• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحریف مفهوم توسل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توسل نیز مانند مفاهیم دیگر اسلامی از نظر کتاب و سنت یک مفهوم عالی تربیتی است، ولی توسط افراد نادان مورد تحریف واقع گردیده است.



انسان هر مقدار قوی باشد باز هم ضعیف است، حوادثی که در طول تاریخ واقع شده و می‌شود نشان دهنده این مطلب است. در جریان طغیان یک کوه آتشفشان در یکی از کشورهای اروپایی و پخش شدن خاکستر آن که باعث وحشت مردم اروپا شد و وضعیت پرواز هواپیماها را برهم زد و مسافران را سرگردان کرد بعضی می‌گفتند: اگر این خاکستر آتشفشانی ادامه پیدا کند مردم اروپا باید مهاجرت کنند. ببینید این قدرت اروپا و اروپاییان، چگونه با یک آتشفشان برهم می‌خورد. (اشاره به طغیان کوه آتشفشان در ایسلند. سال ۲۰۱۰ میلادی.)
حادثه دیگر، طغیان چاه نفتی در کف دریا بود که ثروت زیادی برای مهار آن خرج شد و آلودگی بسیاری به بار آورد و شاید تا سالیان طولانی آثار سوء آن باقی باشد. (اشاره به نشت نفت در خلیج مکزیک از چاه نفتی دریایی.سال ۲۰۱۰ میلادی.)
در بدن انسان اگر یک سلول طغیان کند و تکثیر غیر عادی انجام دهد، تبدیل به یک غده سرطانی شده و زندگی را تهدید می‌کند. این مسائل و حوادث نشان می‌دهد که این بشر نیرومند، قوی پیکر و پروازکننده به کره ماه، با همه قدرتش باز هم ناتوان است. لازم است در مقابل این حوادث برنامه‌ای برای جبران ضعف و ناتوانی خود داشته باشیم و به قدرتی پیوند پیدا کنیم که همه چیز برای او آسان است. در حقیقت آسان و مشکل درباره او معنی ندارند. به همین دلیل در مشکلات مایوس نمی‌شویم و به در خانه خداوند می‌رویم. منتها لازم است از وسایلی که قطعا نیرومندتر از ما هستند در این امر کمک بگیریم رابطه معنوی برقرار کنیم و به سراغ گناهان سابق نرویم و امیدوار باشیم، تا قلبمان نورانی شود. آری، معنای حقیقی توسل این است.


توسل گاهی در امور تکوینی یعنی در زندگی مادی و معمولی است.
مثلا فردی که پیر و ناتوان است و به تنهایی نمی‌تواند از پله‌ها بالا رود صدا می‌زند: چه کسی می‌تواند به من کمک کند؟ یا درخواست کمک نابینایی برای عبور از خیابان، یا کمک خواستن دانشجو از استاد راهنما برای رساله علمی و جلوگیری از خطا. همه این‌ها همان توسل در امور تکوینی و استفاده از اسباب است. و استفاده از این امور، مقدرات خداوند است که انسان باید از عالم اسباب استفاده کند، بنابراین نه مرتکب شرک شده است و نه کفر.


رسیدن به سعادت جاویدان، تهذیب نفس، خودسازی و رسیدن به حوائجی که عادتا نمی‌توان به آن‌ها رسید، راهی است پرفراز و نشیب. در این امور چون توان کافی نداریم، متوسل به افرادی می‌شویم که توان کافی دارند و از آن‌ها می‌خواهیم در پیشگاه خدا به ما کمک کنند تا این راه سخت را طی کنیم و گرفتار دام‌های شیاطین و وسوسه‌های نفس نشویم و مشکلات و گرفتاری‌های زندگی برایمان آسان و سپس حل گردد.
به اولیاء خدا عرض می‌کنیم: «یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله»
[۱] مکارم شیرازی، ناصر، مفاتیح نوین، بخش مناجات‌ها و دعاهای معروف، دعای توسل.
‌ای بزرگی که در پیشگاه خدا آبرو داری، برای ما در پیشگاه خدا شفاعت کن. این نوع توسل نیز نه کفر است و نه شرک بلکه حقیقت قرآنی است!


