تاریخ اسلامی بیتالمقدس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیت المقدَّس (
بَیْت المَقْدِس)، نخستین
قبله و سومین شهر
مقدس مسلمانان (پس از
مکه و
مدینه )، نیز شهری
مقدس برای
یهودیان و
مسیحیان میباشد.
تاریخ اسلامی
بیت المقدس مشخصاً به سه دوره تقسیم میشود: در دوره نخست (۱۳ـ ۶۴۸) بر سر مالکیت این شهر میان
مسلمانان و
مسیحیان و نیز امیران و گروههای مختلف مسلمان کشمکش وجود داشت. نقطه اوج این کشمکش، بروز
جنگهای صلیبی بود. این دوره با ویرانگریها در نیمه نخست قرن هفتم، به پایان میرسد. دوره بعد (۶۴۸ ـ۱۲۵۰) نسبتاً بی حادثه گذشت. در این دوره
بیت المقدس تبعیدگاه امرا تلقی میشد و اغلب گرفتار فتنه «
فلاحین » یا بدویان آشوبگر بود. با اینهمه، از آنجا که این شهر با سیاستهای مذهبی ممالیک و
عثمانیها هماهنگی داشت، جنبه مذهبی و
تقدس آن قوت یافت (بناهای به جای مانده از این دوره این امر را نمایان میسازد). تاریخ معاصر
بیت المقدس با
فتح آن به دست
ابراهیم پاشا در ۱۲۴۷ آغاز میشود.
پس از نبرد تعیین کننده یرموک (رجب ۱۵/ اوت ۶۳۶)، مسلمانان
بیت المقدس را در ۱۶ـ۱۷/ ۶۳۸
فتح کردند. کارتسلیم شهر را
خالد بن ثابت الفهمی ، از رؤسای قبایل، با قید این شرط ترتیب داد که اراضی
مفتوحه به مسلمانان تعلق یابد، اما مادام که سکنه اورشلیم جزیه مقرر را بپردازند مسلمانان در امور آن مداخله نکنند.
نخستین مسلمانانی که در
بیت المقدس اسکان یافتند، کسانی از مردم
مدینه همچون
اوس ، برادرزاده
حَسّان بن ثابت ، شاعر خاص
پیامبر اکرم ، بودند.
از صحابه مشهور در میان این عده باید از
عُباده بن صامت ، نخستین
قاضی مسلمان
بیت المقدس، نام برد.
مقدسی و دیگران گفتهاند که خلیفه عثمان، عواید باغهای سلوام (شیلوه) را به فقرای شهر اختصاص داد. باوجود اینکه نظم جامعه مسیحیان این شهر با
فتح بیت المقدس به دست مسلمانان دستخوش دگرگونی شد،
بیت المقدس هویت مسیحی خود را تا حدودی حفظ کرد.
در حدود سال ۱۹
معاویه بن ابی سفیان به فرماندهی سپاه
اسلام در
فلسطین و
شام منصوب شد. او مدت چهل سال، نخست به عنوان والی، سپس به عنوان خلیفه، بر این سرزمین حکم راند. در دوره حکومت او
بیت المقدس صحنه دو رویداد مهم بود؛
در ۳۸ معاویه و
عمرو بن عاص در این شهر برای جنگ با
حضرت علی علیهالسلام هم پیمان شدند. آن دو بر همکاری و معاونت یکدیگر پیمان بستند و توافق شد تا پس از
فتح مصر امارت آنجا از سوی معاویه به عمروعاص واگذار شود و عمرو تمام تلاش خود را برای رسیدن معاویه به خلافت به کار بندد.
در صفر ـ ربیع الاول سال ۴۰، معاویه در
بیت المقدس از مسلمانان بیعت گرفت. او در همین ایام در جُلْجُتا، جَتْسْیمانی، و قبر مریم عذرا
نماز گزارد. طرح بنای
قبه الصخره نیز در خلال حکومت طولانی معاویه تهیه شد.
این شهر در پایان دوران حکومت
بنی امیه ، سخت پرآشوب بود.
