• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تدمر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَدْمُر، شهری کهن در شمال بادیة الشام با ۰۸۶، ۵۳ تن جمعیت (۱۳۸۵ش/۲۰۰۶م) در °۳۴ و´۳۲ عرض شمالی و °۳۸ و ´ ۱۷ طول شرقی در فاصلۀ حدود ۲۱۰ کیلومتری شمال شرقی دمشق واقع است و یکی از شهرهای استان حمص در سوریه به‌شمار می‌آید.
[۱] Britannica Atlas، Chicago، ج۱، ص۱۸، ۱۹۹۶.




نام این شهر در آثار جغرافی‌دانان اسلامی عموماً به صورت تَدْمُر آمده است
[۸] ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
این نام در نوشته‌های هیروگلیفی متعلق به دورۀ حمورابی (سدۀ ۱۸ق‌م) تَدمِر،
[۱۰] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
و در اسناد دورۀ تیگلات پیلسر اول، پادشاه آشور (۱۱۱۲-۱۰۷۴ق‌م) به‌عنوان شهری در قلمرو اموریان، به‌صورت تَ ـ اَد ـ مُر آمده است.
[۱۱] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
[۱۲] Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
[۱۳] ج۴، ۲۶۲-۲۶۳، Pauly.

وجه تسمیۀ این شهر به درستی شناخته نیست. ظاهراً این نام برگرفته از لفظ عربی تَمْر (به عبری تامار) به معنای نخل (خرما) است.
[۱۴] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
[۱۵] Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
[۱۶] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
[۱۷] هاکس، قاموس کتاب مقدس، ج۱، ص۲۴۴، تهران، ۱۳۷۷ش.
این نام در دوره‌های بعدی توسط یونانیان و رومیان به پالمیرا (احتمالاً با توجه به معنای ظاهری و برگرفته از پالمای نانی و لاتین، به معنی نخل خرما) تغییر یافت
[۱۸] Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
[۱۹] ج۴، ۲۶۲-۲۶۳، Pauly.
[۲۰] Cook، SA، ج۱، ص۲۱۵، The Religion of Ancient Palestine in the Light of Archaeology، London، ۱۹۲۵.
که عیناً ترجمۀ نام اصلی آن بود.
[۲۱] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
[۲۲] Judaica، ج۴، ص۶۹۶.
براساس خبر یوسفوس (سدۀ ۱م)، حتی پس از تغییر نام شهر، ساکنان بومی‌ ناحیه‌ آن‌را به‌ همان نام‌ پیشین ــ تدمر ــ ‌می‌خواندند‌.
[۲۳] Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
از آن‌جا که در محل این شهر اصولاً نخل (خرما) نمی‌روید، احتمال داده‌اند که با امکان جایگزینی «پ» به «ت» در یونانی در بخش اول این نام، بخش دوم پالمیرا (میرا) نیز همان قسمت دوم نام شهر (مُر) باشد.
[۲۴] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
علاوه بر این، معنای نام تدمر را با توجه به ویرانه‌ها و مقابر فراوان در محل و با تکیه بر تلفظ محلی آن، تَتْمُر (دفن کردن)، به لفظ دمار (و نیز تدمیر در عربی) مربوط دانسته‌اند.
[۲۵] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
این شهر در زمان هادریانوس (نیمۀ نخست سدۀ ۲م) ظاهراً مدت کوتاهی، هادریانا
[۲۶] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۳.
و پالمیرا (ی) هادریانوس خوانده می‌شد. نام امروزین این محل تدموره (تدمورا) است.
[۲۷] Judaica، ج۴، ص۶۹۷.



آثار برجای مانده از دوره نوسنگی در ناحیۀ بیابانی تدمر،
[۲۸] Musil، A، ج۱، ص۴۸۷، Arabia Deserta، New York، ۱۹۲۷.
[۲۹] Pliny، Natural History، ج۲، ص۲۸۷_۲۸۹، tr H Rackham، London، ۱۹۷۷.
دیرینگی سکنای انسان در آن‌جا را به حدود هزارۀ ۷ق‌م می‌رساند
[۳۰] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۴، Palmyra، History، Monuments and Museum.
باستان‌شناختی در معبد بل (بعل)، این شهر از اوایل عصر برنز (ح هزارۀ ۲ق‌م) پیوسته مسکون بوده است. ظاهراً هستۀ نخستین شهر تدمر توسط اعراب بیابان‌گردی که عهده‌دار راهنمایی و هدایت کاروان‌هایی بودند که از بادیة الشام می‌گذشتند و به مبادلۀ کالاهای بازرگانی می‌پرداختند، در اطراف چشمه‌ای پر آب موسوم به اِفقی بنیاد نهاده شد.
[۳۱] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۴، Palmyra، History، Monuments and Museum.
این اعراب که نخستین ساکنان تدمر بودند، به تدریج با آرامیان درآمیختند و زبان و خط آنان را پذیرفتند.
[۳۲] Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
[۳۳] Hitti، PhK، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
[۳۴] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
سپس اموریان از طوایف سامی غربی، در آن‌جا نفوذ کردند و با مردم شهر درآمیختند.


