تربت امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تربت به معنای خاک، اصطلاحی در فرهنگ
شیعیان که صرفاً به خاکی که از اطراف
قبر امام حسین (علیهالسلام) برداشته میشود، اطلاق میگردد و به آن تربت کربلا یا تربت امام حسین (علیهالسلام) میگویند. طبق روایات متعدد،
جبرئیل تربت سرخ کربلا را برای
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آورده که سبب تأثر آن حضرت شد. در برخی منابع مفاد این احادیث از معجزات پیامبر دانسته شده است. علاوه بر آن روایات زیادی از
امامان معصوم (علیهمالسلام) در فضیلت تربت بیان شده و ساختن مهر و
سجده بر آن هنگاه
نماز و ساختن
تسبیح از تربت استحباب دارد. برای تربت آثاری شمرده شده، از جمله خوردن مقدار کمی از تربت برای شفای بیمار، همراه داشتن برای ترس از ایمنی، برداشتن کام نوزاد، دفن مقداری از تربت همراه
میت برای کاهش
عذاب قبر و آثار دیگر. برخی احکام در کتب فقهی در خصوص تربت بیان شده از جمله اینکه نجس کردن آن
حرام است. محدودهای از قبر امام حسین (علیهالسلام) که میتوان به عنوان تربت برداشت دقیق مشخص نشده است، اما طبق نظر برخی از علما تا پنج فرسخی مرقد امام (علیهالسلام) هم تربت محسوب میشود.
تربت در لغت به معنای «
خاک» است
و در فرهنگ شیعی صرفاً به خاکی که از اطراف
قبر امام حسین (علیهالسلام) برداشته میشود، اطلاق میگردد.
برخی احتمال دادهاند که به خاکی که از اطراف هر قبر مقدّسی، همچون قبر
امامان و
پیامبران و شهیدان و صالحان، برداشته میشود، تربت میگویند، ولی معنای شایع یا منحصر آن، خاک قبر امام حسین (علیهالسلام) است و مراد از کلمه «الطین» یا «طین القبر» هم در روایات ائمه (
علیهمالسلام) به احتمال بسیار همین معناست.
تربت گاه مجازاً به معنای «گور»، بهویژه مزار صالحان، به کار میرود.
ابوریحان بیرونی از مزار امام حسین (علیهالسلام) با تعبیر «تربت مسعوده» یاد کرده است.
تربت همواره نزد
شیعیان محترم و مقدس و «شعار» آنان بوده است.
در
حدیث و فقه شیعی آثار و آداب و احکام ویژهای دارد.
بنابر حدیثی،
حضرت عیسی (علیهالسلام)، ضمن اِخبار از
شهادت امام حسین (علیهالسلام) برای
حواریون، به حرمت تربت ایشان اشاره کرده است.
در برخی روایات به عنوان تربت سرخ کربلا اشاره شده است که اشعار به واقعهای دارد که به بررسی آن پرداخته میشود.
احادیث متعددی در منابع
شیعه و
اهل سنت، حاکی از آگاهی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شهادت امام حسین، روایت شده و در برخی از آنها آمده است که
جبرائیل (یا فرشتهای دیگر) تربت سرخ کربلا را برای پیامبر آورد که سبب تأثر آن حضرت شد.
به سبب وجود تفاوتهایی در این احادیث، بهویژه درباره فرشتهای که تربت را آورده است، برخی احتمال تعدد این واقعه را مطرح کردهاند.
این احادیث از طریق زنان و مردان صحابی، از جمله شماری از
همسران پیامبر، از پیامبر روایت شده است.
در برخی منابع، مُفاد این احادیث از جمله معجزات پیامبر بهشمار آمده است.
طبق احادیثی که بیشتر آنها از طریق
امسَلَمه نقل شده،
پیامبر تربتی را که جبرائیل برای وی آورد، به امسلمه داد و او آن را در شیشهای (یا پیراهن یا روسری خود) نهاد، آنگاه پیامبر اکرم خونْرنگ شدن تربت را در
روز عاشورا نشانه شهادت امام حسین (علیهالسلام) معرفی کرد.
خونْرنگ شدن تربت در روز عاشورا در برخی گزارشهای دیگر نیز آمده است.
