تابط شرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَأَبَّطَ شرّاً،
لقب یکی از شاعران «
صعلوک» (
راهزن) در
دوران جاهلیت است.
تَأَبَّطَ شرّاً،
لقب یکی از شاعران «
صعلوک» (
راهزن) در
دوران جاهلیت و نام کامل او ثابت بن جابربن سفیان بن عُمَیثِل بن عُدَیّبن کعب است و مادرش، اُمیمه، زنی از
بنی قین بود.
کنیه تأبّط شرّاً ابوزهیر
و نَسبش از بنی فَهم بود
و به جهت سیاهی رنگ
پوست از «اَغْربة العرب» (سیاهان
عرب) شمرده شده است،
و این
جماعت از کسانی بودهاند که از نظر
عرب، پیوند و انتساب آنان به مادران بیش از پدران بوده است.
به سبب کوتاهی قامت و
تیزرو بودن تأبّط شرّاً به او لقب «شَعْل» داده بودند
و از آن رو که سرپرستی راهزنان را عهده دار بوده و
طعام ایشان را
تأمین میکرده دایی او، شَنْفَری، وی را «امّعیال» نیز خوانده است.
به قصد تحقیر و پست شمردن، به او «ابن تُرنا» نیز
لقب دادهاند.
درباره ملقب شدن وی به «تأبّط شرّاً» (کسی که شرّی را به زیر
بغل گرفته است) آوردهاند که: هیچگاه
شمشیر را از خود دور نمیساخت.
زندگی تأبّط شرّاً بی ثبات و همراه با
حادثه جویی و
جنگ بوده
و بیشترین حملات او به
قبیله هذیل و بَجِیله و برای
غارت آنان بوده است؛ البته اخبار این غارتگریها به هم آمیخته است.
او را فردی تیزبین و سریع گفتهاند که میتوانسته است خود را با دویدن به اسبان و آهوان برساند
در اشعار خود او نیز به این امر، که برای
فرار از دشمنان بوده، اشاره شده است.
داستانهایی نیز در این زمینه درباره او نقل شده است.
درباره علت دشمنی تأبّط شرّاً با
قبیله هذیل آوردهاند که
ابوکبیر هذلی با
مادر او
ازدواج کرد و هر دو از آزار تأبّط شرّاً در امان نبودند تا اینکه هُذلی قصد
جان او را کرد و او نیز گریخت و تا پایان عمر با
بنی هذیل دشمنی ورزید.
قصیده ای نیز از ابوکبیر هذلی در مذمت تأبّط شراً به جا مانده است.
از عجایبی که در اشعار تأبّط شرّاً بدان اشاره شده برخورد او با موجودی عجیب (
غول) و
وصف آن و نبرد با آن است.
درباره نبردهای او نیز داستانهای شگفتی گفتهاند.
گویند که از زنی از
قبیله عبس،
خواستگاری کرد و آن
زن نیز
ازدواج با او را پذیرفت، ولی اطرافیان آن زن او را از این کار بازداشتند و گفتند که تأبّط شراً بزودی کشته خواهد شد؛ و او نیز برای همیشه از ازدواج منصرف شد.
در داستان کشته شدن تأبّط شرّاً اختلاف هست؛ برخی آوردهاند که در قبیله بنی هذیل کشته شد و جسدش را در غاری به نام رَخْمان انداختند
و بنا به نقل
سکری و ابوالفرج اصفهانی
او به دست پسری از
بنی قریم در
کوه نمار کشته شد و
مادر و خواهرش در سوکش چندین
مرثیه سرودند. سال کشته شدن او را حدود ۸۰ قبل از
هجرت و یا ۹۲ قبل از هجرت
دانستهاند، اگرچه او را در پاره ای منابع بغلط از شاعران دوره اسلامی شمردهاند.
بیشتر اشعار تأبّط شرّاً در «مختارات» (برگزیدهها) آمده است
و بیشتر به صورت قطعات شعری است تا قصاید منظم، و این به سبب شیوه زندگی وی بوده است.
بیشترین بخش اشعارش به وصف غارتگریها و عبور از کوهها و بیابانها و خطراتی که در ضمن غارتگری با آنها مواجه میشده اختصاص یافته است
و به جهت شیوه
مشترک زندگی او با
شنفری و ویژگیهای یکسان شعری، برخی اشعارشان به هم آمیخته است.
به گفته
فروخ جاحظ نیز در برخی اشعار منسوب به وی
تشکیک کرده است.
خطیب تبریزی چهار بیت از معلقه
امرؤالقیس را سروده تأبّط شراً دانسته است.
ابن منظور در ۶۱ مورد به اشعار تأبّط شرّاً
استشهاد کرده است.
یاقوت حموی در معجم البلدان ۲۷ بیت از او نقل کرده و بکری نیز در معجم ما استعجم یازده بیت از او آورده است.
نسخهای از برخی اشعار تأبّط شرّاً که
ابن جنّی گرد آورده موجود است.
به گفته
آقابزرگ طهرانی،
ابواحمد جلودی (متوفی ۳۰۲) کتابی با عنوان أخبار تأبط شراً تألیف کرده است. خاورشناسان اروپایی نیز اهتمام ویژه ای به ترجمه و
شرح اشعار وی مصروف داشتهاند.
از ویژگیهای لغوی
شعر او کثرت به کار بردن لغات
غریب است.
در دو مجموعه قدیمی
شعر عربی یعنی
مفضلیات و
اصمعیات ابیاتی از وی آمده است.
در ۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۳ کتاب شعر تأبط شراً به کوشش سلمان داودقره غولی و جبار تعبان جاسم در نجف به چاپ رسید.
دیوان تأبّط شرّاً و أخباره را علی ذوالفقار شاکر در ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴ در بیروت به چاپ رسانده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۳) ابن حزم، جمهره انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللّغه، قاهره ۱۳۷۷ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ ۱۹۷۳.
(۶) ابن قتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، مصر ۱۹۶۶.
(۷) ابن منظور.
(۸) ابوالعلاء معرّی، الفصول والغایات فی تمجیدالله و المواعظ، چاپ محمود حسن زناتی، قاهره ۱۹۷۷.
(۹) ابوالفرج اصفهانی.
(۱۰) عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیّات، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۷۵/۱۹۵۵).
(۱۱) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۱، نقله الی العربیّه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
(۱۲) عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
(۱۳) رژیس بلاشر، تاریخ الادب العربی، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۱۴) تأبّط شرّاً، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۵) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، چاپ احمد عبدالغفور عطّار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۶) یحیی بن علی خطیب تبریزی،
شرح القصائد العشر، چاپ فخرالدّین قباوه، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۷) یوسف خلیف، الشّعراء الصّعالیک فی العصر الجاهلی، قاهره ۱۹۸۶.
(۱۸) زرکلی.
(۱۹) حسن بن حسین سُکَّری،
شرح اشعار الهذلیّین، چاپ عبدالستّار احمد فرّاج و محمود محمد شاکر، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵.
(۲۰) علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست تهران.
(۲۱) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، بیروت ۱۹۹۲.
(۲۲) احمدبن محمد مرزوقی،
شرح دیوان الحماسه، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲۳) مفضّل ضبّی،
المفضّلیّات، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تأبط شرا»، شماره۲۹۹۸.