عباسیان در آغاز به هویت مذهبی و
مقدس این شهر عنایت خاصی داشتند. این امر از نخستین سفر خلیفه منصور به
بیت المقدس، بلافاصله پس از بازگشت از سفر
حج به
بغداد در ۱۴۰ و مجدداً در ۱۵۴، بخوبی هویداست.
فرزند وی مهدی نیز از این شهر دیدار کرد و درآنجا نمازگزارد.
منابع معتبر مؤید مهاجرت گسترده شمار قابل ملاحظه ای از مسلمانان
ایران به این شهر است.
فرقه مذهبی
کرامیه ، که ابتدا در حوالی میانه قرن سوم درشهر
بیت المقدس اسکان یافته بودند، خانقاههایی برای اعضای خود تأسیس کردند. در عهد
مأمون (۱۹۸ـ ۲۱۸)
بیت المقدس دچار قحطی شد و مسلمانان از آن کوچیدند.
حادثه مهمتر، شورش عظیم «
فلاحین » در اواخر حکومت
معتصم (۲۱۸ـ ۲۲۷) بود. این شورش به رهبری
ابوحرب المُبَرْقَع ، بزودی در سراسر شام گسترش یافت. هنگامی که او وارد
بیت المقدس شد، همه مردم شهر از مسلمان و مسیحی و
یهودی از شهر گریختند و تمام عبادتگاهها غارت شد. سرانجام، المبرقع در مقابل سپاه معتصم شکست خورد.
فقدان حکومت مرکزی قدرتمند در قرن سوم و احیاناً شرایط دیگری، نظیر تجاوزات روم شرقی به سرزمینهای اسلامی، سبب بروز اختلاف میان مجامع مذهبی شد.
ترکمانان و
سلجوقیان (۳۵۸ـ۴۹۲). اندکی پس از
فتح مصر به دست
فاطمیان ، فلسطین و
بیت المقدس نیز تحت سلطه آنها درآمد. فلسطین پیوسته مورد هجوم قرمطیان و صحرانشینان بود که ابتدا متحداً و پس از چندصباحی (از ۳۶۳) جداگانه به این سرزمین حمله کردند. این حملات بویژه در فاصله سالهای ۴۱۱ تا ۴۲۱ ویرانگر بود
از حدود اواسط قرن پنجم،
بیت المقدس بتدریج به عنوان شهر اصلی جانشین رمله شد.
در ثلث پایانی قرن پنجم، به جای رمله،
بیت المقدس کانون رویدادهای نظامی بود. فاطمیان که ازقحطی و
طاعون و هرج و مرج در مصر به تنگ آمده بودند برای سرکوب صحرانشینان یاغی و متمرد و دست اندازیهای سلاجقه در فلسطین، از اَتسِزبن اُوَق، فرمانده ترکمن، استمداد جستند؛
اما اتسز خود به دشمنی با فاطمیان برخاست و در۴۶۳
بیت المقدس را پس از محاصره ای طولانی به تصرف درآورد و به مصر نیز حمله برد. سرانجام در ۴۷۰ به دست تُتُش، برادر ملکشاه سلجوقی، مغلوب شد و
بیت المقدس به قلمرو
سلاجقه منضم گردید.
در
شعبان ۴۹۱، هنگامی که
صلیبیان در راه
بیت المقدس بودند،
الافضل ، نایب الحکومه فاطمی مصر، شهر را محاصره و تصرف کرد
. غفلت
مسلمانان از اهمیت تهدید صلیبیان را میتوان از این امر دریافت که در این ایام یکی دیگر از سلاجقه، رضوان پسر تتش، از دمشق به راه افتاده بود تا
بیت المقدس را از فاطمیان بگیرد. اما او هرگز توان مقابله با سپاه الافضل را نداشت، لذا نایب الحکومه فاطمی به مصر بازگشت و تنها دسته کوچکی از نیروهای خود را در
بیت المقدس به محافظت گماشت.اشارات متعدد در آثار نویسندگان مسلمان، تصوری نسبتاً واقعی از زندگی در
بیت المقدس پیش از تصرف صلیبیان به دست میدهد.