دو آیه در قرآن مجید به صراحت در مورد توسل سخن می‌گوید و تعجب است چگونه کسانی که ادعای آشنایی با قرآن را دارند، منکر توسل می‌شوند! در سوره مائده می‌فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة) ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و وسیله‌ای برای تقرب به خدا بجویید.
در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: (اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة) کسانی را که به عنوان معبود می‌خوانند، خودشان وسیله‌ای برای تقرب به پروردگارشان می‌جویند. در این آیات، وسیله، معنی گسترده‌ای دارد؛ هرچند بعضی درپی محدود کردن آن هستند ولی از نظر آیات قرآن محدودیتی ندارد. ممکن است وسیله: نماز، روزه، قرآن، ایمان، اولیاء الله، بزرگان دین و یا خدمت به نیازمندان باشد.


پیش از «ابن تیمیه» و«محمد بن عبدالوهاب» تمام بزرگان در مشکلات، متوسل به اولیاءالله می‌شدند. («محمد بن عبد الوهاب» که افکار خود را از «احمد بن عبدالحلیم دمشقی» معروف به «ابن تیمیه» متوفای ۷۲۸ که تقریبا چهار قرن قبل از او می‌زیسته گرفته است، در حقیقت مجری افکار و معتقدات ابن تیمیه (نظریه پرداز وهابیت) بود. محمد بن عبد الوهاب در خلال سال‌های ۱۱۶۰ تا ۱۲۰۶ (که سال فوت او بود) با همکاری زمامداران محلی و برانگیختن آتش تعصب‌های خشونت آمیز در میان اقوام بیابان گرد و بدوی حجاز، توانست به نام دفاع از توحید و مبارزه با شرک، مخالفان خود را عقب بزند و بر دستگاه حکومت و رهبری سیاسی حجاز به طور مستقیم و غیرمستقیم تسلط یابد. در این راه، خون‌های زیادی از مسلمانان حجاز و غیر حجاز ریخته شد. در حال حاضر نیز غیر از وهابیون، تمام مسلمانان اعم از شیعه و غیر شیعه در مشکلات متوسل به آن بزرگواران می‌شوند و این مسئله مورد اتفاق مسلمین بوده و هست. کشمکش‌های پیروان محمد بن عبد الوهاب محدود به محیط حجاز نبود، بلکه در سال۱۲۱۶ (درست ده سال پس از مرگ محمد بن عبد الوهاب) پیروان او از طریق بیابان‌های حجاز با یک حمله غافلگیرانه به کربلا ریختند و با استفاده از تعطیلی شهر به مناسبت روز عید غدیر و مسافرت بسیاری از اهالی به نجف برای مراسم عید، پس از شکافتن دیوار شهر به داخل شهر رخنه کرده و به تخریب حرم امام حسین (علیه‌السّلام) و سایر اماکن مقدس شیعه در کربلا پرداختند و در ضمن تمام درهای گران قیمت و تابلوها و هدایای نفیس و وسایل تزیینی را به غارت بردند. حدود پنجاه نفر را در نزدیکی ضریح، پانصد را نفر در صحن و تعداد زیادی را درخود شهر کشتند که بعضی عدد مقتولین را بالغ بر پنج هزار نفر دانسته‌اند. در این ماجرا، خانه‌های فراوانی غارت شد و حتی پیرمردان، کودکان و زنان نیز از این تعرض، مصون نماندند. در سال ۱۳۴۴ فقهای مدینه که در دستگاه حکومت نفوذ داشتند فتوا به انهدام تمام قبور بزرگان اسلام در حجاز دادند و در روز هشتم شوال این حکم تنفیذ گردید و همه قبور را یکی پس از دیگری ویران کردند به جز قبر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) که آن هم به دلیل ترس از خشم عمومی مسلمین، مستثنی شد. خلاصه پیروان این مکتب همانند خود محمد بن عبدالوهاب افرادی خشن، غیر قابل انعطاف، وبه اصطلاح عوام، یک دنده، قشری و متعصب‌اند و بیش از آن مقداری که روی منطق تکیه می‌کنند، شدت عمل و خشونت به خرج می‌دهند و دانسته یا نادانسته مسائل اسلامی را در مبارزه کردن با چند مساله، همانند موضوع شفاعت و زیارت قبور و توسل خلاصه کرده و در عمل، مردم را از مباحث مهم اجتماعی اسلام به خصوص آنچه مربوط به عدالت اجتماعی و محو آثار استعمار و مبارزه منطقی با غلبه روح مادی گری و مکتب‌های الحادی است، دور نگه داشته‌اند و به همین دلیل در محیط فکری آن‌ها هیچ گونه سخنی درباره این مسائل مطرح نیست و در حال بی خبری وحشتناک درمورد به مسائل روز به سر می‌برند.
«شافعی»(«محمد بن ادریس شافعی» رهبر فرقه شافعی یکی از چهار فرقه بزرگ اهل سنت است که پیروان او به شافعی مشهورند.) یکی از ائمه مذاهب اربعه اهل سنت است و کسی است که هیچ کدام از فرقه‌های اهل سنت نمی‌توانند منکر او شوند. او اشعار معروفی دارد که نشان می‌دهد به اهل بیت پیامبر: متوسل شده است. کتاب «صواعق» نوشته «ابن حجر مکی» که از متعصبین اهل سنت است شعری از او را در عین تعصب نقل می‌کند: آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ارجوبهم اعطی غدا بید الیمین صحیفتی
[۶] أبو غزوان، محمد نسيب، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۳۲۹.
اهل بیت پیامبر: وسیله من هستند. آن‌ها واسطه تقرب من به خدا محسوب می‌شوند. امیدوارم به وسیله آل محمد؛ در روز قیامت، خداوند نامه عمل من را به دست راستم بدهد. (زیرا دادن نامه عمل به دست راست در مقابل آنان که نامه عملشان به دست چپشان داده می‌شود نشانه اهل نجات است).
اودر این شعر، با صراحت به اهل بیت پیامبر؛ متوسل می‌شود. آیا می‌توانند بگویند که امام شافعی نیز مشرک شده است؟
دانشمند معروفی از علمای اهل سنت به نام «سمهودی» در کتابش به نام «وفاء الوفاء» بحث‌هایی درباره توسل دارد که به بعضی از روایات آن اشاره می‌کنیم. در روایتی که دو تن از بزرگان اهل سنت به نام‌های «نسائی و ترمذی» نقل می‌کنند، آمده است: در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) مرد نابینایی از ایشان برای شفای بیماری‌اش تقاضای دعا کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) به اودستور داد چنین دعا کند:
«اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه فی»‌ ای محمد! در پیشگاه خدا شفاعت مرا کن تا حاجتم را بگیرم؛ و در نهایت این مرد نابینا در پرتو این توسل و توجه به لطف پروردگار بینا شد.
در نمونه دیگر، «بیهقی» از دانشمندان معروف اهل سنت می‌گوید: زمان خلیفه دوم در سالی، قحطی شدیدی در شهر مکه به وجود آمد. بلال به همراه عده‌ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمدند و چنین گفتند: «یا رسول الله استق لامتک... فانهم قد هلکوا»
[۱۱] أبو غزوان، محمد نسيب، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۲۵۳.
‌ای پیامبر خدا! بارانی از خدا برای امتت بخواه، آن‌ها در حال هلاک شدن هستند. آیا بلال که به مکتب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) آشنا بود وعده‌ای از صحابه به دلیل توسل‌شان مشرک و کافر شدند؟
آخرین نمونه، کتاب «صحیح دارمی» از کتب بسیار معروف اهل سنت است که از «عایشه» نقل می‌کند: در مدینه قحطی شدیدی شد، بعضی به عایشه گفتند: نکته‌ای از پیامبر در این زمینه سراغ داری؟ اوگفت: عقیده من این است که اگر سقف بارگاه پیامبر را سوراخ کنند و آسمان پرتوش بر قبر پیامبر بیفتد، می‌بارد. (شاید از پیامبر شنیده بود) این کار را کردند و باران فراوانی آمد.


