• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تجربه دینی از منظر قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دین، ابعاد و جنبه‌های گوناگونی دارد که می‌توان به بُعد عقیدتی، اخلاقی، فقهی، حقوقی، تجربی و... اشاره کرد. نگاه تک بُعدی به دین، باعث محروم شدن فرد از هویت و حقیقت دین خواهد شد.
منظور از بُعد تجربی دین، ساحتی از دین است که نه تنها مربوط به منشا ادیان الهی (خداوند) است ـ، که در فرایند اتّصال شخصی پیامبر به عالم غیب و دریافت معارف وحیانی از منبعی لایزالْ متجلّی می‌شود ـ، بلکه غایاتی هم که ادیان، پیروان خود را (به واسطه اعتقاد ورزیدن به باورهای دینی و سلوک عملی مطابق با آموزه‌های توصیه‌ای دین) به آنها نایل می‌گردانند (مانند احساس تعلّق و وابستگی به وجودی غیبی و نادیدنی، شهودهای معنوی، آرزوها، امیدها، دعا و مناجات، استجابت دعا و امثال آن) نیز در بر می‌گیرد. افزون بر این، مجموعه‌ای از آموزه‌های دینی را (که به گزارش حالات یاد شده در زندگی انبیای الهی اختصاص یافته است) نیز شامل می‌شود.
برای مثال، گزارش‌های قرآن از تجربه دینی حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) و ذبح فرزندش اسماعیل، ابتلای او و از سر گذراندن آزمایش‌های دشوار و در نهایت، رسیدن به مقام امامت، داستان موسی (علیه‌السّلام) و تجربه گفتگوی خداوند با او، داستان ابتلای حضرت یونس و استجابت دعای او و داستان معراج پیامبر اسلام و تقرّب او به ذات اقدس خداوند، تا جایی که فرشته مقرّب الهی نیز از نیل به آن، عاجز می‌مانَد، از موارد مورد توجّه این مقوله است.



در کاربرد عرفی، «تجربه» به معنای آشنایی حاصل از برخی زمینه‌ها و امور عملی و شناخت ناشی از نوعی تکرار و تمرین و آزمون و خطا (و نه صرفاً نظری و شناخت حاصل از مطالعه کتاب و امثال آن) استعمال می‌شود.
این واژه، از جمله واژه‌هایی است که از نظر معنا، تحوّل عمده‌ای داشته است. این واژه به صورت گسترده، در رشته‌های گوناگونی چون: علوم طبیعی، روان‌شناسی، فلسفه و فلسفه دین به کار می‌رود و در هر زمینه، معنایی خاص دارد.
در اصطلاح دانش روش‌شناسی (متدولوژی)، «تجربه» به عنوان روشی برای داوری در بخشی از علوم (که علوم تجربی نامیده می‌شوند)، به کار می‌رود. در روش‌شناسی، پسوند «تجربی» را معمولاً زمانی به کار می‌برند که یافته‌های ما، درباره یک پدیده، از طریق مشاهده، آزمایش و یا‌ اندازه‌گیری، قابل تحقیق و داوری باشد.


برای کسب معرفت (شناخت)، چهار روش کلّی شناخته شده است که عبارت‌اند از:
۱. روش حسّی ـ تجربی: علوم طبیعی و انسانی، از این روش، ارزیابی می‌شوند.
۲. روش عقلی ـ استدلالی: در علومی مانند فلسفه، ریاضیات و منطق، از این روش، بهره برده می‌شود.
۳. روش نقلی ـ تاریخی: این روش، در علومی مانند تاریخ، کاربرد دارد.
۴. روش کشف و شهود یا درون‌بینی: این روش، مخصوص شاخه‌های مختلف عرفان و شاخه مهمّی از روان‌شناسی است. تجربه، به عنوان روش یا منبع شناخت، معادل «علم حضوری» و «ادراک باطنی» در ادبیات عرفانی است. علم حضوری، ادراک مستقیم و بدون واسطه است و ادراک باطنی، نوعی ادراک حسّی است که ابزار شناخت و ادراک در آن، حواسّ باطنی انسان است. تجربه در ترکیبِ «تجربه دینی» همین معنا را دارد.