در منابع شیعی، این احادیث به واسطه حدود ده راوی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امام باقر (علیهالسلام) و
امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است.
در برخی از آنها اشاره شده که پیامبر به امسلمه مقداری تربت داده، در حدیثی آمده که این تربت تا هنگام مرگِ امسلمه نزد وی بوده
و بنابر روایتی آن تربت نزد امام باقر (علیهالسلام) بوده است.
در برخی دعاها نیز به ماجرای تربت آوردن جبرائیل اشاره یا تصریح شده است.
در بیانات اهلبیت (
علیهمالسلام) احادیثی درباره تربت امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است. به برخی از آنها اشاره میشود.
از
حضرت علی (علیهالسلام) احادیثی درباره تربت امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است، از جمله آنکه آن حضرت هنگام عبور از
کربلا در
جنگ صفین، حدیث پیامبر را در شأن تربت برای اصحاب نقل کردند.
ظاهراً این حدیث دو بار، هنگام رفتن امام
علی (علیهالسلام) به صفّین و هنگام بازگشت از آن، در کربلا شنیده شده است.
در حدیثی دیگر، از آگاهی حضرت
علی (علیهالسلام) نسبت به تربت محل شهادت امام حسین (علیهالسلام) سخن رفته است.
بنابر حدیثی، آن حضرت هنگام عبور از کربلا ضمن گریستن و اشاره به
واقعه عاشورا، حرمت تربت آنجا را یادآور شدند.
امام حسین (علیهالسلام) هنگام رسیدن به کربلا، حدیث امسلمه را درباره تربت نقل کردند.
بنابر روایات، امسلمه این حدیث را هنگام حرکت آن حضرت از
مدینه برای ایشان نقل کرده بود.
در روایات
اهلبیت (علیهمالسلام) اشارات زیادی به تربت امام حسین (علیهالسلام) شده است.
دیگر امامان معصوم (
علیهمالسلام) نیز درباره تربت سخن گفتهاند و با اوصاف «مبارکه» و «طاهره» و «مِسکه مبارکه» آنرا ستوده و بر فضیلت آن تأکید کردهاند.
امام رضا (علیهالسلام) هنگام برداشتن تربت، آنرا بوییده و گریسته است.
در برخی احادیث از علاقه
فرشتگان به تربت سخن رفته است.
در متون حدیثی و متون فقهی آثار متعددی برای تربت ذکر شده است.
در احادیث گفته شده که تربت شفابخش بیماریهاست.
شرط تأثیر تربت و شفابخش بودن آن، اعتقاد به آن یا اعتقاد به
امامت امام حسین (علیهالسلام) دانسته شده است.
برخی احادیث شیوه برداشتن تربت یا خوردن آنرا نیز مؤثر دانستهاند.
شفاخواهی از تربت مورد اجماع فقهای امامی بوده
و آثاری درباره آن نوشته شده است.
گزارشهای بسیاری از زبان راویان موثق درباره اثر تربت در دست است.
شفاخواهی از تربت
حمزه، عموی پیامبر، و دیگر شهدا و صالحان نیز از دیرباز در میان
مسلمانان مرسوم بوده است.
سنت استشفا از تربت امام حسین (علیهالسلام) برای درمان بیماریها در فرهنگ عمومی شیعیان چندان فراگیر شده که در تعریف تربت در فرهنگنامههای فارسی نیز درج شده است.
اثر دیگر تربت، ایمنی از ترس است و بر همراه داشتن آن در احادیث تأکید شده است.
امام رضا (علیهالسلام) در هر محمولهای، مانند پارچه، اندکی تربت میگذاشته
و این کار گویا برای ایمنیِ آن بوده است.
بنابر منابع، به همراه داشتن تربت برکت دارد.
در احادیث به برداشتن کام نوزادان با تربت سفارش شده و فقها آنرا
مستحب دانسته
و هدیه دادن آنرا توصیه کردهاند.
فقهای امامی اتفاقنظر دارند که تربت نهادن به همراه میت برای ایمنی او از
عذاب قبر مستحب است،
اما در شیوه انجام دادن این کار اختلافنظر دارند.
برخی فقها مستند این استحباب را صرفاً متبرک بودن تربت دانستهاند،
ولی این عمل مستند به حدیث است.
