• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیاض (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: بیاض (مفردات‌قرآن)، بیاض.

بَیاض (به فتح باء)، بیض یا ابیض از مفردات نهج البلاغه، به معنای سفید و سفیدی، می‌باشد که حضرت علی (علیه‌السلام) در خصوص یادآوری جملات رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) نسبت به طلحه و زبیر، و... از این واژه استفاده نموده است.



بَیاض، بیض یا ابیض به معنای سفید و سفیدی، آمده است. جمع این واژه، بیض (به کسر باء) می‌باشد.
«بیضه»: به معنای تخم مرغ است که جمع آن بیض (به فتح باء) می‌باشد.


امام (صلوات‌الله‌علیه) در موارد گوناگونی از این واژه استفاده نموده است که عبارتند از:

۲.۱ - بیان جریانی تاریخی

امام (علیه‌السلام) در بصره انس بن مالک را پیش طلحه و زبیر فرستاد و فرمود: بعضی از آن‌چه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) درباره آن‌ها شنیده‌ای (که فرموده در آینده با علی جنگ خواهید کرد و ناحق خواهید بود) به آن دو نفر بگو، انس رفت و چیزی نگفت و برگشت و به آن حضرت (علیه‌السلام) گفت: آن‌چه از رسول خدا شنیده‌ام فراموش کرده‌ام، امام (علیه‌السلام) که می‌دانست او دروغ می‌گوید دلش آتش گرفت و فرمود: «ان کنت کاذبا فضربک الله بها بیضاء لامعة لا تواریها العمامة؛ اگر دروغ می‌گویی خدا به علت آن دروغ (کذبة) سفیدی آشکاری (برص) بر تو وارد کند که عمامه آن‌را نپوشاند.»
«بیضاء»: به معنای برص است، چنان‌که سید رضی فرموده: انس بن مالک بعد از آن نفرین، برص گرفت و در پیشانیش، که مخفی کردن آن مقدور نبود؛ این بیماری آشکار بود. چون از وی، علت آن‌را جویا شدند! می‌گفت: دعای آن بنده صالح مرا گرفت.

۲.۲ - نصیحتی اخلاقی

همچنین امام (علیه‌السلام) در مقام نصیحت فرموده است: «و لا تکونوا کجفاة الجاهلیّة لا فی الدین یتفقّهون و لا عن الله یعقلون کقیض بیض فی اداح یکون کسرها وزرا و یخرج حضانها شرا.»

۲.۲.۱ - بیان مفردات

«قَیْض»: (به فتح قاف)، هم به معنای شکستن و هم به معنای پوست تخم‌مرغ، آمده است.
«اداح»: جمع ادحیّ محل تخم‌گذاری شترمرغ را می‌گویند.
«حضان»: نگاه داشتن؛ یعنی مانند اشخاص تو خالی جاهلیت نباشید که نه تفّقه در دین داشتند و نه تعقّل درباره خدا؛ و نه مانند شکستن تخم‌ها در لانه‌ها، که شکستن آن‌ها گناه، ولی شاید تخم اژدها باشد که نگهداریش شرّ به وجود آورد.
محمد عبده «قیض» را پوست تخم‌مرغ معنی کرده است؛ و ابن میثم در شرح آن آورده است: «مانند کسی نباشید که اگر فشار بر او وارد شود، گناه است و اگر وارد نشود، شاید ظالم و طاغی تربیت شود.»

۲.۳ - موارد دیگر

امام (صلوات‌الله‌علیه) در خطبه‌ ۷، خطبه ۱۶۵، خطبه ۹۱، خطبه ۷۶ و در نامه ۵۲ از این کلمه استفاده نموده است.


این واژه با هر دو معنی هشت ‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.



۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۳۰، حکمت۳۱۱.    
۲. ر.ک:أمینی، الغدیر، ج۱ ص۱۹۳ - ۱۹۵.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۴۰، خطبه۱۶۶.    
۴. عبده، محمد،نهج البلاغة (ط مطبعة الإستقامة)، ج۲، ص۹۵.    
۵. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه ابن هیثم، ج۳، ص۳۱۵.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۳، خطبه۷.    
۷. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۸، خطبه۱۶۵.    
۸. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۳۰، خطبه۹۱.    
۹. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۰۳، خطبه۷۶.    
۱۰. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۲۶، نامه۵۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بیاض»، ص۱۶۴-۱۶۳.    






جعبه ابزار