درباره حقیقت و مفهوم توسل جمله‌هایی کوتاه و فشرده گذشت. اما درمورد آثار آن و این که چگونه تبدیل به یک مکتب عالی تربیتی می‌شود، مطالبی را بیان می‌کنیم. زمانی که به اولیاء الله مانند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) متوسل می‌شوم چه در مشکلات فردی مانند بیماری‌ها و کسب و تجارت و غیره یا در مشکلات اجتماعی، در فکر فرو می‌روم که چرا ایشان در پیشگاه خدا محبوبیت دارند، و من چگونه می‌توانم رابطه عاطفی و معنوی با مولایم پیدا کنم تا شفیع من در پیشگاه خدا باشد؟ در پاسخ خود می‌گویم که او کوه علم بود و من نادان، چه تناسبی با او دارم؟ او شجاع بود ومن ترسو هستم. او به یتیمان، درماندگان و بیماران بسیار محبت داشت؛ آیا حاضرم گام در جای گام‌های ایشان بگذارم؟ علی (علیه‌السّلام) عدالت داشت و حتی برادرش را نیز مشمول عدالت سخت خود کرد، آیا حاضرم این گونه باشم؟ اگر با مولا پیوند عاطفی نداشته باشم چگونه می‌توانم چنین درخواستی کنم؟ و یا هرگاه خانمی متوسل به بانوی اسلام (سلام‌الله‌علیها) می‌شود، اگر به محتوای دعا یا زیارت ایشان توجه کند نمی‌تواند بد حجاب یا بی حجاب باشد. چرا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) آبرومند است؟ من چگونه رابطه معنوی با ایشان پیدا کنم تا بتوانم از آن بزرگوار در پیشگاه خدا طلب شفاعت کنم؟ بنابراین، مسئله توسل، در عین حال که راهی برای گشودن مشکلات است، مکتب عالی تربیتی نیز برای ما ایجاد می‌کند.


