تدوین حدیث در شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیر
حدیث و تدوین و
تنسیق آن نزد
امامیه به نحوه دیگری است که اکنون خلاصه آنرا از نظر خوانندگان میگذرانیم.
مدار حدیث
اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن
حافظه روات بود. زیرا عامه بواسطه
نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث، بتدوین و ضبط آن نپرداختند.
هروی (در کتاب
ذم الکلام بنقل
سیوطی در
تنویر الحوالک از وی) از عبدالله بن دینار نقل کرده که
صحابه و
تابعین، حدیث را نمینوشتند و فقط بحفظ میسپردند. تا اینکه بواسطه گذشت زمان و در گذشت علماء، ترس نابودی حدیث پیش آمد. لذا
عمر بن عبد العزیز به
ابابکر حزمی نوشت: که سنن و احادیث را جمع نماید.
ولی در این عقیده
اهل بیت رسالت مخالف بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند. و چنانکه دیدیم
ابن حجر و
سیوطی حضرت علی و
حسن (علیهالسّلام) را در شمار
صحابه رسول اکرم که نوشتن احادیث پیغمبر را روا میدانستند، شمردهاند.
لذا اول کتاب حدیث، طبق نوشته
شیعه و بعض عامه از آن
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و باملاء
پیغمبر است
. و این کتاب نزد
امام باقر وجود داشته که حضرتش آنرا بحکم بن عتیبه نشان داده
در کتاب تاسیس الشیعه قضیه را چنین مینگارد. عن عذافر الصیرفی قال کنت مع الحکم بن عتیبة عندابی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهالسّلام) فجعل یساله و کان ابو جعفر له مکرها (مکرما. کذا فی النجاشی) فاختلفا فی شی ء فقال ابو جعفر یا بنی قم فاخرج کتاب علی فاخرج کتابا مدرجا عظیما ففتحه و جعل ینظر حتی اخرج المسئلة. فقال ابو جعفر هذا خط علی و املاء رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اقبل علی الحکم و قال یا ابا محمد اذهب انت و سلمة و المقداد حیث شئتم یمینا و شمالا فو الله لا تجدون العلم اوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرائیل.
بررسی سند روایت
گرچه در کتاب مزبور (حکم بن عیینه بادویاء) نوشته ولی مسلما (حکم بن عتیبه است زیرا علاوه بر اینکه در رجال نجاشی در ترجمه محمد بن عذافر
(عتیبه) آمده. اصلا حکم بن عیینه در کتب رجالیه مذکور نیست و همان حکم بن عتیبه است که زیدی مسلک و (بتری. منسوب به فرقهای از زیدیه) بوده و بسال ۱۱۳ یا ۱۱۴ یا ۱۱۵ فوت کرده وی استاد زراره و حمران پسران اعین (قبل از استبصارشان) بوده است. بعضی او را جزو مرجئه دانستهاند چنانکه در رجال ابو علی
ویرا از فقهای عامه شمرده و همین قول را از کشی نیز نقل نموده در تقریب التهذیب آمده: ثقة. ثبت. فقیه. الا انه ربما دلس. من الخامسة. مات سنة ثلاث عشرة او بعدها، و له نیف و ستون) ظاهرا وی قاضی کوفه بوده. و چون استاد زراه و حمران و علاوه مردی مسن بوده، مورد احترام حضرت واقع گردیده. و مسلما عبارت تاسیس الشیعه (کان (علیهالسّلام) له مکرها) تحریف مکرما است.
کتاب السنن و الاحکام و القضاء از آن ابو رافع آزاد کرده
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وی از آن عباس عموی پیغمبر بوده که بآنجناب بخشید. و چون خبر اسلام عباس را به پیغمبر نوید داد، حضرت ویرا آزاد فرمود
و خزانه دار
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است که
شیخ نجاشی ویرا از متقدمان
شیعه شمرده و اسناد خود را به کتاب او پیوسته و هم اوست که برای اولین بار بتبویب اخبار پرداخت.
فوت ابو رافع بنقل ابن حجر در تقریبابو رافع القبطی مولی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، اسمه ابراهیم... مات فی اول خلافة علی علی الصحیح
در سال ۳۵ هجری بوده است (مطابق با اولین سال
خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) . ولی طبق نقل رجالیون شیعه، وی در جنگهای آنجناب شرکت داشته.
