تاجالدین تبریزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاجُ الدّینِ تَبْریزی، علی بن عبدالله،
محدث و فقیه
شافعی با گرایشهای صوفیانه بود. وی در
اردبیل به
دنیا آمد و در
تبریز سکنا گزید.
او برخی دانشها همچون ریاضیات و
فلسفه،
اصول فقه،
علم خلاف و
نحو را به ترتیب نزد کسانی چون کمال
الدین حسن شیرازی، قطب
الدین شیرازی، علاء
الدین نعمان خوارزمی و رکن
الدین حسن استرابادی آموخت.
وی در ۳۰ سالگی به دریافت اجازۀ افتا نایل آمد و از آن پس به افتا، تولیت
خانقاه و تدریس در مدارس پرداخت.
او در همان دهههای نخست، زمانی که در دیار خود به سر میبرد، به
تصوف نیز گرایش یافت؛ کمال
الدین احمد بن عربشاه اوحدی از شاگردان
اوحدالدین کرمانی او را تلقین
ذکر گفت، و
تاج
الدین ابراهیم، مشهور بهشیخ زاهد
بر او
خرقه پوشاند و بدینسان، به صوفیان
طریقۀ سهروردیه پیوست.
به درستی دانسته نیست که او در چه زمانی
اردبیل را به قصد
تبریز ترک کرد؛ با این حال، با توجه به یادکرد
تاج
الدین از تلقین ذکر به وی در اردبیل،
به نظر نمیآید خروج از آنجا در سنین کودکی روی داده باشد.
در همین دوران به
مراغه،
سلطانیه و شهر زور هم سفر کرد.
به نظر میرسد در همین حدود زمانی توانسته است با کسانی چون
بیضاوی ملاقات کند.
تاج
الدین در حدود ۴۰ سالگی راهی
بغداد شد
و ۵ سال اقامت در
عراق امکان همنشینی و مناظره با عالمانی همچون
علامۀ حلی را برای وی فراهم کرد و آنگاه در ۷۲۱ق/۱۳۲۱م از بغداد به قصد
حج راه
مکه، و سپس
مصر را در پیش گرفت.
از آن پس تا پایان عمر در
قاهره ماند و در مدرسۀ حسامیه سکنا گزید
و از محدثان بزرگ آن دیار همچون علی بن عمر وانی، یوسف بن عمر ختنی، یونس بن ابراهیم دَبوسی و بدرالدین ابن جماعه
حدیث شنید.
گویا بیشتر سماع حدیث وی در قاهره بوده است.
او در آن شهر متولی و مدرس مدرسۀ حسامیۀ طُرُنطای شد و به افتا پرداخت.
تاج
الدین افزون بر
حدیث و
فقه، در زمینۀ
تفسیر هم توانا بود.
ضمن آنکه داوودی نام وی را در شمار مفسران
آورده،
سبکی هم به نگارش اثری در تفسیر توسط وی
اشاره کرده است.
شاگردی او نزد برخی مؤلفانِ آثار مشهور شرق
جهان اسلام، و تقیّد وی در به دست آوردن کتابها با اهتمام به سنت اقراء کتاب نزد صاحبان نسخههای مجاز و یا راویان اصلی آنها از جملۀ دیگر اسباب شهرت وی در قاهره بوده است.
برای نمونه،
تاج
الدین شرح مشهور رکن
الدین حسن استرابادی بر کافیۀ
ابنحاجب در
علم نحو را از خود او،
و الحاویالصغیر نجم
الدین عبدالغفار قزوینی در
فقه شافعی را به واسطۀ علی بن عثمان عفیفی از مؤلف روایت میکرد.
احاطۀ وی را در تدریس این کتاب فراوان ستودهاند.
از دیگر نشانههای تأکید او بر به دست آوردن کتابها از طریق اقراء، نوشتاری از وی در آغاز نسخهای از المَنهَل الروی است که از قرائت کتاب در پی مجالساتی با مؤلف آن
ابن جماعه خبر میدهد.
افزون بر اینها، ابن رافع اشاره کرده
که وی بیشتر روایات را با سماع به دست آورده است.
در میان شاگردان وی نام بزرگانی همچون ابن رافع سلامی،
ابن هشام انصاری و ابوالفتح
سُبکی به چشم میخورد.
