تبدیل تعهد (حقوق خصوصی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبدیل
تعهد (conversion of obligation) از مباحث مطرح در
علم حقوق بوده و منظور از آن جایگزین ساختن
تعهدی بجای
تعهد دیگر، به این ترتیب که
تعهد سابق از بین رفته و
تعهد جدید بجای آن به وجود میآید.
چون تبدیل
تعهد متضمن پیدایش
تعهد جدید است، لذا با اراده یک طرف محقق نمیشود، بلکه نیازمند اراده دو طرف است. و در بین اعمال حقوقی از ماهیت قراردادی برخوردار است. از طرف دیگر چون
تعهد جدید بجای
تعهد سابق قرار میگیرد، باید پذیرفت که نوعی
قرارداد معوّض است که دو مورد آن
تعهد سابق و لاحق است و بین آن دو ملازمه است.
بر اساس ماده ۲۹۲
قانون مدنی تبدیل
تعهد به چهار صورت تبدیل موضوع
تعهد، تبدیل منشاء
تعهد، تبدیل
متعهد و تبدیل متعهدله محقق میشود. با توجه به اینکه تبدیل
تعهد نوعی
قرارداد است، بنابراین باید شرایط عمومی را که قانونگذار برای صحت قراردادها مقرر داشته است، دارا باشد. از سوی دیگر تبدیل
تعهد، یک
عمل حقوقی است که علاوه بر شرایط عمومی صحت قراردادها، باید دارای چند شرط اختصاصی نیز باشد.
سقوط
تعهد اول و زوال تضمینات آن و پیدایش
تعهد جدید از آثار تبدیل
تعهد به شمار میرود.
تبدیل در لغت به معنی عوض کردن و گرفتن چیزی بجای چیز دیگر میباشد.
تعهد نیز در لغت به معنی کاری را به
عهده گرفتن و
عهد و پیمان بستن میباشد.
مقصود از تبدیل
تعهد در علم حقوق این است که، یک
تعهد از بین برود و
تعهد جدیدی جایگزین آن شود.
بعنوان مثال هرگاه شخصی به دیگری ده هزار تومان بدهکار باشد و
طلبکار و
بدهکار توافق کنند که بجای این مبلغ، بدهکار ۱۰ کیلوگرم برنج تحویل طلبکار بدهد؛
تعهد نسبت به ده هزار تومان ساقط شده و به جای آن
تعهد جدیدی که موضوع آن ده کیلوگرم برنج است به وجود میآید. در این صورت گفته میشود،
تعهد تبدیل یافته است.
از آنجایی که تبدیل
تعهد یک عمل حقوقی است که دارای اقسام مختلفی میباشد، بررسی اجمالی ماهیت و اقسام و شرایط تحقق آن لازم و ضروری است.
قانونگذار از تبدیل
تعهد بعنوان یکی از اسباب (اسباب، جمع
سبب و به معنای علت و وسیله و طریق میباشد.)
سقوط (سقوط در لغت به معنای افتادن و از بین رفتن میباشد.)
تعهدات نام برده است (مادهی ۲۶۴). بدین توضیح که هر
تعهدی دارای چند رکن است. رکن اول آن عبارت است از موضوع
تعهد. مقصود از موضوع
تعهد، کار معین و معلومی است که شخص
عهدهدار انجام آن میباشد. مانند اینکه شخصی
متعهد شود که خانه خود را به مبلغ صد میلیون ریال به دیگری بفروشد. رکن دیگر
تعهد، دو طرف
تعهد هستند. برای به وجود آمدن یک
تعهد، باید شخصی به عنوان طلبکار یا صاحب حق و شخص دیگری بعنوان
متعهد یا مدیون وجود داشته باشد.
یکی از راههای سقوط این
تعهد آن است که
متعهد به
عهد خود وفا کرده و موضوع
تعهد را انجام دهد. قانونگذار، این راه سقوط
تعهد را،
وفای به عهد نامیده است. (م. ۲۶۴. ق. م) لیکن وفای به
عهد، تنها راه سقوط
تعهد نیست. "تبدیل
تعهد" نیز یکی دیگر از راههای سقوط
تعهدات میباشد.
