تبدیل تکلیف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
اسلام تشریع تکالیف با لحاظ شرایط و مصالح افراد است، از این رو آنجا که
تکالیف شرعی در توان یا به مصلحت افراد نبوده، آن
تکلیف ساقط یا تکلیفی دیگر جایگزین آن شده است.
در صورت
اضطرار یعنی مجبور شدن به انجام عملی برخلاف میل باطنی فرد،
تکلیف از عهده
انسان ساقط میشود؛ مانند تجویز استفاده کردن از
مردار ،
خون و گوشت
خوک در موارد اضطراری: «اِنَّما حَرَّمَ عَلَیکمُ المَیتَةَ والدَّمَ و لَحمَ الخِنزِیرِ و ما اُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللّهِ فَمَنِ اضطُرَّ... فَلاَ اِثمَ عَلَیه».
البته رفع موقت تکلیف و اباحه در این موارد، تنها در حدّ رفع اضطرار (مثلا نجات جان) است:
«غَیرَ باغ ولاعاد».
در صورت
اکراه ، یعنی وادار کردن شخص بر انجام دادن کاری بدون میل باطنی، تکالیف الزامی رفع میشود؛ مانند جواز اظهار سخنان کفرآمیز در حال اکراه که در
آیه ۱۰۶
نحل آمده است: «مَن کفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ ایمانِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمـَئِنٌّ بِالایمان». این آیه در مورد عمار یاسر نازل شد که بر اثر آزار و اذیت مشرکان سخنان کفرآمیز بر زبان جاری کرد و جان خود را نجات داد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز کار او را تأیید فرمود.
آیه ۳۳
نور نیز بر رفع تکلیف در حالت اکراه اشعار دارد.
ترس شدید در پاره ای موارد میتواند تکلیفی را ساقط کند؛ مثلا بنابر آیه ۱۰۱
نساء در صورت ترس نمازگزار، خواندن
نماز کامل ساقط و
نماز خوف جایگزین آن میشود:
«فَلَیسَ عَلَیکم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوةِ اِن خِفتُم اَن یفتِنَکمُ الَّذینَ کفَرُوا» و مکلف میتواند نماز را به صورت نشسته یا خوابیده:
«فَاذکروا اللّهَ قِیامـًا و قُعودًا وعَلی جُنوبِکم فَاِذا اطمَأنَنتُم فَاَقِیموا الصَّلوة»
یا در حال حرکت، خواه پیاده یا سواره، به جا آورد:
«فَاِن خِفتُم فَرِجَالاً اَو رُکبَانـًا».
برخی با استناد به این آیه گفتهاند که در چنین مواردی برخی اجزا و شرایط نماز، مانند روبه
قبله بودن و
رکوع و
سجود نیز ساقط میشود
همچنین در موارد
تقیه ، که به سبب ترس از زیان جانی یا مالی بر خود و دیگران نمیتوان به تکالیف اولیه خود عمل کرد، تکلیف نخستین رفع و وظیفه ای دیگر جانشین آن میشود. در آیاتی مانند آیه ۲۸
آل عمران و ۱۰۶ نحل،
به این نکته اشاره شده است.
بیماری گاهی سبب سقوط تکلیف میگردد؛ مانند
حکم وجوب
جهاد : «لَیسَ... عَلَی المَرضی... حَرَجٌ اِذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِهِ»
یا وجوب حمل سلاح و آمادگی نظامی در هنگام جنگ و احتمال حمله دشمن
و گاه سبب تبدیل یک
تکلیف به تکلیفی دیگر یا تأخیر
زمان آن میشود؛ مانند جواز تراشیدن سر برای مُحرِم محصور بیماری که نمیتواند تا رسیدن قربانی به منا
صبر کند و
روزه گرفتن یا
صدقه دادن یا
قربانی کردن
حیوان به عنوان
کفاره به جای آن است: «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ فَاِن اُحصِرتُم فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ و لاتَحلِقوا رُءوسَکم حَتّی یبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّهُ فَمَن کانَ مِنکم مَریضـًا اَو بِهِ اَذیً مِن رَأسِهِ فَفِدیةٌ مِن صِیام اَو صَدَقَة اَو نُسُک»
و مانند تبدیل تکلیف
وضو به
تیمم در صورت بیماری
نیز سقوط
وجوب روزه
ماه رمضان از
مریض و
مسافر و به جا آوردن قضای آن در وقتی دیگر.
افزون بر بیماری، گاهی ضعف و ناتوانی مکلف نیز موجب سقوط تکلیف میشود؛ مثلا به موجب آیه ۱۸۴
بقره روزه از افراد ضعیف ساقط است و در عوض باید
فدیه بپردازند: «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا کتِبَ عَلَیکمُ الصّیام... و عَلَی الَّذینَ یطیقونَهُ فِدیةٌ طَعامُ مِسکین». در
احادیث ، کهنسالان
و زنان باردار
از مصادیق افراد ناتوان دانسته شدهاند. برخی دیگر از تکالیفی که از عهده ناتوانان برداشته شده عبارتاند از وجوب هجرت از محیط
کفر ،
وجوب جهاد
و
حرمت خوردن
طعام برای افراد لنگ و کور و مریض از خانه دیگران.
