• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بی حیایی زلیخا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حیا عبارت است از حالت و خویی نفسانی در انسان که مانع ارتکاب اعمال زشت می‌شود. و از جمله افراد بی‌حیا در تاریخ زلیخا بود.



دعوت زلیخا از یوسف (علیه السلام)، برای کام‌جویی از وی، نشانه بیحیایی او بود.
«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک... • قالت فذلکن الذی لمتننی فیه... ولـئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن..؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می‌برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی‌شوند! • ..... • (همسر عزیز) گفت: این همان کسی است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور می‌دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد.»

۱.۱ - بی پروایی زلیخا

زنان مصر، قافیه را به کلی باختند و با دستهای مجروح که از آن خون می‌چکید و در حالی پریشان همچون مجسمه‌ای بی‌روح در جای خود خشک شده بودند، نشان دادند که آنها نیز دست کمی از همسر عزیز ندارند.
او از این فرصت استفاده کرد و گفت: این است آن کسی که مرا به خاطر عشقش سرزنش می‌کردید. (قالت فذلکن الذی لمتننی فیه).
همسر عزیز گویا می‌خواست به آنها بگوید شما که با یک بار مشاهده یوسف، این چنین عقل و هوش خود را از دست دادید و بی‌خبر دستها را بریدید و محو جمال او شدید و به ثنا خوانیش برخاستید، چگونه مرا ملامت می‌کنید که صبح و شام با او می‌نشینم و بر می‌خیزم؟.
همسر عزیز که از موفقیت خود در طرحی که ریخته بود، احساس غرور و خوشحالی می‌کرد و عذر خود را موجه جلوه داده بود یکباره تمام پرده‌ها را کنار زد و با صراحت تمام به گناه خود اعتراف کرد و گفت: آری من او را به کام گرفتن از خویش دعوت کردم ولی او خویشتن داری کرد. (و لقد راودته عن نفسه فاستعصم).
سپس بی آنکه از این آلودگی به گناه اظهار ندامت کند، و یا لا‌اقل در برابر میهمانان کمی حفظ ظاهر نماید، با نهایت بی‌پروایی با لحن جدی که حاکی از اراده قطعی او بود، صریحا اعلام داشت، اگر او (یوسف) آنچه را که من فرمان می‌دهم انجام ندهد و در برابر عشق سوزان من تسلیم نگردد بطور قطع به زندان خواهد افتاد. (و لئن لم یفعل ما آمره لیسجنن). نه تنها به زندانش می‌افکنم بلکه در درون زندان نیز خوار و ذلیل خواهد بود.

۱.۲ - بی عفت

زلیخا با آوردن حرف "فاء" بر سر "ذلکن" کلام خود را فرع و نتیجه گفتار و کردار زنان مصر کرد، و با آوردن "ذا" اشاره به شخصی (یوسف) کرد که زنان، زلیخا را به خاطر عشق به آن شخص ملامت می‌کردند، و آن شخص را چنین توصیف کرد که: این همان است که مرا در عشق به او ملامت می‌کردید. این کار را کرد که خود یوسف جوابشان باشد، و بفهمند که عشق به چه کسی باعث شد که او شرافت و آبروی دودمان و عزت شوهر خود و عفت خود را به باد دهد. و معلوم است که بهترین و قوی‌ترین بیان آن بیانی است که شنونده را به دلیل خارجی حواله دهد، چنان که در آیه "ا هذا الذی یذکر آلهتکم" و آیه "ربنا هؤلاء اضلونا" نیز همین نکته بکار رفته.
آن گاه پس از این اشاره و نشان دادن، اعتراف کرد به اینکه با یوسف مراوده داشته و گفت که من او را دنبال کرده بودم، اما دست از عفت خود برنداشت، و خواستار عصمت و پاکی بود، و اگر چنین بی‌پروا دل خود را برای آنان سفره نموده و رازی را که همواره بر مخفی ماندنش سعی داشته بیرون ریخته برای این بود که دید دلهای همه مانند دل او شیدای یوسف است، و چون همه را همدرد خود یافت شروع کرد به درد دل کردن، و این جزئیات در جمله کوتاه" و لقد راودته عن نفسه فاستعصم" نهفته است.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۳.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۹۶.    
۴. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۰۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بی حیایی زلیخا».    




جعبه ابزار