از دیگر شاگردان و راویان او محمد بن جنکلی ابن بابا،
برهان
الدین ابن رشیدی، محب
الدین ناظر الجیش، شهاب
الدین ابن نقیب،
جمال
الدین امیوطی،
و موسی بن کُجَک
نام بُردارند.
با وجود شهرت تدریس او، نسبت به آگاهیهای وی در دانش حدیث دید خوشبینانهای حاصل نگشته است.
برای نمونه،
ابن حجر از
صفدی نقل کرده که
تاج
الدین در
علوم حدیث از آگاهی کافی برخوردار نبوده است؛ اما به برخی دیدگاههای فقهی و ادبی وی، دست کم تا یک سدۀ بعد استناد میشده است.
گزارش
افلاکی از شیوۀ رویارویی و بیان نقادانۀ
تاج
الدین نسبت به معاصران خویش در تبریز، و تعابیر افلاکی برای یاد کرد وی در ضمن این رویدادها، حکایتگر ستیزههای او با دیگر صوفیان است.
افزون بر این، گفتهاند: به سبب دوری گزیدن وی از مردم و بدبینی نسبت به ایشان، در قاهره نیز بدنام گشت.
صفدی
هم به تعریض گفته است: «گرچه شایعاتی بیپایه دربارۀ وی رواج یافت، این بار از
مصر خارج نشد».
از مجموع این گزارشها میتوان تصور کرد که وی برخوردار از روحیهای ستیزهجویانه و خویی انزواگر بوده است؛ روحیهای که شاید با فراوانی سفرها در حدود میانسالی، و هم دوری گزیدن وی از اصحاب سیاست که اشاراتی دربارۀ آن در برخی منابع بازتاب یافته است،
بیارتباط نباشد.
تاج
الدین در قاهره از دنیا رفت و همانجا نزدیک خانقاه دُوَیداریه به
خاک سپرده شد.
۱. القسطاس المستقیم فی الحدیث الصحیح القویم، که نسخهای از آن در کتابخانۀ موزۀ توپکاپی سرای موجود است. آنچنان که خود در مقدمۀ این اثر یادآور شده، در اینکتاب روایـات صحیح و حسن را گرد آورده است.
۲. الموضوع، رسالهای است دربارۀ موضوع، مبادی و مسائل علوم مختلف که نسخهای از آن به شمارۀ ۱۸۰۵ در کتابخانۀ شهید علی پاشا در استانبول موجود است.
۳.الکافی فی علوم الحدیث، موجود در کتابخانۀ موزۀ توپکاپیسرای. شاید این کتاب همان خلاصهای است که از مقدمۀ ابن صلاح تهیه کرده است.
۴. المعیار السقیم للاحادیثِ المُعَلَّلة، در مجموعهای از برخی احادیث موضوعه در ۲ جلد که بر اساس آنچه او خود در مقدمۀ القسطاس یادآور شده، پیش از نگارش این کتاب، گرد آورده است.
گفتههایی مختصر نیز از
تاج
الدین دربارۀ زندگیاش در منابع مختلف نقل شده است که
ابن رافع ضمن نقل قسمتهایی از آن،
گزارش میدهد که این مطالب را در نوشتاری به خط خود وی دیده بوده است.
(۱) ابن تغـری بردی، المنهـل الصافی، به کـوشش محمـد محمدامین، قاهـره، ۱۹۸۴م.
(۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۳) ابن رافع سلامی، محمد، تاریخ علماء بغداد، به کوشش عباس عزاوی، بغداد، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
(۴) ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیمخان، بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۵) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۶) افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۷) بغدادی، هدیه.
(۸)
تاج
الدین تبریزی، علی، زندگینامۀ خودنوشت، ضمن ج۲ اعیان العصر (نک : هم، صفدی).
(۹) حاجیخلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون.
(۱۰) داوودی، محمد، طبقات المفسرین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۱) زرکلی، خیرالدین، الاعلام.
(۱۲)
سبکی،
عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۱۳) شربینی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۱۴) رمضان ششن، نوادر المخطوطات العربیة، بیروت، ۱۹۷۵م.
(۱۵) خلیل صفدی، اعیان العصر، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۱۶) عراقی، عبدالرحیم، التبصرة و التذکرة، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۱۷) معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
(۱۸) مقریزی، احمد، المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاجالدین تبریزی»، ج۱۴، ص۵۶۶۲.