تبدیل
تعهد عمل حقوقی است که ماهیت قراردادی دارد.
یعنی دو طرف
تعهد باید برای تبدیل
تعهد با یکدیگر به توافق برسند.
بنابراین تبدیل
تعهد، با اراده یک طرف واقع نمیشود و نیازمند اراده دو طرف خواهد بود.
از طرف دیگر باید افزود، تبدیل
تعهد یک قرارداد "معوّض" است. (قرارداد معوض قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفین، مالی به طرف دیگر میدهد و در ازای آن مالی دریافت میدارد. در عقد معوض دو عوض وجود دارد که یکی در مقابل دیگری قرار میگیرد. در مقابل،
قرارداد غیر معوض، قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی به طرف دیگر میدهد، بیآنکه چیزی در مقابل آن دریافت کند.)
بدین توضیح که در تبدیل
تعهد، دو عوض وجود دارد. یکی از ایندو عوض، سقوط
تعهد سابق و دیگری پیدایش
تعهد جدید است.
بین این دو عوض ملازمه وجود دارد. یعنی پیدایش
تعهد جدید با از بین رفتن
تعهد قبلی همزمان و ملازم است.
در مبحث مربوط به ماهیت تبدیل
تعهد، ۳ رکن
تعهد را معرفی کردیم که عبارتاند از: موضوع
تعهد،
متعهد و متعهدٌله (طرفین
تعهد). (
متعهد در لغت به معنای کسی است که
عهد و پیمانی میبندد و امری را
عهدهدار میشود و متعهدله در لغت به معنای کسی است که
عهد و
پیمان به نفع او بسته شده است.)
تعهد، رکن چهارمی نیز دارد که عبارت است از منشاء یا سبب
تعهد.
بدین توضیح که، چنانچه کسی به دیگری مبلغی بعنوان
اجارهبها (اجارهبها، عوضی است که طرفین
عقد اجاره در اجاره اشیا نسبت به آن توافق کردهاند. در عقد اجاره، عوض به طور مرسوم مبلغی پول است. چنانچه طرفین در مورد عوض اجاره توافق نکرده باشند، مستاجر ملزم به پرداخت بهرهبها (
اجرت المثل) میباشد. بهرهبها با توجه به اجاره امثال و نظایر مال مورد استفاده، از طرف کارشناس معین میشود. بنابراین بهرهبها برخلاف اجارهبها، بر مبنای توافق طرفین نیست. بلکه به حکم قانون به عنوان قیمت حقیقی منافع استفاده شده، پرداخت میگردد.)
بدهکار باشد، سبب این
بدهی یا
تعهد، قرارداد اجاره (اجاره عقدی است که به موجب آن
مستاجر مالک منافع
عین مستاجره میشود. اجاره دهنده را
موجر و اجاره کننده را مستاجر و مورد اجاره را عین مستاجره گویند. (م. ۴۶۶ قانون مدنی)) است. و اگر کسی به دیگری بابت خرید ملکی بدهکار باشد، سبب
تعهد، قرارداد خرید ملک است. از آنجایی که با تغییر هر یک از این ارکان چهارگانه،
تعهد میتواند تبدیل شود؛
تبدیل
تعهد، ۴ قسم یا مورد خواهد داشت که به ترتیب عبارتاند از:
مقصود از موضوع
تعهد، کار معین و معلومی است که شخص
عهدهدار انجام آن میباشد.
هنگامی که طرفین
تعهد توافق کنند که به جای
تعهد اصلی،
تعهد جدیدی با موضوع جدید به وجود آید، تبدیل
تعهد به وسیلهی تبدیل موضوع
تعهد واقع میگردد.
مانند اینکه موضوع
تعهد اصلی، تحویل صد کیلوگرم برنج باشد و
متعهد و متعهدٌله توافق کنند که این
تعهد از بین برود و به جای آن صد هزار تومان به متعهدٌله پرداخته شود. یا اینکه طرفین توافق کنند به جای تدریس زبان انگلیسی، زبان فرانسه تدریس شود.
