تحلیل رفتارهای دوگانه یزید در شام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبق گزارشهای مورخان
یزید بن معاویه، رفتارهای دوگانهای با
اسرای کربلا داشته است؛ از طرفی آنها را با وضعی رقتبار و بیرحمانه از
کوفه به
شام کشیده و در مجلس عمومی، آنها را تحقیر کرده و رجز پیروزی میخواند و از طرفی به حال آنها دل میسوزاند و دستور باز کردن زنجیر و بند از آنها صادر میکند.
اگر گزارشهایی را که درباره چگونگی رفتار یزید با اسرای اهل بیت نقل شده، همه را همانگونه که نقل کردهاند، بپذیریم، با این پرسش روبهرو میشویم که این رفتار نامتعادل و دوگانه یزید را چگونه میتوان توجیه کرد؛ چگونه میتوان پذیرفت که او از یک سو بازماندگان خاندان حسینی را با آن وضع پریشان و رقتآور، به حالت اسیری، بیرحمانه از کوفه به شام بکشد و در بدو ورودشان به تالار، با چنان غروری آنقدر آنها را تحقیر کند و رجز پیروزی بخواند؛ اما از سوی دیگر به حال آنها دل بسوزاند و دستور باز کردن زنجیر و بند از آنها صادر کند و با زنان و دختران، با ملاطفت رفتار کند؟!
اگر در روحیات و شخصیت یزید و سن و سال او دقت کنیم، پاسخ این پرسش روشن میشود. یزید جوانی بوالهوس و بیبهره از منطق و خرد، و تربیت یافته بادیه بود که در ۲۹ سالگی به قدرت رسیده بود. (به گزارش
مسعودی، یزید در سال
۶۴ قمری، در ۳۳ سالگی مُرد
بنابراین او در سال شصت که به حکومت رسید، ۲۹ سال بیشتر نداشت.) او با قتل
حسین بن علی (علیهالسلام) بیش از پیش دچار
غرور و نخوت قدرت شده بود و اصولا اهل بیت را به منظور قدرتنمایی، با آن وضعیت به پایتخت خود کشیده بود. با همه اینها وضع اهل بیت هنگام ورود به تالار او، به قدری رقتآور و دلخراش و حزنانگیز بود که دل هر بینندهای را آتش میزد. از اینرو میتوان پذیرفت که خود او نیز در یک لحظه از مشاهده آن صحنه دلخراش متاثر شده و ناخواسته واکنشی دلسوزانه از خود نشان داده است. افزون بر این، آن صحنه به قدری ناراحت کننده بود که او با تمام بیخردی دریافت که حاضران در مجلس از مشاهده آن صحنه، چهره در هم کشیده، دستخوش احساسات شده و از کار او متنفر گشتهاند و فضای مجلس به نفع اسرا به هم میخورد. از اینرو با شتابزدگی و ظاهرسازی، گاهی
گناه را به گردن
عبیدالله بن زیاد میانداخت و گاهی از وضع پیش آمده اظهار تاسف میکرد و به ظاهر از اسیران دلجویی مینمود؛ در عینحال نمیتوانست
خشم و
کینه خود را به طور کامل فرو بخواباند و آنرا بروز ندهد.
نکته شایان توجه این است که در گزارشهای برخی از مورخان میتوان نشانههای جانبداری از یزید را مشاهده کرد. آنان با گزینش برخی مطالب و آوردن آنها در لابهلای گزارشها، تلاش کردهاند یزید را فردی مهربان نشان دهند و صحنه را به نفع او بازسازی کنند. اینگونه گزارشها را میتوان در منابعی مانند
تاریخ ابن عساکر،
طبقات ابن سعد و
العقد الفرید مشاهده کرد؛ چنانکه در دنباله سخنان امام
محمد بن
علی بن حسین (علیهالسلام) درباره بستن دستهای اسیران به گردنشان،
ابن قتیبه و
ابن عبدربه افزودهاند که یزید گفت: «من نه از خروج ابی عبدالله خبر داشتم و نه از قتل او!»
این سخن به قدری بیاساس و دور از واقعیت و خندهآور است که هیچ نیازی به اثبات بیپایگی آن نیست. از اینرو باید با اینگونه گزارشها با احتیاط برخورد کرد.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۱۷-۱۱۸.