بیبرس بندقداری (دانشنامهحج)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیبرس بندقداری چهارمین سلطان ممالیک بحری که بر
مصر و
شام حکمرانی کرد. بیشتر ایام سلطنت بیبرس در نبرد گذشت؛ اما در زمینه مذهب و فرهنگ تلاش بسیار کرد، از جمله: منصوب کردن قضاتی از
مذاهب چهارگانه، ساخت و بازسازی مکانهای مخصوص بزرگان، تاسیس مدارسی برای آموزش و تربیت فقیهان
حنفی و
شافعی. ایشان برای کسب جایگاه معنوی میان مسلمانان توجهی ویژه به
حرمین شریفین داشت؛ لذا اقداماتی را در این زمینه انجام داد: ساخت و تعمیر منبر برای
مسجدالنبی، رسیدگی به امور
مکه و
مدینه و حاجیان. سرانجام وی در
محرم ۶۷۶ق بر اثر بیماری درگذشت.
بَیبَرْس بُنْدُقْداری، ابوالفتح صالحی، چهارمین سلطان از ممالیک بحری است که از
۶۵۸ق تا ۶۷۶ق بر مصر و شام حکمرانی کرد. ممالیک بحری، بردگانی ترک بودند که در آغاز به دست پادشاهان
ایوبی و سپس پادشاهان مملوکی صالحی برای تامین نیروی نظامی خریداری شدند و به تدریج به مناصب عالی حکومتی رسیدند.
جز ملک ظاهر، یک سلطان و امیر مملوکی دیگر نیز بیبرس لقب دارند؛ یکی امیر
بیبرس جاشنگیر منصوری از حکمرانان مملوکی مصر و شام (م،
۷۰۹ق) و دیگری
بیبرس منصوری خطائی (م.
۷۲۵ق) که به نیابت سلطنت مصر رسید.
بیبرس در
۶۲۰ق یا
۶۲۵ق در منطقه
قِبجاق در جنوب
روسیه کنونی زاده شد. نخستین مولای او
اَیدِکین بندقداری بود و بدین سبب به بندقدار ملقب شد.
وی به تدریج در
دولت ایوبی جایگاهی والا یافت.
او در
۶۴۷ق در تاسیس دولت جدید ممالیک مصر نقش ایفا کرد
و در ۶۵۸ق در نبرد مشهور
عین جالوت میان ممالیک مصر و مغولان در
فلسطین، فرمانده پیشقراولان سپاه قُطُز، سلطان مملوکی مصر، شد
و با شکست دادن مغولان، پیشروی آنها به سوی غرب را مانع گشت.
چیزی نگذشت که با تیره شدن روابط
قطز و بیبرس بر سر حکومت
حلب،
بیبرس که کینه قتل استادش،
اُقطای جامهدار، را از قطز داشت، امیران مملوکی دیگر را بر ضد قطز با خود همراه کرد و پس از کشتن وی در
ذیقعده ۶۵۸ق با لقب ملک ظاهر بر تخت سلطنت نشست.
بیبرس پس از فرونشاندن شورش مخالفانش
سنجر حلبی و
اقوش برلی دو تن از بزرگان ممالیک، با هدف مشروعیتبخشی به حکومت خود در
جهان اسلام و مرکزیت دادن به مصر و پیشگیری از گسترش قیامهای
اسماعیلیان مصر و نیز افزودن نفوذ معنوی خود، در
۶۵۹ق یکی از بازماندگان
خاندان عباسی به نام
احمد بن ظاهر بامرالله را به عنوان
المستنصر بالله، خلیفه عباسی نامید و با او
بیعت کرد و نامش را بر سکهها ضرب کرد.
او خود را قسیم امیرالمؤمنین (شریک خلیفه) خواند.
دخالت خلیفه عباسی در جریانات سیاسی، بیبرس را وادار کرد در
شوال ۶۵۹ق خلیفه را با سپاهی گران، به بهانه باز پسگیری
بغداد و استقرار دیگر بار خلافت عباسی از
دمشق رهسپار
عراق نماید. با کشته شدن خلیفه پس از شکست خوردن از
مغول، بیبرس از مزاحمتهایی که خلیفه جدید برایش ایجاد کرده بود، رها شد. با پیوستن
حماة و
حمص به بیبرس،
شامات نیز زیر سلطه بیبرس درآمد.
