بَعیرٍ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَعیرٍ:(جاء بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ) «بَعیرٍ» (به فتح باء و کسر عین) به مطلق شتر اطلاق میشود، اعمّ از نر و ماده، چنان که
جمل شتر نر و
ناقه شتر ماده است.
ماجرای برادران
یوسف (علیهالسلام) كه اين جمله را شنيدند، سخت تكان خوردند و وحشت كردند، چرا كه هرگز چنين احتمالى به ذهنشان راه نمىيافت كه بعد از اين همه احترام و اكرام، متهم به
سرقت شوند! وقتی به آنها گفتند ما پيمانه
سلطان را گم كردهايم و نسبت به شما ظنين هستيم.
و از آنجا كه پيمانه گران قيمت و مورد علاقه ملک بوده است، هركس آن را بيابد و بياورد، يک بار
شتر به او جايزه خواهيم داد
(وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ).
به موردی از کاربرد «بَعیرٍ» در قرآن، اشاره میشود:
(قالواْ نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَن جاء بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ أَناْ بِهِ زَعيمٌ) «گفتند: جام مخصوص
پادشاه را! و هركس آن را بياورد، يک بارِ شتر غلّه به او داده مىشود؛ و من ضامن اين پاداش هستم.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ماجرای پيمانه ملک گم شده است.
کلمه صواع به ضمه صاد - به معناى سقايه و ظرف آبخورى است، بعضى هم گفتهاند: صواع همان صاع است، كه به معناى پيمانهايست كه با آن اجناس را كيل مىكردند، و صواع پادشاه مصر در آن روز ظرفى بوده كه هم در آن
آب مىخوردند، و هم به آن اجناس را پيمانه مىكردند، و به همين جهت است كه در
قرآن کریم يک جا از آن تعبير به سقايت مىكند، و در جاى ديگر بنام صواع مىخواند، و اين كلمه از كلماتى است كه هم معامله مذكر با آن مىكنند و هم مؤنث، و لذا يک جا ضمير مذكر به آن برگردانيده و فرموده:
(وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ)، و در جاى ديگر ضمير مؤنث برگردانيده و فرموده:
(ثُمَّ اسْتَخْرَجَها).
كلمه
حمل به معناى هر بارى است كه حامل، آن را حمل كند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بعیر»، ج۱، ص ۲۱۵.