تجربه دینی به این معنا ـ که گفتیم ـ، انواع گوناگونی دارد:
۱. تجاربی که عموم متدینان، بر حسب مراتبشان، آنها را از سر می‌گذرانند. مثل دعا و مناجات با خدا، احساس استجابت دعا، توبه و....
۲. تجاربی که دستیابی به آنها، مشروط به سیر و سلوک درونی در شخص دیندار است، و این، با صِرف اعتقاد به باورهای دینی، حاصل نمی‌شود؛ بلکه علاوه بر آن، به انجام دادن نوافل (مستحبّات) و تهذیب نفس و... نیز نیاز است.
توصیه‌های قرآنی به شب‌زنده‌داری و اِنفاق و دستورهایی نظیر اینها، برای این است که باب این‌گونه تجارب دینی، به روی آدمیان گشوده شود.
این نوع تجربه‌ها، دین‌ورزی آدمی را ارتقا می‌دهند. شاید «دین‌ورزی عارفانه» نامی مناسب برای این نوع دین‌ورزی باشد. همان‌طور که امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «خدایا! تو را به جهت ترس از آتشت نپرستیدم و به خاطر طمع در بهشتت عبادت نکردم؛ بلکه تو را شایسته پرستش یافتم و پرستیدمت».
[۹] احسائی، ابن ابی‌جمهور، عوالی اللآلی، ج۲، ص۱۱.

۳. نوع دیگر از تجارب دینی، مخصوص پیامبران است. به تعبیر مولوی، انبیا، انسان‌های مسعودبختی بودند که مشمول لطف الهی قرار گرفتند و به رسالت، برگزیده شدند و سپس در فرایندی شگفت، تجربه‌ای را از سر گذراندند که در ادبیات دینی و قرآنی، «وحی» نامیده می‌شود.
در فلسفه دین و الهیات جدید (علم کلام جدید)، معمولاً به جای «وحی» از تعبیر «تجربه وحیانی» یا «تجربه نبوی» استفاده می‌شود و گروهی از فیلسوفان دین،
[۱۰] کسانی مثل: ملّاصدرا در «مفاتیح الغیب»، اقبال لاهوری در «احیای فکر دینی در اسلام»، عبد الکریم سروش در «بسط تجربه نبوی» و محمّد مجتهد شبستری در «هرمنوتیک کتاب و سنّت».
معتقدند که وحی به انبیا (که خاصّ رسولان الهی است)، تا پیامبر گرامی اسلام، ادامه داشته و پس از آن، پایان یافته است؛ امّا انواع دیگر وحی و از جمله الهام و اشراق و راهنمایی‌های غیبی (که اقسام پیش گفته تجارب دینی را شامل می‌شود)، قطع نشده و نخواهند شد و برای هر انسان مؤمن دیگری که راه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در پیش گرفته نیز قابل تکرار و امکان‌پذیر است.