حتی
نجاشی و استرآبادی مراجعتش را با
امام حسن (علیهالسّلام) از
کوفه بمدینه ذکر نمودهاند.
نجاشی نیز درباره وی مینویسد:لزم امیرالمؤمنین من بعده (ای بعد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ) و کان من خیار الشیعه و شهد معه حروبه و کان صاحب بیت ماله بالکوفه. الخ... نیز درباره وی نوشته: فباع ارضه بخیبر و داره، ثم خرج مع علی و هو شیخ کبیر له خمس و ثمانون سنة فلم یزل مع علی حتی استشهد علی (علیهالسّلام) فرجع ابو رافع الی المدینة مع
الحسن و لا دار له بها و لا ارض. فقسم له
الحسن دار علی بنصفین و اعطاه سنح. ارض اقطعه ایاه. فباعها عبید الله بن ابی رافع من معویة بمائة الف و سبعین الفا
ابو رافع پس از درگذشت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
ملازمت امیرالمؤمنین را اختیار نموده و در شمار برگزیدگان
شیعه در آمد. چنانکه در جنگهای آنحضرت شرکت داشت و در
کوفه خازن
بیت المال امام بود. نیز نوشته: ابو رافع هنگامی که
علی (علیهالسّلام) روانه
عراق شد خانه اش و زمینی را که در
خیبر داشت فروخت و در سن کهولت که شمار عمرش بر هشتاد و پنج سال بالغ گردیده بود با علی از
مدینه بیرون شد و همواره با وی بود تا آن جناب
شهید گردید. آنگاه با
امام حسن بمدینه برگشت و چون دیگر خانه و زمینی نداشت حضرت نیمی از خانه علی (علیهالسّلام) را بضمیمه مزرعه سنح (که در یک فرسخی مدینه و از اراضی اقطاعی بود) بوی بخشید بعدا
عبید الله بن ابی رافع زمین مزبور را به یکصد و هفتاد هزار درهم بمعاویه فروخت.
دیگر از پیشینیان شیعه، که بتالیف کتاب حدیث نامبرده شدهاند (
سلمان فارسی و
ابوذر غفاری ) است که اولی حدیث جاثلیق و دومی وقایع پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را جمع آوری و تدوین نموده
و بنقل ابوحاتم (در کتاب الزینة) عنوان
شیعه بر چهار تن از صحابه در زمان پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطلاق میشده (سلمان و اباذر و
مقداد بن اسود کندی و
عمار یاسر ).
از آن پس علی بن ابی رافع و برادرش عبدالله، که هر دو کاتب امیرالمؤمنین بودهاند.
و
سلیم بن قیس که از جمله اولیاء اصحاب آنجناب بوده
در حدیث و قضایای بعد از پیغمبر کتاب پرداختند.
علی بن ابی رافع کتابی در فنون
فقه مشتمل بر
وضوء و
نماز و سایر ابواب نوشته است.
کتاب سلیم از کتبی است که مرجع
شیعه بوده است.ابو عبدالله نعمانی در کتاب (الغیبة) فرماید: و هو من الاصول التی یرجع الشیعة الیها و یعول علیها. کتاب سلیم اخیرا در نجف چاپ شده است. ولی آیا از آن سلیم است یا کتابی است که اصحاب آنرا از موضوعات ابان بن عیاش میدانند، احتیاج بفرصتی مناسب دارد. بهرحال درباره کتاب سلیم علامه فرماید: (الوجه عندی الحکم بتعدیل مؤلفه و التوقف فی الفاسد من کتابه).
شیخ حر عاملی آنرا از مدارک
وسائل الشیعه و هدایة الامه خود قرار داده.
مدتی هم بواسطه کنترل شدیدی که از ناحیه
بنی امیه و عمال آنان چون زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و
حجاج بن یوسف ثقفی نسبت بشیعه اعمال میشد بازار حدیث از رونق افتاد. البته اوضاع سیاسی زمان و جنگهای داخلی و خارجی خاصه موضوع خوارج و قیامهای پیاپی آنان کمتر بمسلمین فرصت درس و بحث
حدیث را میداد. باضافه که با وجود
صحابه و تابعین و دسترسی باحادیث نبوی کمتر نیازی به جمع و تدوین حدیث حس میشد. ولی از آغاز سده دوم ببعد خاصه در زمان
حضرت باقر (۱۱۴ ه) و
حضرت صادق (۱۴۸)، روات و مؤلفین
شیعه در
علم الحدیث بطور محسوس، فزونی یافتند چنانکه ذهبی در ترجمه
ابان بن تغلب گوید: تشیع در طبقه تابعان و تابع تابعان در میان دینداران و پارسایان و ثقات فراوان و بسیار گشت.