موقعیت مناسب جغرافیایی و واقع بودن تدمر در محل تلاقی راه‌های کاروان‌روی که بین‌النهرین را به سوریه و از سویی دیگر آسیای صغیر در شمال را به نواحی جنوبی آن مرتبط می‌ساخت، سبب شد تا این شهر در اواخر هزارۀ ۲ق‌م به عنوان منزلگاهی مهم اهمیت یابد و به تدریج جای‌گزین شهر ماری که در آن روزگار یکی از منزلگاه‌های مهم بر سر راه‌های ارتباطی بین النهرین بود، گردد.
[۳۵] Harris، RL، ج۱، ص۱۰، Exploring the World of the Bible Lands، London، ۱۹۹۵.

توسعه و ثروت تدمر در این زمان، این شهر را در معرض تهاجمات اقوام بیابان‌گرد قرار داده بود.
[۳۶] Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
تیگلات پیلسر اول خبر می‌دهد که ۲۸ بار طوایف اهلامو و آرامی را تعقیب کرده است و حتی دو بار در طول یک سال از فرات گذشته، و آنان را از تدمر عقب رانده است.
[۳۷] Pritchard، JB، ج۱، ص۲۷۵، Ancient Near Eastern Texts، Princeton، ۱۹۵۵.
این تهاجمات آسیب‌های بسیاری بر تدمر وارد ساخت، به گونه‌ای که تا مدت‌ها پس از آن نامی از این شهر در نوشته‌ها دیده نمی‌شود؛ اما تدمر دوباره رونق گذشتۀ خود را بازیافت و در منابع سدۀ ۱ق‌م از آن به عنوان شهری مهم یاد شده است.
[۳۸] Pritchard، JB، ج۱، ص۲۷۵، Ancient Near Eastern Texts، Princeton، ۱۹۵۵.

این شهر آن‌قدر مهم بوده است که در عهد عتیق بنیاد آن را به سلیمان ‌نبی نسبت داده‌اند. ‌ این ‌روایت که توسط برخی از مورخان دورۀ باستان و جغرافینویسان مسلمان تکرار شده است،
[۳۹] Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
[۴۱] ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
پذیرفتنی نیست، زیرا شواهد حاکی از آن است که تدمر پیش از سلیمان بنیاد یافته است و احتمالاً او به سبب اهمیت بازرگانی تدمر به بازسازی آن پرداخته است
[۴۲] هاکس، قاموس کتاب مقدس، ج۱، ص۲۴۹، تهران، ۱۳۷۷ش.
حتی برخی از محققان در دست‌یابی سلیمان بر تدمر هم تردید کرده‌اند و بر این باورند که چیرگی‌ سلیمان بر دمشق ــ که لازمۀ دست‌یابی او بر تدمر بود ــ در آن زمان ناممکن بوده است و تدمر مذکور در تورات را جایی دیگر و یکی از دژها و استحکامات سلیمان در جنوب سرزمین فلسطین و در بیابان یهودیه دانسته‌اند.
[۴۴] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۶.
[۴۵] Smith، GA، ج۱، ص۳۸۹، The Historical Geography of the Holy Land، London، ۱۹۷۴.
[۴۶] Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.



تدمر همانند برخی دیگر از شهرهای منطقه، همچون حمص، دمشق و ادسا، از دیرباز توسط فرمانروایان محلی اداره می‌شد و دولتی‌ کوچک، اما خودمختار به‌شمار می‌رفت،
[۴۷] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
چنان‌که به هنگام تشکیل ایالت رومی «سوریه» توسط رومیان در ۶۳ق‌م، تدمر جزو این ایالت به حساب نیامد و به صورت واحدی مستقل میان دو امپراتوری روم و ایران باقی ماند. به گزارش پلینی (۷۷م) واقع بودن تدمر میان دو امپراتوری روم و ایرانِ اشکانی و ساسانی اهمیت خاصی به این شهر بخشیده بود و میان آن‌ها دست به دست می‌گشت.
[۴۸] Pliny، Natural History، ج۲، ص۲۸۹، tr H Rackham، London، ۱۹۷۷.
[۴۹] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
[۵۰] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸، Palmyra، History، Monuments and Museum.
پس از آن‌که پترا، مرکز مهم پادشاهی نبطیان و یکی از مراکز عمدۀ بازرگانی آن زمان، در ۱۰۶م به هنگام سلطنت ترایانوس (تراژان)، به دست رومیان افتاد، تدمر به سبب موقعیت مهم بازرگانی که به دست آورد، اهمیت بیشتری یافت.
[۵۱] Finegay، J، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
[۵۲] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.