او در
۶۶۰ق/
۶۶۱ق برای دومین خلیفه عباسی مصر، یعنی احمد از نسل المسترشد، بیعت گرفت
و سپس برای امن ساختن مرزهای دولت خود، قلعههای مصر و شام را بازسازی کرد.
او به تدریج استقلال سیاسی اسماعیلیان ساکن شام را با عزل و نصب رهبرانشان
و فشار اقتصادی برای پرداخت مالیاتهای هنگفت، باجستانی از آنان و تصرف دژهای مستحکم آنها مانند
مِصیاف،
قدموس،
کهف و
رصافه از میان برد؛ اما اجازه داد تا در قلعههای خویش زیر نظارت امیران مملوک زندگی کنند.
بیبرس از ۶۶۰ ق برای تقویت نیروی نظامی مصر در صدد تاسیس سپاهی جدید از ممالیک برآمد و در همین جهت، ۲۰۰ هزار سوار مغولی قبچاقی را به استخدام سپاه درآورد.
بیبرس از
۶۶۳ق به پاکسازی شامات از حضور دولتهای صلیبی پرداخت. او در این سال
قیساریه و سپس
ارسوف را فتح کرد
و در
۶۶۴ق قلعه صَفَد را که در شمال غربی
دریاچه طبریه قرار داشت و از مهمترین قلاع صلیبیان به شمار میرفت، تصرف نمود.
مناطق صلیبینشین
شقیف و
یافا نیز در
۶۶۶ق به تصرف او درآمد. سپس
انطاکیه را که در جنوبیترین منطقه
مرزی بیزانس قرار داشت، فتح کرد. فتح انطاکیه به این دلیل که پیوسته به
صلیبیان تعلق داشت، از اهمیت بسیار برخوردار بود. سپس به درخواست حاکم صلیبی عکا با او صلح کرد
که تا
۶۶۹ق که دژ
حصن الاکراد و
عکا، واپسین پایگاههای صلیبیان در شامات به تصرف او درآمد، دوام داشت.
در
۶۶۸ق او توانست حمله مشترک
فرانسه،
انگلستان،
اسکاتلند،
بِرشِلونه و
آراگون به
تونس را که از جزایر
سیسیل صورت گرفت، دفع کند.
بیبرس به سال ۶۶۴ق از طرابلس به
سیس، پایتخت
ارمنستان، لشکر کشید و پس از ویران کردن آنجا، غنیمتهای فراوان به دست آورد و افراد بسیار را به
اسارت گرفت.
پیروزی بیبرس بر صلیبیان در دو نبرد معروف
بیره در
۶۷۱ق و
ابلستین در
۶۷۵ق او را به اوج شهرت رساند.
سرانجام وی پس از نبرد ابلستین در محرم ۶۷۶ق بر اثر بیماری درگذشت.
پس از مرگ او، فرزندش
محمد با لقب ملک سعید به پادشاهی رسید و دوسال تا
۶۷۸ق که زیر فشار سرداران ترک ناچار شد خود را به سود برادرش
سلامُش خلع کند، پادشاهی نمود. حکومت سلامش هفت ساله چند ماه بیشتر دوام نداشت؛ زیرا
امیر قَلاوُون مملوکی در همان سال او را از
سلطنت خلع نمود و خود را پادشاه خواند.
بیشتر ایام سلطنت بیبرس در نبرد گذشت؛ اما در زمینه
مذهب و
فرهنگ تلاش بسیار کرد.
او نخستین بار در مصر پس از فاطمیان چهار قاضی از مذاهب چهارگانه عامه را به منصب قضا منصوب نمود و آنها را به تدریس
فقه مذاهبشان در
مسجد جامع الحاکم در
قاهره مامور کرد.
وی سمتهای دیوانی و دولتی بسیار ایجاد نمود و وظایف آنها را مشخص کرد.