آنگاه گفته: چنانچه احادیث اینان را با همه کثرت و شیوعی که دارند، مردود بدانیم قسمتی از آثار نبویه از میان خواهد رفت و مفسده اینکار ظاهر است و بدلیل، نیازی نیست.
حسن بن علی بن زیاد و شاء (و کان من وجوه هذه الطائفة (نجاشی) ) که از اصحاب
حضرت رضا (علیهالسّلام) است گوید: من در
مسجد کوفه نهصد شیخ را درک کردم که همه میگفتند (حدثنا جعفر بن محمد).
شیخ مفید متوفی ۴۱۳ فرموده:
امامیه از عهد امیرالمؤمنین تا عهد
حضرت عسکری چهارصد کتاب بنام (اصول) تصنیف نمودهاند.
همین مطلب را محقق متوفی ۶۷۶ در معتبر و شهید متوفای ۷۸۶ در ذکری با (اختلاف عبارت) آوردهاند
نیز مفید ضمن حالات
حضرت صادق در کتاب ارشاد و
ابن شهر آشوب در مناقب و طبرسی متوفی ۵۴۸ ه ترجمه مفصل ویرا در مجله آستانقدس (شماره ۹) بقلم نویسنده این سطور ببینید. در
اعلام الوری نوشتهاند: کسانی که از ثقات با اختلاف مقالاتشان از
امام صادق روایت کردهاند چهار هزار تن بودهاند. و نیز گفته شده از میان شاگردان حضرتش چهارصد کتاب از احادیثی که جنابش تدریس و
املاء میفرموده پرداختند و آن کتابها را
شیعه (اصول) مینامند و چون فوت حضرتش در سال ۱۴۸ ه بوده قهرا شاگردان (یعنی نویسندگان اصول نامبرده) مقدم یا معاصر گروهی که از
اهل تسنن بجمع حدیث پرداختند میباشند. زیرا جمع کثیری از نامبردگان، از شاگردان حضرت باقر که در ۱۱۴ یا ۱۱۲ ه وفات فرموده بودهاند و کلیه کسانی که از اهل سنت بجمع تدوین حدیث پرداخته و ما نامشان را یاد کردیم سال فوتشان پس از این دو امام خاصه
حضرت باقر است (مثلا بین وفات حضرت باقر ومالک بیش از نیم قرن فاصله است و هکذا) برای نمونه جابر بن یزید جعفی در ۱۲۸ ه در گذشته و وفات
ابان بن تغلب در زمان حضرت صادق بوده و محمد بن قیس بجلی از اصحاب
حضرت سجاد و باقر (۱۱۴ ه) بودهاند و ابو حمزه ثمالی بسال ۱۵۰ درگذشته. فوت
زراره در سال ۱۵۰ و محمد بن مسلم نیز در همین سال و ابو عبیده حذاء و بسام صیرفی در قرن دوم بوده و بنقل رجالیون هر یک از نامبردگان دارای تالیف یا تالیفاتی در حدیث بودهاند حتی مانند
ابان بن تغلب و
ابان بن عثمان الاحمر نه تنها در حدیث کتاب نوشتهاند بلکه در قرائت و تفسیر و تاریخ و ادب در شمار پیشوایان این دانشها قرار داشتند رک:
اصل در اصطلاح علمای حدیث مجموعهای از روایات است که راوی بلاواسطه از لسان
امام شنیده و ضبط نموده باشد. ولی چنانچه بواسطه کتاب دیگر (که از امام اخذ شده) مجموعهای گردآورد باین مجموعه (فرع) و بمرجع اولی (اصل) گویند.
یا مراد باصل، مجرد کلام امام (علیهالسّلام) است در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام
ائمه، از خود مؤلف نیز بیاناتی هست.