با گسترش نفوذ رومیان در نواحی غربی فرات، با آن‌که تدمر به صورت شهری خراج‌گزار زیر نظر فرمانده رومیِ ایالت ــ که در انطاکیه به سر می‌برد ــ اداره می‌شد، با این همه، استقلال‌ نسبی خود را کم و بیش حفظ کرد. سنگ‌نبشته‌های سدۀ پایانی پیش از میلاد و سدۀ نخستین میلادی به رواج نوعی سازمان‌دهی یونانی با برخورداری از تشکیلات شهری آنان، همچون سنا و شورای شهر (Agora) اشاره دارند.
[۵۳] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸-۱۹، Palmyra، History، Monuments and Museum.
[۵۴] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴-۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
[۵۵] Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.



در دورۀ فرمانروایی هادریانوس (۱۱۷- ۱۳۸م) و ظاهراً پس از دیدار او از این شهر در ۱۲۹م، روابط تدمر با امپراتوری روم از نو تنظیم گردید.
[۵۶] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۳.
در این دوره، تغییراتی در مقررات ادارۀ امور شهر داده شد که هر چند به قوانین یونانی شهرهای قلمرو رومیان بسیار نزدیک بود، اما اختیاراتی نیز برای آن قائل بود.
[۵۷] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
بر این اساس، تدمر «شهر آزاد» خوانده شد و با واگذاری ادارۀ امور مالی و گمرکی شهر به سنا و شورای شهر، بار دیگر خودمختاری خود را بازیافت.
[۵۸] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
[۵۹] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
به این ترتیب، تدمر خارج از اتحادیه‌های گمرکی سوریه، رأساً به دریافت مالیات و عوارض گمرکی می‌پرداخت و گرچه بخشی از درآمدهای عمومی را به خزانۀ رومی ارسال می‌داشت، اما از نظر مالی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.
[۶۰] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
در مقابل، حاکم تدمر مأموریت دفاع از مرزهای شرقی را برعهده داشت.
[۶۱] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
علاوه بر آن، حفاظت از کاروان‌ها توسط سواران کمان‌دار تدمری در مقابل بیابان‌گردان، راهنمایی آن‌ها در گذر از بیابان و نیز تعیین عوارض بر کالاهایی که وارد شهر می‌شد، برعهدۀ رؤسای شهر بود.
[۶۲] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.

سنگ‌نبشته‌ای از ۱۳۷م در نزدیکی ساختمان شورای شهر تدمر به دست آمده که حاوی جدول میزان مالیات و عوارض گمرکی تمام کالاهای بازرگانی است.
[۶۳] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
[۶۴] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
این سنگ‌نبشته به عرض ۵ متر به زبان‌ها و خطوط یونانی و پالمیری، مشتمل بر بیش از ۴۰۰ سطر و مبتنی بر مصوبۀ سنا دربارۀ صورت قیمت‌ها و عوارض گمرکی است. دو زبانی بودن این سنگ‌نبشته مبیّن اهمیت و نقش ارتباطی آن میان شرق و غرب است.
[۶۵] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
در فهرست کالاهای این سنگ‌نبشته، پیش از هر چیز به برده، و پس از آن به خشکبار، خرما و انجیر خشک، پشم، ظروف شیشه‌ای، پنیر، عطریات، روغن زیتون، روغن حیوانی، ماهی نمک سود، غلات، گوسفند و بز، پوست، کاه، شراب، گندم و مجسمه‌های برنزی اشاره شده است.
[۶۶] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
[۶۷] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
در این سنگ‌نبشته مقررات قیمت‌گذاری برای استفاده از دو چشمۀ شهر نیز آمده است،
[۶۸] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
یعنی ضمن دریافت عوارض از کاروان‌ها به سبب برخـورداری از تسهیـلات بارگیـری و باراندازی، از آب مصرفی نیز عوارض دریافت می‌شد.
[۶۹] Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.


۵.۱ - پیامد مهم حضور رومیان در تدمر

یکی از مهم‌ترین پیامدهای حضور رومیان در تدمر تأثیر هنر رومی در این شهر بود. نفوذ یونانی ـ پارتی از بابل و سلوکیه در دجله، جای خود را به نفوذ یونانی ـ رومی از انطاکیه و غرب داد. معبد بزرگ بعل که در ۳۲م برپا شد و معبد نبو متعلق به نیمۀ دوم سدۀ نخست میلادی، نمونه‌هایی از تأثیرات هنر رومی در این شهر است.
[۷۰] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸-۱۹، Palmyra، History، Monuments and Museum.
در این دوره کلبه‌های گلین تدمر به تدریج به خانه‌های ساخته شده با سنگ بدل گشت و خیابانهای نسبتاً وسیعی طراحی و احداث شد که اصلی‌ترین آن‌ها به‌ معبد بعل منتهی می‌شد. بدین‌سان، شهر کم‌کم چهره‌ای رومی‌ـ یونانی گرفت و در کنار گسترش تجارت، صنعتگری و حتی کشاورزی رو به رشد نهاد و به صورت یکی از ثروتمندترین شهرهای منطقه درآمد.
[۷۱] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.