طرفین
تعهد میتوانند توافق کنند که منشاء
تعهد را تغییر دهند. در این صورت
تعهد اصلی از بین میرود و
تعهد جدیدی که سبب آن با سبب
تعهد اصلی متفاوت است به وجود میآید.
بعنوان مثال شخصی خانهای را به دیگری اجاره میدهد و مستاجر بابت
مالالاجاره به موجر بدهکار میشود. پس از مدتی موجر و مستاجر توافق میکنند که مالالاجاره تا مهلت معینی، بعنوان
قرض (قرض عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف مذبور مثل آن را پس دهد. (م. ۶۴۸ ق. م)) نزد مستاجر باقی بماند. در این مثال
تعهد مستاجر به پرداخت مالالاجاره که از قرارداد اجاره ناشی شده بود، از بین رفته و به جای آن
تعهد جدیدی که منشاء آن عقد قرض (مقصود از عقد همان
قرارداد است.) است، به وجود میآید. بنابراین رابطه بین
متعهد و متعهدٌله از این پس بجای مقررات اجاره، تابع احکام و مقرارت عقد قرض خواهد بود.
گفتیم
متعهد یکی از ارکان
تعهد است.
با تغییر این رکن نیز میتوان
تعهد را تبدیل کرد. بدین توضیح که هرگاه شخصی با رضایت متعهدٌله قبول کند که
دین متعهد را ادا نماید،
تعهد مدیون اصلی ساقط و
تعهد شخص جدید جای آنرا میگیرد.
رضایت متعهدٌله در این نوع از تبدیل
تعهد، به این علت ضروری است که متعهدٌله، یک طرف
تعهد جدید نیز هست. به عبارت دیگر این نوع تبدیل
تعهد با انعقاد قراردادی بین
متعهد جدید و متعهدٌله تحقق مییابد.
رضایت
متعهد اصلی در این نوع تبدیل
تعهد شرط نیست. چرا که از یک طرف، او در
تعهد جدید نقشی ندارد و از طرف دیگر هر کسی میتواند پرداخت دین دیگری را بدون موافقت و اجازه او به
عهده گیرد.
منتهی
متعهد جدید تنها در صورتی میتواند برای مطالبه آنچه پرداخته است به مدیون اصلی مراجعه کند که، ایفای
تعهد با موافقت و رضایت مدیون اصلی صورت گرفته باشد
(م ۲۶۷ ق. م).
عقد ضمان(ضمان عقدی است که به موجب آن شخصی پرداخت مالی را که به
عهده دیگری است، به
عهده خود میگیرد. (م. ۶۸۴ ق. م) کسی که ضمانت میکند،
ضامن و کسی که عقد ضمان به نفع او بسته میشود مضمونله و کسی که از او ضمانت میشود مضمونعنه نام دارد. (مواد ۶۹۸و ۶۸۴ ق. م)) یکی از مصادیق تبدیل
تعهد به واسطه تبدیل
متعهد است.
بدین توضیح که، بعد از وقوع عقد ضمان،
تعهد اصلی ساقط میشود و مضمونٌعنه دیگر نسبت به مضمونٌله
تعهدی نخواهد داشت. لیکن بجای آن ضامن در قبال مضمونٌله،
متعهد و مسئول پرداخت دین میگردد (م ۶۹۸ ق. م).
بنابراین با وقوع عقد ضمان بجای
تعهد اصلی،
تعهد جدیدی شکل میگیرد که طرفین آن ضامن و مضمونٌله هستند و مضمونٌعنه در این میان نقشی ندارد. (برخی از حقوقدانان معتقدند عقد ضمان مصداق تبدیل
تعهد نیست. بلکه مصداقی است برای نهاد حقوقی انتقال دین. چرا که در عقد ضمان، دین فقط از
ذمه مضمونعنه به ذمه ضامن منتقل میشود، بیآنکه رابطه حقوقی
تعهد زایل گردد و رابطه حقوقی جدیدی به جای آن به وجود آید.)
تبدیل
تعهد به واسطه تبدیل
متعهد با نهاد حقوقی انتقال دین متفاوت است. گفتیم که این نوع تبدیل
تعهد، قراردادی است بین
متعهد جدید و
متعهدٌله که موجب سقوط
تعهد قبلی و پدید آمدن
تعهد جدید میگردد.
لیکن در انتقال دین، هیچ
تعهدی ساقط نمیشود و
تعهد جدیدی به وجود نمیآید. بلکه همان
تعهد اصلی با تمام ویژگیهای آن به
متعهد جدید منتقل میشود. یعنی بدون اینکه
تعهد قبلی ساقط شود،
متعهد جدید جانشین
متعهد قبلی میشود.
بنابراین چنانچه
تعهد اصلی،
رهن یا وثیقهای (رهن عقدی است که به موجب آن
بدهکار مالی را بعنوان
وثیقه به طلبکار میدهد (م. ۷۷۱ ق. م)) داشته باشد، پس از تبدیل
تعهد، این رهن یا وثیقه به
تعهد جدید تعلق نمیگیرد. لیکن پس از انتقال دین تضمینات و وثیقه باقی خواهد بود.
در انتقال دین نیز، رضایت
متعهدٌله لازم است. چرا که انتقال دین نوعی تصرف و دخالت در مال دیگری است که بدون رضایت مالک، فاقد اثر حقوقی میباشد.
متعهدٌله یکی از ارکان
تعهد است. با تغییر این رکن نیز میتوان
تعهد را تبدیل نمود.
این نوع تبدیل
تعهد به این معناست که، به موجب یک
تعهد جدید، طلبکار جدیدی جای طلبکار قدیم را بگیرد و مسئولیت بدهکار در برابر طلبکار قبلی ساقط شود.
مثلاً شخصی از دیگری مبلغی پول طلبکار است. طلبکار از بدهکار میخواهد که این پول را به جای او به شخص دیگری مثلاً فرزند او بپردازد. با موافقت بدهکار، قراردادی بین بدهکار و طلبکار جدید منعقد میشود. در نتیجه به جای آنکه مبلغ مزبور را به طلبکار سابق بدهد آن را به طلبکار جدید خواهد پرداخت.
تفاوت تبدیل
متعهدٌله و انتقال طلب: گفتیم که تبدیل
تعهد به واسطه تبدیل متعهدٌله، قراردادی است که موجب سقوط
تعهد سابق و پدیدآمدن
تعهد جدید است. لیکن در انتقال طلب،
تعهدی ساقط نمیشود. بلکه طلب با تمام ویژگیها و تضمینات آن به شخص دیگری انتقال مییابد.
رضایت بدهکار در انتقال طلب شرط نیست. چرا که طلبکار با این عمل در اموال خود تصرف و دخالت میکند و هر کس حق تصرف در اموال خویش را دارد.
در تبدیل
تعهد بهواسطه تبدیل متعهدٌله،
تعهد قبلی ساقط و رابطه حقوقی جدیدی بین بدهکار و طلبکار جدید بوجود میآید که بدهکار، یک طرف این رابطه حقوقی است. فلذا اراده وی علیالاصول باید در تحقق این نوع از تبدیل
تعهد مؤثر باشد. با این وجود
قانون مدنی رضایت بدهکار را در این مورد شرط ندانسته و ظاهراً تبدیل
تعهد را با
انتقال طلب اشتباه کرده است.
شرایط تبدیل
تعهد در ۲ بخش جداگانه بررسی میشود:
شرایط عمومی برای تحقق تبدیل
تعهد، همان است که قانونگذار برای صحت همه قراردادها مقرر نموده است. این شرایط به اختصار عبارتاند از:
۱-
قصد طرفین و رضای آنها (
رضا در اصطلاح حقوقی همان میل و گرایش باطنی به انجام عمل حقوقی است و قصد، ایجاد
عمل حقوقی در عالم ذهن است که گاهی از آن به قصد انشاء تعبیر میشود.)
۲- اهلیت طرفین (
اهلیت عبارت است از توانایی قانونی شخص برای دارا شدن یا اجرای حق.)
