تاریخنگاری اندلس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین بار مورخان مصری برای
تدوین تاریخ شبه جزیره ایبری (
اندلس)، که در سال ۹۲ جزو قلمرو
اسلام گردید، تلاش کردند.
سعید بن کثیر بن عُفَیر مصری (متوفی ۲۲۶) از نخستین مورخانی است که کتابی مستقل در
تاریخ اندلس به نام کتاب أخبار الاندلس نوشت که مورخان بعدی بخشهایی از آن را
اقتباس کردند.
در کتابهای
تراجم، نامهای افرادی چون شَبیب اندلسی
و
ابراهیم بن اَبان بن عبدالملک بن عمر بن مروان اندلسی
به عنوان راویان حوادث و تاریخ اندلس آمده است، بی آنکه کتابهایشان ذکر شود.
در باره نخستین
مورخ اندلسی و میزان تأثر وی از میراث شرق اسلامی، اختلاف نظر وجود دارد.
به نظر اکثر مورخان، عبدالملک بن حبیب بن سلیمان بن مرداس سُلَمی البیری قُرطبی (متوفی ۲۳۸ یا ۲۳۹)
نخستین مورخ اندلسی است که به تاریخ اندلس پرداخته است.
کتاب التاریخ وی شامل تاریخ عمومی جهان و بخشی راجع به تاریخ
فتح اندلس، همراه با فصلی در باره فرمانروایان اندلس تا ۲۷۵ است.
از آنجا که تاریخ
فوت ابن حبیب پیش از تاریخ برخی از مطالب کتاب، از جمله ذکر نام فرمانروایان اندلس است،
تعدادی از مورخان در انتساب کتاب یا حداقل همین بخش به وی
تشکیک کردهاند و معتقدند که این کتاب را ابن ابی رَقّاع، شاگرد ابن حبیب، به نقل از استادش نوشته و بخشهایی نیز به آن اضافه کرده است.
این دیدگاه کاملاً منطقی به نظر میرسد، اما سزگین
آن را رد کرده است بی آنکه توجیهی برای آن ذکر کند.
ابن حبیب بیشتر مطالب را از استادان مصری خویش نقل میکند که نشان میدهد تدوین تاریخی در اوایل
سده سوم بشدت متأثر از
راویان و
فقیهان مشرق جهان
اسلام، به ویژه
مصر، بوده است.
از دیگر مورخان پیشگام اندلسی در
قرن سوم، مُعارک بن مروان (متوفی ح ۲۵۰)، نواده موسی بن نُصَیر فاتح اندلس است.
وی در کتاب فتوح اندلس حوادث فتح اندلس و اخبار موسی بن نصیر را همراه شمهای از عجایب اندلس، که بیشتر جنبه
افسانهای دارد، ذکر کرده است.
به نظر برخی مورخان معاصر، آن بخش از زندگینامه موسی بن نصیر که در الامامة والسیاسة
ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶)
آمده، از همین کتاب گرفته شده است.
خاندان ایرانی الاصل رازی، به ویژه احمد بن محمد بن موسی رازی (متوفی ۳۴۴)، برای پایه گذاری
علم تاریخ در اندلس تلاش کردند و سهم بسزایی در تدوین تاریخ اندلس داشتند.
مورخان این خاندان عبارتاند از:
محمد بن موسی بن بشیر بن جَنّاد بن لَقیط رازی (متوفی ۲۷۷)، نخستین مورخ این خاندان که در اندلس به شهرت رسید و کتاب الرایات را تألیف کرد.
این کتاب در باره ورود موسی بن نُصَیر به
اندلس و پرچمهای
قبایل عرب همراه وی است که بخشهایی از آن در کتابهای دیگران به طور پراکنده دیده میشود.
احمد بن محمد بن موسی رازی
که پدر تاریخ و جغرافیای اندلس به شمار میرود و به «تاریخی» شهرت دارد.
وی در تاریخ صاحب مکتب بوده است و مورخان بعدی تا پایان
حکومت اسلامی در اندلس از او
الهام میگرفتهاند.
مهمترین کتاب او اخبار ملوک الاندلس و الاستیعاب فی انساب مشاهیر اهل الاندلس در پنج مجلد است که مورخان بعدی از آنها استفاده کردهاند.
