تاریخ ادبیات ایران از فردوسی تا سعدی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این کتاب درباره
ادبیات فارسی و شرح احوال و
آثار شاعران و نویسندگان ایرانی است که از ۱۲۸۱ تا ۱۳۰۳ خورشیدی (۱۹۰۲- ۱۹۲۴ م) در انگلستان منتشر شد. نویسنده بر پایه گفته خودش،
تاریخ مردم
ایران و چگونگی حیات فرهنگی آنان را بدان سان که در ادبیاتشان رخ مینماید، در این اثر عرضه میکند و از این رو، به
آثار فارسی شاعران و نویسندگان غیر ایرانی که بیرون از این کشور نوشته شدهاند، کم تر میپردازد و به جای آنها، احوال و افکار و
آثار ایرانیانی را شرح میدهد که به عربی نوشتهاند و در این باره با توجه به دامنه کار خود، آنها را به شکل درازدامن تری بازمی گوید و به همین سبب، کتاب خود را به جای «تاریخ ادبیات فارسی»، تاریخ ادبی ایران مینامد.
این اثر چهار جلد و کمابیش شش فصل کلان دارد که برای نخستین بار، تاریخ ادبیات فارسی را از آغاز ظهور آن تا اوایل
سده چهاردهم به شیوهای تحلیلی و انتقادی بررسیده و سیر و تحول تاریخی آن را به صورت روندی گسترده و به هم پیوسته و بر پایه طرحی یک پارچه و جامع عرضه کرده است. ادوارد براون با اته آشنا بود و از کتاب وی بسیار بهره برد. وی از ۱۹۰۲ تا ۱۹۲۶، کتاب تاریخ ادبی ایران را در چهار جلد منتشر کرد و در نوشتن آن، از کتابی به نام تاریخ مختصر مردم
انگلیس ، نوشته گرین، الگو گرفت. وی بیش تر به تاریخ عمومی مردم ایران علاقه مند بود و خود را در ادبیات محدود نساخت.
بخش (جلد) نخست این اثر، به توضیح و تشریح بنیادها و زمینههای تاریخ ادبیات ایران میپردازد و ازاین رو نویسنده، آن را «مدخل» همه کتاب خود، به شمار میآورد. نیمه نخست این بخش،
تاریخ ایران را از کهنترین روزگاران تا ظهور
اسلام در این کشور گزارش میکند. برخی از مطالب و اطلاعات این نیمه، نزد صاحب نظران امروزی پذیرفته نیست؛ اما بسیاری از مباحث آن که بر پژوهشها و دیدگاههای بزرگترین ایران شناسان سده پیشین استوار است، هنوز اطلاعات سودمندی برای خوانندگان ناکارشناس و خواستاران اطلاعات کلی و عمومی در این زمینه دربردارد.
نیمه دوم این بخش نیز که به نخستین سدههای اسلامی تا آغاز عصر
غزنویان میپردازد، شرح فتوحات
مسلمانان را در ایران و بنیان فرهنگ اسلامی را در این
سرزمین در برمی گیرد و در گفتارهایی، از نهضتهای ملی ایرانی در برابر چیرگی قوم عرب، برپایی مکتبهای فکری و فلسفی و کلامی، ظهور و گسترش شماری از فرقههای مذهبی و تاثیرگذاری دانش مندان ایرانی در پیدایی و رواج برخی از شاخههای علوم و معارف اسلامی، سخن میگوید.
مؤلف در فصل اول جلد دوم، درباره اصول
نقد شعر و شیوهها و گونههای نظم فارسی بحث میکند. فصل دوم آن با آغاز حکومت غزنویان و شرح اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در سده پنجم آغاز و با ذکر احوال و
آثار شاعران و نثرنویسان آن دوره دنبال میشود. سخنان و گزارشهای مربوط به فردوسی، اسدی،
بوعلی سینا و نکتههای درخوری درباره
آثار آنان در این بخش، نشان دهنده گستره فراوان اطلاع و دقت نظر نویسنده است؛ اما به هر روی برخی از درون مایههای این بخش مانند انتساب ترجمان البلاغه به فرخی سیستانی، ذکر منظومه یوسف و زلیخا به نام
فردوسی و سخن گفتن از دو اسدی پسر و پدر که بر اطلاعات مؤلف در زمان تالیف این کتاب استوارند، امروز پذیرفته نیستند.
فصل سوم بخش دوم تا پایان فصل ششم آن، تاریخ عصر سلجوقی و روی دادهای مهم آن و شرح احوال و
آثار شاعران و نویسندگان آن روزگار را در بردارد. تاریخ عصر مغول از فصل هفتم این بخش آغاز میشود و با شرح خون ریزیهای چنگیز و هولاکو، برافتادن خلافت
عباسیان و قلع و قمع فداییان اسماعیلی و سرانجام با شرح اوضاع علمی و ادبی و گزارشی از احوال و
آثار شاعران بزرگ این دوران؛ مانند عطار،
مولوی و
سعدی پایان مییابد.
