شایستگی او بود.
... ویتم نعمته علیک... کمآ اتمها علی ابویک من قبل ابرهیم... ان ربک علیم حکیم. «و این گونه پروردگارت تو را برمی گزیند و از تعبیر خوابها به تو می آموزد و نعمتش را بر تو و بر
خاندان یعقوب تمام و کامل می کند، همان گونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و
اسحاق تمام کرد به
یقین،
پروردگار تو دانا و حکیم است!»
ولقد ءاتینآ ابرهیم رشده من قبل وکنا به عــلمین. «ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از (شایستگی) او آگاه بودیم.»
"و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تاویل الاحادیث... " اجتباء خدای سبحان بنده ای از بندگان خود را، به این است که بخواهد او را مشمول رحمت خود قرار داده به مزید کرامت اختصاصش دهد، و به این منظور او را از تفرق و پراکندگی در راههای پراکنده شیطانی حفظ نموده به شاهراه صراط مستقیمش بیندازد، و این هم وقتی صورت می گیرد که خود خدای سبحان متولی امور او شده او را خاص خود گرداند، بطوری که دیگران از او بهره نداشته باشند، هم چنان که درباره
حضرت یوسف به همین معانی اشاره کرده و فرموده: " انه من عبادنا المخلصین... ".
جمله" کنا به عالمین" اشاره به شایستگیهای ابراهیم برای کسب این مواهب است، در حقیقت
خدا هیچ موهبتی را به کسی بدون دلیل نمی دهد، این شایستگی هاست که آمادگی برای پذیرش
مواهب الهی است، هر چند مقام
نبوت یک مقام موهبتی است.
تربیت ابراهیم علیهالسّلام با ابتلای او به سختیها، برای کسب مقام
امامت بود.
واذ ابتلی ابرهیم ربه
بکلمـت فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال ومن ذریتی قال لاینال عهدی الظـلمین. «(به خاطر آورید) هنگامی که
خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را
امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به
ستمکاران نمی رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که
پاک و
معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
این
آیه از مهمترین فرازهای زندگی ابراهیم ع یعنی آزمایشهای بزرگ او و پیروزیش در صحنه آزمایشها سخن می گوید، آزمایشهایی که عظمت مقام و شخصیت ابراهیم را کاملا مشخص ساخت، و ارزش وجود او را آشکار کرد.
هنگامی که از عهده این آزمایشها بر آمد، خداوند می باید جایزه ای به او بدهد" فرمود: من تو را امام و
رهبر و پیشوای مردم قرار دادم" (قال انی جاعلک للناس اماما).
با اعطای خلوص در آخرت اندیشی به ابراهیم علیهالسّلام در راستای تربیت ایشان بود.
واذکر عبـدنا ابرهیم واسحـق ویعقوب اولی الایدی والابصـر• انا اخلصنـهم بخالصة ذکری الدار. «و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و
یعقوب را، صاحبان دستها (ی نیرومند) و چشمها (ی بینا)! ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود.»
دستور تسلیم در برابر
پروردگار به ابراهیم علیهالسّلام در راستای تربیت و
پرورش وی بود.
ومن یرغب عن ملة ابرهیم الا من سفه نفسه ولقد اصطفینـه فی
الدنیا وانه فی الاخرة لمن الصــلحین «جز افراد
سفیه و
نادان، چه کسی از
آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) روی گردان خواهد شد؟! ما او را در این
جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر، از صالحان است.» اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العــلمین. «در آن هنگام که پروردگارش به او گفت:
اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از
جان و دل پذیرفت و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
در حقیقت نخستین گام برای ایجاد ارزش در
انسان، مساله
خلوص و پاکی است و به همین دلیل که ابراهیم خویش را منحصرا تسلیم فرمان حق کرد محبوب خدا شد و
خدا او را برگزید و به همین عنوان، او و مکتبش را معرفی کرد.
همه کارهای ابراهیم از آغاز زندگی تا پایان کم نظیر بود،
مبارزه پی گیر او با
بت پرستان و
ستاره پرستان و در دل
آتش قرار گرفتنش که حتی
دشمن سر سختش
نمرود را تحت تاثیر قرار داد و بی اختیار گفت: من اتخذ الها فلیتخذ الها مثل اله ابراهیم: " اگر کسی بخواهد خدایی برگزیند باید مثل خدای ابراهیم برگزیند".