استحباب کتابت
شهادتین بر روی
کفن و نیز نوشتن نام امامان بر آن با تربت امام حسین (علیهالسلام)، مورد اتفاقنظر فقهای امامی است، درباره نحوه کتابت آن اختلافنظرهایی در میان فقیهان دیده میشود.
برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است، از جمله زیاد شدن
روزی و
علم نافع و عزت یافتن و رفع
فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده.
درباره برخی آثار تربت این بحث مطرح شده است که آیا این آثار با خوردن تربت حاصل میشود یا ناشی از همراه داشتن آن است.
بنابر احادیث و کتب فقهی، تربت بهترین چیزی است که میتوان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت.
در برخی روایات آمده که امام صادق (علیهالسلام) مقداری از تربت امام حسین (علیهالسلام) را که در کیسهای ابریشمی و زرد رنگ نگه میداشته، هنگام
نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن
سجده میکرده است.
به موجب برخی متون حدیثی و فقهی، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث
رقت قلب میگردد.
قدیمترین متن درباره مُهر تربت ــ که با تعبیر «لوحٌ مِنْ طینِ القبر» از آن یاد شده ــ در توقیعی از
امام عصر آمده که در سال
۳۰۸ در پاسخ به سؤالات
محمد بن عبدالله بن جعفر حِمیَری صادر شده است.
پرسش از فضیلت مهر تربت در این تاریخ نشان میدهد که هنوز استفاده از مهر تربت فراگیر نبوده است.
در توقیع امام عصر و احادیث دیگر بر استحباب ذکر گفتن با تسبیح تربت تأکید شده است.
شهید اول این احادیث را متواتر خوانده است.
بنابر حدیثی از امام صادق (علیهالسلام)، تسبیح
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نخست از نخ پشمیِ تابیده بود که عدد تکبیرات بر آن گره زده شده بود.
با شهادت
حمزه بن عبدالمطلب در
جنگ احد، حضرت فاطمه از تربت وی
تسبیح ساختند.
پس از شهادت امام حسین ساختن تسبیح تربت آن حضرت معمول شد.
در حدیثی از
امام صادق (علیهالسلام)، تسبیح تربت حمزه با تسبیح تربت امام حسین (علیهالسلام) مقایسه و تربت امام حسین (علیهالسلام) برتر دانسته شده است.
از این روایت بر میآید که دستِکم تا زمان امام صادق (علیهالسلام) هنوز ساختن تسبیح از تربت حمزه مرسوم بوده است.
در روایات بر ثوابِ در دست گرفتن تسبیح تربت امام حسین (علیهالسلام)، حتی بدون گفتن ذکر، تأکید شده است،
ولی ظاهراً استفاده از تسبیح تربت نیز همچون مهر تربت تا سال ۳۰۸ (تاریخ مکاتبه حمیری) هنوز سنّتی فراگیر نشده بوده است.
برای تربت امام حسین احکامی در کتب فقهی ذکر شده است.
در ساختن مهر و تسبیح، پختن تربت برای ماندگاری آن بسیار مفید است و همین موضوع بحث فقهی سجده بر تربت پخته را به میان آورده است.
برخی فقها آنرا جایز و شماری آنرا
مکروه دانستهاند.
این موضوع در
قرن دهم ــ پس از آنکه یکی از دانشمندان، سجده بر تربت پخته را تحریم کرد
ــ به بحثی جدّی بدل شد، به طوریکه
محقق کرکی، در
۹۳۳ رسالهای در اثبات جواز آن نوشت.
برخی این رساله را در رد
فاضل قطیفی دانستهاند، مباحثات وی با محقق کرکی معروف است.
با توجه به قداست تربت، احکام خاصی برای آن در کتب فقهی ذکر شده است. از جمله احکام آنکه نجس کردن تربت
حرام و برطرف کردن نجاست از آن
واجب است، حتی نجس کردن تربت ممکن است نشانه
کفر باشد.
همچنین تربتی که همراه میت نهاده میشود، باید به گونهای قرار گیرد که موجب بیاحترامی به آن نشود.
توهین به تربت آثار دنیوی ناگواری به همراه دارد.
