بیعت نساء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیعت نساء،
بیعت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سال
۸ق با زنان در
مکه پس از فتح این شهر و از مهمترین و معروفترین بیعت زنان در
دوره مدنی است. زنان در
دوران جاهلیت نقشی در بیعتها و امور مهم نداشتند؛ اما ظهور اسلام و استقبال رسول خدا از حضور سیاسی و اجتماعی زنان،
هجرت پیامبر به
یثرب و رهایی از فشار و تهدید
مشرکان، مشارکت آنها را در پی داشت. مفاد بیعت نساء بر پایه آیه فوق، عبارت است از: خودداری از
شرک،
سرقت،
زنا، کشتن فرزندان، این که فرزندان دیگران را به شوهران خود نسبت ندهند، و در هیچکار شایستهای نافرمانی پیامبر را نکنند. در این بیعت، برخی
همسران پیامبر،
فاطمه (سلاماللهعلیها) و
امهانی دختر
ابوطالب حضور داشتند. درباره شیوه بیعت رسول خدا با زنان در بیعت نساء یا بیعتهای دیگر، روشهای گوناگون بیان شده است؛ از جمله: بیعت گفتاری، نیابت از دیگران در بیعت با رسول خدا، قرار دادن دست حضرت در ظرف آب و فرو بردن دست زنان در همان ظرف و... اما بیشتر گزارشها دست دادن پیامبر با زنان را رد کردهاند و در چگونگی بیعت اختلاف دارند.
بیعت از ماده بیع «ب ـ ی ـ ع» به معنای پیمان و پذیرش ریاست و
حکومت کسی یا اعلام وفاداری و فرمانبرداری است.
بیعت از مهمترین سنتهای پیش از اسلام در میان مردم عرب بود که مورد پذیرش اسلام نیز قرار گرفت و بارها رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان از آن بهره گرفتند.
زنان در
دوران جاهلیت نقشی در بیعتها و امور مهم نداشتند؛ اما ظهور اسلام و استقبال رسول خدا از حضور سیاسی و اجتماعی زنان، مشارکت آنها در امور گوناگون از جمله بیعتها را در پی داشت.
به گزارش منابع تاریخی، زنان در
دوران نبوی در بیعتهای گوناگون حضور داشتند. سیاسیترین بیعت
دوران مکی که زنان هم در آن حضور داشتند،
بیعت عقبه دوم (۱۳
بعثت) بود که در آن دو تن از زنان خزرجی یثرب (
نسیبه دختر کعب و
اسماء دختر عمرو) همراه مردان و طبق همان مفاد با پیامبر بیعت کردند.
البته شیوه بیعت آنها گفتاری بود و با روش مردان تفاوت داشت.
گزارشهایی نیز از بیعت زنان مکه در آن
دوره حکایت دارند. به مفاد این بیعت تصریح نشده است؛ اما با توجه به اینکه در آغاز دعوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
ایمان همان اقرار به
اسلام و
شهادتین بوده و نیز با پیشینهای که مردم از بیعتهای عصر جاهلی داشتند و آن را برای پذیرش ریاست و فرمانبرداری میدانستند و همچنین با عنایت به اینکه بیشتر آیات احکام در
دوره مدنی نازل شده و تا بیعت عقبه دوم بیعت بر نبرد نبوده، میتوان گفت که مفاد بیعتهای
دوران مکی، پذیرش اسلام و شهادتین بوده است.
عبارت «اسلمت بمکة و بایعت
» نیز این نکته را تایید میکند که همراه اطاعت از رسول خدا بوده است؛ هجرت به یثرب و رهایی از فشار و تهدید مشرکان، افزایش کوشش اجتماعی زنان را نیز در پی داشت که نمونه بارز آن را میتوان در بیعت گروههای زنان یثرب با پیامبر مشاهده کرد. در این
دوره، هم مفاد و هم شمار زنان بیعت کننده و هم عرصههای حضور آنان با
دوران مکی تفاوت داشت. پس از حضور رسول خدا در این شهر، زنان به صورت گروهی
و گاه انفرادی
برای بیعت با او میرفتند و گاه نیز در جایی گرد میآمدند و پیامبر یکی از اصحاب را برای بیعت گرفتن از آنها میفرستاد.