این جلد، روی دادها را از میانه سده هفتم تا اوایل سده دهم دنبال میکند. نویسنده در بخش نخست با بهره گیری از نوشتههای مؤلفان و مورخان
مسلمان ، مراسلات شاهان مغول و امپراتوران سرزمینهای غربی و گزارشهای سیاحان و مبلغان و سفیران مسیحی، به شرح کشمکشهای فرزندان و نوادگان هولاکو یا ایلخانان مغول با یک دیگر و بسط قدرت آنان در سراسر ایران و روابطشان با کشورهای اروپایی پرداخته و در فصل دوم آن، تاریخ نگاران و جغرافیانویسان را شناسانده و از کتابهای مهم فارسی و عربی در این زمینه سخن گفته است. مطالب این فصل به ویژه گزارش هایش درباره
آثار خواجه رشیدالدین فضل الله ، با توجه به زمان تالیف کتاب، شایسته و ارزش مند مینماید. فصل سوم به بحث و نظر درباره
شعر و ادب و
آثار صوفیه در این دوران میپردازد و فصل چهارم، از اوضاع و احوال تاریخی و سیاسی عصر تیمور و لشکرکشیهای خون بار او و برافتادن حکومتهای محلی بازمانده از دوران پیشین (جلایریان، مظفریان، آل کرت در شرق ایران) به دست وی گزارش میدهد. فصل پنجم احوال و
آثار تاریخ نگاران و دانش مندان بزرگ این دوران را برمی شمرد و پژوهشی کوتاه و سودمند درباره فرقه «
حروفیه » و گسترش آن و کتاب جاویدان کبیر و ارتباط «
بکتاشیه » با این فرقه و بررسیهای سامان یافته در این باره عرضه میکند. فصل ششم تا فصل هشتم این بخش (پایان این جلد)، تاریخ جانشینان تیمور و اوضاع علمی و ادبی این دوره را تا آغاز عصر صفوی در برمی گیرد.
جلد پایانی کتاب به دگرگونیهای تاریخی و اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی و ادبی ایران در دورههای
صفویه ،
افشاریه ،
زندیه و
قاجاریه میپردازد. مهمترین مباحث بخش اول این جلد را (از آغاز تا فصل چهارم آن) چنین میتوان برشمرد: ظهور سلسله صفوی، رواج
تشیع در ایران و رسمی شدن آن در قلمرو صفویان و تاثیر آن در ایجاد وحدت ملی و دینی در ایران، تاریخچهای درباره رویارویی با شاهان عثمانی در غرب و دست اندازیهای ازبکان در شرق، گزارش درباره احوال و اخلاق شاهان صفوی و علل انحطاط و زوال دولت آنان، حملهها و آشوب گریهای افغانان و قلع و قمع آنان به دست نادر افشار، شرح بی سامانیها و آشفتگیهای پس از مرگ نادر، فرمان روایی
کریم خان زند و کارهای او، سرانجام لطفعلی خان زند و شکست او از آغامحمدخان قاجار و برپایی سلسله قاجاریه، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در دوران
حکومت این سلسله، نفوذ قدرتهای استعماری انگلیس و روس و دخالتهای آنها در کارهای کشور، وزارت و خدمات
امیرکبیر و سرانجام افسوس ناک زندگانی وی، پیدایی «
بابیه » و «
بهائیه » و آشوبهایی که برپا کردند، قتل
ناصرالدین شاه و پی آمدهای آن و اشارات کوتاه به ظهور برخی از مظاهر تمدن جدید غربی در ایران؛ همچون تشکیل مراکز تلگراف، تاسیس دارالفنون، آشنایی با صنعت چاپ و رواج روزنامه نگاری.
بخش دوم جلد چهارم، بیش تر به اوضاع و احوال دینی و فرهنگی و ادبی میپردازد. شرح احوال شاعران عصر صفوی در ایران و
هند، شعر دینی و مرثیه سرایی، تحول شیوه شاعری در ایران عصر قاجار و شاعران پر آوازه این دوره، ادبیات دینی
شیعه و نویسندگان و متفکران شیعه مذهب، روشهای «اصولی» و «اخباری»، ادبیات بابیه و بهائیه، ذکر اشکال و موضوعات ادبی نوپدید؛ مانند نمایش نامه، تصنیف سازی، داستان نویسی و ترجمه
آثار علمی و ادبی غربی و
شعر سیاسی و انتقادی، از مباحث این بخش به شمار میروند.