۵.۲ - راه‌های تجاری تدمر

در این دوره فعالیت‌های اقتصادی تدمر از طریق جادۀ ابریشم تا هندوستان و چین در شرق، و تا ایتالیا در غرب، گسترش یافت. ضمناً به وسعت معابد بعل، نبو، بعل شَمین و اَلّات افزوده شد و یا آن پرستشگاه‌ها تعمیر و بازسازی شدند. قسمت‌هایی نیز به بنای شورای شهر افزوده شد و راستۀ خیابانی از وسط شهر، شرق و غرب تدمر را به یکدیگر متصل ساخت و بدین‌سان، چهرۀ شهر دگرگون شد.
[۷۲] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.

هرچند اقتصاد تدمر برپایۀ بازرگانی استوار بود، اما شواهد باستان‌شناختی مربوط به دورۀ رومیان نشان می‌دهد که کشاورزی و دامداری در اطراف این شهر از دیگر منابع اقتصادی آن به شمار می‌رفت. ضمناً در جنوب و شرق شهر تدمر کارگاه‌های استخراج نمک نیز فعال بود که نمک مورد نیاز اهالی شهر و کوچندگان ناحیۀ پیرامونی را تأمین می‌کرد. بدین‌سان، برخلاف امروز، در دورۀ رومیان در قسمت غربی بادیة الشام جمعیت بیشتری زندگی می‌کرد و عرصۀ کشاورزی در این ناحیه گسترده‌تر بود.
[۷۳] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸‌، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
با گسترش و توسعۀ راه‌های ارتباطی رومی که تدمر را به دمشق از یک سو، و شهرهای واقع در کرانه‌های فرات از دیگر سو مرتبط می‌ساخت، بر شکوفایی و آبادانی این شهر افزوده شد.
[۷۴] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.



تدمر در زمان فرمانروایی سپتیمیوس سوروس (۱۹۳- ۲۱۱م) صحنۀ جنگ‌های امپراتوری روم با شرق بود.
[۷۵] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
او تدمر را به‌ جایگاه یک کلنی (زیستگاه) رومی در ایالت سوری ‌ـ فنیقی، به مرکزیت حمص (امسا) که از بزرگ‌ترین شهرهای سوریه (شام) به شمار می‌رفت،
[۷۶] یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۳۲۴، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
ارتقا داد، و ساکنان آن را به عنوان «شهروندان رومی» که مجبور به پرداخت «عوارض ارضی» نبودند، به رسمیت شناخت.
[۷۷] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.



پس از مرگ سوروس ناآرامی‌هایی در امپراتوری روم پدید آمد؛ به سخن دیگر، امپراتوری روم طی سال‌های ۲۳۵ تا ۲۸۵م شاهد حکمرانی ۲۶ امپراتور بود که تنها یکی از آنان به مرگ طبیعی از دنیا رفت.
[۷۸] Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۰۹، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
در همین زمان، تدمر در معرض حمله و هجوم همسایگان، از جمله ساسانیان قرار گرفت. والرین در اواسط تابستان ۲۶۰م، اسیر شاپور اول ساسانی، پادشاه ایران شد.
[۷۹] Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
[۸۰] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
گالینوس، پسر و جانشین والرین، از آن‌جا که توان مقابله در برابر ایرانیان نداشت،
[۸۱] Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
به اجبار از نو به تدمر استقلال کامل داد و در واقع آن را به حال خود رها کرد.
[۸۲] Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۱۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
در این هنگام، حاکم شهر تدمر، سپتیمیوس حیران و پسر او اودناتوس (اذینه) که از اعراب ساکن ناحیۀ تدمر بودند،
[۸۳] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
[۸۴] Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
[۸۵] عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۸، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
به تثبیت استقلال و گسترش نفوذ خود پرداختند.
[۸۶] Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
[۸۷] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.

اودناتوس به دستور گالینوس در حمص کالیستوس مدعی امپراتوری را شکست داد
[۸۸] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
و پس از آن‌که در نزدیکی به ایران ناکام ماند، با سپاه ساسانی از در جنگ درآمد و سپاه شاپور اول را که در قلمرو رومیان مناطق وسیعی را به تصرف خود درآورده بود، به کمک کمان‌داران و سواران خود به عقب راند.
[۸۹] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
[۹۰] Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
[۹۱] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
از این‌رو، گالینوس در ۲۶۲م به او عنوان فرمانده عالی نیروهای روم در شرق را داد.
[۹۲] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
[۹۳] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
از آن پس، اودناتوس نفوذ خود را تا دریای سرخ گسترش داد و توانست بین‌النهرین و عربستان و بعد از آن سوریه و کیلیکیه، تا کوه‌های توروس و بیش‌تر قسمت‌های آسیای صغیر را بر قلمرو خود بیفزاید.
[۹۴] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
[۹۵] Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
[۹۶] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
کار اودناتوس آن‌چنان بالا گرفت که او خود را حتی «شاه شاهان» خوانـد. دورۀ فرمانروایی او و جانشینانش به عصر طلایی امیران تدمـری (شاهان پالمیری) شهـرت دارد.
[۹۷] Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
[۹۸] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.