خوردن خاک، حرام و خوردن تربت، فقط برای
شفا، جایز است.
در برخی احادیث و فتاوای فقهی،
افطار با تربت جایز است، گرچه عدهای از فقها این امر را درست نمیدانند.
مقدار تربتی که برای شفا میتوان خورد، اندک و حداکثر به مقدار یک نخود تعیین شده است.
در برخی روایات و فتاوای فقهی، استفاده از گِل ارمنی برای درمان مجاز است، اما تربت برتر از آن است. فقها تفاوتهای احکام این دو را برشمردهاند.
در برخی روایات، خوردن تربت امامان دیگر نیز مجاز دانسته شده است، اما مورد پذیرش فقها و سازگار با برخی احادیث دیگر نیست.
از نظر فقها خرید و فروش تربت جایز است،
ولی در برخی روایات از آن نهی شده است.
در برخی روایات اثرات ناگواری برای خرید و فروش تربت گفته شده است.
محدودهای از اطراف قبر امام حسین (علیهالسلام) که از آن تربت برداشته میشود، در روایاتِ گوناگون بیست
ذراع، بیست و پنج ذراع، هفتاد ذراع، یک میل، چهار میل، ده میل، یک
فرسخ و پنج فرسخ ذکر شده است که به نظر فقها تمام آنها میتواند درست باشد، بدینترتیب که هرچه تربت به قبر امام حسین (علیهالسلام) نزدیکتر باشد، احترام و اثر آن بیشتر است.
برای برداشتن، خوردن یا به همراه داشتن تربت، دعاها و اعمال خاصی مانند
غسل، خواندن آیاتی از
قرآن و بوسیدن و بر چشم نهادن آن ذکر شده است.
به نظر فقها این آداب تأثیر تربت را بیشتر یا سریعتر میکند، ولی اصل تأثیر تربت بدانها وابسته نیست.
درباره تربت و آثار آن کتابهای زیادی به رشته تحریر در آمده است که برخی از آنها چاپ شده و برخی دیگر هنوز چاپ نشده است.
احادیث راجع به تربت در منابع حدیثی بسیاری ذکر شده
و آثار مستقلی نیز درباره تربت نوشته شده است، از جمله:
۱-
رسالة السجود علی التربة المشویّه، اثر محقق کرکی؛
۲-
الارض و التربة الحسینیه، از
محمدحسین آل کاشف الغطاء؛
۳-
الاستشفاء بالتربة الشریفة الحسینیه، از
ابوالمعالی کلباسی؛
۴- خاک بهشت، از مهدی صدری؛
۵-
سجدهگاه در فضیلت سجده بر تربت، از
سید محمد امروهی هندی؛
۶-
سجدهگاه رسول در سجده بر تربت، به زبان اردو از
احمد سلطان مصطفوی چشتی.
برخی آثار چاپ نشده درباره تربت اینهاست:
۱-
شرف التربه، تألیف
محمد بن بکران رازی؛
۲- شرف التربة، تألیف
ابوالمفضل شیبانی؛
۳- لمعة معانی، به فارسی در اثبات فضیلت سجده بر تربت، اثر
سید علی رضوی لاهوری؛
۴- مثنوی شفانامه، درباره اثر تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) سروده
تائب تبریزی.
(۱) آقا بزرگ طهرانی.
(۲) آل کاشف الغطاء، محمدحسین، الارض و التربة الحسینیة، قم ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۳) ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰-۱۴۱۱.
(۴) ابن بابویه، الامالی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵) ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۶) ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش.
(۷) ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، چاپ
علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۸) ابن بابویه، کمال
الدین و تمام النعمة، چاپ
علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
(۹) ابن برّاج،
المهذب، قم ۱۴۰۶.
(۱۰) ابن بسطام (حسین
بن بسطام) و ابن بسطام (عبدالله
بن بسطام)، طب الائمة، نجف ۱۳۸۵، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، چاپ نبیلرضا علوان، قم ۱۴۱۲.
(۱۲) ابن حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیلة، چاپ عبدالعظیم بکاء، نجف ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۳) ابن حنبل، المسند، چاپ احمد محمد شاکر، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۱۴) ابن سعد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۱۵.