نویسنده درباره انقلاب مشروطیت و مطبوعات و شعر جدید و ادبیات دوره مشروطه خواهی و سالهای پس از آن، دو کتاب مستقل نوشته و از این رو، در این جلد تنها چند گفتار کوتاه در این باره عرضه کرده است. درباره باب و بابیه به ویژه بهائیه نیز در این کتاب جز برخی از مطالب پراکنده و سطحی با مایهای بیش تر تاریخی، سخنی نیست و تحریفها و انحرافهای این فرقهها از اصول کلی و مبانی اعتقادی تشیع، بررسی نمیشوند. این کم گویی نیز به گفته نویسنده از این روست که نوشتههای فراوانی به زبانهای اروپایی درباره این موضوعها وجود دارد و مؤلف خود چند کتاب و مقاله مستقل در این زمینه نوشته و
آثاری مکتوب از این فرقهها چاپ کرده است.
باری، جلد چهارم از دید مطالب و اطلاعات تازهای که در سنجش با زمان تالیف در بردارد و به سبب بهره گیری نویسنده از از پژوهشهای تازه و گزارشهای سیاحان و سفیران و ماموران کشورهای اروپایی و دیدههای خود وی و مذاکره اش با اشخاص مطلع و صاحب نظر، اهمیت ویژه و فراوانی دارد.
پیش از تالیف و انتشار این اثر چهارجلدی، کتابهای دیگری به زبانهای اروپایی درباره تاریخ
ادبیات فارسی نوشته شده بود؛ اما هیچ یک از آنها از دید گستره پژوهشی و گوناگونی موضوعها و فراگیری آنها، با این اثر برابری نمیکنند. نویسنده برای گردآوری مطالب و مواد کار خود، از بیش تر
آثار چاپ شده و پژوهشهای دانش مندان غربی و ایرانی که تا آن زمان بدانها دسترس داشته، به نیکی بهره گرفته و با توجه به بسیاری از نسخههای خطی و منابع و مدارک شناخته شده در کتابخانههای انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و به کمک بسیاری از صاحب نظران و محققان تاریخ و
ادب و فرهنگ ایرانی به نوشتن این کتاب گران سنگ دست گشاده است.
جلد نخست این کتاب در ۱۹۰۲ به نام «تاریخ ادبی ایران، از کهنترین دوران تا فردوسی» در لندن و جلد دوم آن در ۱۹۰۶ با عنوان «تاریخ ادبی ایران از فردوسی تا سعدی»، جلد سوم آن با نام «تاریخ ادبی ایران در عهد
مغول » در ۱۹۲۰ و جلد چهارمش در ۱۳۰۳ خورشیدی (۱۹۲۴ م) با عنوان «تاریخ ادبی ایران در ادوار جدید» منتشر شد.
جلدهای چهارگانه این اثر در چند دهه گذشته به فارسی
ترجمه و چاپ شدهاند. جلد نخست را آقای علی پاشا صالح (چاپ اول ۱۳۳۳ ش)، نیمه نخست جلد دوم را آقای فتح الله مجتبائی (چاپ اول ۱۳۴۱ ش)، نیمه دوم آن را آقای غلامحسین صدری افشار (چاپ اول ۱۳۵۱ ش) ترجمه کرد و ترجمه دوباره این جلد به قلم علی پاشا صالح در ۱۳۵۸ منتشر شد. جلد سوم را آقای علی اصغر حکمت (چاپ اول ۱۳۲۷ ش) و جلد چهارم را آقای رشید یاسمی (چاپ اول ۱۳۱۶ ش) ترجمه کرد و ترجمه کامل کامل آن، به قلم بهرام مقدادی (چاپ تهران ۱۳۶۹ ش) منتشر شد.
پس از براون، یان ریپکا و شش تن از هم کاران خاورشناس وی که بیش تر گرایش سوسیالیسمی داشتند، در ۱۹۵۶ تاریخ ادبیات ایران را منتشر کردند. برتلس نیز در ۱۹۶۰ در
مسکو اثر خود را با عنوان تاریخ ادبیات فارسی به چاپ رساند. این گروه که در شمار نخستین مورخان ادبیات فارسی بودند، به منابع اصیل و دست اول دسترس داشتند. برخی از آنان که نسخه شناس بودند و
زبان فارسی را خوب میشناختند، به منابعی از دست نویسهای خطی دسترس داشتند که محققان ایرانی را بدانها دسترس نبود و از این رو، کارشان از دقت و صحت فراوانی برخوردار است.
هر یک از چهار جلد تاریخ ادبی ایران، خطاها و لغزشها و نارساییهای بسیاری دارند که مترجمان فارسی در حاشیهها و توضیحات و پیوستهای خود بر متن اصلی کتاب، آنها را یادآوری کرده و کوشیدهاند که بر پایه پژوهشهای تازه و بررسی متنهای پسین و پیش رفته تر، نادرستیها و کاستیهای آن را سامان دهند.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.