گاهی برخی توسل را به یک تشریفات تبدیل می‌کنند به گونه‌ای که کتاب مفاتیح را زیر بغل زده و مرتب دعای توسل می‌خوانند بدون این که شباهتی با آن بزرگواران داشته باشند. رباخوار، محتکر و ظالم هستند و اموال یتیمان را می‌برند و بعد می‌گویند: «یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله». آیا همین اندازه که در ماه مبارک رمضان بدون ارتباط با مفاهیم و تعلیمات قرآن، آن را بر سر بگیریم، توسل به قرآن محسوب می‌شود؟ یا این حرکت، جنبه سمبلیک دارد یعنی قرآنی که بر سر ماست، راهنما، رهبر و پیشوای ماست. قطعا چنان برخوردی با مفهوم توسل، نادرست است.
گروه دیگر در مقابل گروه اول تصور می‌کنند توسل شرک است! آن‌ها نیز در اشتباه هستند، زیرا شرک در عبادت است و کسانی که متوسل می‌شوند، عبادت نمی‌کنند. در توسل تکوینی ـ همان طور که گذشت ـ آیا وقتی از دیگران کمک می‌گیریم دچار شرک شده‌ایم؟ توسل تشریعی نیز مانند آن است، زیرا از آبرومندان نزد خدا برای رفع مشکلات و برآورده شدن حوائج طلب کمک می‌کنیم.


در ذیل دعای توسل که بسیار قرائت می‌شود، جملاتی است که در آن «دوازده» مرتبه نام خدا «الله» تکرار شده است. به این معنی که در توسل نیز هدف، خداوند است هرچند به واسطه این بزرگان باشد: «یا سادتی وموالی» ‌ای آقایان وموالیان من! «انی توجهت بکم ائمتی وعدتی لیوم فقری وحاجتی الی الله وتوسلت بکم الی الله» به وسیله شما پیشوایانم و ذخیره‌ام برای روز فقر و نیازم، به خدا رونموده‌ام. به واسطه شما به خدا متوسل شده‌ام. «واستشفعت بکم الی الله» شفاعت می‌طلبم از شما در نزد خدا. «فاشفعوا لی عند الله» مرا نزد خدا شفاعت کنید. «واستنقذونی من ذنوبی عند الله» مرا از گناهانم در پیشگاه خدا نجات دهید تا دعایم مستجاب شود. «فانکم وسیلتی الی الله» شما وسیله (ارتباط) من با پروردگار هستید. «و بحبکم و بقربکم ارجونجاتا من الله» به وسیله دوستی و تقرب به شما امید نجات از سوی خدا دارم. «فکونوا عند الله رجائی، یا سادتی یا اولیاء الله» ‌ای اولیاء الله، مایه امیدم نزد خدا باشید.
ملاحظه می‌کنید که همه مطالب به خدا ختم می‌شود و غیر خدا وسیله است. منتها بی خبران و غافلان چون اطلاعات کمی از کتاب و سنت دارند، به همه مسلمانان برچسب می‌زنند که متوسلین به اولیاء الله، راه شرک را می‌پیمایند.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، مفاتیح نوین، بخش مناجات‌ها و دعاهای معروف، دعای توسل.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۲۴۷.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۷.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، پیدایش مذاهب، ص۱۷۰.    
۶. أبو غزوان، محمد نسيب، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۳۲۹.
۷. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳.    
۸. سمهودی‌، علی ‌بن‌ عبد الله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۴.    
۹. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۶۹.    
۱۰. نسائی، أحمد بن شعیب، سنن کبرای نسائی، ج۹، ص۲۴۴.    
۱۱. أبو غزوان، محمد نسيب، التوصل الی حقیقة التوسل، ص۲۵۳.
۱۲. الدارمی، أبو محمد، سنن دارمی، ج۱، ص۱۲۲.    



پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی، برگرفته از مقاله «مفهوم توسّل».    






جعبه ابزار