(۱۵) ابن شجری، کتاب الامالی و هی الشهیرة بالامالی الخمیسیة، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۱۶) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، چاپ
علیاکبر غفاری، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۷) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
(۱۸) ابن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة، چاپ فضلالله نوری، تهران ۱۳۱۲، چاپ افست ۱۳۶۷ ش.
(۱۹) ابن طاووس، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، قم ۱۴۰۹.
(۲۰) ابن طاووس، فلاح السائل، بیروت: الدارالاسلامیه.
(۲۱) ابن عساکر، ترجمة ترجمة ریحانة رسولالله الامام المَفْدیّ فی سبیلالله الحسین
بن علی بن ابیطالب (صلواتالله
علیهم) من تاریخ
مدینة دمشق، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۲۲) ابن فهد حلّی،
المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
(۲۳) ابن قولویه، کامل الزیارات، چاپ عبدالحسین امینی، نجف ۱۳۵۶.
(۲۴) ابن مشهدی، المزار الکبیر، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۹.
(۲۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۶) ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة.
(۲۷) ابونعیم، احمد
بن عبدالله، دلائل النبوة، چاپ محمد رواس قلعه جی و عبدالبر عباس، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
(۲۸) ابویعلی موصلی، مسند، چاپ حسین سلیم اسد، بیروت ۱۴۱۰ـ۱۴۱۲.
(۲۹) اعرجی فحّام، محمدرضا، احسن الجزاء فی اقامة العزاء
علی سیدالشهداء، ج۲، قم ۱۴۰۱.
(۳۰) امین، سید محسن، اعیان الشیعه.
(۳۱) امینی، عبدالحسین، سیرتنا و سنتنا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳۲) بحرانی، عبدالله
بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج۱۷، قم ۱۴۰۷.
(۳۳) بحرانی، یوسف
بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش،
(۳۴) برقی، احمد
بن محمد، المحاسن، چاپ محدّث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش).
(۳۵) بیهقی، احمد
بن حسین، دلائل النبوة، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۳۶) حاکم نیشابوری، محمد
بن عبدالله، المستدرک
علی الصحیحین، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۳۷) حائری خراسانی، هادی، معجزات و کرامات ائمة اطهار (
علیهمالسلام)، قم ۱۴۱۷.
(۳۸) شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه.
(۳۹) حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست بیروت.
(۴۰) حمیری، عبدالله
بن جعفر، قرب الاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۴۱) خصیبی، حسین
بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۴۲) داعی الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، چاپ سنگی حیدرآباد دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ ش.
(۴۳) دستغیب، عبدالحسین، داستانهای شگفت، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۴) دهخدا،
علیاکبر، لغتنامه دهخدا
(۴۵) دیلمی، حسین
بن محمد، ارشاد القلوب، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۴۶) سبحانی، جعفر، مصاحبه با آیت الله جعفر سبحانی، حوزه، ش ۴۳ـ۴۴ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۴۷) سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۳ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم.
(۴۸) سبط
بن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۹) سلاّر دیلمی، حمزة
بن عبدالعزیز، المراسم العلویة فی الاحکام النبویة، چاپ محسن حسینی امینی، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۵۰) سمهودی،
علی بن عبدالله، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، چاپ محمد محیی
الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۵۱) شاد، محمد پادشاه
بن غلام محیی
الدین، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵۲) شهید اول، محمد
بن مکی، البیان، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۱۲.
(۵۳) شهید اول، محمد
بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۴.
(۵۴) شهید اول، محمد
بن مکی، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۹.
(۵۵) شهید ثانی، زین
الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵۶) زین
الدین بن علی شهید ثانی، الفوائد الملیة لشرح الرسالة النفلیة، قم ۱۳۷۸ ش.
(۵۷) زین
الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۹.
(۵۸) صدری، مهدی، خاک بهشت، قم ۱۳۷۷ ش.
(۵۹) طباطبائی، سید
علی، ریاض المسائل، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
(۶۰) طباطبائی یزدی، محمدکاظم
بن عبدالعظیم، العروة الوثقی، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۶۱) طبرانی، سلیمان
بن احمد، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ ? ۱۴۰.
(۶۲) طبرسی، احمد
بن علی، الاحتجاج، چاپ ابراهیم بهادری و محمدهادی به، قم ۱۴۱۳.