سرانجام، اودناتوس و پسر بزرگش در ۲۶۷م به طرز مرموزی کشته شدند
[۹۹] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
[۱۰۰] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
و پسر کوچک‌تر او، وَهْب‌اللات جانشین او شد، اما به سبب سن کم، مادرش زِنوبیا (بت زبای)، بیوۀ اودناتوس قدرت را در دست گرفت.
[۱۰۱] عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۸، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۱۰۲] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
[۱۰۳] Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۰۹، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
ملکه زنوبیا را نامورترین پادشاه تدمر به شمار آورده‌اند. هرچند او برای حفظ استقلال تدمر تلاش فراوانی کرد،
[۱۰۴] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
[۱۰۵] Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
اما شکست او در ۲۷۳م در نزدیکی حمص در مقابل آورلیانوس، امپراتور روم،
[۱۰۶] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
[۱۰۷] Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
به عصر طلایی امیران تدمری پایان داد.
[۱۰۸] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
آورلیانوس با درهم شکستن سپاهیان زنوبیا، تدمر را تصرف، و در سال بعد غارت کرد.
[۱۰۹] عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۹، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۱۱۰] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
[۱۱۱] Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.

تلاش زنوبیا برای رسیدن به فرات و پایگاه‌های امن در قلمرو ساسانی به ناکامی انجامید و او به نشانۀ پیروزی آورلیانوس، به روم فرستاده شد.
[۱۱۲] عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۹، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۱۱۳] Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
بدین‌سان، تدمر به عنوان کانون اصلی تجارت شرق و غرب،
[۱۱۴] Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
اهمیت خود را از دست داد.
[۱۱۵] Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
[۱۱۶] Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.



فرهنگ ساکنان تدمر ترکیبی از عناصر سوری، یونانی و ایرانی بود.
[۱۱۷] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۶، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
زبان ساکنان تدمر دست کم از حدود سدۀ ۱ق‌م آمیزه‌ای از عربی و آرامی بود. بسیاری از سنگ‌نبشته‌های تدمری که از نظر زمانی به دورۀ امیران تدمری (۲۳۵ تا ۲۷۳م) بازمی‌گردد، از نظر زبانی نوعی از گویش و نوشتار آرامی است که شدیداً تحت تأثیر زبان عربی قرار داشته است.
[۱۱۸] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸_۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
[۱۱۹] Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۶،» Beiträge zur Kenntniss der aramäischen Dialecte «، ZDMG، ۱۸۷۰، vol XXIV.
[۱۲۰] Noth، M، ج۱، ص۲۰۴، Die Welt des alten Testaments، Berlin، ۱۹۶۲.
مذهب کهن ساکنان نیز دارای عناصری گوناگون، از جمله عربی، پارتی، بابلی، سوری و یونانی بود و خدایانی از جمله تثلیثی از بعل (همراه با الاهۀ بعل به عنوان فرستادۀ او)، یارهیبُل و اگلیبل موردپرستش بود
[۱۲۱] Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
البته شِمِش، ایشتار و خدایانی دیگر نیز مورد احترام بودند.
[۱۲۲] Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.



از بزرگان علم و ادب در دورۀ کهن این شهر، ذکری باقی نمانده است. تنها از لونگینوس، فیلسوف و آموزگار بزرگ شهر که به دست آورلیانوس کشته شد و سمت مشاور ملکه زنوبیا را داشت، یاد کرده‌اند.
[۱۲۳] Hitti، PhK، ج۱، ص۸۶، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.



در پایان سدۀ ۵ و آغاز سدۀ ۶م غسانیان، از متحدان بیزانس بر بادیة الشام مسلط شدند و تدمر در قلمرو آنان قرار گرفت.
[۱۲۴] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۰-۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
در این دوره، معابد بعل و بعل شمین به کلیسا بدل شدند و از بقایای مصالح معابد، دو کلیسای جدید نیز در بخش غربی شهر برپا شد.
[۱۲۵] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.



تدمر در ۱۳ق/۶۳۴م، در زمان ابوبکر، توسط خالد بن ولید به صلح گشوده شد. با چیرگی عرب‌ها بر تدمر روزگار رونق آن هم به سرآمد.