(و لقد اصطفیناه فی
الدنیا) الخ،
کلمه (اصطفاء) به معنای گرفتن چکیده و خالص هر چیز است، بطوری که بعد از اختلاط آن با چیزهای دیگر از آنها جدا شود، و این
کلمه وقتی با مقامات
ولایت ملاحظه شود، منطبق بر خلوص عبودیت میشود، و خلاصه اصطفاء در این مقام این است که،
بنده در تمامی شئونش به مقتضای مملوکیتش و عبودیتش رفتار کند، یعنی برای پروردگارش تسلیم صرف باشد، و این معنا با همان عمل به
دین در جمیع شئون تحقق می یابد، برای اینکه دین چیز دیگری نیست، همان مواد عبودیت در امور
دنیا و
آخرت است، دین نیز میگوید: بنده باید در تمامی امورش تسلیم رضای خدا باشد، هم چنان که در آیه: (ان الدین عند الله الاسلام) نیز دین را همان تسلیم خدا شدن معرفی کرده است.
حضرت ابراهیم علیه السلام، تحت تربیتهای ویژه الهی بود.
واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا بلدا ءامنا وارزق اهله من الثمرت من ءامن منهم بالله والیوم الاخر قال ومن کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الی عذاب النار وبئس المصیر• واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم• ربنا واجعلنا مسلمین لک ومن ذریتنا امة مسلمة لک وارنا مناسکنا وتب علینا انک انت التواب الرحیم• ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ءایـتک ویعلمهم الکتـب والحکمة ویزکیهم انک انت العزیز الحکیم «و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را
شهر امنی قرار ده! و اهل آن را- آنها که به خدا و روز بازپسین،
ایمان آورده اند- از ثمرات (گوناگون)، روزی ده!» (گفت:) «ما دعای تو را اجابت کردیم و
مؤمنان را از انواع برکات، بهره مند ساختیم (اما به آنها که
کافر شدند، بهره کمی خواهیم داد سپس آنها را به
عذاب آتش می کشانیم و چه بد سرانجامی دارند» و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه های خانه (
کعبه) را بالا می بردند، (و می گفتند: ) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی! پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و
توبه ما را بپذیر، که تو توبه پذیر و مهربانی! پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا
آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و
حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)»
ومن یرغب عن ملة ابرهیم الا من سفه نفسه... • اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العــلمین. «در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
الم تر الی الذی حاج ابرهیم فی ربه ان ءاتـه الله الملک اذ قال ابرهیم ربی الذی یحی ویمیت... «آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی (
نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا
خداوند به او
حکومت داده بود (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده
غرور سرمست شده بود) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند.....»
واذ قال ابرهیم رب ارنی کیف تحی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولـکن لیطمئن قلبی... «و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟» فرمود: «مگر
ایمان نیاورده ای؟! » عرض کرد: «آری، ولی می خواهم قلبم
آرامش یابد.....»
یـابرهیم اعرض عن هـذا انه قد جآء امر ربک وانهم ءاتیهم عذاب غیر مردود. «ای ابراهیم! از این (درخواست) صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده و بطور قطع عذاب (الهی) به سراغ آنها می آید و برگشت ندارد!»
واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا البلد ءامنا واجنبنی وبنی ان نعبد الاصنام «(به یاد آورید) زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از
پرستش بتها دور نگاه دار.»
رب انهن اضللن کثیرا من الناس فمن تبعنی فانه منی ومن عصانی فانک غفور رحیم «پروردگارا! آنها (بتها) بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی.»
رب اجعلنی مقیم الصلوة ومن ذریتی ربنا وتقبل دعآء. «پروردگارا: مرا برپا کننده
نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا: دعای مرا بپذیر.»
قال سلـم علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیا• واعتزلکم وما تدعون من دون الله وادعوا ربی عسی الا اکون بدعآء ربی شقیا• فلما اعتزلهم وما یعبدون من دون الله وهبنا له اسحـق ویعقوب وکلا جعلنا نبیا. « (ابراهیم) گفت: «
سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای
عفو می کنم چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است! و از شما، و آنچه غیر خدا می خوانید، کناره گیری می کنم و پروردگارم را می خوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی پاسخ نمانم!» هنگامی که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستیدند کناره گیری کرد، ما
اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم.»
رب هب لی حکما والحقنی بالصـلحین. «پروردگارا! به من
علم و
دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن.»
فـامن له لوط وقال انی مهاجر الی ربی انه هو العزیز الحکیم. «و
لوط به او (ابراهیم) ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوی پروردگارم
هجرت می کنم که او صاحب
قدرت و حکیم است!»
رب هب لی من الصـلحین. «پروردگارا! به من از صالحان (
فرزندان صالح) ببخش.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۴۵۳، برگرفته از مقاله «تربیت ابراهیم».