گاهی نیز زنان در رخدادهای ویژه همراه مردان بیعت میکردند. در
بیعت رضوان، شماری از زنان مسلمان از جمله
ام سلمه همسر رسول خدا، ام عماره،
ام منیع، و
ام عامر اشهلیه حضور داشتند.
مواد بیعت در
دوره مدنی تنها پذیرش اسلام نبود و تعهداتی دیگر بر آنها افزوده شد که شامل تکالیف فردی و اجتماعی بود. از
ام عطیه انصاری گزارش شده که پس از ورود رسول خدا به
مدینه، زنان انصاری در خانهای گرد آمدند و پیامبر یکی از اصحاب را برای بیعت به سوی آنها فرستاد و او از جانب رسول خدا، از آنها بیعت گرفت که به خدا شرک نورزند، مرتکب دزدی و زنا نشوند و.... زنان انصار نیز این پیمان را پذیرفتند.
مفاد بیعت نساء بر پایه آیه فوق، عبارت است از: خودداری از شرک، سرقت، زنا، کشتن فرزندان، این که فرزندان دیگران را به شوهران خود نسبت ندهند، و در هیچکار شایستهای نافرمانی پیامبر را نکنند.
مهمترین و معروفترین بیعت زنان در
دوره مدنی، بیعت نساء بود که پس از
فتح مکه (۸ق) و در این شهر انجام گرفت. البته برخی
بیعت عقبه اول را بیعت نساء دانستهاند؛ اما این نظر به دلیلهای زیر چندان پذیرفتنی نیست:
۱. منابع در هنگام بیان عقبه اول گفتهاند: «اما الاولی فانما کانت علی بیعة النساء» یا «بایعوه علی بیعة النساء» و یا از زبان حاضران در عقبه آوردهاند: «بایعنا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی بیعة النساء.» این نشان میدهد که بیعت نساء جز عقبه اول بوده و بعدها به سبب تطابق مفاد آن با بیعت نساء، تاریخنگاران یا گزارشگران رخداد بیعت عقبه، چنین روایت کرده و برخی از آنها شیوه بیعة النساء را در ادامه بیعت پس از فتح آوردهاند.
۲. آیهای که مواد بیعت نساء را بیان میکند، پس از فتح مکه و در رویداد بیعت زنان با رسول خدا نازل شده است که میفرماید: «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلی اَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنینَ وَ لا یَقْتُلْنَ اَوْلادَهُنَّ وَ لا یَاْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ اَیْدیهِنَّ وَ اَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیم»
۳. برخی منابع تصریح کردهاند که بیعت نساء پس از فتح مکه بوده است.
۴. ابن هشام در احوال سلمی دختر قیس میگوید: او همراه رسول خدا به سوی دو قبله نماز خوانده و با او بیعت نساء را انجام داده است. اما در عقبه اول هیچ زنی حضور نداشته است.
۵. بیعت زنان پس از فتح مکه جدا از بیعت مردان صورت پذیرفت و حاضران در آن، تنها زنان بودند. اما در عقبه اول، تنها ۱۲ مرد حضور داشتند. رسول خدا در پی پاکسازی کعبه از بتها، نخست مردان و سپس زنان را به بیعت فراخواند. زنان هم در حالی که پیامبر بالای کوه صفا بود، برای بیعت نزد او رفتند.
تنها فراز پایانی آیه: «وَ لا یَعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ» دارای مفهومی کلی است که درباره آن دیدگاههایی ارائه شده است:
برخی مفهوم آن را عام میدانند که بر
اطاعت از فرمانهای پیامبر تاکید دارد.
بعضی آن را به نهی از خلوت کردن زنان با مردان نامحرم تفسیر کردهاند.
