تحریر المعالم فی أصول الفقه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«تحریر المعالم فی اصول الفقه» تلخیص و تحریر کتاب ارزشمند معالم الاصول
به قلم آیتالله
علی مشکینی است.
کتاب مشتمل بر دو مقدمه و پنج بخش یا مقام است. روش طرح بحث صاحب معالم چنین است که در ابتدا صورت مساله را زیر عنوان «اصل» بیان کرده سپس اقوال و مکاتب اصولی را نقل میکند آن گاه بعد
از انتخاب قول برتر و استدلال برای آن، استدلالهای اقوال مخالفان را نقد میکند.
در مقدمه اول درباره فضل
علم و
عالم ، وظیفه علماء، فضیلت تحصیل
علم فقه و در مقدمه دوم درباره تعریف
علم اصول و بیان موضوع و غرض آن و همچنین درباره حکم و انقسامات آن سخن
به میان آمده است.
در بخش اول کتاب نخست پارهای
از مباحث الفاظ از قبیل
اقسام لفظ،
اقسام وضع،
حقیقت شرعیه،
علائم حقیقت و مجاز،
اصول لفظیه، اشتراک و مشتق بیان شده سپس
به بحث
اوامر،
نواهی،
منطوق و مفهوم،
عموم و خصوص،
مطلق و مقید و
مجمل و
مبین پرداخته شده است.
سایر بخشهای کتاب
به ترتیب عبارتند
از:
ادله عقلیه،
اصول عملیه،
اجتهاد و
تقلید، و
تعادل و
تراجیح.
در اینجا
به پارهای
از اندیشههای مولف میپردازیم که در فهم مطالب کتاب نقش بسزایی دارد:
۱- در بحث استعمال لفظ در اکثر
از معنا، قائل
به جواز است با این فرق که استعمال لفظ مفرد در اکثر
از معنای واحد مجازی است اما استعمال غیر مفرد (مثنی و جمع) در اکثر
از معنای واحد حقیقی است.
۲- زمانیکه عام تخصیص زده شود اراده باقی مانده در تحت آن مجازی است و در این نظر موافق شیخ، محقق و
علامه حلی است.
۳-
امر به شی بر وجه مطلوب (لفظا و معنا)
مقتضی نهی از ضد خاصش نیست.
۴- مولف در بحث خبر واحد عاری
از قراین قطعیه قائل
به حجیت عقلی و شرعی آن است برخلاف
سیدمرتضی،
ابن زهره و
ابن ادریس و هم نظر با شیخ، محقق و علامه.
۵- مولف در تعریف اجتهاد همان دیدگاه علامه حلی را دارد و اجتهاد را تلاش کامل
فقیه در تحصیل
ظن به حکم شرعی برمی شمارد. همچنین صاحب معالم، تجزی در اجتهاد و امکان قدرت داشتن فرد تنها بر استنباط بعضی
از مسائل را ممتنع نمیداند اما جواز تمسک
به استنباط مجتهد متجزی در مقایسه با استنباط مجتهد مطلق را قبول ندارند.
۶-
به نظر صاحب معالم وصف مفهوم دارد وی میگوید: اصولیان در این مساله که تعلیق حکم
به صفت
مقتضی نفی حکم در صورت انتفای صفت باشد اختلاف نظر دارند گروهی این اقتضاء را پذیرفتهاند و این
از کلام شیخ ظاهر میشود ولی سیدمرتضی و
به دنبال آن محقق و علامه و بسیاری دیگر آنرا نفی کردهاند و این قول
به واقع نزدیکتر است.
۷- صاحب معالم
استصحاب را حجت ندانسته و میفرماید: مردم در استصحاب حال اختلاف نظر دارند و محل آن اینست که حکمی در وقتی ثابت شود سپس وقت دیگری بیاید و دلیلی بر نفی آن حکم اقامه نشود آیا حکم
به بقای آن حکم میشود
به همان گونهای که قبلا بوده است و این استصحاب است یا حکم
به آن در وقت دوم احتیاج
به دلیل دارد؟ مولف پس
از نقل دیدگاه سیدمرتضی و
شیخ مفید در پایان قول سیدمرتضی را در عدم حجیت استصحاب ترجیح داده است.
۸-
به نظر مولف
نهی با
امر متفاوت است و
نهی بر تکرار و دوام دلالت دارد؛ دلیل ایشان اینست که
نهی اقتضاء میکند مکلف ماهیت فعل و حقیقت آنرا در وجود داخل نکند و این معنا تنها با امتناع
از داخل شدن هر فرد
از افراد ماهیت آن در وجود محقق میشود و با انجام یک فرد، صدق میکند که آن ماهیت در وجود داخل شده باشد. وی در ادامه بحث دلالت
نهی بر تکرار و دوام میگوید: چون اثبات کردیم
نهی برای دوام و تکرار است باید معتقد شد که
نهی بر فور هم دلالت میکند زیرا دوام مستلزم فوریت است.
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.