تجربه دینی، عبارتی شامل «تجربه» و «دین» است. مهم‌ترین تحوّل در معنای واژه تجربه، مربوط به دوره جدیدی است که تحوّل از معنای فعلی تجربه، به معنای انفعالی آن، صورت گرفته است. در این معنای جدید، انسان، در خود، استعداد و لیاقت و ظرفیت را ایجاد می‌کند تا از الهام و اِشراق، بهره‌مند شود و بیش از این، نقشی در این «تجربه» ندارد.
تجارب به این معنا، در مقابل اِعمال واکنش‌ها قرار می‌گیرند و تجربه، آن چیزی است که برای ما رخ می‌دهد، نه آنچه انجام می‌دهیم. البته آمپرسیست‌ها (تجربه‌گرایان) اصطلاح «تجربه» را در مقابل «عقل» و برای اشاره به محتوای ذهنی‌ای که از حواس پنجگانه فراهم می‌شود، استفاده کردند؛ امّا هنگامی که متفکّرانی همچون شلایر ماخر و ویلیام جیمز، به مفهوم تجربه دینی پرداختند، مفهوم تجربه را وسیع‌تر گرفتند تا همه محتوای آگاهی‌های انسان را شامل گردد. تجربه در این اصطلاح، پنج ویژگی مهم دارد که عبارت‌اند از:
۱. دریافت زنده یک پدیده؛
۲. احساس همدردی بودن در آن؛
۳. استقلال آن از مفاهیم و استدلال‌های عقلی؛
۴. غیر قابل انتقال بودن؛
۵. شخصی و خصوصی بودن.
با این توضیح، «تجربه دینی» به معنای: «نوعی رهیافت روحی، درونی و نوعی وضعیت روانی و گونه‌ای درگیری مستقیم و آگاهی درونی از یک وضعیت» است، نه به معنای ادراک حسّی و تجربه‌های منطقی.
در واقع، تجربه، زمانی دینی است که به موجودی فراطبیعی، وابسته باشد. اگر موضوع یک تجربه، خداوند یا تجلّیات او باشد و به نحوی در ارتباط با خداوند قرار گیرد و خداوند، به عنوان حقیقتی غایی در آن رُخ بنمایاند، تجربه دینی خواهد بود. همچنین در تجربه دینی، لازم است که تجربه کننده، در توصیف آن از واژه‌های دینی استفاده کند.


در دوره جدید و در الهیات لیبرال پروتستان (؟؟؟؟)، به سبب عواملی، دین، به بُعد تجربی آن تنزّل یافت و با تجربه دینی، مساوی انگاشته شد. بر این اساس، دین، جز تجربه دینی، چیز دیگری نیست. تجربه دینی نیز به منزله گوهر دین تلقّی شد و دیگر امور دینی یا به عبارت دیگر، سایر ابعاد دین (مانند بُعد معرفتی، علمی و عملی آن) در حاشیه قرار گرفتند.
پرسش از چیستی تجربه دینی، پرسشی دشوار است و هر توصیفی که از آن داشته باشیم، احتمالاً نارسا خواهد بود. به هر حال، برایتمن می‌نویسد: «تجربه دینی، هرگونه تجربه‌ای است که هر انسانی می‌تواند در ارتباط با خدا داشته باشد. تجربه دینی، نوع یا کیفیت یگانه‌ای از تجربه نیست؛ بلکه روش یگانه‌ای برای درک تجربه است».
ویلیام آلستون، معرفت‌شناس و فیلسوف دین نیز می‌گوید: «اصطلاح تجربه دینی، به درستی بر تجربه‌های انسان، در زندگی معنوی و مذهبی‌اش اطلاق می‌شود که شامل تجربه‌هایی چون: احساس گناه، بخشوده شدن، تمنّا، سپاس‌گزاری و امثال آن نیز می‌شود؛ امّا نگاه معمول فلسفی به تجربه دینی، دایره افق دید بسیار جزئی‌تر، دقیق‌تر و محدودتری دارد و صرفاً به تجربه‌هایی می‌پردازد که فرد، آنها را نوعی آگاهی تجربی از خداوند محسوب می‌کند».
بنابر این، می‌توان گفت که تجربه دینی، دارای دو عنصر اساسی است: ۱. علم به امر متعالی (وجودی مقدّس و فراتر از جهان مادّه)، ۲. سرسپردگی تام به آن.