خلفای بنی‌امیه و اشراف عرب دلبستگی شدیدی به بادیه‌نشینی داشتند، از این‌رو، هر خلیفه و به تبع او نزدیکان وی در دل بادیه‌ها اقامتگاه‌هایی برپا می‌کردند (همین دانشنامه، بادیه). هشام بن عبدالملک (حک‌ ۱۰۵- ۱۲۵ق) دو اقامتگاه موسوم به «قصر الحیر الغربی» و «قصر الحیر الشرقی» در نزدیکی تدمر بنا کرد و با این کار تدمر تا اندازه‌ای اهمیت گذشتۀ خود را بازیافت
[۱۲۸] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
[۱۲۹] Klengel، H، ج۱، ص۱۶۷، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
اما در ۱۲۷ق مردم تدمر بر مروان حمار، آخرین خلیفۀ اموی شوریدند و او دستور داد تا دیوارهای شهر تدمر را ویران سازند. خلفای عباسی به تدمر توجهی نشان ندادند
[۱۳۱] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
و از آن پس این شهر رو به افول نهاد.
تدمر در دوره‌های بعدی با وجود گذشته‌ای درخشان و آثار تاریخی درخور توجه، به صورت آبادی کوچک و کم‌اهمیت درآمد. ابن فقیه از بناهای عجیب، دیوارها و مجسمه‌های موجود در شهر سخن می‌گوید و خبر می‌دهد که آثار کاخ‌ها و بناهای ساخته شده از سنگ یکپارچه در زمان او هنوز برجای بوده است.
[۱۳۲] ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.

تدمر در نیمۀ دوم سدۀ ۴ق از اعمال حمص
[۱۳۳] اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۴] ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
و از شهرهای کوچک (شهرک) حاشیۀ بادیه (بادیة الشام) به شمار می‌آمد.
[۱۳۶] حدودالعالم، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ش.
این شهر ظاهراً در سدۀ ۸ق توسط سپاه تیمور غارت شد.
[۱۳۷] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.



تدمر در دوره عثمانی (۱۲۹۹-۱۹۲۴م) به سرعت رو به افول نهاد و به زودی به صورت دهکده‌ای متعلق به بیابان‌گردان درآمد.
[۱۳۸] Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
در پایان دهۀ ۱۸۵۰م سیاست‌های عثمانی برای به انقیاد درآوردن عشایر بیابان‌گرد سوریه و پس از آن استحکـام مرزهای آن به طـور جدی دنبال شد. در این زمان تدمر به صـورت دژی خالـی از سکنه درآمـده بود.
[۱۳۹] Ma'oz، M، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱، Ottoman reform in Syria and Palestine (۱۸۴۰-۱۸۶۱)، Oxford، ۱۹۶۸.



آثار برجای مانده در این شهر که نخست در سدۀ ۱۷م مورد توجه قرار گرفت، گویای طرح مشبک این شهر کهن است: در طول خیابانی شرقی ـ غربی، رواق دو طرفۀ مزین به نیلوفر آبی و به سمت جنوب، بنای شورا (آگورا) و تئاتر شهر قرار دارد. بقیۀ ویرانه‌ها شامل مجموعه‌ای وسیع است که قرارگاه دیوکلتیانوس (دیوکلسین) و معبد اصلی شهر تدمر خوانده می‌شود و به بل (بعل)، یارهیبل و اگلیبل اهدا شده است. از نظر معماری، شیوۀ یونانی (کورینتی) تقریباً در تمامی بناها دیده می‌شود، اما تأثیرپذیری از معماری بین‌النهرین و ایران نیز کاملاً مشهود است.
سنگ‌نبشته‌های تدمر عمدتاً در ۳ محل یافت شده که عبارت‌اند از خیابان همراه با ستون‌ها و رواق‌های واقع در مرکز، در محل قبرها و محل معبد. از محل نخست که در طول شهر از جنوب شرقی به شمال غربی کشیده شده است، ردیف ستون‌های جنوبی ـ جنوب غربی که حاوی بیشترین سنگ‌نبشته‌ها هستند، بهتر برجای مانده‌اند.
از بناهای جالب توجه بازمانده در تدمر می‌توان از معبد چهارگوش بعل (الاهۀ خورشید)، آمفی‌تئاتر (مسرح)، بنای شورا، میدان بازار تدمر که اکنون آثار حجره‌ها و دکان‌های آن باقی‌مانده، بنای معبد بعل شمین (خدای آسمان)، باب النصر (طاق پیروزی) یکی از دروازه‌هایی که به خیابان اصلی شهر تدمر متصل می‌شد، معبد نبو در کنار باب‌النصر که حاوی ۴۰ کتیبه است، بنای حمامها و آثار دیوار و باروی شهر یاد کرد.
[۱۴۰] قائدان، اصغر، تاریخ و اماکن‌ زیارتی و سیاحتی سوریه، تهران، ۱۳۷۳ش.
این آثار در ۱۹۸۰م به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است.


