بور (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بور: (وَ کَانُوا قَوْماً بُوراً)«بور» از مادّه
«بَوار» در اصل، به معنای شدت کساد بودن چیزی است و چون شدت کسادی، باعث فساد میشود- چنان که در
ضرب المثل عرب آمده: «کَسَدَ حَتّی فَسَدَ» - این کلمه به معنای
«فساد»، و سپس
«هلاکت» اطلاق شده است.
و از آنجا که زمین خالی از
درخت، گل و گیاه در حقیقت فاسد و مرده است به آن
«بائر» میگویند.
(قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا) (در پاسخ میگویند: «منزّهی تو! برای ما سزاوار نبود که غیر از تو اولیایی برگزینیم، ولی آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودی تا اینکه به جای
شکر نعمت یاد تو را فراموش کردند و همگی تباه و هلاک شدند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه بور در جمله
(وَ لکِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّی نَسُوا الذِّکْرَ وَ کانُوا قَوْماً بُوراً) جمع بائر به معنی هالک است. بعضی گفتهاند بائر به معنای فاسد است.
بعد از آنکه معبودها که مورد سؤال از علت ضلالت
مشرکین قرار گرفته بودند، این نسبت را از خود دفع کردند، در جمله مورد بحث شروع کردند به اسناد آن به خود کفار، البته با بیان سببی که باعث اضلال آنها شد، و آن عبارت است از اینکه اصولا مشرکین مردمی فاسد و هالک بودند، و تو ای
خدا ایشان و پدرانشان را از امتعه دنیا و نعمتهای آن برخوردار کردی، و این امتحان و
ابتلاء به درازا کشید، در نتیجه سرگرم به همان تمتعات شده یاد تو را که فرستادگانت همه دم از آن میزدند فراموش کردند، و نتیجهاش این شد که از
توحید به
شرک گراییدند. پس علت نسیان و عدولشان از توحید به شرک عبارت بود از اشتغال زاید از حد به اسباب دنیوی، به طوری که دیگر به غیر از تمتع از لذایذ مادی مجالی برای
یاد خدا برایشان نماند، و این استغراق در بهرهگیری از زندگی مادی هم سبب شد که یک
سره دل به دنیا دهند و در
شهوات فرو بروند، و این نیز باعث شد که از هالکان شده یک
سره تباه گردند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بور»، ص۱۰۹.