تبرئه هارون (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبرئه از واژه «برا» که شخصی
اتهامی را از خود یا دیگران دور میکند و نیز خداوند، کسی را از آنها مبرا میکند، برداشت شده است. جواب هارون برای تبرئه خودش در
سوره طه و
اعراف آمده است.
اقدام
هارون -علیه السلام - به
تبرئه خود، از
اتهام کوتاهی در
تبعیت از
فرمانهای موسی -علیه السلام - هنگام
غیبت وی در
آیه ۱۵۰
سوره اعراف آمده است:
ولما رجع موسی الی قومه غضبـن اسفا قال بئسما خلفتمونی من بعدی اعجلتم امر ربکم والقی الالواح واخذ براس اخیه یجره الیه قال ابنام ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی فلاتشمت بی الاعداء ولاتجعلنی مع القوم الظـلمین. «و چون موسی خشمناک و اندوهگین به سوی
قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینی برای من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید و
الواح را افکند و (موی) سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید (هارون) گفتای فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا
دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده»
این
آیه به خوبی نشان میدهد که
موسی علیهالسّلام به هنگام بازگشت از میعادگاه پروردگار و قبل از آنکه با
بنی اسرائیل روبرو بشود، خشمناک و اندوهگین بود، و این به خاطر آن است که خداوند در میعادگاه، جریان را به موسی -علیهالسّلام- گفته بود که من قوم تو را بعد از تو آزمودم، و سامری آنها را گمراه ساخت (قال فانا قد فتنا قومک من بعدک فاضلهم السامری) (
سوره طه آیه ۸۵).
سپس موسی -علیهالسّلام -به آنها گفت : (آیا در فرمان
پروردگار خود،
عجله نمودید) (اءعجلتم امر ربکم).
گرچه مفسران در تفسیر این جمله، سخن بسیار گفتهاند و احتمالات گوناگون دادهاند، ولی ظاهر آیات نشان میدهد که منظور این است که شما در برابر فرمان خدا به نسبت تمدید مدت سی
شب به چهل شب، عجله به خرج دادید و در
قضاوت شتاب نمودید، نیامدن مرا دلیل بر
مرگ و یا
خلف وعده گرفتید، در حالی که
لازم بود حداقل کمی تأمل کنید تا چند روزی بگذرد و حقیقت امر روشن گردد.
در این هنگام که موسی در برابر لحظاتی بحرانی و طوفانی از زندگی
بنی اسرائیل قرار گرفته بود، سر تا پایش از شدت
خشم برافروخته و اندوه عمیقی بر
روح او سنگینی میکرد، و شدیدا نگران آینده بنی اسرائیل بود، زیرا تخریب و فساد کار آسانی است، و گاه از دست یک نفر خرابیهای بزرگی ساخته است، ولی اصلاح و ترمیم کار مشکلی است.
مخصوصا در میان یک ملت نادان و لجوج و متعصب، اگر نغمه مخالفی سر داده شود، برچیدن آثار شوم آن به این آسانی ممکن نیست.
موسی -علیهالسّلام- در اینجا باید خشم شدید خود را آشکار سازد و دست به بالاترین عکس العملها بزند آنچنان که افکار تخدیر شده بنی اسرائیل را به هم بریزد و انقلابی در آن
جامعه منحرف شده از
حق ایجاد کند، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانی ممکن نیست.
قرآن عکس العمل شدید
موسی -علیهالسّلام -را در برابر این صحنه و در این لحظات بحرانی و طوفانی چنین بازگو میکند (موسی بی درنگ
الواح تورات را از دست خود بیفکند و به سراغ برادرش
هارون رفت و سر و ریش او را گرفت و به سوی خود کشید)! (و القی الالواح و اخذ براءس اخیه یجره الیه).
چنانکه از آیات دیگر قرآن مخصوصا
سوره طه استفاده میشود علاوه بر اینها شدیدا
هارون را مورد سرزنش و
ملامت قرار داد و بر او بانگ زد که آیا در حفظ عقائد جامعه
بنی اسرائیل کوتاهی کردی و با فرمان من مخالفت نمودی؟
در حقیقت این واکنش از یکسو روشنگر حال درونی موسی -علیهالسّلام -و التهاب و بی قراری و ناراحتی شدید او در برابر
بت پرستی و انحراف آنها بود، و از سوی دیگر وسیله مؤثری برای تکان دادن مغزهای خفته بنی اسرائیل و توجه دادن آنها به زشتی فوق العاده اعمالشان بود.
سپس قرآن میگوید: هارون برای برانگیختن عواطف
موسی -علیهالسّلام -و بیان بی گناهی خود گفت : (فرزند
مادرم ! این جمعیت نادان مرا در ضعف و اقلیت قرار دادند آنچنان که نزدیک بود مرا به
قتل برسانند بنابراین من بی گناهم بی گناه، کاری نکن که دشمنان به شماتت من برخیزند و مرا در ردیف این جمعیت ظالم و ستمگر قرار مده) (قال ابنام ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی فلا تشمت بی الاعداء و لا تجعلنی مع القوم الظالمین).
