• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بَدْع (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بَدْع (به کسر باء و سکون دال) ابتداع (به کسر الف)، بدیع (به فتح باء)، مبدع (به ضمّ میم و سکون باء)، مبتدع (به ضمّ میم) از مفردات نهج البلاغه، به معنای ایجاد ابتکار بدون سابقه‌ی قبلی و آفریدن بدون نقشه قبلی می‌باشد که حضرت علی (علیه‌السلام) توصیف کارهای خدای تعالی و در مقام دعا از این واژه استفاده نموده است.



بَدْع ، ابتداع (به کسر الف)، بدیع (به فتح باء)، مبدع (به ضمّ میم و سکون باء)، مبتدع (به ضمّ میم) به معنای ایجاد ابتکار بدون سابقه‌ی قبلی است. از این جهت باید دانست که هر ایجادی ابداع نیست؛ بلکه ابداع آن است که بدون سابقه و بدون پیروی از دیگران باشد. لذا راغب در مفردات آورده است: «الابداع انشاء صنعة بلا احتذاء و اقتداء.» و در اقرب الموارد آمده است: «بدعه بدعا: اخترعه لا علی مثال.»


آن حضرت (علیه‌السلام) در وصف حق تعالی فرموده است: «الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله و لا مقدار احتذی علیه من خالق معبود کان قبله؛ خدایی که خلق را بدون نقشه‌ای که بر آن قیاس کند آفرید و بدون مقدار سابقی که از خالق معبودی پیش از او بوده، تقلید نماید خلق فرمود.»
همچنین در مقام دعا می‌فرماید: «اللهم... فدلّنی علی مصالحی و خذ بقلبی الی مراشدی فلیس ذلک بنکر من هدایاتک و لا ببدع من کفایاتک؛ خدایا مرا به مصلحت‌هایم ارشاد فرما و قلبم را به رشدها و کمال‌هایم متوجه کن، این از هدایای تو ناشناخته نیست و چیز تازه‌ای از کفایات تو نیست (بلکه پیوسته از این الطاف کرده‌ای).»
• «بدع» در اینجا به معنی چیز بی‌سابقه است.

۲.۱ - بدیع، مبدع، مبتدع

«بديع»، «مبدع» و «مبتدع» همه به معنى آفريدن بدون نقشه قبلى است كه در «نهج» آمده‌اند.

۲.۲ - بدعت

بدعت در اصل به معنی چیزی است که بدون سابقه و بدون نقشه بوجود آمده است، سپس به معنی «زیادت در دین» به کار رفته است. به همین منظور، برخی معتقدند این واژه به معنی «زیادت در دین یا نقص از آن» است و در اصطلاح اهل شریعت «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» است. لذا بدعت آن است که انسان از روی اغراض فاسد آن را ساخته و سپس به دین خدا نسبت دهد.
امام (صلوات‌الله‌علیه) می‌فرماید: «انّ ابغض الخلائق الی الله رجلان رجل وکله الله الی نفسه فهو جائر عن قصد السبیل مشغوف بکلام بدعة و دعاء ضلالة...؛ مبغوضترین مخلوق نزد خدا دو شخص است اول مردی که خدا او را به سر خود رها کرده، او از راه راست منحرف شده و به کلامی که از خود ساخته و به دین نسبت می‌دهد و به ضلالتی که بر آن می‌خواند شاد است.»
همچنین زمانی که عثمان در محاصره بود، امام (علیه‌السلام) پیش وی رفت در ضمن به او چنین فرمود: «فاعلم انّ افضل عباد الله عند الله امام عادل هدی و هدی فاقام سنة معلومة و امات بدعة مجهولة.»
جمع بدعت در «نهج البلاغه»، بِدَع (بر وزن عنب) آمده است چنان‌که آن حضرت در این خصوص می‌فرماید: «و ما احدثت بدعة الّا ترک بها سنّة فاتقوا البدع و الزموا المهیع؛ بدعتی احداث نشده مگر آن‌که به جای آن سنّتی ترک شده؛ از بدعت‌ها اجتناب کنید و ملازم راه آشکار باشید.»


بدعت و بدع جمعاً شانزده بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. راغب أصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۱۰.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۶، خطبه۹۱.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۵۰، خطبه۲۲۷.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۹، خطبه۱۷.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۴، خطبه۱۶۴.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۰۲، خطبه۱۴۵.    
۷. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۷۶، خطبه۱۴۵.    
۸. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۱۹، خطبه۸۷.    
۹. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۰۲، خطبه۱۴۵.    
۱۰. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۶۳، خطبه۲۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بدع»، ص۱۱۸.    






جعبه ابزار