تمام آثار وی از بین رفته و فقط بخشی از ترجمه اسپانیایی اخبار ملوک الاندلس موجود است.
شیوه وی در تدوین تاریخ، بنا بر آنچه
ابن حیّان در المقتبس فی تاریخ رجال الاندلس از او نقل کرده است، احتمالاً بر اساس
دودمانها بوده، هر چند که گاه به سال رویدادها نیز اشاره کرده است.
عیسی بن احمد بن محمد رازی (متوفی ۳۷۹) که کار پدرش را در تدوین تاریخ اندلس ادامه داده و کتاب تاریخ وی نیز از بین رفته است.
ابن حیّان در موارد متعددی از عیسی بن احمد رازی نقل قول کرده و از تاریخش نام برده است.
از دیگر مورخان اندلسی قرن چهارم عبداللّه بن عبیداللّه اَزدی، ملقب به حُکَیِّم (متوفی ۳۴۱)، است که کتابی به نام انساب الداخلین الی الاندلس من العرب و غیرهم (
انساب مردم
عرب و دیگر کسانی که وارد اندلس شدند) نوشت و در ۳۳۰ آن را به خلیفه
اموی اندلس، عبدالرحمان سوم (حک: ۳۰۰ـ۳۵۰)، اهدا کرد.
این کتاب در دسترس نیست، اما از روی بخشهای اندکی که دیگر مورخان نقل کردهاند و با توجه به تأثیر عظیم احمد بن محمد رازی بر تاریخ نگاری اندلس و معاصر بودن حُکَیِّم با وی، می توان گفت که حکیّم از شیوه احمد بن محمد رازی پیروی کرده است.
در کتاب تاریخی أخبار مجموعة، که مؤلف آن شناخته شده نیست، حوادث بر اساس سیر تاریخی اما به طور پراکنده و از هم گسسته از
فتح اندلس تا اواسط
حکومت عبدالرحمان سوم اموی تدوین شده است.
این کتاب که از اساطیر و افسانهها به دور است، نوعی
تاریخ درباری به شمار میرود.
بنا بر پراکندگی مطالب و بی ارتباطی مباحث کتاب، برخی مورخان معاصر معتقدند که مؤلف آن بیش از یک تن بوده و احتمالاً یکی از مؤلفان از
خاندان اموی اندلس بوده است.
تاریخ افتتاح الاندلس اثر ابوبکر محمد بن عمر بن عبدالعزیز بن
ابراهیم بن عیسی بن مزاحم اندلسی قرطبی، معروف به
ابن قوطیه (متوفی ۳۶۷)،
میتواند مکمل أخبار مجموعة باشد.
ابن قوطیه که از
نسل ساره گوتی مسیحی بوده، توجه خاصی به موالی و مولَّدون داشته و از طرفداران
متعصب بنی امیه بوده و در گزارش او از حوادث تاریخی، این هواداری به وضوح دیده میشود.
با توجه به برخی قراین و شواهد
و اینکه
ابن فرضی، شاگرد ابن قوطیه، در ذکر آثار استادش، نامی از این اثر نیاورده است،
برخی مورخان معاصر اعتقاد یافتهاند که این اثر را یکی از شاگردان ابن قوطیه از زبان وی و با اضافاتی تدوین کرده است.
عریب بن سعد قرطبی (متوفی ۳۷۰) که
تاریخ طبری را خلاصه کرده و حوادث سالهای ۲۹۱ تا ۳۲۰ را به عنوان صله تاریخ الطبری نگاشته، ظاهراً فصلی هم در باره
تاریخ مغرب و اندلس تألیف کرده است که از آن اطلاعی نیست.
ابوعامر بن شهید (متوفی ۳۹۲) تاریخ بزرگی متجاوز از یکصد جلد به شیوه سالشمار از سال چهل تا روزگار خویش نوشته بوده که از بین رفته است.
ابوعبداللّه محمد بن حارث بن اسد قیروانی (متوفی ۳۶۱)، معروف به
خُشَنی ،
پیشگام تدوین کتب تراجم و
طبقات و سرگذشت بزرگان اسلام در اندلس بوده است.