تدمر امروزی، آبادی کوچکی است در محل تدمر باستان و این آبادی در کنار خط لولۀ نفت کرکوک ـ طرابلس و در محل اتصال راه‌ها در شمال بادیة الشام قرار دارد و از طریق راه زمینی به حمص متصل است و از مراکز مهم گردشگری سوریه به شمار می‌رود.
[۱۴۱] Brockhaus، ج۸، ص۵۱۲.



(۱) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۳م.
(۲) ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
(۳) اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
(۴) اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
(۵) بلاذری، احمد، فتوح‌البلدان، به کوشش دخویه، لیـدن، ۱۸۶۵م.
(۶) حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۷) دینوری، احمد، الاخبار‌الطوال، به‌کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۸) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۹) عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۱۰) عهد‌عتیق.
(۱۱) قائدان، اصغر، تاریخ و اماکن‌زیارتی و سیاحتی سوریه، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۲) هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۳) حموی، یاقوت، بلدان.
(۱۴) یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۱۵) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۱۶) Bounni، A and Kh Al-As‘ad، Palmyra، History، Monuments and Museum.
(۱۷) Britannica.
(۱۸) Britannica Atlas، Chicago، ۱۹۹۶.
(۱۹) Brockhaus.
(۲۰) Christensen، A، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
(۲۱) Cook، SA، The Religion of Ancient Palestine in the Light of Archaeology، London، ۱۹۲۵.
(۲۲) Downey، G، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
(۲۳) EI۲.
(۲۴) Elston، R، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
(۲۵) Encyclopedia of the Orient، lexicorientcom.
(۲۶) Finegay، J، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
(۲۷) Harris، RL، Exploring the World of the Bible Lands، London، ۱۹۹۵.
(۲۸) High Beam، wwwencyclopediacom.
(۲۹) Hitti، PhK، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
(۳۰) Josephus، F، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
(۳۱) Judaica.
(۳۲) Klengel، H، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
(۳۳) Ma'oz، M، Ottoman reform in Syria and Palestine (۱۸۴۰-۱۸۶۱)، Oxford، ۱۹۶۸.
(۳۴) Musil، A، Arabia Deserta، New York، ۱۹۲۷.
(۳۵) Nöldeke، Th،» Beiträge zur Kenntniss der aramäischen Dialecte «، ZDMG، ۱۸۷۰، vol XXIV.
(۳۶) Noth، M، Die Welt des alten Testaments، Berlin، ۱۹۶۲.
(۳۷) Pauly.
(۳۸) Pliny، Natural History، tr H Rackham، London، ۱۹۷۷.
(۳۹) Pritchard، JB، Ancient Near Eastern Texts، Princeton، ۱۹۵۵.
(۴۰) Rostovtzeff، M، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
(۴۱) Sachau، E،» Palmyrenische Inschriften «، ZDMG، ۱۸۸۱، vol XXXV.
(۴۲) Smith، GA، The Historical Geography of the Holy Land، London، ۱۹۷۴.
(۴۳) Starr، ChG، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
(۴۴) The World Gazetteer، wwwworld-gazetteercom.


