بینایی چشم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از نعمتها و آیات الهی،
چشم میباشد که قدرت بینایی چشمها در قبضه قدرت
خداوند میباشد.
قدرت بینایی چشم انسان، متکی به
روح او می باشد.
ثم سوه ونفخ فیه من روحه وجعل لکم السمع والابصـر...سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما
گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا کمتر شکر نعمتهای او را بجا میآورید! (التفات از غیبت به خطاب، بیانگر درک و فهم روح و توانایی او به وسیله اعضای ادراکی مثل چشم و... است و به صورت ابزار مهم و درک او به حساب میآیند، لذا قوای ادراکی متکی به روح است.)
.
آیه بعد اشاره است به مراحل پیچیده تکامل انسان در عالم
رحم، و همچنین مراحلى که
آدم به هنگام آفرینش از
خاک طى نمود، مى فرماید: (سپس اندام انسان را موزون ساخت) (ثم سواه).(و از روح خویش در او دمید)! (و نفخ فیه من روحه). (و براى شما گوش و چشمان و دلها قرار داد) (و جعل لکم السمع و الابصار)
بینایی چشمها، در قبضه قدرت خداوند میباشد، همانطور که خداوند در قرآن کریم میفرماید:
... ولو شاء الله لذهب بسمعهم وابصـرهم...(روشنائی خیره کننده)
برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن میکند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن میسازد، (چند گامی) در پرتو آن راه میروند؛ و چون خاموش میشود، توقف میکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین میبرد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.
قل ارءیتم ان اخذ الله سمعکم وابصـرکم...بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)، چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه
آیات را به گونههای مختلف برای آنها شرح میدهیم، سپس آنها روی میگردانند!
ولونشاء لطمسنا علی اعینهم فاستبقوا الصرط فانی یبصرون.و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم؛ سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، امّا چگونه میتوانند ببینند؟!
در صورت تعلق خواست خدا بر نابودی بینایی چشمان، انسان از به دست آوردن آن ناتوان است.
فقطع دابر القوم الذین ظـلموا... • قل ارءیتم ان اخذ الله سمعکم وابصـرکم... من الـه غیر الله یاتیکم به...و به این ترتیب، دنباله زندگی جمعیّتی که
ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است. •بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)، چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونههای مختلف برای آنها شرح میدهیم، سپس آنها روی میگردانند!
.در این آیات با بیان دیگرى براى بیدار ساختن آنها
استدلال شده است، و روى غریزه دفع ضرر تکیه کرده ، نخست مى گوید: اگر خداوند نعمتهاى گرانبهایش را همچون گوش و چشم از شما بگیرد، و بر دلهایتان مهر بگذارد و بطورى که نتوانید میان خوب و بد و
حق و
باطل تمیز دهید چه کسى جز خدا مى تواند این نعمتها را به شما باز گرداند؟! (قل ا رایتم ان اخذ الله سمعکم و ابصارکم و ختم على قلوبکم من اله غیر الله یاتیکم به).
مشیت الهی، به محو کردن چشمان
کافران تعلق نگرفته است.
ولونشاء لطمسنا علی اعینهم فاستبقوا الصرط فانی یبصرون.و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم؛ سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، امّا چگونه میتوانند ببینند؟! («طمس» به معنای از بین بردن و محو کردن اثر است.)
بینایی بخشیدن به
کور مادرزاد از
معجزات حضرت عیسی علیه السلام ذکر شده است.
ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم انی... وابرئ الاکمه... ان فی ذلک لایة لکم ان کنتم مؤمنین.و او را به عنوان
رسول و فرستاده به سوی
بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام؛ من از گِل، چیزی به شکل پرنده میسازم؛ سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی میبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم؛ و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم؛ مسلماً در اینها، نشانهای برای شماست، اگر
ایمان داشته باشید!
