تاریخنگاری اندونزی و مالزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ نگاری اندونزی و مالزی به دو دوره پیش از ورود
اسلام و پس از ورود اسلام تقسیم میشود.
در میان زبانهای محلی متعدد، آثار ادبی مهم
اندونزی و
مالزی به زبانهای جاوهای و مالایایی است.
با اینکه جاوهای قدیمتر و آراستهتر است، مالایایی
زبان عمده تألیفات اسلامی و منشأ زبانهای ملی جدید اندونزی و مالزی شده است.
تاریخ نگاری در جاوه در دوره پیش از ورود
اسلام (
قرن دوم تا نهم) بازتاب فرهنگ هندی دربارهاست، به این معنا که تاریخ را به صورت توالی ادواری چهار دوره انحطاط اخلاقی در نظر میگیرد و شاهان را بر طبق آن ارزیابی میکند.
توالی سلسلههای سلطنتی مهمترین موضوع است، مثلاً در کتاب پاراراتن (کتاب شاهان، تألیف در قرن نهم)، حکایتی از
حاکمان جاوه شرقی بر حسب مبدأ تاریخ سکایی هندی تعیین شده است.
ظهور مراکز تجاری اسلامی مانند دماک در ساحل شمالی جاوه در قرن دهم، علاقه به تاریخ نگاری را برانگیخت.
تغییرات زیاد در نظام اجتماعی، ورود اسلام و از بین رفتن مالکیتِ ارضیِ قدمتدار ماجاپاهیت (امپراتوری
هند و جاوه) به تبیین تاریخی نیاز داشت.
با ورود اسلام گنجینه تاریخی جدیدی نیز وارد شد: داستانهایی از
پیامبران با نام
سیرت انبیا، مجموعه امیر حمزه (مناک، شبیه افسانههای حماسی ـ عاشقانه قدیمتر در مجموعه پنجی که خود به یک نوع مستقل ادبی و نمایشی تبدیل شد)، روایتهای عامیانه در باره
حضرت یوسف، و شرح زندگی
پیامبر اکرم که در
مولودیها خوانده میشد.
افسانههای راجع به اسکندر، که برای توجیه مشروعیت سیاسی رواج بسیار داشت، در جاوه به داستانهای مبارزات اسکندر با هلندیها تبدیل شد.
این ساختار تاریخی تازه، در قرن یازدهم با نوع جدیدی از تاریخ جهانی، معروف به «سیرت کَنْضه» (حکایات)، مواجه شد.
در این مرحله
سنّتهای اسلامی با عناصر اسطورهای هندی و بومی درآمیخت و مجموعاً اساس
تواریخ دودمانی جاوه گردید.
داستانهای کرامات
حکم
رانان پیشین ــ که نامشان در پاراراتن آمده است ــ در این زمان در باره اولیای نُه گانه (
ولی سنگا) گفته میشد که مؤسس اسلام در جاوه شمرده میشدند و برخی،
حکم
ران امیرنشینهای شمال جاوه بودند.
زندگی و تبار آنان موضوع اصلی این تاریخهای جدید شد؛ ازینرو، این نوشتهها هر چند عناصر جدید را در خود جای دادند، تقریباً به تمامی، همچنان کانون توجهشان جاوه بود.
اوج این نوع تاریخ نگاری، ببد تنه جاوی (به معنای «سرزمین جاوه»)، مجموعه متونی در تجلیل از سلسله ماتارام، است که در دوره سلطان اگونگ در اوایل قرن یازدهم، بیشترِ جاوه را متحد ساختند.
در این متون،
حضرت آدم، نخستین
حاکم جاوه قلمداد میشود، اما پس از گذشت چهار
نسل، اخلاف او به عدهای از قهرمانان فرهنگی جاوهای تبدیل میشوند که با
خدایان هندو در هم میآمیزند.
نفوذ عمیق اسلام در جاوه، که بخش جدایی ناپذیر این تاریخ نگاری است، در تقویم جاوهای نمایان میشود که پس از ۱۰۴۳، ماههای اسلامی و
سال قمری را اتخاذ کرد، اما در شمارش سالها و بیان تاریخها در گاه شماریها، مبدأ تاریخ سکایی مقتبس از هندی حفظ شد.
از سایر
تاریخ نگاریهای محلی میتوان از تاریخ نگاریهای بالیها و سونداییها یاد کرد که متعلق به دوره پیش از اسلاماند و بعدها به ترتیب در زمره آثار جاوهای قرار گرفتند.
سنّت مستقل و مهمی در میان اهالی بوگیس و ماکاسار در سولاوسی (سلب) جنوبی شکل گرفت که بر اساس ثبت دقیق رویدادهای تاریخی با به کارگیری تقویم
مسیحی و اسلامی بود، اما استفاده از
تقویم مسیحی رواج بیشتری داشت.
تمامی این آثار به خطوط ما قبل اسلامی نوشته شدهاند.
تاریخ نگاری مالایایی در مقایسه با تاریخ نگاری جاوهای به طور مشخصی صورت و محتوای اسلامی دارد.