(۶۳) طبرسی، حسن
بن فضل، مکارم الاخلاق، چاپ محمدحسین اعلمی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۶۴) طبرسی، فضل
بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷.
(۶۵) طوسی، محمد
بن حسن، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران ۱۴۰۰.
(۶۶) طوسی، محمد
بن حسن، الامالی، قم ۱۴۱۴.
(۶۷) طوسی، محمد
بن حسن،
تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۶۸) طوسی، محمد
بن حسن، الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
(۶۹) طوسی، محمد
بن حسن، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۷۰) ابوسعید عصفری، عباد
بن یعقوب، اصل در اصول الستة عشر، قم ۱۴۰۵.
(۷۱) علامه حلّی، حسن
بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۱ و ۲، قم ۱۴۱۴.
(۷۲) علامه حلّی، حسن
بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، قم ۱۴۱۳.
(۷۳)
علوی، جواد، آیت الله بروجردی در بروجرد، حوزه، سال ۸، ش ۴۳ـ۴۴ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۷۴)
علوی شجری، محمد
بن علی، فضل زیارة الحسین علیهالسلام، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۳.
(۷۵) امام رضا (علیهالسلام)، الفقه المنسوب للامام الرضا (علیهالسلام)، مشهد ۱۴۰۶.
(۷۶) فاضل هندی، محمد
بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۲، قم ۱۴۱۸؛.
(۷۷) فرهاد میرزاقاجار، قمقام زخّار و صمصام بتار، تهران ۱۳۷۷.
(۷۸) فیروزآبادی، محمد
بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۷۹) قاضی نعمان، نعمان
بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، چاپ محمد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲.
(۸۰) قمی، عباس، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران ?(۱۳۲۷ ش).
(۸۱) کلباسی، محمد
بن محمدابراهیم، الاستشفاء بالتربة الشریفة الحسینیة، چاپ حسین غیب غلامی، قم ۱۴۱۲.
(۸۲) کلینی، محمد
بن یعقوب، اصول کافی.
(۸۳) مجلسی، محمدباقر
بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸۴) مجلسی، محمدتقی
بن مقصود
علی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و
علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳.
(۸۵) محقق حلّی، جعفر
بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۸۶) محقق حلّی، جعفر
بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، قم ۱۳۶۴ ش؛.
(۸۷) محقق حلّی، جعفر
بن حسن، رسائل المحقق الکرکی، چاپ محمد حسون، ج۲: رسالة السجود
علی التربة المشویة، قم ۱۴۰۹.
(۸۸) مسعودی،
علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۸۹) مفید، محمد
بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله
علی العباد، قم ۱۴۱۳ الف.
(۹۰) مفید، محمد
بن محمد، المزار، چاپ محمدباقر ابطحی، قم ۱۴۱۳ ب.
(۹۱) مفید، محمد
بن محمد، مسارّ الشیعة فی مختصر تواریخ الشریعة، چاپ مهدی نجف، قم ۱۴۱۳ ج.
(۹۲) مفید، محمد
بن محمد، المقنعة، قم ۱۴۱۰.
(۹۳) مقدّس اردبیلی، احمد
بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی،
علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، قم، ج۲، ۱۴۰۳، ج۱۱، ۱۴۱۴.
(۹۴) موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، الامام الحسین فی احادیث الفریقین من قبل الولادة الی بعد الشهادة، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
(۹۵) موسوی عاملی، محمد
بن علی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰.
(۹۶) میثمی عراقی، محمود، دارالسلام، تهران ۱۳۷۴.
(۹۷) نجاشی، احمد
بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۹۸) نجفی، محمدحسن
بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۹۹) نراقی، احمد
بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ج۵، ۱۴۱۵، ج۱۵، ۱۴۱۸.
(۱۰۰) نصر
بن مزاحم، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۱۰۱) نوری، حسین
بن محمدتقی، دارالسلام فیما یتعلق بالرؤیا والمنام، قم ۱۳۷۸.
(۱۰۲) نوری، حسین
بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
•
سید محمدجواد شبیری، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تربت»، شماره ۳۴۲۱.