خُشَنی در کنار تألیفات متعدد تاریخی، از جمله دو کتاب اخبار القضاة بالاندلس و اخبار الفقهاء و المحدثین، کتاب مهمی در طبقات به نام قضاة قرطبه نوشته است که اهمیت و ارزش بسیاری در شناخت شخصیتهای اسلامی و علمی و ادبی اندلس تا اواسط قرن چهارم دارد.
پس از خشنی تراجم نویسانی ظهور کردند و کتابهای مهمی در زمینه طبقات نوشتند که در سیر تاریخ نگاری اندلس اهمیت بسیار دارد.
بعضی از اینان عبارتاند از: ابوالولید عبداللّه بن محمد بن یوسف ازدی، معروف به ابن فَرَضی (متوفی ۴۰۳)، مؤلف تاریخ علماء الاندلس؛ ابن صاعد اندلسی طُلَیْطِلی (متوفی ۴۶۲)، مؤلف طبقات الامم؛ ابوعبداللّه محمد بن ابی نصر فتّوح بن عبداللّه ازدی، معروف به حُمَیدی (متوفی ۴۸۸)، مؤلف جَذْوة المُقتبس فی ذکر وُلاة الاندلس؛ ابوالقاسم خلف بن عبدالملک بن مسعود انصاری، معروف به ابن بَشکَوال (متوفی ۵۷۸)، مؤلف کتاب الصّلة
(متوفی ۵۹۹)، مؤلف بُغیة الملتَمِس فی تاریخ رجال اهل الاندلس که در واقع منقولاتی از جذوة المقتبس حمیدی است و شرح حال رجالی که در تألیف حمیدی نیامده، برآن افزوده شده است.
محمد بن عبداللّه بن ابی بکر قضاعی، معروف به
ابن ابّار (متوفی ۶۵۸)، مؤلف التکملة لکتاب الصّلة که تراجم به جای الفبا بر حسب قرون تدوین شده است؛ و ابن سعید مغربی (متوفی ۶۷۳)، مؤلف المُغْرِب فی حُلیِّ المَغْرب.
تاریخ نگاری در نیمه دوم قرن پنجم در اندلس به اوج خود رسید و گروهی از بزرگترین مورخان اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند و آثاری به جا گذاشتند که مورخان بعدی از آنها استفاده کردند.
ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حَزم اندلسی (متوفی ۴۵۶)،
فیلسوف معروف اندلس، جزو نخستین مورخان اندلس است که در
علم انساب و
تبارشناسی تألیف ارزشمند جَمْهَرة أنساب العرب را نوشته
و در آن به انساب اعراب و بربرهای مستقر در اندلس پرداخته است.
ابوبکر احمد بن سعید بن محمد بن عبداللّه بن ابی فیاض (متوفی ۴۵۹)، معروف به
ابن قشّاء ،
کتاب العِبَر/ کتاب العبرة را نوشته که سند بسیار مهمی در
تاریخ فتح اندلس است.
ابن فیاض همانند سایر مورخان اندلس کتابش را به دو بخش تقسیم کرده بود: بخش نخست آن ــ که باقی نمانده ــ به احتمال قوی در جغرافیای اندلس بوده
و بخش دوم در باره تاریخ اندلس تا قرن پنجم است.
ابن فیاض در جاهای مختلف کتابش از سالهای میلادی در کنار سالهای هجری استفاده کرده که این شیوه را کمتر مورخی به کار گرفته است.
ابومروان حیّان بن خلف بن حیّان (متوفی ۴۶۹) از مورخان بزرگ جهان اسلام و اندلس به شمار میرود.
نوشتههای وی از دقت زیاد و تحلیل درست حوادث تاریخی و عبارتهای شیوا برخوردار است و نثر و سبک تاریخ نگاری مخصوصی دارد.
ابن حیّان چهار کتاب مهم در تاریخ و حوادث اندلس دارد که مورخان بعدی اصطلاحاً مجموع آنها را تاریخ ابن حیّان یا التاریخ الکبیر خواندهاند.
این کتابها عبارتاند از:
۱) المُقتَبَس فی تاریخ رجال الاندلس، شامل حوادث اندلس از ۹۱ تا ۳۶۶،
که تنها اثر به جا مانده از ابن حیّان است.
عنوان آن به صورتهای دیگری نیز آمده،
ولی به المقتبس معروف است.
ابن حیّان این کتاب را در ده مجلد تألیف کرد که مایه مباهات
ابن حزم اندلسی شد.
۲) أخبار الدولة العامریة در باره حوادث اندلس از ۳۶۶ تا ۳۹۹.
۳) المتین در باره حوادث اندلس از ۳۹۹ تا ۴۶۳ در شصت مجلد که اصل آن از بین رفته، اما بخش اعظم آن در الذخیرة فی محاسن أهل الجزیرة اثر ابن بسام شَنترینی و چند کتاب دیگر آمده است.
۴) البَطشَة الکبری در باره سرکوب بنی جَهْوَر (حک: ۴۲۲ـ۴۶۳).
ابن حیّان از تمام سبکهای تاریخی پیشینیان، چون سالشماری و موضوعی، بهره برده و با دیدی عالمانه برای هر دوره تاریخی شیوه نگارشی مناسب آن به کار گرفته است.
از ویژگیهای تاریخ نگاری وی، درستی و دقت فوق العاده در ثبت وقایع با دید نقادانه، کنار گذاشتن داستانهای اساطیری، و شرح رویدادها با تمام جزئیات ارزشمند آنهاست.
مورخان بعدی اندلس مطالب بسیاری از ابن حیّان نقل کردهاند و همواره به وی استناد و اعتماد داشتهاند.
از دیگر مورخان قرن پنجم که سهم بسزایی در تاریخ نگاری اندلس داشت، احمد بن عمر بن اُنس عُذری دَلائی مری (متوفی ۴۷۸)،
مؤلف ترصیع الاخبار و تنویع الاثار، و البستان فی غرائب البلدان، و المسالک الی جمیع الممالک بود.
وی در کتاب خود، همانند سایر مورخان اندلس، تاریخ و جغرافیا را درهم آمیخته و به تاریخ اندلس از
فتح آن تا زمان خود به صورت موضوعی و گاه
سالشمار پرداخته است.
ابن عذری در ذکر تواریخ رویدادها بسیار دقیق بوده و بعضاً سالهای مسیحی را نیز ثبت کرده و همانند اکثر مورخان آن عصر طرفدار خاندان اموی اندلس بوده است.
ترصیع الاخبار ابن عذری که فقط یک دهم آن در دست است،
جزو مهمترین منابع در باره اقامت عربها و بربرها در اندلس است.
در اواخر
قرن پنجم شاهزاده عبداللّه بن بُلُقِین بن بادیس بن حَبوس بن زیری، آخرین فرمانروای غرناطه (متوفی ۴۸۳)، خاطراتش را با عنوان التبیان عن الحادثة الکائنة بِدولة بنی زیری فی غرناطة نوشت که شامل عظیمترین مجموعه اسناد تاریخ ملوک الطوایف اندلس است و از اینرو در سیر تاریخ نگاری اندلس اهمیت بسزایی دارد.
التبیان جزو تاریخهای دودمانی به شمار میرود و مؤلف در مسائل راجع به خود و خاندانش بی طرفی را رعایت نکرده است،
اما به هر حال جزو معدودترین منابع اصیل دوره آشوب اندلس و ورود
مرابطون به آنجاست.
در اواخر قرن پنجم، اندلس تابع
مغرب شد و در نتیجه بی توجهی مغربیان به تاریخ اندلس، تاریخ نگاری در این دوره رو به
اضمحلال گذاشت و تابع محض مورخان مغرب و
شمال افریقا شد.
از مورخان اندلسی این دوره که آثارشان تماماً از بین رفته است، میتوان به این افراد اشاره کرد: ابوبکر یحیی بن محمد بن یوسف انصاری غرناطی، معروف به
ابن صَیْرَفی (متوفی ۵۵۷)، مؤلف أخبار دولة لَمْتونَة؛ ابوالحسن سالمی، مؤلف اخبار الفتنة الثانیة بالاندلس که حوادث ۵۳۹ تا ۵۴۷ را به صورت سالشمار آورده و ابن ابّار به کتاب وی اشارات بسیار کرده است؛ اَلْیَسَعِ بن عیسی بن حزم غافقی (متوفی ۵۷۵) که در ۵۶۰ از اندلس به
مصر رفت و در آنجا المُعْرِب فی محاسن المَغرب را برای
صلاح الدین ایوبی نوشت و در آن تاریخ اندلس را تدوین و خطر
مسیحیان را گوشزد کرد.
به گفته پالنثیا
آثار این دسته از مورخان گمنام، اهمیت تاریخی ندارد و صرفاً
تقلید کار پیشینیان است.
در دوره تسلط حاکمان مغرب بر اندلس، آثار مورخان شامل تاریخ مغرب و اندلس گردید و استقلال در تاریخ نگاری منطقهای از بین رفت.
از مهمترین مورخان مغربی ـ اندلسی این دورهاند:
ابن صاحب الصلاة (متوفی ۵۷۷)، مؤلف اَلْمَنُّ بالامامة؛ عبدالملک بن کَرْدَبوس توزَری (متوفی اواخر قرن ششم)، مؤلف الاکتفاء فی أخبار الخلفاء؛
محمد بن علی بن شَباط مصری توزری (متوفی ۶۸۱)، مؤلف صِلة السَمْط و سِمَة المَرْط؛
ابن سعید مغربی (متوفی ۶۸۵)، مؤلف المُغْرِب فی حُلیِّ المَغرب.
در آغاز قرن هشتم مورخانی ظهور کردند.
مانند محمد بن عبدالملک مراکشی (متوفی ۷۰۳)، مؤلف الذیل و التکملة لکتابَیِ الموصول و الصلة که در واقع ذیلی بر تاریخ علماء الاندلس ابن فَرضی است؛ و ابن عِذاری مراکشی (متوفی بعد از ۷۱۲)، صاحب کتاب بسیار باارزش البیان المُغرِب فی أخبار الاندلس و المَغرب که در آن با استفاده از بسیاری منابع اندلسی که امروزه در دست نیست، به تاریخ اندلس از زمان فتح تا اواخر قرن پنجم پرداخته است.
واپسین مورخ بزرگ اندلس، لسان الدین ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه بن سعید سلمانی، مشهور به لسان الدین
ابن خطیب (متوفی ۷۷۶) است.
وی دهها تألیف تاریخی دارد
که الاحاطة فی أخبار غرناطة از مهمترین آنهاست.
نام این کتاب دایرة المعارف گونه، به صورتهای دیگری چون الاحاطة بتاریخ (فی تاریخ) غرناطة نیز آمده است.
در الاحاطة زندگینامه تعداد زیادی از بزرگان و مشاهیر اندلس بدون در نظر گرفتن ترتیب تاریخی حوادث و صرفاً بر اساس حروف الفبا ذکر میشود.
از دیگر کتابهای تاریخی لسان الدین ابن خطیب است: التاج المُحَلّی فی مُساجَلة القَدَح المُعلّی که خلاصه ای از تاریخ غرناطه و سرگذشت بزرگان آن در قرن هشتم است؛ الکتیبة الکامنة فیمن لَقِیتُهُ بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، در تراجم و شرح حال شعرای اندلس در قرن هشتم؛ اللَّمْحَة البَدریة فی الدولة النصریة که خلاصه
تاریخ بنی احمر (حک: ۶۳۵ـ۸۹۷) از آغاز تا اوایل ۷۶۵ میباشد؛
أعمال الاعلام فیمن بوُیِـعَ قبل الاحتلام من ملوک الاسلام، در باره تاریخ اندلس از حکومت
امویان تا آغاز دولت بنی احمر در غرناطه، که به سبب کشته شدن ابن خطیب ناتمام ماند.
لسان الدین ابن خطیب ــ که مانند سایر مورخان تاریخ را وسیلهای برای تدوین
سیرت و
روایت میدانسته ــ در تاریخ نگاری خود به جوانب اجتماعی و اقتصادی با دید انتقادی و تحقیقی توجه داشته است.
اوضاع سیاسی اندلس در قرن نهم و سقوط شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری، از لحاظ علمی و فرهنگی و اجتماعی تأثیر بسیار داشت، تا حدی که در این قرن و تا سقوط نهایی اندلس در ۸۹۷ به دست اسپانیاییها، مورخی ظهور نکرد و میتوان گفت که سیر تاریخ نگاری اندلس با مرگ لسان الدین ابن خطیب به پایان رسید.
در خاتمه نباید از کتاب نَفْحُ الطیب من غُصْنِ الاندلس الرَطیب و ذکر وزیرها لسان الدین ابن الخطیب تألیف ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد مقَّری تِلمسانی قرشی (متوفی ۱۰۴۱) غافل ماند.
هر چند مؤلف این دایرة المعارف تاریخی و ادبی اهل مغرب بوده است، اما چون این کتاب در باره تاریخ اندلس و زندگینامه لسان الدین ابن خطیب است، امروزه جزو مهمترین منابع تاریخ اندلس به شمار میرود.
نفح الطیب به دو بخش عمده تقسیم میشود: بخش اول در باره تاریخ و جغرافیای اندلس، بخش دوم در باره
زندگینامه لسان الدین ابن خطیب است.
(۱) ابن ابّار، کتاب الحُلة السیراء، چاپ حسین مؤنس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.
(۲) ابن بشکوال، کتاب الصلة، قاهره ۱۹۶۶.
(۳) ابن بلقّین، مذکرات الامیر عبداللّه، المسمّاة بکتاب التبیان، چاپ لوی ـ پرووانسال، قاهره (۱۹۵۵).
(۴) ابن حبیب، کتاب التاریخ، بیروت ۱۹۹۹.
(۵) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۲/۱۹۶۲).
(۶) ابن حیّان، المقتبس من انباء اهل اندلس، چاپ محمودعلی مکی، بیروت ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۷) ابن خطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/۱۹۷۳ـ۱۹۷۷.
(۸) ابن خلّکان، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان.
(۹) ابن شبّاط، تاریخ الاندلس لابن الکردبوس، چاپ احمدمختار عبّادی، مادرید ۱۹۷۱.
(۱۰) ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۱) ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، چاپ کولن و لوی ـ پرووانسال، بیروت ۱۹۸۳.
(۱۲) ابن عذری، ترصیع الاخبار و تنویع الاثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی الممالک، مادرید ۱۹۶۵.
(۱۳) ابن فرضی، تاریخ علماء الاندلس، قاهره ۱۹۶۶.
(۱۴) ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) ابن قوطیه، تاریخ افتتاح الاندلس، چاپ
ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۱۶) ابن ماکولا، الاکمال، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۱ـ۱۳۸۶.
(۱۷) اخبار مجموعة فی فتح الاندلس، چاپ
ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۸) محمد بن خیر اشبیلی، فهرسة مارواه عن شیوخه من الدّواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۹) آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، نقله عن الاسپانیة حسین مؤنس، قاهره ۱۹۵۵.
(۲۰) محمد بن فتوح حمیدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، قاهره ۱۹۶۶.
(۲۱) محمد بن حارث خشنی، قضاة قرطبة، قاهره ۱۹۶۶.
(۲۲) عبدالواحد ذنون طه، دراسات فی التاریخ الاندلسی، موصل ۱۹۸۷.
(۲۳) محمد بن حسن زبیدی، طبقات النحویّین و اللغویّین، چاپ محمد ابوالفضل
ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۲۴) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) مصطفی شکعه، مناهج التألیف عندالعلماء العرب: قسم الادب، بیروت ۱۹۸۲.
(۲۶) احمد بن یحیی ضبّی، بغیة الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس، قاهره ۱۹۶۷.
(۲۷) احمدمختار عبّادی، فی تاریخ المغرب و الاندلس، بیروت ۱۹۷۸.
(۲۸) محمد عبداللّه عنان، اندلسیات، کویت ۱۹۸۸.
(۲۹) محمد عبداللّه عنان، لسان الدّین بن الخطیب: حیاتة و تراثه الفکری، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۳۰) عبداللّه بن محمد مالکی، کتاب ریاض النفوس، چاپ بشیر بکوش، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۳/۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
(۳۱) عبدالواحد بن علی مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، چاپ محمدسعید عریان، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۳۲) محمد بن محمد مراکشی، الذیل و التکملة لکتابی الموصول و الصـّلة، سفر اول، چاپ محمد بن شریفه، بیروت: دارالثقافه، (بی تا).
(۳۳) احمد بن محمد مقَّری، نفح الطیب، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۳۴) حسین مؤنس، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیّین فی الاندلس، قاهره ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳۵) یاقوت حموی، معجم الادباء، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ نگاری اندلس»، شماره۳۰۶۰.