به گفته
مجیر الدین حنبلی مذهب غالب مردم شهر در قرن چهارم ـ پنجم حتی قبل از هجوم صلیبیان،
شافعی با رشحاتی از
مذهب حنبلی بود که
ابوالفرج شیرازی بدان سامان برده بود. این وضع در دورههای بعد نیز در شهر مشاهده شده است. بارزترین مشخصه زندگی در
بیت المقدس حضور زائران از تمام نقاط جهان در این شهر بود. روح این شهر در اواخر قرن چهارم به نحو چشمگیری با قرن پنجم متفاوت بود. قرن چهارم با سه شخصیت برجسته ایرانی تبار مشخص میشد:
مقدسی ، سیاح بزرگ و یکی از والاترین شخصیتهایی که تمدن اسلامی پرورده است؛
مطهر بن طاهر ، پژوهنده ای تیزبین و بی غرض در زمینه ادیان، که آثار خود را در شهر بُست، در شرق ایران، به رشته تحریر درآورد؛و بالاخره
ابوسلیمان محمد بن معشر قدسی بستی که، به گفته ابوسلیمان منطقی، نویسنده رسائل
اخوان الصفا بوده است.
اما در قرن پنجم، معارف مختلف اسلامی، با اقبال هرچه بیشتر روبرو شد. یکی از نمایندگان تمام عیار این عصر
ابوالفضل بن طاهر قیسرانی بود که در زمینه
زبان عربی ،
حدیث و بویژه
عرفان فعالیت فراوان داشت. مُشرّف بن مُرَجّا، نویسنده فضائل
القدس، نیز در همین قرن زندگی میکرد. برجسته ترین عالم
بیت المقدس،
ابوالفتح نصر بن ابراهیم ، شیخ شافعیان
شام بود که در اواخر این دوره شهر را به قصد صور ترک کرد.
این شهر به عنوان محل تبعید یا تحصن کسانی نیز که عقاید و شیوه زندگانی نامتعارفی داشتند مورد توجه بود. چنین توجهی از اوایل عهد
بنی امیه آغاز شده بود.
صلیبیان در ۱۲ شعبان ۴۹۲/۶ ژوئن ۱۰۹۹،
بیت المقدس را محاصره کردند و در ۲۳ رمضان/ ۱۵ ژوئیه همان سال، به تصرف خود درآوردند. قتل عام
مسلمانان و یهودیان ناشی از ملاحظات دینی و نظامی بود.
بیت المقدس پس از این هجوم، به صورت شهری مسیحی درآمد که در آن نه آیینهای
اسلام و یهودیت مجاز بود و نه غیرمسیحیان حق اقامت داشتند.
مساجد به
کلیسا تبدیل شد، یا به عنوان اماکن غیردینی مورد استفاده قرار گرفت. مملکت نوپای مسیحی، مملکت اورشلیم یا «رگنوم هیروسالم» نامیده شد و
بیت المقدس (اورشلیم) به عنوان مرکز این مملکت، و در مقام یک مکان
مقدس مسیحی، رو به رونق نهاد. در کمتر از یک دهه پس از آنکه صلیبیان این شهر را تسخیر کردند، زندگی برای سکنه غیرمسیحی به حالت عادی درآمد. ورود به این شهرهمچنان برای مسلمانان و یهودیان ممنوع بود، اما آنان بمرور اجازه یافتند که برای تجارت و زیارت وارد شهر شوند.