ساخت و بازسازی مکانهایی نظیر حمام، مسجد و بقاع بزرگان، مورد توجه ویژه بیبرس بود. بازسازی قبر نوح (علیه
السّلام) در
کرک و قبر زینالعابدین (علیه
السّلام) در جامع دمشق، ساخت قبه و مسجد بر قبر حضرت موسی (علیه
السّلام)، گسترش بنای مشهد
جعفر طیار و قرار دادن وقفهایی بسیار بر آن،
فرمان عمومی برای از میان بردن
مسکرات در سراسر قلمرو حکومت، و حذف مالیات
مکوس از دیگر کوششهای او است.
بیبرس افزون بر ساخت و تزیین مساجد و مکانهای مقدس، مدارسی را نیز برای آموزش و تربیت فقیهان حنفی و شافعی تاسیس کرد. در
۶۶۲ق مدرسه ظاهریه را در دمشق برای تدریس اصول مذهب شافعی و حنفی ساخت که شهرتی فراوان یافت.
همچنین در حلب، کنار آرامگاه معروف
ابن جمر از نوادگان
اسماعیل بن امام صادق (علیه
السّلام)، مدرسهای احداث کرد.
از آنجا که ظاهر داعیه دینداری داشت و در امور مهم از دانشوران
فتوا میگرفت، فقیهان معاصر وی ضمن همراهی با او در امور گوناگون از جمله فتوا به جواز تصرف در اموال مسلمانان هنگام پیکار با مغولان، به نصیحت و ارشاد او میپرداختند و گاه با واکنش سخت و اهانت وی روبهرو میشدند؛ به گونهای که
شیخ محیالدین نووی، یکی از این دانشوران، را از دمشق تبعید کرد.
بیبرس برای کسب جایگاه معنوی میان مسلمانان توجهی ویژه به حرمین شریفین داشت.
او در ۶۶۴ق برای مسجد نبوی منبری فرستاد که جایگزین منبر پیشین شد که در آتشسوزی
۶۵۴ق سوخته بود. این منبر از چوب آبنوس و صندل سرخ و زرد ساخته شده و دارای بهترین طراحیها و منبتکاریها به ارتفاع دو متر و با هفت پله به طول ۵/۳ متر بود و دری دو لنگه داشت که بر هر یک، گوی اناری شکل نقرهکار قرار داشت و آن را
ابوبکر بن یوسف نجار ساخته بود.
نیز او محراب چوبی مسجد را تعویض کرد و دو مناره شمالی و مناره اصلی آن را تعمیر نمود.
بیبرس در ۱۱ ذیقعده سال
۶۶۷ق برای گزاردن حج و رسیدگی به امور مکه و مدینه و حاجیان، همراه ۳۰۰ تن از سران ممالیک و گروهی از اعیان و بزرگان و نزدیکان خلیفه عباسی رهسپار
حجاز شد. او در مسیر، مدتی در مدینه توقف کرد و به امور شهر رسیدگی نمود. پیش از این و در همان سال،
شریف ابونمی محمد بن ابوسعید، حاکم مکه، که پس از عمویش
ادریس بن قتاده امیر مکه شده بود، در خطبهای حکومت بیبرس را پذیرفت و اینگونه رسماً حجاز به قلمرو بیبرس افزوده شد. با اعلام رسمی تابعیت حجاز، بیبرس محمد
بن ابوسعید را به عنوان حکمران مکه تعیین کرد.
بیبرس در مدینه کارهای بسیار انجام داد. به دستور وی، بنای حرم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و سقف و دیوارهای سمت شرق و غرب و انتهای مسجد که در مدت دو سال ناقص مانده بود، تکمیل گشت و دیوارها سفیدکاری شد و ستونها نقرهکاری و سقفها با طلا و نقاشیهای زیبا تزیین شد.
بر پایه سخن مشهور، ساخت ضریح در پیرامون قبر پیامبر که خانه
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز درون آن قرار میگرفت، با سه در به طول دو قامت از دیگر فرمانهای او بود که سال بعد یعنی ۶۶۸ق به انجام رسید.