متفکّران، انواع گوناگونی از تجربه دینی را ارائه کرده‌اند.
[۱۱] السدایر مک اینتایر و رودلف اوتو، آن را به دو نوع، والیس ماتسون به سه نوع و گری گایتنگ به چهار نوع تقسیم کرده‌اند.
مشهورترین و مهم‌ترین دیدگاهی که در این زمینه وجود دارد، دیدگاه «دیویس» است. از نظر او، تجربه دینی، به چند طبقه یا مرتبه تقسیم می‌شود:

۶.۱ - تجارب تفسیری

تجارب تفسیری: به تجاربی گفته می‌شود که دینی بودن آنها به دلیل ویژگی‌های تجربی نیست؛ بلکه از این جهتْ دینی محسوب می‌شوند که در پرتو تفسیرهای گذشته قرار گرفته‌اند. مثلاً زلزله، یک پدیده دینی نیست؛ امّا اگر این تجربه، به عنوان نزول بلا یا نتیجه افزایش گناه تلقّی شود و بر اساس این تفسیر، از آن تعبیری دینی ارائه شود، در این صورت، «تجربه تفسیری» محقّق شده است.

۶.۲ - تجارب شِبه حسّی

تجارب شِبه حسّی: در این نوع تجارب، عنصر حس، دخالت زیادی دارد. اگر در یک تجربه دینی، یکی از حواس پنجگانه اثر داشته باشد، در این صورت، تجربه‌ای شبه حسّی در اختیار داریم. این تجارب، شامل رؤیا، درد و رنج، شنیدن صداهای خاص و... است. البته رؤیاهای دینی و احساس درد و رنجی که در حوزه اعتقادات دینی پیدا می‌شوند، در این مقوله جای نمی‌گیرند.

۶.۳ - تجارب وحیانی

تجارب وحیانی: منظور از وحی در اینجا، الهام و بصیرت است و وحی اصطلاحی ـ که در مورد انبیا به کار می‌رودـ، مورد نظر نیست. آنچه دینی بودن این تجارب را تضمین می‌کند، محتوای آن‌هاست. این‌گونه تجارب، معمولاً ناگهانی و تاثیرات آنها نیز گاه طولانی است. در این تجارب، معرفتی بی‌واسطه، در اختیار عارف قرار می‌گیرد که از نظر او خالص است و از طریق عامل بیرونی (مادّی) به دست نیامده است. در اثر این تجربه، عارف، به ایمان راسخ، نایل می‌شود.

۶.۴ - تجارب احیاگر

تجارب احیاگر: این نوع تجارب، متداول‌ترین تجارب دینی هستند و مردم عادّی نیز به آنها دست می‌یابند. این تجربه، هنگام عبادت و اعمال دینی پدید می‌آید و امید، قدرت، امنیت و تحرّک را در پی می‌آورد. این تجربه، دامنه گسترده‌ای دارد که تجربه شفاگرفتن یا تجربه هدایت شدن، از جمله آن‌هاست.

۶.۵ - تجارب مینوی

تجارب مینوی: اوتو، نخستین کسی است که واژه «مینوی» را به کار برد. او اثر مینوی را در سه نوع احساس، خلاصه می‌کند:
۱. احساس وابستگی و تعلّق مطلق داشتن به خدا؛ ۲. احساس خوفی دینی و هیبت‌انگیز که به هنگام رؤیت خداوند، انسان را به لرزه می‌اندازد؛ ۳. احساس شوق انسان به آن وجود متعالی که انسان را کشان کشان، تا پیشگاه او می‌بَرد.

۶.۶ - تجارب عرفانی

تجارب عرفانی: این تجارب، دارای ویژگی‌های زیر هستند:
۱. درکی از واقعیت مطلق به انسان می‌دهند؛ ۲. انسان را از محدودیت زمان و مکان رها می‌کنند؛ ۳. مشاهده وحدت و اتّحاد (وحدت جهان و انسان و ظهور و تجلّی خداوند در یکایک اشیا و اجزای آنها) را برای انسان به ارمغان می‌آورند و سعادت و آرامش را به انسان هدیه می‌کنند.


به طور کلّی، تجربه دینی، در دو ساحت درون‌دینی و برون‌دینی، ثمراتی را به جای می‌نهد.