تعبیر به (ابن ام) در این آیه و یا (یا ابن ام) در آیه ۹۴
سوره طه (فرزند مادرم) با اینکه موسی و هارون از یک
پدر و مادر بودند، به خاطر تحریک عواطف موسی -علیهالسّلام- در این حال بوده است، سرانجام این جریان اثر خود را گذارد و بنی اسرائیل به زودی متوجه زشتی اعمال خویش شدند و تقاضای
توبه کردند.
آتش خشم موسی کمی فرو نشست و به درگاه پروردگار متوجه شد و عرض کرد (پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در رحمت بی پایانت داخل کن، تو مهربانترین مهربانانی) (قال رب اغفرلی و لاخی و ادخلنا فی رحمتک و انت ارحم الراحمین).
قال یـهـرون ما منعک اذ رایتهم ضلوا «(موسی) گفتای
هارون وقتی دیدی آنها
گمراه شدند چه چیز مانع تو شد.»
الاتتبعن افعصیت امری «که از من پیروی کنی آیا از فرمانم سر باز زدی.»
قال یبنؤم لا تاخذ بلحیتی ولا براسی انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی اسرءیل ولم ترقب قولی. «گفت ای پسر مادرم نه ریش مرا بگیر و نه (موی) سرم را من ترسیدم بگویی میان
بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی»
هارون که ناراحتی شدید برادر را دید، برای اینکه او را بر سر لطف آورد، و از التهاب او بکاهد و ضمنا عذر موجه خویش را در این ماجرا بیان کند گفت : (فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیری پیدا کنم
تفرقه شدیدی در میان
بنی اسرائیل میافتد، و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگوئی چرا در میان بنی اسرائیل تفرقه افکندی و سفارش مرا در غیاب من به کار نبستی) (قال یا بنام لا تاخذ بلحیتی و لا براءسی انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی اسرائیل و لم ترقب قولی).
در حقیقت نظر هارون به همان سخنی است که موسی به هنگام حرکت به سوی میعادگاه به او گفته بود که محتوای آن،
دعوت به
اصلاح است (
سوره اعراف آیه ۱۴۲).
او میخواهد بگوید من اگر اقدام به درگیری میکردم، بر خلاف دستور تو بود، و حق داشتی مرا مؤاخذه میکردی. و به این ترتیب هارون بی گناهی خود را اثبات کرد، مخصوصا با توجه به جمله که در سوره اعراف آیه ۱۵۰ آمده : ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی : (این جمعیت نادان، مرا در ضعف و اقلیت قرار دادند و نزدیک بود مرا بکشند) من بی گناهم، بی گناه.
در اینجا این سؤال پیش میآید که
موسی -علیهالسّلام -و
هارون -علیهالسّلام- بدون
شک هر دو
پیامبر بودند و
معصوم ، این جر و بحث و عتاب و خطاب شدید، از ناحیه موسی و دفاعی که هارون از خودش میکند چگونه قابل توجیه است؟
در پاسخ میتوان گفت : که موسی
یقین داشت برادرش بی گناه است، اما با این عمل دو مطلب را میخواست اثبات کند:
نخست به بنی اسرائیل بفهماند که گناه بسیار عظیمی مرتکب شدهاند، گناهی که حتی پای
برادر موسی را که خود پیامبری عالیقدر بود به
محکمه و دادگاه کشانده است، آن هم با آن شدت عمل، یعنی مساله به این سادگی نیست که بعضی از بنی اسرائیل پنداشتهاند، انحراف از
توحید و بازگشت به
شرک آنهم بعد از آنهمه تعلیمات و دیدن آنهمه
معجزات و آثار عظمت حق، این کار باورکردنی نیست و باید با قاطعیت هر چه بیشتر در برابر آن ایستاد.
گاه میشود به هنگامی که حادثه عظیمی رخ میدهد،
انسان دست میبرد و
یقه خود را چاک میزند و بر سر میزند، تا چه رسد به اینکه برادرش را مورد
عتاب و خطاب قرار دهد، و بدون شک برای حفظ هدف و گذاردن اثر روانی در افراد منحرف، و نشان دادن عظمت
گناه به آنها این برنامهها، مؤثر است و قطعا
هارون نیز در این ماجرا کمال رضایت را داشته است.
دیگر اینکه بی گناهی هارون با توضیحاتی که میدهد بر همگان ثابت شود و بعدا او را متهم به
مسامحه در اداء رسالتش نمیکنند.
بعد از پایان گفتگو با برادرش هارون و
تبرئه او، به محاکمه سامری پرداخت و (گفت: این چه کاری بود که تو انجام دادی و چه چیز انگیزه تو بودای سامری)؟! (قال فما خطبک یا سامری).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۱۸، برگرفته از مقاله «تبرئه هارون».