شماری در تفسیر آن به نهی از آداب و رسمهای زنان عصر جاهلی در
سوگواریها اشاره کردهاند. زنان در
دوران جاهلیت با شیون ویژه خود (
نوح (علیهالسّلام)) به مجالس عزا شور میدادند و به نشانه عزا چهره خود را خراشیده، موهای خویش را میبریدند و گریبان چاک میکردند. این کارها باعث تازه شدن کدورتها و تحریک حمیت مردان میشد. برخی بر این باورند که بخش پایانی آیه، این کار زنان را ناپسند دانسته و از آن نهی کرده است.
در این بیعت، برخی همسران پیامبر و فاطمه (سلاماللهعلیها) دختر او و امهانی دختر ابوطالب حضور داشتند.
از نکات قابل توجه در این بیعت، حضور پنهانی
هند همسر
ابوسفیان میان بیعتکنندگان بود. او که به دلیل دشمنیهایش با رسول خدا و
مثله کردن پیکر
حمزه سیدالشهداء از
انتقام او بیم داشت، به صورت ناشناس در جمع زنان حضور یافت؛ اما هنگام ارائه مفاد بیعت از جانب پیامبر، زمام خود را از دست داد و زبان به اعتراض گشود و آن را تبعیض بر ضد زنان دانست. او با واکنش درباره بندهای گوناگون، خود را معرفی کرد؛ اما پیامبر وی را بخشید و از مجازاتش خودداری نمود.
درباره شیوه بیعت رسول خدا با زنان در بیعت نساء یا بیعتهای دیگر، روشهای گوناگون بیان شده است.
برخی گفتهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پیچیدن پارچه به دست خود، با زنان بیعت کرد.
اما بیشتر گزارشها دست دادن پیامبر با زنان را رد کردهاند و در چگونگی بیعت اختلاف دارند.
برخی تصریح کردهاند که بیعت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با زنان گفتاری بوده و او هیچگاه با زنان مصافحه نکرده است.
بعضی گفتهاند پارچهای میان پیامبر و زنان پهن شد و رسول خدا با گرفتن یک طرف آن و بیان مفاد بیعت، با زنان بیعت کرد.
برخی درباره نیابت دیگران از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بیعت گرفتن از زنان سخن گفتهاند.
اما بیشتر تاریخنگاران بر آنند که رسول خدا برای بیعت با زنان ظرفی آب میخواست و دست خود را در آن فرو میبرد و سپس با قرائت مواد بیعت زنان به آنها میفرمود تا دست خود را در آب فرو برند و بدین گونه، با آنها بیعت میکرد.
شاید این شیوه برگرفته از رسم همپیمانی عربها در
دوران پیش از اسلام باشد. در
حلف المطیبین همپیمانان
بنی عبدمناف دست خود را در ظرفی پر از عطر فرو بردند و پیمانشان به حلف المطیبین معروف شد؛ با توجه به موارد فوق و تصریح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مصافحه نکردن با زنان (انی لا اصافح النساء)
میتوان گفت که وجه مشترک همه بیعتهای زنان با او و تفاوت صوری آن با بیعت مردان، ترک مصافحه است.
(۱) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۲) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۳) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۴) الاصفی، الفیض الکاشانی (م،۱۰۹۱ق)، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۵) امتاع الاسماع، المقریزی (م،۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۶) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۷) البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م،۷۵۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
(۸) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م،۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
(۹) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۰) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م،۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۱) تفسیر ابن ابیحاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابیحاتم (م،۳۲۷ق)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۱۲) تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان)، الثعالبی (م،۸۷۵ق)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
(۱۳) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م،۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۴) تفسیر القمی، القمی (م،۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۵) تفسیر ماوردی (النکت و العیون)، الماوردی (م،۴۵۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۱۶) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
(۱۷) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۱۸) روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م،۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
(۱۹) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۰) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۲۱) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۲) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۲۳) الکشاف، الزمخشری (م،۵۳۸ق)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۲۴) لسان العرب، ابن منظور (م،۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۲۵) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۲۶) مسند احمد، احمد بن حنبل (م،۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
(۲۷) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۲۸) المنتظم، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
•
حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بیعت نساء"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۰۶/۲۰.