۱. Britannica Atlas، Chicago، ج۱، ص۱۸، ۱۹۹۶.
۲. ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۷۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۳م.    
۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۱۷.    
۴. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۶۱، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۵. یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۱۳۴، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.    
۶. بلاذری، احمد، فتوح‌ البلدان، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.    
۷. دینوری، احمد، الاخبار‌الطوال، ج۱، ص۲۰، به‌کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۸. ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
۹. اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، ج۱، ص۱۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.    
۱۰. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۱. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۱۲. Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
۱۳. ج۴، ۲۶۲-۲۶۳، Pauly.
۱۴. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
۱۵. Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
۱۶. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۷. هاکس، قاموس کتاب مقدس، ج۱، ص۲۴۴، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۸. Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
۱۹. ج۴، ۲۶۲-۲۶۳، Pauly.
۲۰. Cook، SA، ج۱، ص۲۱۵، The Religion of Ancient Palestine in the Light of Archaeology، London، ۱۹۲۵.
۲۱. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
۲۲. Judaica، ج۴، ص۶۹۶.
۲۳. Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
۲۴. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۲.
۲۵. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۲۶. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۳.
۲۷. Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
۲۸. Musil، A، ج۱، ص۴۸۷، Arabia Deserta، New York، ۱۹۲۷.
۲۹. Pliny، Natural History، ج۲، ص۲۸۷_۲۸۹، tr H Rackham، London، ۱۹۷۷.
۳۰. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۴، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۳۱. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۴، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۳۲. Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
۳۳. Hitti، PhK، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۳۴. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۶، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۳۵. Harris، RL، ج۱، ص۱۰، Exploring the World of the Bible Lands، London، ۱۹۹۵.
۳۶. Judaica، ج۴، ص۶۹۷.
۳۷. Pritchard، JB، ج۱، ص۲۷۵، Ancient Near Eastern Texts، Princeton، ۱۹۵۵.
۳۸. Pritchard، JB، ج۱، ص۲۷۵، Ancient Near Eastern Texts، Princeton، ۱۹۵۵.
۳۹. Josephus، F، ج۲، ص۲۵۸، Antiquities of the Jews، tr W Whiston، Philadelphia، ۱۸۶۱.
۴۰. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۶۱ ۱۶۲، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۴۱. ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
۴۲. هاکس، قاموس کتاب مقدس، ج۱، ص۲۴۹، تهران، ۱۳۷۷ش.
۴۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۱۷.    
۴۴. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۶.
۴۵. Smith، GA، ج۱، ص۳۸۹، The Historical Geography of the Holy Land، London، ۱۹۷۴.
۴۶. Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.
۴۷. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۴۸. Pliny، Natural History، ج۲، ص۲۸۹، tr H Rackham، London، ۱۹۷۷.
۴۹. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۵۰. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۵۱. Finegay، J، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
۵۲. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۵۳. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸-۱۹، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۵۴. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴-۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۵۵. Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.
۵۶. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۳.
۵۷. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۵۸. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۵۹. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۶۰. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۶۱. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۶۲. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۶۳. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۶۴. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۶۵. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۶۶. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۶۷. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۶۸. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۶۹. Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.
۷۰. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۱۸-۱۹، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۷۱. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۴، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۷۲. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۲۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۷۳. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸‌، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۷۴. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۷۵. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۷۶. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۳۲۴، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
۷۷. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۷۸. Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۰۹، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
۷۹. Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
۸۰. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۸۱. Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
۸۲. Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۱۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
۸۳. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۸۴. Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
۸۵. عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۸، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۸۶. Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
۸۷. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۸۸. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۸۹. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
۹۰. Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
۹۱. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۹۲. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
۹۳. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۹۴. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۵.
۹۵. Downey، G، ج۱، ص۲۶۲، A History of Antioch in Syria، Princeton، ۱۹۶۱.
۹۶. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۹۷. Pauly، ج۳۶، ص۲۶۴.
۹۸. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۹۹. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۱۰۰. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۵، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۱۰۱. عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۸، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۱۰۲. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۱۰۳. Rostovtzeff، M، ج۲، ص۳۰۹، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۴۵.
۱۰۴. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۱۰۵. Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
۱۰۶. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۱۰۷. Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
۱۰۸. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۱۰۹. عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۹، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۱۱۰. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۱۱۱. Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
۱۱۲. عباس، احسان، تاریخ بلاد الشام، ج۱، ص۹۹، عمان، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۱۱۳. Elston، R، ج۱، ص۳۱، Palestine and Syria، ۱۹۲۹.
۱۱۴. Christensen، A، ج۱، ص۲۲۵، L'Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
۱۱۵. Starr، ChG، ج۱، ص۶۶۰، A History of the Ancient World، Oxford، ۱۹۶۵.
۱۱۶. Judaica، ج۱۵، ص۶۹۷.
۱۱۷. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۶، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۱۱۸. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۸_۱۶۹، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۱۱۹. Nöldeke، Th، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۶،» Beiträge zur Kenntniss der aramäischen Dialecte «، ZDMG، ۱۸۷۰، vol XXIV.
۱۲۰. Noth، M، ج۱، ص۲۰۴، Die Welt des alten Testaments، Berlin، ۱۹۶۲.
۱۲۱. Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
۱۲۲. Finegay، J، ج۱، ص۴۸۱، The Archeology of World Religions، Princeton، ۱۹۵۲.
۱۲۳. Hitti، PhK، ج۱، ص۸۶، Syria، a Short History، London، ۱۹۵۹.
۱۲۴. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۰-۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۲۵. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۰، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۲۶. بلاذری، احمد، فتوح‌ البلدان، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.    
۱۲۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۰۶-۴۰۷.    
۱۲۸. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۲۹. Klengel، H، ج۱، ص۱۶۷، The Art of Ancient Syria، London، ۱۹۷۲.
۱۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۳۱۲ ۳۱۵.    
۱۳۱. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۳۲. ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
۱۳۳. اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
۱۳۴. ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
۱۳۵. اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، ج۱، ص۱۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.    
۱۳۶. حدودالعالم، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۳۷. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۳۸. Bounni، A and Kh Al-As‘ad، ج۱، ص۳۱، Palmyra، History، Monuments and Museum.
۱۳۹. Ma'oz، M، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱، Ottoman reform in Syria and Palestine (۱۸۴۰-۱۸۶۱)، Oxford، ۱۹۶۸.
۱۴۰. قائدان، اصغر، تاریخ و اماکن‌ زیارتی و سیاحتی سوریه، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۴۱. Brockhaus، ج۸، ص۵۱۲.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تدمر»، شماره۵۸۳۳.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار