تاریخ یمینی (ترجمه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ یمینی یا
الیمینی کتابی تاریخی شامل وقایع تاریخی از اواخر
سامانیان تا زمان سلطان محمود به
زبان عربی است که توسط جرفادقانی و چند مترجم دیگر به
زبان فارسی ترجمه گردیده است.
کتاب یمینی شامل وقایع تاریخی از اواخر
سامانیان تا زمان سلطان محمود است و در این میان عتبی مصنف کتاب، غزوات محمود غزنوی را در
هند از قبیل غزوه بهاطیه، مولتان، بهیم نگرا، نارین، غور، ناردین، تانیشر و جز آن بشرح آورده و توان گفت که در این زمینه داد سخن را داده، و گویی قدم بقدم به دنبال
سلطان رفته است. همچنین مصنف ذکر تاریخ سلسلههای دیگر این عهد را نیز فروگذار نکرده، و جز سلسله سامانیان، در باره امرای سیستان، خلف بن احمد و جانشینانش، آل زیار، سیمجوریان، خانیان، آل فریغون،
غوریان، پادشاهان غرجستان، دیلمیان،
خوارزمشاهیان و
افغانیان نیز شرحی آورده، و از این رو کتاب حاضر یکی از مآخذ مهم و شایان توجه بشمار است.
جنبه ادبی کتاب نیز، بس مهم است. داستانهای دلکش و نغز، پندهای مؤثر و عبارات بدیع و ابیات شیوا و دلپذیر سراسر کتاب را فرا گرفته است. داستان گرفتاری «شار» پادشاه غرجستان به دست سلطان محمود که خود خالی از لطف نیست نمونهای از
نثر فصیح و شیوا و پخته است.
چنان که سخن مرحوم
ملک الشعرای بهار روشن تر میشود، آنجا که میگوید: «من بعد از نثر
ابو المعالی و کلیله نثری از نثر جرفادقانی استوارتر و دلپذیرتر نیافتهام، نه از وطواط و بهاء الدین چنین سخن شنیده، و نه از قاضی حمید الدین و نور الدین منشی چنین عبارات بدیع و بلند دیدهام، و آنجا که دست و قلم را آزاد ساخته و قصدش پرداختن معنی صرف است در کمال فصاحت و سلاست از عهده ادای مقصود بر آمده، و در آنجا که قلم را نگاه داشته است نیز به خوبی حق صنعت را ادا کرده است.»،
مؤید همین مطلب است.
در باره مسائل گوناگون مذهبی و اجتماعی نیز اشاراتی در کتاب هست که از طرز تفکر مردم در
قرن چهارم و پنجم هجری و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حکایت میکند.
در بسیاری از کتب تاریخی که بعد از «
عتبی» (از قرن پنجم به بعد) تالیف یافته، از این کتاب مطالبی نقل شده و ترجمه کتاب (کتاب حاضر) نیز که در آغاز قرن ششم انجام گرفته، در کتابهای تاریخی بعد، تاثیر کلی داشته است، تا آنجا که در بعضی از تواریخ فارسی عین عبارات آن به چشم میخورد. اما در خلال مطالب تاریخی اشارات فراوان ادبی نیز دارد
و همچنین از اشارات علمی نیز بی بهره نیست چنانکه در ص۱۵۵
میگوید: «و این مسئله (عدم تحرک
خورشید) میان
علماء اوایل در
تنازع است، بعضی گفتهاند: اوج
شمس را حرکت نیست و آن را به براهین هندسی به اثبات رسانیده و بعضی در اثبات حرکت او به
قیاس بر دیگر اوجات تمسک جسته».
نکته دیگری که ذکر آن در اینجا لازم است این است که مؤلف مانند بسیاری از گویندگان و نویسندگان معاصر سلطان محمود در
مدح این
پادشاه راه
اغراق و
غلو میپیماید و گویی او را مؤید من عند الله و مرد خدایی میداند، و از این رو کرامتهایی به او نسبت میدهد از قبیل «و سه روز پیاپی در پی ایشان (هندوان) میرفتند (لشکر سلطان محمود) و میکشتند و ساز و
سلاح میستدند و بعضی از فیلان ایشان به قهر به دست آوردند و بعضی به طوع با مرابط سلطان آمدند و ایشان را «خدای آورد» نام نهادند، و سلطان بر لطایف صنع باری تعالی و عواید
کرم او
شکر میگفت که فیلی که جز به استعمال حیل و تعاون اعوان و تجلد مردان به دست نیاید، به لطف و الهام او از معابد اصنام مفارقت کند و روی به خدمت معاهد
اسلام نهد».
از مجموع آنچه گفتیم چنین بر میآید که کتاب حاضر که شرح وقایع
سلطنت محمود غزنوی است از کتابهایی است که میتوان آن را به اصطلاح «درباری» نامید و اگرچه با تاریخ بیهقی که در شرح وقایع دوره سلطنت مسعود غزنوی است در بعض جهات اشتراک مطلب دارد و بیهقی نیز ستایشهایی از سلطان محمود و سلطان مسعود کرده است، اما وی در تضاعیف کلام از بیان حقایق تاریخی خودداری نکرده و رشته سخن را تماما به دست
ستایش و
مداهنه نداده است.
در مورد اشعار فارسی کتاب، گذشته از چند بیت که از شاهنامه فردوسی یا گرشاسب نامه اسدی است ماخذ باقی اشعار بر نگارنده مجهول بود تا آنکه اخیرا متوجه شدم که جرفادقانی در خود کتاب اشاره کرده است که شعرهای فارسی از معین اسلام علی بن محمد ابی الغیث مستوفی
ابو القاسم علی بن حسین وزیر جمال الدین آی ابه الغ باربک است.
این کتاب از نظر احتوای لغات اصیل و استعمالات خاص نیز مستندی قوی است، از قبیل: دستکار به معنی مصنوع و ساخته، فرمانروان و فرمانروانی به معنی فرمانروا و فرمانروایی (نظیر جویان، جویا، گنجان، گنجا، گواران، گوارا) که به نظر میرسد استعمال جرفادقانی درست تر یا لااقل اصیل تر باشد. همچنین «بتازگی» به معنی مجددا، بهامون آوردن به معنی ویران کردن، پا افشردن به معنی پافشاری و مداومت، دل نمودگی به معنی اظهار مردانگی و جوانمردی که در این کتاب و نیز در
کلیله به کار رفته، رگ باز گرفتن به معنی سستی و کاهلی، سربازی کردن به معنی سرباختن، نگوسار به معنی نگونسار، سبزا رنگ به معنی سبز رنگ و نظایر آنها که همه این گونه لغات فهرست وار در پایان کتاب آمده است.
۱- نخستین ملحقه کتاب، «خاتمه یمینی» یا حوادث ایام است که به قلم خود جرفادقانی است.
این خاتمه، حوادث و وقایع مربوط به زمان نویسنده (اواخر قرن ششم) را بیان میکند که از نظر تاریخی بسیار با ارزش است. در آغاز وقایع، حادثه قران کواکب که انوری نیز آن را پیشگویی کرده و چوبش را خورده بود و پیدایش
طوفان سخت و
زلزله و نابودی همه موجودات را ذکر میکند، آن گاه توضیح میدهد که یکی از معارف خراسان روایت معروف
پیغمبر را که پرسیدند: متی القیامة؟ فرمود، القیامة، و چند بار تکرار کرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد ۵۸۲ به دست آورد و بدین ترتیب مردم از دیار خود آواره شدند، ولی به قول جرفادقانی «
تقدیر باری تعالی چنان افتاد که مدت یک ماه برگ بر
درخت نجنبید و خرمنها بر
صحرا بماند».
جرفادقانی در این «خاتمه» به ساده نویسی و نثر مرسل گراییده و عباراتی فصیح و دلپذیر آورده است، چنانکه غالبا از صنعت
موازنه و
ارداف و
تسجیع و
ترصیع عاری است، و از این حیث با ترجمه تاریخ یمینی فرق بسیاری دارد.
۲- ملحقه دیگر «آخر یمینی» است که عتبی آن را در پایان کتاب خود آورده و در آن از شخصی به نام
ابو الحسن بغوی که از امرا بوده
بدگویی کرده است. مترجم این قسمت
ابو اسماعیل سعید بن ابی المفاخر اصفهانی معروف به سکری است، و ترجمه در نیمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. کاتب نسخه «شع»
ابو اسماعیل را که به اندیشه برابری با جرفادقانی افتاده و به ترجمه «آخر یمینی» مبادرت جسته است سخت سرزنش کرده و او را شایسته این کار ندانسته است و حق با اوست.
۳- ترجمه مرثیه امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین است که در سنین جوانی درگذشته است. جرفادقانی عین متن عربی آن را آورده که در کتاب حاضر مندرج است، اما در چاپ سنگی ۱۲۷۲ هجری ترجمه این قسمت به شیوه مصنوع توسط حبیب الدین جرفادقانی بر کتاب الحاق گردیده.
عتبی از رجال ادب بشمار است، و انشای عربی کتاب او فنی و پیچیده و نیازمند تفسیر و شرح بوده، و از این رو شروح متعددی بر آن نوشتهاند. چلبی این کسان را در شمار شارحان آن آورده است:
۱-
مجد الدین کرمانی ۲- صدر الافاضل
قاسم پسر
حسین خوارزمی (م ۵۵۵ ق) ۳- تاج الدین
عیسی پسر محفوظ ۴- حمید الدین
ابو عبدالله محمود بن عمر نجاتی نیشابوری، که شرح خود را
بساتین العلماء نامیده (معروف به شرح نجاتی) و در آغاز آن گفته است: پس از بررسی پنج شرح این گزارش را نوشتهام و به
تبریز (در ۷۰۹ ه. ق.) به پایانش رسانیده، سپس آن را بر
قطب شیرازی خواندم و به دستور او بر آن افزودم و به سال ۷۲۱ ه. ق. به پایان رسانیدم (نسخه خطی از این شرح در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران هست).
۵- جرفادقانی، که کتاب را به فارسی ترجمه کرده (و همین کتاب حاضر است).
۶- شیخ احمد معین بن علی بن عمر عددی دمشقی (۱۰۸۹- ۱۱۷۳) ه. ق. آن را به سال ۱۱۴۸ ه. ق. تفسیر کرده و به نام
الفتح الوهبی (معروف به شرح منینی) در مصر به سال ۱۲۸۶ ه. ق. در دو جلد چاپ شده است.
۷- صاحب
ذریعه در ج۴ ص۱۱۶
گوید: «حاج
میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی (مقتول در ۱۳۳۰ ه. ق.) نیز آن را به امر امیر نظام به فارسی ترجمه کرده است»، ولی آنچه محقق است مرحوم ثقة الاسلام همه کتاب را ترجمه نکرده، بلکه رساله بث- الشکوی را که قسمت دیگری از تاریخ عتبی است به فارسی در آورده، و این ترجمه در سال ۱۳۱۶ ه. ق. به امر حسینعلی خان امیر نظام والی آذربایجان انجام گرفته است.
از میان شرحهای مذکور الفتح الوهبی (یا
شرح منینی) و شرح نجاتی مشهورند و از مآخذ معتبر به شمار میآیند.
۸- رینولد مستشرق انگلیسی تاریخ یمینی را از روی ترجمه جرفادقانی (کتاب حاضر) به زبان انگلیسی ترجمه کرده و به سال ۱۸۰۸ م. در لندن چاپ کرده است. تاریخ یمینی (متن عربی) در دهلی به سال ۱۸۴۸ م. به کوشش اسپرنگر و در بولاق مصر به سال ۱۲۹۰ ه. ق. و در لاهور به سال ۱۳۰۰ ه. ق. ۱۸۸۳ م. به چاپ رسیده است.
از ترجمه تاریخ یمینی، نسخههای اصیل و قابل اعتماد و منقح به جا مانده است. تنها از قرن هفتم چهار نسخه معتبر و استوار به دست داریم که با توجه به تاریخ ترجمه کتاب یعنی ۶۰۳ ه. ق. این مطلب بسیار حائز اهمیت است، و نسخههای خطی دیگری نیز از قرنهای نهم و یازدهم و سیزدهم وجود دارد. مشخصات همه نسخ موجود بدین قرار است:
۱- نسخه خطی کتابخانه اسعد افندی (ترکیه) به شماره ۲۲۲۵ شامل ۱۹۷ ورق، کتابت شده به سال ۶۳۲ ه. ق. توسط محمد بن محمد بن عبد الرحمن الرازی ۲- نسخه خطی کتابخانه شهید علی پاشا (ترکیه) به شماره ۱۸۵۴ شامل ۲۱۴ ورق، کتابت شده به سال ۶۳۸ ه. ق. این نسخه بسیار منقح و عبارات عربی آن مشکول و معرب، و کاملترین همه نسخ یعنی شامل مرثیه نصر بن ناصر الدین به متن عربی و «خاتمه یمینی» (حوادث ایام) نگارش جرفادقانی در باب احوال روزگار خود و بیان شورشها و
فتنه هاست، و نیز شامل ترجمه آخر یمینی است که عتبی آن را در ذکر شخصی از مردم
خراسان نوشته است و این قسمت را شخصی به نام
ابو اسماعیل سکری ترجمه کرده. تمام این نسخه با ضمایم آن به دست
محمد بن المهذب نوشته شده است.
۳- نسخه خطی متعلق به موزه بریتانیا به شماره Add. ۲۴ ،۹۵۰ موجود ۲۳۶ برگ و اصل ۲۷۶ برگ (برگهایی از نسخه عکسی کتاب افتاده)، اندازه «۹/ ۵۷ در ۷ اینچ» ۱۵ سطری، به خط نسخ خوش با اعراب، نوشته شده به تاریخ
رجب ۶۶۴ ه. ق. به خط سعید بن عثمان البخاری، محل تحریر نا معلوم.
۴- نسخه خطی کتابخانه ایاصوفیا (ترکیه) به شماره ۳۱۴۷ دارای ۲۷۹ برگ، کتابت شده به سال ۶۹۶ ه. ق. توسط قتلوجة بن
عبدالله کاتب در شهر ارزنجان. این نسخه از نظر صحت کتابت و اصالت چندان حائز اهمیت نیست و شامل مرثیه نصر به عربی و نیز خاتمه یمینی نگارش جرفادقانی است.
۵- نسخه خطی کتابخانه سازمان
لغت نامه دهخدا به شماره ۵۴۱ کتابت شده به سال ۱۲۶۵ ه. ق. نسخه نسبتا کاملی است و اشعار و قصاید عربی در آن به طور کامل نقل شده است. به خط نستعلیق نوشته شده و کاتب آن میر عبد المجید حسینی اصفهانی است.
۶- نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه (کتب اهدایی آقای مشکوة) به شماره ۱۳۱، این نسخه به خط نسخ نزدیک به ثلث، معمول قرن هشتم است، نویسنده ابن القاضی، در سال ۷۴۵ آن را نوشته است، تصحیح شده و افتادگیها را در هامش نوشتهاند، شماره صفحات ۱۴۶ و اندازه آن «۴۲ در ۶۱/ ۵» و «۸۱/ ۵ در ۴۱»، ۲۱ و ۲۲ سطر.
۷- نسخه خطی کتابخانه دولتی تربیت تبریز به شماره ۱۸۳ کتابت شده به سال ۱۲۷۲ ه. ق. توسط کاتب بدیع بن مصطفی بن عبد الحمد موسوی اصفهانی، که شامل مرثیه نصر بن ناصر الدین و خاتمه یمینی هر دو میباشد.
۸- نسخه چاپی که به اهتمام بهاء الدوله بهمن میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار و تصحیح حبیب الدین محمد گلپایگانی در طهران به سال ۱۲۷۲ به چاپ سنگی طبع شده و متن عربی مرثیه نصر بن ناصر الدین را ندارد، ولی ترجمه آن توسط خود مصحح انجام شده و بدان الحاق گردیده است و خاتمه یمینی را نیز ندارد. در این نسخه شرح برخی لغات و توضیح مطالب در هامش آمده است.
۹- نسخه چاپی که به کوشش آقای علی قویم به سال ۱۳۳۴ ه. ش. به چاپ سربی با حواشی لازم در
تهران طبع شده و متن عربی مرثیه را ندارد و ترجمه آن را از چاپ حبیب الدین گلپایگانی نقل کرده است، خاتمه یمینی را نیز نیاورده و در مقابل رساله دیگری به عنوان «ذکر عاقبت امر محرر این رساله (
ابو نصر عتبی) پس از فراغت از شرح حالات سلطان یمین الدوله محمود و بیان آنچه شمس الکفاة خواجه احمد بن الحسن میمندی در حق من از ایفاء مکرمت و اعطاء حق خدمت قصد کرده بود» همراه با رساله «بث الشکوی» بر کتاب افزوده. این رساله از تاریخ عتبی توسط حاج
میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی ترجمه شده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.