اذ قال الله یـعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلی ولدتک... وتبرئ الاکمه... باذنی...(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به
عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با»
روح القدس «تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ و هنگامی که کتاب و
حکمت و
تورات و
انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده میساختی، و در آن میدمیدی، و به فرمان من، پرندهای میشد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من،
شفا میدادی؛ و
مردگان را (نیز) به فرمان من
زنده میکردی؛ و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از
کافران آنها گفتند: اینها جز
سحر آشکار نیست!»
پیشگویی
یوسف علیه السلام، از بینا شدن
یعقوب علیه السلام ، به وسیله پیراهن وی صورت گرفته بود.
اذهبوا بقمیصی هـذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا...این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!»
.در این آیات،
داستان یوسف علیه السّلام خاتمه مىپذیرد، و این آیات متضمن دستور
یوسف علیه السّلام است که برادران را وادار مى کند تا پیراهنش رابه منزل
پدر برده و به روى او بیفکنند، و او را در حالى که دیدگانش بهبودى یافته با همه خاندانش به
مصر بیاورند، و ایشان نیز چنین کردند، و در آخر
یوسف به دیدار پدر و
مادر نایل آمد.
اذْهَبُوا بِقَمِیصى هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبى یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونى بِأَهْلِکمْ أَجْمَعِینَ
تتمه کلام
یوسف است که به برادران دستور مى دهد پیراهنش را نزد پدر ببرند، و به روى پدر بیندازند، تا خداوند دیدگانش را بعد از آنکه از شدت اندوه نابینا شده بود شفا دهد.
بینا شدن چشمان یعقوب
علیه السلام، با انداختن پیراهن
یوسف علیه
السّلام بر صورت وی انجام گرفته بود.
اذهبوا بقمیصی هـذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا... • فلما ان جاء البشیر القـه علی وجهه فارتد بصیرا...این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» •امّا هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید؟!»
سامری، مدعی داشتن دیدی ممتاز بوده و ادعای رؤیت جبرئیل را کرده بوده است.
قال بصرت بما لم یبصروا به فقبضت قبضة من اثر الرسول فنبذتها وکذلک سولت لی نفسی.گفت: «من چیزی دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتی از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!»
دیدن
موسی علیهالسّلام از سوی خواهرش، پس از سفارش مادرش به تعقیب او، بعد از انداختن وی به
دریا صورت گرفته بوده است.
وقالت لاخته قصیه فبصرت به عن جنب وهم لا یشعرون.و (مادر موسی) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیری کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان بیخبر بودند.
خداوند به امور قابل دیدن برای چشم و امور غیر قابل رؤیت، برای اثبات وحیانیت
قرآن سوگند یاد کرده است.
فلا اقسم بما تبصرون• وما لا تبصرون• انه لقول رسول کریم• وما هو بقول شاعر قلیلا ما تؤمنون• تنزیل من رب العــلمین.سوگند به آنچه میبینید، •و آنچه نمیبینید، •که این قرآن گفتار رسول بزرگواری است، •و گفته شاعری نیست، امّا کمتر
ایمان میآورید! •کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است!
.
در این آیات بحث گویائى پیرامون قرآن مجید و
نبوت بیان مىکند تا بحث نبوت و (
معاد) مکمل یکدیگر باشند.
نخست مى فرماید:
سوگند مى خورم به آنچه مى بینید (فلا اقسم بما تبصرون).
و آنچه نمى بینید (و ما لا تبصرون).
معروف این است که کلمه (لا) در اینگونه موارد زائده و براى تاءکید است، ولى بعضى گفتهاند که (لا) در اینجا نیز معنى نفى را مىبخشد، یعنى من قسم نمىخورم به این امور، چرا که اولا نیازى به این سوگند نیست، ثانیا سوگند باید به نام خدا باشد، ولى این قول ضعیف است، و مناسب همان معنى اول است و در قرآن مجید سوگند به نام خدا و غیر نام او فراوان است.
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «بینایی چشم»