همچنین وی کف مسجد را که به سبب آتشسوزی وضعی نامناسب یافته بود، با رملهای قرمز رنگ
وادی عقیق پوشاند.
در همین سفر، دستور ساخت بیمارستانی برای ساکنان مدینه و زائران روضه نبوی را صادر کرد و بعدها از مصر طبیبی برای آنجا فرستاد.
بیبرس در مکه به امور مکه و حاجیان رسیدگی کرد. خود در شستوشوی در و دیوار و درون خانه کعبه شرکت کرد. وی آب آورد و با دستان خویش کعبه را شستوشو داد و آن را با جامهای پوشاند. آوردهاند که پس از
ملک مظفر یوسف، نخستین سلطان مملوکی بود که کعبه را با پارچهای آراست.
او پس از انجام مراسم حج،
شمسالدین مروان را نایب خود در مکه قرار داد و از کوششهای محمد
بن ابوسعید حاکم مکه و دیگر بزرگان حجاز قدردانی کرد و در سیزدهم
ذیحجه از مکه بیرون شد و در بیستم همین ماه به مدینه رسید و برای بار دوم قبر پیامبر را زیارت کرد.
همچنین در روزگار او نخستین بار به سال ۶۷۵ق محمل مصری با تشریفات ویژه در حالی که جامه کعبه را حمل میکرد، راهی حجاز شد. بعدها این تشریفات برای محمل مصر رسمیت یافت.
(۱) الاعلام، الزرکلی (م،۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۲) اماکن زیارتی سوریه، اصغر قائدان، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
(۳) الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، مجیر الدین الحنبلی (م،۹۲۸ق)، به کوشش عدنان یونس، عمان، مکتبة دنیس، ۱۴۲۰ق.
(۴) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م،۷۷۴ق)، بیروت، دار الفكر، ۱۴۰۷ق.
(۵) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م،۸۰۸ق)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۶) تاریخ
الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۷) تاریخ مختصر الدول، ابن العبری (م،۶۸۵ق)، به کوشش السیوعی، بیروت، دار الشرق، ۱۹۹۲م.
(۸) تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه، احمد السباعی (م،۱۴۰۴ق)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش.
(۹) التعریف بما آنست الهجره، محمد المطری (م،۷۴۱ق)، به کوشش الرحیلی، ریاض، دار الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۶ق.
(۱۰) حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهره، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۱) الدارس فی تاریخ المدارس، عبدالقادر النعیمی (م،۹۷۸ق)، به کوشش ابراهیم شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
(۱۲) السلوک لمعرفة دول الملوک، المقریزی (م،۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۳) شذرات الذهب، عبدالحی
بن العماد (م،۱۰۸۹ق)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
(۱۴) صبح الاعشی، احمد
بن علی القلقشندی (م،۸۲۱ق)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۱۵) عمارة المسجد النبوی، محمد هزاع الشهری، قاهره، مکتبة القاهرة للکتاب، ۲۰۰۱م.
(۱۶) فصول من تاریخ المدینة المنوره، علی حافظ، جده، شرکة المدینة المنوره، ۱۴۱۷ق.
(۱۷) فی رحاب دمشق، محمد احمد دهمان، دمشق، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
(۱۸) المنهل الصافی، یوسف
بن بردی (م،۸۷۴ق)، به کوشش محمد امین، مصر، الهیئة المصریه.
(۱۹) النجوم الزاهره، یوسف
بن تغری بردی (م،۸۷۴ق)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۳۹۲ق.
(۲۰) نهایة الارب، احمد
بن عبدالوهاب النویری (م،۷۳۳ق)، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق.
(۲۱) نهر الذهب فی تاریخ حلب، کامل الحلبی الغزی (م،۱۳۵۱ق)، به کوشش شوقی شعث و فاخوری، حلب، دار القلم، ۱۴۱۹ق.
(۲۲) الوافی بالوفیات، الصفدی (م،۷۶۴ق)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۲۳) وفاء الوفاء، السمهودی (م،۹۱۱ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
•
محمدحسن الهیزاده، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بیبرسِ بندقداری"، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۰۳/۲۳.