صلاح الدین ایوبی پس از پیروزی قاطع بر صلیبیان در حِطّین (ربیع الثانی ۵۸۳/ ژوئیه ۱۱۸۷) به طرف
بیت المقدس پیش رفت و این شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاکرات فراوان، در
رمضان ۵۸۳/ نوامبر ۱۱۸۷، پیمانی میان او و صلیبیان منعقد شد. براساس آن، سکنه شهر اجازه یافتند که پس از پرداخت فدیه خود را آزاد سازند. تنها مسیحیان شرقی در
بیت المقدس ماندند و شهر در اندک زمانی چهره کاملاً اسلامی به خود گرفت. اماکن
مقدس مسلمانان حیثیت پیشین خود را بازیافت. یکی از نقاط عطف تاریخ
بیت المقدس قدرت یافتن
المعظم ، برادرزاده صلاح الدین ایوبی، سلطان
دمشق بود. او باوجود تلاش فراوان برای تزیین حرم و تأسیس مدرسه
علوم دینی حنفی به نام «المعظمیه»، به سبب ترس از تجاوزات دوباره مسیحیان، در ۶۱۶/۱۲۱۹ دستور داد تا تمامی شهر را بجز حریم معبد، کلیسای قیامت و قلعه نظامی، منهدم کنند.
برادرش الکامل، که حاکم
مصر بود، برای آنکه از تعرض
ایوبیان شام مصون باشد، در حدود ۶۲۶/۱۲۲۹ معاهده ای با امپراتور فردریک دوم منعقد کرد و طبق آن این شهر را به مدت ده سال به او واگذاشت. به سبب منازعاتی که بعدها بین ایوبیان مصر و ایوبیان شام پیش آمد، قراردادی میان ایوبیان شام و مسیحیان منعقد شد که به موجب آن ظاهراً مسلمانان حتی از ناحیه معبد نیز بیرون رانده میشدند و فرمانده صلیبیان امکان مییافت که بر
بیت المقدس یکسره تسلط یابد. سرانجام،
بیت المقدس به سلطه حکّام مصر درآمد و جز مدت کوتاهی در ۶۴۷ که دوباره به دست سلطان دمشق افتاد، تا زمانی که عثمانیها در ۹۲۲ـ۹۲۳ آنجا را
فتح کردند، همچنان زیر سیطره مصریان باقی ماند.
تاریخ
بیت المقدس در این دوره تا حد زیادی متأثر از منازعه طولانی صلیبیان و مسلمانان است. جایگاه
بیت المقدس در
اسلام فراز و نشیبهای خاصی داشته است (حدیث مشهور نبوی که
بیت المقدس را پس از
مکه و
مدینه سومین شهر
مقدس اسلام معرفی میکند
موجب توجه و اقبال مردم به این شهر شد و آثاری در فضیلت این شهر به وجود آمد). در قرن پنجم دو کتاب در «فضائل
القدس» تدوین شد.
قداست بیت المقدس از ۵۳۹، در دوره
عمادالدین زنگی ، و در عهد صلاح الدین و در سالهای قبل و بعد از ۵۸۳ به اوج خود رسید. در نیمه دوم قرن ششم و در قرون بعد، کتابهای بسیاری درباره «فضائل
القدس» در نقاط مختلف به رشته تحریر درآمد و در دوره ممالیک، نگارش این کتابها چندین برابر شد؛دست کم سی کتاب در باب «فضائل
القدس» از این دوره بازمانده است.
در آغاز دوره ممالیک، بخش اعظم
بیت المقدس ویرانه و خالی از سکنه بود. پس از پیروزی ممالیک در عین جالوت در
شوال ۶۵۸،
بیت المقدس مشخصاً در قلمرو آنها ادغام شد و ابتدا تحت حکومت مملوک نایب الحکومه دمشق درآمد. در ۷۷۸ ناحیه
بیت المقدس واحد اداری مستقلی شد که حکمران آن، با عنوان «نایب» (قائم مقام سلطان)، مستقیماً در مقابل حکومت
قاهره مسئول و پاسخگو بود. تاریخ این دوره عمدتاً شاهد بازسازی این شهر بوده است. در این دوره، سلاطین اماکن
مقدس اصلی آنجا را تعمیر و تزیین کردند.