مؤلفین کتب رجال در آغاز، اصحاب اصول را از مصنفین جدا میکردند. و اول کسی که اینکار را بحد استیفاء انجام داد (
احمد بن حسین بن عبید الله غضائری) از مؤلفین قرن پنجم هجری،و متوفای سال ۴۱۱ هجری است و هم او است که اقوالش در رجال مخصوصا در جرح روات بازگو میشود پدرش
حسین نیز از مشایخ شیعه و معاصر شیخ مفید و استاد حدیث نجاشی و شیخ طوسی است.
و معاصر
شیخ طوسی است که دو کتاب، یکی در ذکر مصنفات و دیگری در ذکر اصول تالیف کرد. که شیخ طوسی پس از وی ترجمه مصنفین و
اصحاب اصول را در یکجا جمع نمود.
باری ابن عقده کتابی در اسامی روات و ناقلین از
حضرت صادق تصنیف کرده. نیز ترجمه پارهای از این بزرگان و کتب مؤلفه آنان در کتابهای (فهرست ابن ندیم متوفی ۳۸۵ ه)
و (
رجال کشی) تلمیذ عیاشی و (
رجال نجاشی متوفی ۴۵۰ ه) و (رجال و فهرست شیخ طوسی متوفی ۴۶۰ ه) و (معالم العلماء معروف بفهرست)
ابن شهرآشوب سروی مازندرانی متوفی ۵۸۸ ه و (فهرست شیخ منتجب الدین متوفی ۵۸۵ ه) و سایر کتب رجالیه متاخره آمده.( در فهرست ابن ندیم نام کثیری از دانشمندان شیعه و تعداد کثیری از کتب امامیه، برده شده. در رجال نجاشی ۱۲۰۰ تن از دانشمندان شیعه با ذکر مؤلفات آنان، و در فهرست شیخ، نام هفتصد نفر، و در معالم العلماء نام سیصد تن (غیر از آنانکه شیخ در فهرست متعرض شده) ضبط گردیده و چون تالیف فهرست ابن ندیم در سال ۳۷۷ و کتب نجاشی و شیخ قبل از نیمه دوم قرن پنجم بوده چنین نتیجه میگیریم که مؤلفین شیعه (که تالیفات آنان بیشتر جنبه روائی و علم الحدیث داشته) با آن کثرت قبل از تاریخ مزبور میزیستهاند.) ولی با این همه
شیخ طوسی که در زمان خویش ریاست
امامیه را داشته و در مدت اقامت در بغداد نیز دسترسی بکتابخانه بسیار نفیس دار العلم شاپور و کتابخانه پر ارج استادش
سید مرتضی داشته، در آغاز فهرست مینویسد: من هیچگاه تعهد نمیکنم که همه تصانیف و اصول روائی
شیعه را در این کتاب نام برم زیرا این کار با کثرت انتشار شیعه در بلاد مختلف، عملی و قابل ضبط نیست.
باری علامه بزرگوار حاج شیخ
آقا بزرگ تهرانی در جلد دوم کتاب شریف (
الذریعة الی تصانیف الشیعه) یکصد و هفده اصل و ترجمه مصنفین آنها را ذکر میکند و
شیخ حر عاملی در فائده پنجم هدایة الامه (که اختصاری از وسائل الشیعه است) مینویسد: نام آنچه از مصنفات شیعه که در زمان
ائمه و یا
غیبت صغری و اوائل غیبت کبری در کتاب
رجال استرآبادی آمده بالغ بر شش هزار کتاب است.
باری همین اصول و نقل شفاهی محدثین معتمد شیعه مجامع
حدیث امامیه را فراهم ساخت چنانکه شیخ اجل اقدم ابو جعفر
احمد بن محمد بن خالد البرقی (متوفای ۲۷۴ یا ۲۸۰ ه) کتاب
محاسن را که شامل تعداد کثیری از ابواب حدیث است در قرن سوم تالیف فرمود.
از آن پس کوششی در جمع احادیث متفرقه و ترتیب و
تنسیق و مجموعه ساختن آن در میان
محدثین امامیه پیدا گشت که از آن میان کتابهای (
کافی،
تهذیب،
استبصار،
من لا یحضره الفقیه) بواسطه اشتمال بر اغلب روایات شیعه و اهمیت و وثاقت جامعین آن
اشتهار بیشتری کسب کرد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سیر تدوین حدیث در شیعه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۱