تخت بلقیس (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله در مورد تخت بلقیس ملکه
قوم سبا که چگونه در لحظهای فرسخها جابجا شده بود، بحث میشود.
انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها
عرش عظیم.
«من زنی را دیدم که بر آنها
حکومت میکند و همه چیز در
اختیار داشت (مخصوصا) تخت
عظیمی دارد».
هدهد در شرح ماجرا چنین گفت: من به سرزمین سبا رفته بودم زنی را در آنجا یافتم که بر آنها
حکومت میکند، و همه چیز را در
اختیار دارد مخصوصا تخت
عظیمی داشت! (انی وجدت امرا ة تملکهم و اوتیت من کل شی ء و لها
عرش عظیم).
هدهد با این سه جمله تقریبا تمام مشخصات کشور سبا و طرز حکومت آن را برای
سلیمان بازگو کرد.
نخست اینکه کشوری است آباد دارای همه گونه مواهب و امکانات.
دیگر اینکه یک
زن بر آن حکومت میکند، و درباری بسیار مجلل دارد حتی شاید مجللتر از تشکیلات سلیمان چرا که هدهد تخت سلیمان را مسلما دیده بود، با اینحال از تخت ملکه سبا به عنوان
عرش عظیم یاد میکند!. و با این سخن به سلیمان فهمانید مبادا تصور کنی تمام
جهان در قلمرو حکومت تو است و تنها
عظمت و تخت بزرگ در گرو تو میباشد.
انی وجدت امراة تملکهم... • قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی
بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• قال الذی عنده علم من الکتـب انا ءاتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلما رءاه مستقرا عنده قال هـذا من فضل ربی...
(سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟!
(اما) کسی که دانشی از
کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه
چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که (سلیمان) آنرا نزد خود مستقر دید گفت این از
فضل پروردگار من است تا مرا
آزمایش کند که آیا
شکر او را بجا میآورم یا
کفران میکنم؟
انی وجدت امراة تملکهم... • قال نکروا لها
عرشها ننظر اتهتدی ام تکون من الذین لایهتدون.
«... (سلیمان) گفت تخت او را برایش ناشناس سازید به بینم آیا متوجه میشود یا از کسانی است که هدایت نخواهند شد».
سلیمان برای اینکه میزان
عقل و درایت
ملکه سبا را بیازماید، و نیز زمینهای برای
ایمان او به خداوند فراهم سازد، دستور داد تخت او را که حاضر ساخته بودند دگرگون و ناشناس سازند گفت: تخت او را برایش ناشناس سازید ببینیم آیا
هدایت میشود یا از کسانی خواهد بود که هدایت نمییابند (قال نکروا لها
عرشها ننظر اتهتدیام تکون من الذین لا یهتدون).
گر چه آمدن تخت ملکه از کشور سباء به
شام، کافی بود که به آسانی نتواند آن را بشناسد، ولی با این حال سلیمان دستور داد تغییراتی در آن نیز ایجاد کنند، این تغییرات ممکن است از نظر جابجا کردن بعضی از نشانهها و جواهرات و یا تغییر بعضی از رنگها و مانند آن بوده است.
انی وجدت امراة تملکهم... • قال نکروا لها
عرشها ننظر اتهتدیام تکون من الذین لایهتدون• فلما جاءت قیل اهـکذا
عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین.
«... هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و
اسلام آورده بودیم!».
هنگامی که
ملکه سبا وارد شد، کسی اشارهای به تخت کرد و گفت: آیا تخت تو این گونه است؟ (فلما جائت قیل اءهکذا
عرشک).
ظاهر این است که گوینده سخن خود سلیمان نبوده است و گرنه تعبیر به قیل (گفته شد) مناسب نبود، زیرا نام سلیمان قبلا و بعدا آمده و سخنان او به عنوان قال مطرح شده است. بعلاوه مناسب ابهت سلیمان نبوده است که در بدو ورود او چنین سخنی را آغاز کند. اما به هر صورت ملکه سبا زیرکانهترین و حساب شدهترین جوابها را داد و گفت گویا خود آن تخت است! (قالت کانه هو). اگر میگفت: شبیه آن است، راه خطا پیموده بود، و اگر میگفت عین خود آن است، سخنی بر خلاف
احتیاط بود، چرا که با این بعد مسافت، آمدن تختش به سرزمین سلیمان، از طرق عادی امکان نداشت، مگر اینکه معجزهای صورت گرفته باشد.
از این گذشته در تواریخ آمده است که او تخت گرانبهای خود را در جای محفوظی، در قصر مخصوص خود در اطاقی که مراقبان زیاد از آن حفاظت میکردند و درهای محکمی داشت، قرار داده بود. ولی با این همه، ملکه سبا با تمام تغییراتی که به آن تخت داده بودند توانست آن را بشناسد.
انی وجدت امراة تملکهم... • قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی
بعرشها قبل ان تاتونی مسلمین.
« (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟!».
ملکه سبا با عدهای از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوی سلیمان بیایند و شخصا این مساله مهم را بررسی کنند تا معلوم شود سلیمان چه آئینی دارد؟
این
خبر از هر طریقی که بود به سلیمان رسید، و
سلیمان تصمیم گرفت در حالی که
ملکه و یارانش در راهند قدرتنمائی شگرفی کند تا آنها را بیش از از پیش به واقعیت
اعجاز خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسلیم سازد.
لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و گفت: ای گروه بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من بیایند و تسلیم شوند برای من بیاورید؟ (قال یا ایها الملا ایکم یاتینی
بعرشها قبل ا ن تاتونی مسلمین).
انی وجدت امراة تملکهم... • قال الذی عنده علم من الکتـب انا ءاتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلما رءاه مستقرا عنده قال هـذا من فضل ربی لیبلونی ءاشکرام اکفر...
در این جمله، مقابلهای با جمله قبل به کار رفته و این مقابله
دلالت میکند بر اینکه صاحب علم کتاب، از
جن نبوده، بلکه از انس بوده است، روایاتی هم که از ائمه
اهل بیت در این باره رسیده آن را تاءیید میکند و نام او را
آصف بن برخیا وزیر سلیمان و
وصی او معرفی کرده است، بعضی هم گفتهاند: او
خضر بوده. و بعضی گفتهاند: مردی بوده که
اسم اعظم داشته - آن اسمی که وقتی خدا با آن خوانده شود
اجابت میکند - بعضی دیگر گفتهاند:
جبرئیل بوده. بعضی دیگر او را خود سلیمان دانستهاند و این وجوهی است که بر هیچ یک از آنها دلیلی نیست.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۸۵، برگرفته از مقاله «تخت بلقیس».