تاریخ اهل مدین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم داستان اقوامی چون فرعونیان،
قوم نوح،
هود،
صالح،
لوط و
اصحاب مدین را بیان میکند، که فاصله زیادی با هم نداشتند، و بیان سرگذشت
اهل مدین از سوی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را برای مردم نشانه دیگری بر
رسالت آن حضرت معرفی مینماید.
فاصله زمانی زیادی، میان
قوم لوط و اصحاب مدین نبود:
والی مدین اخاهم شعیبا قال یـقوم اعبدوا الله... «و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: «ای
قوم من!
خدا را
پرستش کنید.....».
.. وما قوم لوط منکم ببعید. «وای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتی که
قوم نوح یا
قوم هود یا
قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و
قوم لوط از شما چندان دور نیست» (فاصله زمانی بین دو قوم کمتر از سه
قرن بوده.) (لوط علیهالسّلام معاصر
ابراهیم علیهالسّلام و
شعیب علیهالسّلام معاصر
موسی علیهالسّلام بوده است.)
" و ما قوم لوط منکم ببعید"- یعنی فاصله زیادی بین زمان شما و
زمان قوم لوط نیست، چون فاصله بین دو زمان این دو قوم کمتر از سه قرن بود، لوط معاصر با ابراهیم علیهالسّلام و شعیب معاصر با موسی علیهالسّلام بود.
نه زمان آنها از شما چندان فاصله دارد، و نه
مکان زندگیشان و نه اعمال و
گناهان شما از گناهان آنان دست کمی دارد!.
البته" مدین" که مرکز قوم شعیب بود از سرزمین قوم لوط فاصله زیادی نداشت، چرا که هر دو از مناطق شامات بودند، و از نظر زمانی هر چند فاصله داشتند اما فاصله آنها نیز آن چنان نبود که تاریخشان به دست فراموشی سپرده شده باشد، و اما از نظر عمل هر چند میان
انحرافات جنسی قوم لوط و
انحرافات اقتصادی قوم شعیب، ظاهرا فرق بسیار بود، ولی هر دو در تولید
فساد، در جامعه و به هم ریختن نظام اجتماعی و از میان بردن
فضائل اخلاقی و
اشاعه فساد با هم شباهت داشتند، به همین جهت گاهی در
روایات میبینم که یک
درهم ربا که طبعا مربوط به مسائل اقتصادی است با
زنا که یک آلودگی جنسی است مقایسه شده است.
داستان اقوامی چون فرعونیان، قوم نوح، هود، صالح، لوط و اصحاب مدین از داستانهای مهم
تاریخ بشری است:
والی مدین اخاهم شعیبا... «و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید.....»
ویـقوم لایجرمنکم شقاقی ان یصیبکم مثل مآ اصاب قوم نوح او قوم هود او قوم صــلح وما قوم لوط منکم ببعید «وای قوم من!
دشمنی و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتی که قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و قوم لوط از شما چندان دور نیست»
ذلک من انبآء القری نقصه علیک منها قآئم و حصید. «این از اخبار شهرها و آبادیهاست که ما برای تو بازگو می کنیم که بعضی (هنوز) برپا هستند، و بعضی درو شده اند (و از میان رفته اند)!»
همان شهرها و آبادیهایی که قسمتی از آن هنوز بر پاست، و قسمتی همچون کشتزار درو شده به کلی ویران گشته است" (منها قائم و حصید).
" قائم" اشاره به شهرها و آبادیهایی است که از اقوام پیشین بر پا مانده اند، مانند سرزمین
مصر که جایگاه
فرعونیان بود، و پس از غرق این گروه
ظالم و
ستمگر هم چنان بر جای ماند، باغهایش و کشتزارهایش و بسیاری از عمارتهای خیره کننده اش.
" حصید" به معنی درو شده، اشاره به سرزمینهایی همچون سرزمین قوم نوح و لوط که یکی در زیر
آب غرق شد و دیگری زیر و رو و
سنگباران گردید.
بیان سرگذشت اهل مدین از سوی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای مردم نشانه دیگری بر
رسالت آن حضرت بود:
... وما کنت ثاویا فی اهل مدین تتلوا علیهم ءایـتنا ولـکنا کنا
مرسلین. «ولی ما اقوامی را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهای طولانی بر آنها گذشت (که آثار
انبیا از دلهایشان محو شد پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم)! تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتی تا (از وضع آنان آگاه باشی و) آیات ما را برای آنها (
مشرکان مکه) بخوانی، ولی ما بودیم که تو را فرستادیم (و این آیات را در اختیارت قرار دادیم)»
ما اقوامی را در اعصار مختلف خلق کردیم، اما زمانهای طولانی بر آنها گذشت" و آثار انبیاء و هدایت آنها از قلبها و اندیشه هاشان محو شد لذا تو و قرآنت را آوردیم و سرگذشت پیشینیان را بیان کردیم تا روشنگر انسانها باشد) (و لکنا انشانا قرونا فتطاول علیهم العمر). " و تو هرگز در میان
اهل مدین اقامت نداشتی (تا آیات و اخبار زندگی آنها را به دست آوری) و برای آنها (اهل مکه) بخوانی" (و ما کنت ثاویا فی اهل مدین تتلوا علیهم آیاتنا). این ما بودیم که تو را فرستادیم (و این اخبار دقیق مربوط به هزاران سال پیش را در اختیار تو قرار دادیم تا هادی این خلق شوی) (و لکنا کنا
مرسلین).
باز برای تاکید همین معنا می افزاید: " تو در طرف طور نبودی زمانی که ما ندا دادیم (و فرمان
نبوت را به نام موسی صادر نمودیم" (و ما کنت بجانب الطور اذ نادینا)»
" ولی ما این اخبار را که بر تو نازل کردیم به خاطر رحمتی است که پروردگارت دارد تا بوسیله آن قومی را
انذار کنی که قبل از تو هیچ انذار کننده ای برای آنها نیامده، شاید متذکر شوند.
" و لکنا کنا
مرسلین"- این جمله استدراک از نفی در اول
آیه است، همانطور که جمله" و لکنا انشانا... " نیز استدراک از آن بود، و معنای استدراک دومی این است که: توای
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در میان اهل مدین یعنی شعیب و قوم او نبودی، و آنچه بر موسی در"
مدین" گذشت ناظر نبودی، که اینک آیات ما را که بیانگر داستان او در آنجاست بر
مشرکین بخوانی، و لیکن ماییم که تو را به سوی قومت فرستادیم، و این آیات را بر تو نازل کردیم تا بر آنان بخوانی.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۴۴۱، برگرفته از مقاله «تاریخ اهل مدین».