هیچیک از آثار تاریخی و در واقع هیچیک از انواع آثار ادبی مالایایی، پیش از پذیرش اسلام وجود نداشته است؛ بنا بر این، مالایایی ابزار اصلی راه یافتن
تمدن اسلامی به مجمع الجزایر شد و زبان ادبی و فکری
جوامع اسلامی گردید و ازینرو، مجموعهای از تاریخهای محلی یافت میشود که با خصوصیات بسیار متنوع، تمامی قلمرو ساحلی مجمع الجزایر ــ از آچه تا ترناته، شامل ساحل جاوه شمالی ــ را در بر میگیرند.
پیش از قرن سیزدهم/ نوزدهم، کلیه این تاریخها به خط عربی بود و در آنها
تقویم اسلامی به کار میرفت.
رایجترین این تاریخهای محلی، تاریخ سلطان نشین قدرتمند مالاکا بود که سلالة السلاطین یا سجره ملایو (شجره نامه مالایا) نام داشت.
این کتاب که در حدود ۱۰۲۱ تألیف شده، شجره نامه مالایایی و حکایات تاریخی را در قالبی اسلامی گذارده و
افسانه ایرانی ـ هندی اسکندر را با آن درآمیخته است.
سجره ملایو، مانند ببد تنه جاوی، منشأ تألیف تواریخ محلی دیگری گردید که به توصیف تاریخ نیاکان خاندان سلطنتی میپرداختند.
سایر تاریخهای محلی شایان ذکر عبارتاند از حکایت اسکندر موده که احتمالاً تقلیدی از
شاهنامه فردوسی است و حکایت مرونگ مهاونگسه که افسانه اسکندر را با رامایانا ترکیب کرده است.
این تاریخهای محلی گرچه به هیچ وجه در زمره آثار تحلیلی یا ملتزم به طرفداری از ارزشهای معنوی قرار نمیگیرند، نوعاً مشتمل بر گزارشی از پذیرش
اسلام در این مناطقاند و بسی بیشتر از تاریخهای جاوهای، اسلام را به عنوان اساس رشد
حکومت و
جامعه میپذیرند.
افزون بر این تاریخهای دودمانی سنّتی، تاریخ نگاری بر اساس تحلیل شخصی نیز به چشم میخورد.
قدیمترین نمونه از این تواریخ، بستان السلاطین نورالدین رانیری است که در ۱۰۴۸ـ۱۰۵۳ در هفت مجلد در آچه نوشته شده و فصلهایی در باره مالاکا و آچه در چارچوب کلی
تاریخ تمدن اسلامی دارد.
هر چند، چون بخشهایی از مجلدات منسجم کتاب رانیری به نسخههای خطیِ جدا از هم تبدیل شد، تأثیر این تلفیق از بین رفت.
خواجه علی حاجی با نوشتن تاریخهای ریائو پیشرفت عمدهای در روش
تاریخ نگاری ایجاد کرد.
تاریخ تلفیقی او با عنوان سلاسله ملایو دان بوگیس (سلسلههای مالایا و بوگیس؛ ۱۲۸۲/ ۱۸۶۵)، روش جدیدی در نقد منابع عرضه میکند که در آن اصول
توثیق احادیث برای
داوری در باره گزارشهای تاریخیِ متعارض به کار گرفته شده است.
کتاب سجره امت اسلام (تاریخ امت اسلام) تألیف حمکا (حاجی عبدالملک کریم امراللّه)، فرزند یکی از علمای سرشناس
مسلمان، توانست جانشین تاریخ عمومی رانیری شود.
این اثر در ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۱ در چهار مجلد منتشر شد و بارها در
اندونزی و
مالزی به چاپ رسید.
تاریخ اسلام حمکا با زندگی پیامبر اکرم آغاز میشود و با شرح مقاومت شاهان مسلمان اندونزی در برابر هجوم اروپاییان در قرن یازدهم/ هفدهم پایان میپذیرد.
این اثر آشکارا به منابع غربی حرمت مینهد، اظهارات اروپاییان را در باره
عظمت پیامبر اکرم ذکر میکند، در باره اسلام در اندونزی به پژوهشهای دوره
استعمار بسیار استناد میکند و برای بررسی اطلاعات اساطیر و افسانهها روشهای
استقرایی آنها را به کار میگیرد.
تاریخ حمکا، واکنشی به تاریخهای ملی گرایانه جاوه محور، مانند نوشتههای محمد یمین، بود که از روزگار باستانِ پیش از اسلام اندونزی تجلیل میکرد.
در ۱۳۵۳ ش/ ۱۹۷۴ دولتِ تقریباً غیردینی اندونزی، تاریخ ملی رسمی و فراگیر اندونزی به نام سجره ناسیونال اندونزی را منتشر کرد.
در این اثر هفت جلدی هر چند کمابیش اذعان میشود که اسلام آوردن بیشتر اهالی اندونزی گامی به سمت پیشرفت اجتماعی و فرهنگی این
قوم بوده است، نقش اسلام به عنوان نیروی سیاسی متحد کننده کم اهمیت جلوه داده میشود و پذیرش اسلام فقط مقدمهای برای تعیین
هویت ملی اندونزی، یعنی مقاومت قهرمانانه در برابر
حکومت استعماری، تلقی میگردد.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ نگاری اندونزی و مالزی»، شماره۳۰۶۰.