۳- موضوع معین که مورد معامل باشد. (موضوع
معامله باید معین و مشخص باشد. بعنوان مثال اگر شخصی یکی از چندین ملک خود را بفروشد، بدون اینکه تعیین کند که کدام را فروخته است، چنین معاملهای معتبر نیست. بعلاوه مورد معامله باید دارای ارزش اقتصادی بوده و قابل
داد و ستد باشد (مالیت داشته باشد). همچنین مورد معامله باید دارای منفعت عقلایی مشروع باشد.)
۴- مشروعیت جهت معامله. (
جهت معامله در
حقوق ایران عبارت است از غرض و هدف اصلی که معامله کننده از انعقاد قرارداد دارد. جهت، امری شخصی و متغیر است. مثلاً یکی خانه میخرد برای اینکه در آن سکونت کند، دیگری خانه میخرد برای اینکه آنرا بفروشد و از این راه سود ببرد. سومی خانه میخرد تا اجاره دهد. چهارمی خانه میخرد تا به پسرش ببخشد. پنجمی خانه میخرد برای اینکه آن را به صورت قمارخانه یا مرکز فحشا درآورد و امثال اینها. به موجب ماده ۲۱۷ ق. م لازم نیست در معامله، جهت آن ذکر شود ولی اگر تصریح شد باید مشروع باشد و الا معامله باطل خواهد بود.)
(ماده ۱۹۰ قانون مدنی)
بعنوان مثال لازم است طرفین قرارداد تبدیل
تعهد، دارای قصد و رضا باشند و برای انجام عمل حقوقی، که تبدیل
تعهد از جمله آنهاست، اهلیت داشته باشند.
تبدیل
تعهد دارای شرایط اختصاصی نیز میباشد که عبارتاند از:
۱- وجود
تعهد صحیح قبلی:
تعهدی که قرار است جای خود را به
تعهد جدید بدهد حتماً باید از لحاظ حقوقی صحیح باشد. یعنی باید همان شرایط عمومی صحت قراردادها را داشته باشد (م ۱۹۰ ق. م). در صورتی که معلوم شود
تعهد قبلی به جهتی از جهات باطل بوده است،
تعهد جدیدی نیز وجود نخواهد داشت و در حقیقت تبدیل
تعهدی واقع نشده است.
۲- پیدایش
تعهد جدید: تبدیل
تعهد زمانی مفهوم دارد که هم زمان با سقوط
تعهد قبلی یک
تعهد جدید نیز به وجود آید. در صورتی که معلوم شود
تعهد جدید به علت فقدان یکی از شرایط، به وجود نیامده است، در حقیقت تبدیل
تعهدی واقع نشده و
تعهد سابق، ساقط نشده است.
۳- تفاوت دو
تعهد در یکی از ارکان: همانطوری که گفته شد هر
تعهد دارای ۴ رکن است. تبدیل
تعهد زمانی مفهوم دارد که یکی از ارکان
تعهد سابق در
تعهد جدید تغییر یافته باشد. بنابراین نمیتوان
تعهدی را تبدیل نمود؛ بدون اینکه هیچ یک از ارکان آن تغییر پیدا کرده باشد.
بلی؛ میتوان
تعهد سابق را با توافق طرفین آن ساقط کرد. سپس
تعهد جدیدی با همان ارکان واقع ساخت. لیکن این عمل حقوقی را نمیتوان تبدیل
تعهد دانست. چرا که سقوط
تعهد سابق، همزمان با پیدایش
تعهد جدید نبوده است.
آثار تبدیل
تعهد مختصراً عبارت است از:
۱- سقوط
تعهد اول: در تبدیل
تعهد،
تعهد اول با تمام آثار و احکام خاص آن ساقط میشود و
متعهد نسبت به آن بری میگردد.
۲- پیدایش
تعهد جدید: همزمان با سقوط
تعهد سابق،
تعهد جدیدی به وجود میآید.
۳- زوال تضمینات
تعهد اول: با سقوط
تعهد اول، تضمینات آن نیز ساقط میگردد. بعنوان مثال هرگاه برای پرداخت دینی، مالی بعنوان وثیقه قرارداده شده باشد، پس از تبدیل
تعهد، مال مورد وثیقه آزاد خواهد شد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تبدیل تعهد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲۳. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تبدیل تعهد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲۳.