تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ سنی ملوک الارض و النبیاء اثر حمزه بن حسن اصفهانی است که به
زبان عربی و متعلق به
قرن ۲۸۰ ق میباشد. این کتاب که به ذکر مطالب تاریخی به صورت مختصر پرداخته، دارای موضوعات مختلف و ذکر رویدادهای گوناگون است. یکی از جالبترین مطالب این کتاب، بررسی تطبیقی
عید نوروز با ماههای هجری قمری تا
زمان وفات مؤلف است که به صورت مقارنهای و تطبیقی هر سال را جداگانه ذکر نموده است. مؤلف بزرگ، حمزه اصفهانی در این کتاب به موضوع تاریخ و کار تاریخ تطبیقی میپردازد که در نوع خود ابتکاری است. نام مشهور این کتاب «تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء» میباشد؛ ولی صاحب
الذریعه نام این کتاب را «تاریخ ملوک الارض» ذکر کرده است.
مولف، این کتاب را به «ده باب» تقسیم و باب دهم را نیز به ۱۰ فصل تقسیم کرده است.
در باب اول به تاریخ
حکومت ملوک فارس و ضمن
نقد ، صحت و سقم این تاریخ
ها مدت حکومت هر یک را بیان میکند. این باب در پنج فصل میباشد. در باب دوم تا نهم نیز به همین شیوه عمل کرده و درباره ملوک روم، یونان،
قبطی
ها، لخمی
ها، غسانی
ها، حمیری
ها و ملوک کنده و مدت حکومت آن
ها سخن گفته است.
در باب دهم به تفصیل به ذکر تاریخ
قریش و ملوک عرب پرداخته و با سالهای ایرانی یا زمان حکومت شاهان ایرانی تطبیق داده و در ده فصل نکاتی در زمینه و حوادث مختلف بیان کرده است. جالب توجه این که وی در چندین جای به وضعیت آب و هوایی، زلزله
ها، بیماریهای شایع و گسترده هم اشاره میکند. در فصل نهم و دهم از باب دهم به ذکر والیان
طبرستان و
خراسان میپردازد و سال به قدرت رسیدن آن
ها را یک به یک بیان میکند.
از دیگر نکات جالب توجه در این کتاب تطبیق عید نوروز با سال
ها و ماههای هجری قمری است که از سال اول هجری تا
سال وفات خود؛ یعنی ۳۵۱ هجری قمری را دقیقا بیان کرده است.
و بدین شکل اقدام به ارائه تاریخ تطبیقی عید نوروز باستانی با تاریخ هجری قمری نموده است.
در میان آثار حمزه اصفهانی کتابی موسوم به سنی ملوک الارض و الانبیاء نیامده است. در این باره دو احتمال وجود دارد، یکی آن که این اثر منسوب به حمزه اصفهانی است، دیگر آن که این اثر در اصل دارای نام دیگری بوده است. لیکن از قرارین برمی آید که کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء بر کتاب تواریخ الامم منطبق است. بدین گونه در اصل نام کتاب، تواریخ کبار الامم و یا حتی بقول صاحب مجمله التواریخ، تاریخ بوده است. مؤید این گفتار آن که ابوریحان بیرونی از کتاب تواریخ الامم، حمزه اصفهانی نقل قولهایی کرده است، که عینا در سنی ملوک الارض و الانبیاء موجود است و نقل قولهای زیادی که ابوریحان از حمزه اصفهانی نموده است، با کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء همخوانی دارد. و جای هیچ تردیدی نمیگذارد که این اثر در آن ایام به نام تاریخ کبار الامم مشهور بوده است.
علاوه بر
ابوریحان بیرونی ، نویسنده دیگری که از کتاب
تواریخ الامم (تاریخ الامم) استفاده و نقل قول نموده، ابن خلدون است که موارد منقول او با کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء همخوانی دارد.
به طور خلاصه
ابن خلدون ، شش موضع از کتاب تواریخ الامم نقل قول نموده است که غالب آن
ها در خصوص اعراب حیره و غسان میباشد. او قسمتهایی از کتاب تواریخ الامم را در خصوص ملوک حیره خلاصه و نقل کرده است. ابن خلدون گاهی تنها سنوات پادشاهان را از آن نقل میکند و مینویسد: «در تواریخ الامم آمده است که همه ملوک از
بنی نصر و جز ایشان بیست و پنج تن بودند و مدت ششصد سال پادشاهی کردند.» ابن خلدون در دو موضوع به گونهای از حمزه اصفهانی نام میبرد، یکبار تنها او را «اصفهانی» میخواند و از او نقل قول میکند که پیشدادیان دو هزار و چهارصد و هفتاد سال پادشاهی کردند. در موضعی دیگر از قول ابن سعید (متوفی ۶۷۳ ق) او را علی بن حمزه اصفهانی خوانده است.