این شهر را در عهد ممالیک بایستی شهر پارسایان مسلمانی دانست که از محل موقوفات و وجوه شرعی روزگار میگذرانیده اند. بارزترین جنبه زندگی اعضای این طبقه مسلط جامعه
بیت المقدس، تحرک و پویایی آنها بوده است. این افراد غالباً، همزمان صاحب مشاغل گوناگون چون استاد یا مُعید مدارس، خطیب،
قاضی ،
مفتی ، یا سرپرست خانقاههای دراویش بودند. آنان پیوسته به قاهره و دمشق و جاهای دیگر سفر میکردند و بندرت در
بیت المقدس اقامت دائم مییافتند. دومین خصیصه این طبقه از علمای مسلمانان، امتیاز تعلق آنان به خانوادههای برجسته ای بود که نظارت برسودآورترین موقوفات میان آنان تقسیم شده بود. برجسته ترین خانواده در میان خانوادههای علمای مسلمان ـ تقریباً در تمامی طول حکومت ممالیک (و نیز اوایل عثمانی) ـ بنوابن جَماعه بود. بیشتر اعضای این دودمان در
بیت المقدس خطیب و قاضی بودند. خاندان مصری قَرقَشندیه نیز دارای امتیاز مقام خطیبی مسجدالاقصی بودند. مهمترین خاندان حنفی مذهب
بیت المقدس، دیریه بود که اعضای این خانواده در
بیت المقدس و سایر شهرهای فلسطین، و نیز در قاهره به عنوان قاضی حنفی خدمت میکردند. اصل ونسب خاندان مشهور خالدی به همین خانواده فلسطینی میرسد.
ابن الهائم (متوفی ۴۱۲)، متخصص
علم الحساب و تقسیم
ارث ، و
کمال الدین بن ابی شریف از مراجع بزرگ فقه اسلامی (۸۲۲ ـ ۹۰۵) سالهای زیادی از عمر خود را در این شهر گذراندند و در همانجا وفات یافتند.
تاریخ دقیق ورود ترکهای عثمانی به
بیت المقدس، در خلال مبارزات پیروزمندانه
سلطان سلیم اول با
ممالیک (۹۲۲ـ۹۲۳)، روشن نیست. جانشین وی، سلطان سلیمان قانونی، آثار متعددی از خود در این شهر برجای گذاشت. عوارض وضع شده بر زوار پرشمار کلیسای قیامت و
مالیات سرانه مأخوذ از مسیحیان و یهودیان، از منابع مهم درآمد شهر بود. تقریباً در تمامی طول مدت استیلای ترکها بر این شهر، و تحقیقاً تا نیمه دوم قرن سیزدهم، فقدان امنیت، مانع پیشرفت و توسعه
بیت المقدس بود.
حکومت عثمانی نه میتوانست و نه میخواست که امنیت شهر را از طریق اداری و نظامی تأمین و تضمین کند. این وضع از آنجا ناشی میشد که استانبول بیشتر از آنکه دربند سامان بخشیدن به امور
بیت المقدس باشد، این شهر را منبع درآمد تلقی میکرد. در این دوره، حاکم
بیت المقدس، نظامی بود.
معمولاً حکّام و تیولداران این سنجق (
بیت المقدس) و نیروهای پادگان نظامی شهر از میان افراد محلی انتخاب نمیشدند. قاضیها از استانبول گسیل میشدند و بدون استثنا حنفی مذهب بودند. از آنجا که تنها معدودی ترک همواره در
بیت المقدس اقامت داشتند، هویت عربی این شهر محفوظ ماند و نطفههای
استقلال داخلی آن رشد کرد. قیامهای عمومی، که بعضاً به شورش مبدل میشد، گاهی سبب میگردید که حاکمی ظالم (یا ضعیف) از شهر رانده شود. جریان رایجتر، ظهور خانوادههای مشهور خطیب، خالدی، عَلَمی، انصاری، دَجانی، حسینی، نشاشیبی، نُسیبه و دیگران است که در این دوره شکل گرفتند یا شهرت یافتند. قرن سیزدهم برای
بیت المقدس آغازی ناخجسته داشت.
در ۱۲۲۳ به دنبال آتش سوزی کلیسای قیامت،
سلطان محمود دوم به یونانیها اجازه بازسازی بنا را داد اما ینی چریها دست به تحریکاتی زدند تا از بازسازی کلیسا جلوگیری کنند. در نتیجه، شورشی عمومی برپا شد که به دست والی دمشق، سرکوب شد و ۳۸ تن از رهبران شورش اعدام شدند.
در حدود ۱۲۴۰ شورش دیگری به سبب وضع مالیاتهای سنگین بر اهالی شهر پاگرفت که با مداخله سپاهیان سلطان عثمانی فرونشست.
در این دوره تحولات اساسی در این شهر روی داد و
بیت المقدس آشکارا به صورت شهری
مسیحی ـ
یهودی درآمد، ولی سکنه
مسلمان آن نیز به نحو محسوسی افزایش یافت. افزایش غیر مترقبه شمار مسیحیان این شهر به سبب وابستگی فزاینده ترکیه عثمانی به تحولات اروپا بود.این تحول، با
فتح فلسطین (و خارج شدن آن از سلطه عثمانی) به دست
ابراهیم پاشا فرزند
محمدعلی پاشا خدیو مصر، در ۱۲۴۷ آغاز شد. مسیحیان (و یهودیان)
بیت المقدس از بسیاری از مالیاتهای ویژه ای که ناگزیر بودند به حکام محلی پرداخت کنند خلاصی یافتند و مجاز شدند که برای خود
اماکن مذهبی بسازند یا آنها را مرمت کنند و به خدمت حکومت درآیند.
در پی بروز
جنگ کریمه (۱۲۶۹ـ۱۲۷۲/۱۸۵۳ـ۱۸۵۶) که در آن ترکیه به یاری انگلستان و فرانسه از تجاوز روسیه نجات یافت، روند نفوذ غرب در این سرزمین تشدید شد.
در ۱۲۵۷ جامعه یهودیان
بیت المقدس فرمان همایونی دایر بر انتصاب خاخام باشی دریافت کردند. در ۱۲۸۲/۱۸۶۵
بیت المقدس از طریق تلگراف با جهان ارتباط یافت.
در ۱۲۸۵/۱۸۶۸ نخستین جاده شوسه بین
بیت المقدس و یافا تکمیل گردید و راه آهن آن در ۱۳۱۰/۱۸۹۲ احداث شد.در این دوره، شکل ظاهری ناحیه
بیت المقدس، ابعاد و وسعت آن، ترکیب جمعیت و سکنه آن تماماً دگرگون شد. در داخل و خارج شهر کهنه
بیت المقدس بناها و مؤسسات علمی،
بیمارستانها ، درمانگاهها، پرورشگاهها و بسیاری مؤسسات خیریه ساخته شد.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، چاپ تورنبرگ، لیدن ۱۸۵۱ـ۱۸۷۶.
(۲) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳) (ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المسمّی بکتاب العبر، و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱).
(۴) ابن سعد، الطبقات الکبری، چاپ زاخاو و دیگران، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۴۰.
(۵) ابن منقذ، کتاب الاعتبار، چاپ فیلیپ حتی، پرینستون ۱۹۳۰.
(۶) ابن میسر، اخبار مصر، چاپ ماسه.
(۷) یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی.
(۸) احمدبن یحیی بلاذری،
فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶.
(۹) مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد حنبلی، الانس الجلیل بتاریخ
القدس و الخلیل.
(۱۰) محمدبن احمد ذهبی، دول الاسلام، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵).
(۱۱) خلیل سرکیس، تاریخ اورشلیم ای
القدس الشریف، بیروت ۱۸۷۴.
(۱۲) محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
(۱۳) عارف عارف، المفصّل فی تاریخ
القدس، اورشلیم ۱۹۶۱.
(۱۴) محمدبن احمد
مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۵) عبدالله بن اسعد یافعی، مرآه الجنان و عبره الیقظان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیت المقدس»، شماره۲۳۸۰.