اذیت نشدن و ضرر داشتن در برخی موارد موجب سقوط
تکلیف یا جایگزین شدن تکلیفی دیگر میشود؛ مانند سقوط وجوب حمل سلاح و آمادگی نظامی در
جنگ : «ولا جُناحَ عَلَیکم اِن کانَ بِکم اَذیً مِن مَطَر... اَن تَضَعوا اَسلِحَتَکم»
و مانند جایگزین شدن تراشیدن سر و مکلف شدن فرد به
روزه یا
صدقه یا قربانی به عنوان کفاره به جای تکلیف نتراشیدن سر تا زمان رسیدن قربانی به
مکه برای محرم محصور یا مریضی که به جهت اذیت شدن نمیتواند تا آن زمان صبر کند.
هر چند این آیه در مورد شخصی نازل شد که وجود حشرات موذی در سرش وی را میآزرد
؛ ولی «اَذیً» در آیه عام است و اذیت و ضرر داشتن ناشی از دیگر عوامل را نیز شامل میشود.
در
سفر برخی تکالیف با شرایط و احکامی خاص ساقط میشوند؛ مثلا روزه در سفر ساقط است و مکلف باید قضای آن را به جا آورد: «فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهرَ فَلیصُمهُ و مَن کان... عَلی سَفَر فَعِدَّةٌ مِّن اَیام اُخَر»
همچنین در سفر، خواندن
نماز کامل ساقط و بر
مسافر واجب است نماز شکسته (قصر) به جا آورد: «و اِذَا ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَلَیسَ عَلَیکم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوة». فقهای
اهل سنت قصر نماز را جایز شمردهاند نه واجب.
برخی این حکم را به سفرهای خوفی مقید کردهاند
ولی فقهای امامیه
و بسیاری از فقهای اهل سنت، تبدیل تکلیف مزبور را شامل همه سفرها دانستهاند.
در برخی موارد، وجود مشکلات جدی یا فقدان وسایل لازم، سبب سقوط یا تبدیل تکلیف میگردد؛ مانند سقوط جهاد از کسانی که توانایی مالی را برای رفتن به
جهاد ندارند یا حکومت امکانات اعزام آنان را نداشته باشد: «و لا عَلَی الَّذینَ لا یجِدونَ ما ینفِقونَ حَرَجٌ اِذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِهِ... و لا عَلَی الَّذینَ اِذا ما اَتَوک لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا اَجِدُ ما اَحمِلُکم».
از این قبیل است تکلیف به
تیمم به جای
غسل و وضو برای کسی که امکان تهیه
آب را ندارد
همچنین
تکلیف به روزه به جای آزادسازی برده در صورت یافت نشدن برده در کفاره
ظهار ،
قتل خطایی
و شکستن
سوگند نیز جایگزینی روزه پس از بازگشت از سفر
حج به جای قربانی در صورت یافت نشدن آن در
مکه .
(۱) قرآن کریم.
(۲) سعدی ابوجیب، القاموس الفقهی لغةً و اصطلاحاً، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۹ ق.
(۳) محمد جعفر جعفری لنگرودی،
ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، ۱۳۶۳ ش.
(۴) ابن فهد الحلّی، (م ۸۴۱ ق)، المهذب البارع، به کوشش العراقی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ ق.
(۵) الشهید الثانی (م ۹۶۵ ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۶) عبدالله بن قدامة (م ۶۲۰ ق) و عبدالرحمن بن قدامة (م ۶۸۲ ق)، المغنی والشرح الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۷) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۸) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۹) الطبری (م ۳۱۰ ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۱۰) الکلینی (م ۳۲۹ ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۱۱) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۱۲) المفید (م ۴۱۳ ق)، المقنعه، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ ق.
(۱۳) المحقق الاردبیلی (م ۹۹۳ ق)، مجمع الفائدة والبرهان، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۱۴) الشافعی (م ۲۰۴ ق)، الام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق.
(۱۵) المقدس الاردبیلی (م ۹۹۳ ق)، زبدة البیان، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۱۶) القرطبی (م ۶۷۱ ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
(۱۷) المحقق الحلی (م ۶۷۶ ق)، المعتبر، مؤسسه سیدالشهداء، ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م ۱۰۰۹ ق)، مدارک الاحکام، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ ق.
(۱۹) عبدالکریم بن محمد الرافعی (م ۶۲۳ ق)، فتح العزیز، دارالفکر.
(۲۰) العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، منتهی المطلب، به کوشش مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ ق.
(۲۱) النووی (م ۶۷۶ ق)، المجموع فی شرح المهذب، دارالفکر.
(۲۲) العروسی الحویزی (م ۱۱۱۲ ق)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۲۳) ابوعمرو الدّانی (م ۴۴۴ ق)، المقنع، به کوشش احمد دهمان، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق.
(۲۴) منصور البهوتی (م ۱۰۵۱ ق)، کشاف القناع، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق.
(۲۵) الراوندی (م ۵۷۳ ق)، فقه القرآن، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ ق.
(۲۶) الجصاص (م ۳۷۰ ق)، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۲۷) العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، تذکرة الفقهاء، المکتبة المرتضویه.
(۲۸) العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، نهایة الاحکام، به کوشش رجائی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق.
(۲۹) علاء الدین الکاشانی (م ۵۸۷ ق)، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبة الحبیبیة، ۱۴۰۹ ق.
(۳۰) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، الخلاف، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ ق.
(۳۱)الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تکلیف».