در مورد نقل قولهای او از تواریخ الامم، سه نکته را باید خاطر نشان کرد:
اول آن که مطالب را تلخیص کرده، دوم آن که در ذکر ارقام مدت سنوات پادشاهان ارقام بزرگ را نقل کرده و از آوردن ارقام کمتر خودداری نموده است. سوم آن که او در بعضی موارد مطالب تاریخ الامم را از قول ابن سعید نقل کرده، که او نیز به نحوی دخل و تصرفی در مطالب کتاب نموده است.
بدین ترتیب این اثر در
قرن هفتم و هشتم هجری نیز بنام تاریخ الامم نامیده میشد، و حتی در قرن یازدهم حاجی خلیفه از آن به نام تاریخ الامم یاد کرده است. لیکن دقیقا نمیدانیم که این کتاب از چه تاریخی بنام سنی ملوک الارض و الانبیاء نامیده شده است.
میتوخ آلمانی در شرح آثار حمزه کتاب کبار الامم را معرفی کرده؛ که دقیقا بر کتاب سنی ملوکم الارض و الانبیاء انطباق دارد و هیچ اشارهای به نام کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء نمیکند، به طوری که جعفر شعار مترجم محترم کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء بر میتوخ ایراد گرفته که چرا آن را تاریخ کبار الامم نامیده است، که ایرادی بی مورد است و روزنتال از آن به نام تاریخ یاد کرده است. گر چه محققین دیگری نیز این اثر را به نام سنی ملوک الارض و الانبیاء نامیدهاند.
این کتاب با اشاره به اقوام هفتگانه
جهان ، به ذکر سالهای تقویمی اقوام میپردازد، سپس با ارائه جدولهایی از اسامی پادشان ایرانی، پیشدادی، کیانی، اشکانی، و ساسانی از اقدامات پادشاهان این سلسله
ها و حوادث عصر آن
ها (به نحو بسیار مختصری) یاد مینماید و با ذکر نام و سال پادشاهان مقدونی و
روم از پادشاهان
قسطنطنیه و مبدا
تاریخ یونان یاد کرده، و از تواریخ
قبطیان به اشاره میگذرد، و آنگاه با استفاده از منابع یهودی شرح مختصری از ابتدای آفرینش از دیدگاه
یهود مینگارد و سپس سال شماری حوادث و ایام مهم آن
ها را نقل میکند.
حمزه اصفهانی تاریخ اعراب
عراق (لخمیان) را با تفصیل بیشتری مورد بحث قرار میدهد و در شرح مختصری از غسانیان، از ملوک حمیر (یمن) شرحی نسبتا مفصل (در حد کتاب) آورده است و با اشاره به امرای کنده، از سالهای تاریخی معدیان (اجداد
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به زندگانی رسول اکرم و فتوحات (به طور مجمل) میپردازد و به پارهای دلایل نجومی برتری
اسلام بر سایر ادیان اشاره میکند و فهرست
خلفای راشدین ،
بنی امیه و
بنی عباس را تا عهد مستکفی نقل میکند.
جدولی از ایام نوروز از اول سال
هجرت تا سال ۳۵۰، مطابق با ماههای عربی تنظیم کرده است، سپس به بلایا و حوادث طبیعی نظیر سیل، زلزله و قحطی از سال به بعد در مناطق مختلف به خصوص شهر بغداد مطالب مهمی عرضه کرده که برای شناسایی تاریخ عهد خلافت اهمیت دارد. و از امرای خراسان تا پادشاهی عبدالملک بن نوح سامانی (۳۲۳) و از امرای طبرستان تا عهد حسن بن بویه به نحو مختصری یاد کرده است.
این اثر منبعی مهم در مورد عصر قبل از اسلام (به خصوص تاریخ ایران و عرب) محسوب میشود، هر چند ملاحظات او در مورد
بعثت ، فتوح مسلمین، امرای طبرستان و
خراسان گوشههایی از تاریخ عصر اسلامی را در برگرفته است؛ اما اهمیت کتاب بیشتر مربوط به قبل از اسلام به ویژه عصر ساسانی و امرای عرب است.
کتاب به تفصیل رویدادهای سیاسی و نظامی نپرداخته است، بلکه بیشتر به صورت سالنامه و روزشمار سنوات پادشاهان درآمده است و با طالع یابی بعضی حوادث نظیر مبعث و تنظیم جداولی در مورد ایام نوروز علاقه خود را با مسایل نجومی- تقویمی به اثبات رسانده و در نهایت کتاب به صورت رسالهای فرهنگی درآمده است.
هر چند کتاب درباره پادشاهان ایرانی از هوشنگ پیشدادی تا یزدگرد ساسانی مطلب ارائه نموده است؛ اما مهمترین قسمت کتاب فصل چهارم آن درباره سلسله ساسانی میباشد و در مورد ساسانیان با تفصیل بیشتری؛ از جمله در مورد شاهپور دوم و خسرو انوشیروان سخن گفته است؛ به طور کلی او درباره پادشاهان ساسانی به اعمال این پادشاهان درخصوص ساختن شهرها و درباره شکل و شمایل و نوع البسههای آن
ها پرداخته است. و منبعش در این رابطه کتاب «صور ملوک بنی ساسان» است.
کتاب همچنین در شناسایی
تاریخ عرب اهمیت زیادی دارد، به طوری که تقریبا یک چهارم آن به بحث پیرامون اخبار عرب قبل از اسلام (آل لخمیان حیره، غسانیان شام، ملوک، حمیر، یمن، ملوک، کنده) اختصاص یافته و برای تاریخ عراق عرب اهمیت زیادی دارد.
دیدگاه نویسنده کتاب قابل تعمق میباشد. حقیقت آن که در کتاب چنان توازنی بین اخبار ایران و عرب (به خصوص قبل از اسلام) وجود دارد که نمیتوان مدعی بود که او شعوبی میباشد؛ یعنی ایرانیان را برتر از اعراب بداند؛ و توصیفاتی که او از امرای عرب در عراق کرده، نشان از آن دارد که او بی جهت با کسی سرستیز و دشمنی نداشته است، چنانکه جذیمه را تیزهوش و کاردان و نعمان را دارای رای قاطع و دوراندیش دانسته است. حتی مانند یک عرب متعصب جنوبی باور کرده است که شمریرعش توانسته تا شهر سغد بیاید، و شهر
سمرقند را معرب (تعریب) نام او دانسته است.
اما یک نکته مسلم است که او اصالت ایرانی خود را فراموش نکرده و هر جا که مناسب دانسته به عنوان یک فارسی زبان سعی در ارائه فرهنگ خود نموده است. او در
زبان فارسی توانایی داشته است. این موضوع هم از فحوای مطالب خود او برمی آید و هم دیگران آن را تایید کردهاند، ابوریحان بیرونی در بحث گیاه شناسی و کانی شناسی مطالب زیادی از حمزه اصفهانی نقل نموده است و عنوان کرده که حمزه در زبان فارسی بینا است.
حمزه اصفهانی در فارسی نشان دادن کلمات اصرار زیادی دارد، و این علاقه مفرط به مفرس کردن کلمات گاهی او را دچار اشتباه نموده است.
با رجوع به کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء این نظر قابل نقد است، چرا که مجموعه مطالب او در مورد اعراب قبل از اسلام با عنوان نموده است، او شاید با شادمانی درونی از غوغا و شورشهای بغداد سخن به میان آورده است، باید متذکر گردید که او در مورد قحطی
ها و نابسامانیهای
اصفهان نیز مطالبی ذکر کرده است.
جالب آن که او دو فصل از کتاب خود را به امرای خراسان و طبرستان اختصاص داده است. هنگامی که علت این موضوع را بیان میکند، دیدگاهش دقیقا یک دیدگاه اسلامی و شاید متاثر از تفکر حاکمیت عباسیان میباشد و به عنوان مسلمانی متعصب از بنی امیه و اعمال آن
ها و از قرمطیان دل آزرده است و تاریخ این دو
سرزمین را از این دیدگاه طرح کرده کرده است.
منابع حمزه اصفهانی، در کتابش به نسبت فصول کتاب متغیر است. منابع او در تاریخ ایران قبل از اسلام کتاب یا مجموعه کتابهایی به نام خدانیامه میباشد؛ حمزه تقریبا تمام ترجمههای خداینامه را از نظر گذرانده و یا به نحوی به آن
ها دسترسی داشته است. او نقل کرده است، هشت جلد کتاب در این مورد به دست آوردم که عبارتند از کتاب سیر ملوک الفرس
ترجمه ابن مقفع، کتاب سیر الملوک الفرس ترجمه محمد بن جهم برمکی، کتاب تاریخ ملوک الفرس، ترجمه زادویه بن شاهویه اصفهانی، کتاب سیر الملوک الفرس ترجمه یا تالیف محمد بن بهرام مطیار اصفهانی، کتاب تاریخ ملوک بنی ساسان، ترجمه یا تالیف هشام بن قاسم اصفهانی و سرانجام کتاب تاریخ ملوک بنی ساسان اصلاح بهرام بن مردانشاه موبد ولایت شاپور از بلاد فارس.
نرم افزار تاریخ ایران اسلامی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.