۷.۱ - کاربرد دینی

تجربه‌های دینی، به خاطر دارا بودن ماهیت قدسی (مقدّس)، به شفّافیت روان، در راهیابی به جوهره ایمان کمک می‌کنند. میرچا اِلیادِه (جامعهشناس دین)، در مورد تجارب دینی می‌گوید: «تجارب و احوال عرفانی، حسّ واقعی بودن و در دسترس بودن قدرت دینی را زنده داشته و کلّ شعایر، تعالیم و سازمان‌های دینی را تازه و با طراوت نگه داشته است».
رادلف هود، تجربه‌ای را که برانگیخته از ایمان دینی است، موجب خشنودی (شادکامی) و عاملی برای یافتن و پذیرفتن ایمانی عمیق‌تر می‌داند.
برخی از دانشمندان از تجربه دینی، به عنوان راه مطمئنّی در جهت اثبات وجود خدا استفاده می‌کنند.

۷.۲ - کاربرد در دیگر علوم

رشته‌های فراوانی از دانش‌های مختلف، عهده‌دار بحث در زمینه تجربه دینی شده‌اند. گستردگی این مباحث، به‌اندازه‌ای است که نمی‌توان موضوع تجربه دینی را جزو مبحث خاصّی از فلسفه دین دانست؛ زیرا روان‌شناسی، فلسفه، کلام یا جامعهشناسی نیز بهره خود را از این مباحث می‌گیرند. به عنوان نمونه، جامعهشناسان، از این تجربیات، مسائل مورد علاقه خودشان (مانند: تجربه مواجهه با مرگ و میزان تاثیر این تجربه در کنترل جامعه) را جستجو می‌کنند.


۱. تجربه دینی و مکاشفه عرفانی، محمّد تقی فعّالی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی.
۲. «تجربه گرایی دینی و وحی»، ولی الله عبّاسی، معرفت (فصل نامه)، شماره ۶۰.
۳. «تجربه دینی (اقتراح)»، محمّد لگنهاوزن، نقد و نظر (فصل نامه)، ش ۲۳ و ۲۴.
۴. «تجربه دینی»، ویلیام آلستون، مترجم: رضا حق پناه،‌اندیشه حوزه (فصل نامه)، ش ۳۵ و ۳۶.
۵. فلسفه دین، نورمن گیسلر، مترجم: حمیدرضا ایت اللهی، تهران: حکمت.
۶. دین پژوهی، به کوشش: میرچا الیاده، مترجم: بهاء الدّین خرّمشاهی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۷. «گفتگوی احد قراملکی با رادولف هود»، احد فرامرز قراملکی، قبسات، ش ۸ و۹.
۸. «جایگاه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی»، بیوک علیزاده، فصل نامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام)، ش۸.
۹. تجربه دینی و گوهر دین، علیرضا قائمی نیا، قم: بوستان کتاب.


۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۲.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۱۴.    
۴. انبیا/سوره۲۱، آیه۸۷۸۸.    
۵. ر. ک:مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۴۶.    
۶. ر. ک:مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۶، ص۳۳۷.    
۷. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۷.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۲.    
۹. احسائی، ابن ابی‌جمهور، عوالی اللآلی، ج۲، ص۱۱.
۱۰. کسانی مثل: ملّاصدرا در «مفاتیح الغیب»، اقبال لاهوری در «احیای فکر دینی در اسلام»، عبد الکریم سروش در «بسط تجربه نبوی» و محمّد مجتهد شبستری در «هرمنوتیک کتاب و سنّت».
۱۱. السدایر مک اینتایر و رودلف اوتو، آن را به دو نوع، والیس ماتسون به سه نوع و گری گایتنگ به چهار نوع تقسیم کرده‌اند.



پایگاه حوزه، برگرفته از مقاله «تجربه دینی چیست؟»، تاریخ بازیابی ۹۷/۰۴/۰۱.    


رده‌های این صفحه : مقالات سایت حوزه




جعبه ابزار