بَنَانة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَنَانة: (اَنْ نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ)«بَنَانة» در لغت هم به معنای «انگشتان» آمده،
و هم به معنای «سر انگشتان» و در هر دو صورت اشاره به این نکته است که نه تنها
خداوند استخوانها را جمعآوری میکند، و به حال اول باز میگرداند، بلکه استخوانهای کوچک و ظریف و دقیق انگشتان را همه در سر جای خود قرار میدهد؛ و از آن بالاتر خداوند حتی سر انگشتان او را به طور موزون به صورت نخست باز میگرداند.
(بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ) (آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه بنان به معنای اطراف انگشتان، و به قول بعضی خود انگشتان است.
و تسویه بنان صورتگری آن به همین صورتی است که میبینیم.
و اگر از بین اعضای بدن خصوص انگشتان را ذکر کرد- شاید- برای این بوده که به خلقت عجیب آن که به صورتهای مختلف، و خصوصیات ترکیب و عدد در آمده و فواید بسیاری که بشمار نمیآید بر آن مترتب میشود، اشاره کند. میدهد، میستاند، قبض و بسط میکند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق و صنایعی ظریف دارد، که با همانها
انسان از سایر حیوانات ممتاز میشود، علاوه بر شکلهای گوناگون و خطوطی که به طور دایم اسرارش برای انسان کشف میشود.
بعضی از مفسرین
گفتهاند: مراد از تسویه بنان این است که انگشتان دستها و پاها را شیء واحد کند، بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پای
شتر و
الاغ را چنین کرد آن وقت دیگر انسان نمیتواند کارهای گوناگونی را که با داشتن انگشتان انجام میدهد انجام دهد. ولی وجه قبلی به نظر بهتر است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بَنَانة»، ص۱۰۸.