بهرام گودرز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهرام گودرز، از
پهلوانان روزگار
کیکاووس و
کیخسرو است که به سبب نرمخویی و
بردباری و
وفاداری، از محبوبترین چهرههای
شاهنامه به شمار میرود.
او از خاندان
گودرزیان است که شاهزادگان
اشکانی بودهاند.
بهرام و برادرانش
بیژن و
گیوورهام، پسران نامدار
گودرز، از میان ۷۸ فرزند او و نواده
کشواد زرین کلاه ظاهراً از نسل
کاوه آهنگرند
نخستیناشاره به بهرام در شاهنامه آنجاست که از حضور او در مجلس
رستم در
نَوَند سخن میرود
سپس در ماجراهایی است که به رفتن
سیاوش به
توران میانجامد. بهرام در آنجا
مشاور و
پهلوانی است که سیاوش
سپاه خود را به او میسپارد.
مهمترین و چشمگیرترین حضور بهرامِ گودرز در شاهنامه در «داستان فرود» است که در لشکرکشی بزرگایرانیان به توران، با
درفش غُرم نشان شرکت میکند و از سوی
طوس، سپهسالارایران، مأمور گفتگو با
فرود، فرزند سیاوش و
جریره، میشود تا او را به
تسلیم دژ خود فراخواند. گرچه فرود با رهنمود مادر، بهرام را ـ با
مغفر سیاوش ـ یار نزدیک پدر میداند، اما از رفتن نزد طوس سرباز میزند. بهرام بیهوده میکوشد تا طوس را از کشتن فرود منصرف سازد،
اما طوسِ خشمگین، در پی احساس
حقارت، او را به دنباله روی از
رقابت دیرین
گودرزیان و
نوذریان متهم میکند.
با کشته شدن فرود به دست بیژن، بهرام بااندوه بسیار، کشتن او رااشتباهی جبران ناپذیر با پیامدهایی ناگوار میداند.
در ن
بردهای کاسه رود، بهرام کبوده تورانی را میکشد،
و پس از
مرگ ریونیز، شهزاده
ایران،
تاج او را با دلاوری نزدایرانیان بازمیآورد
اما
تازیانه خود را که نامش بر آن نگاشته شده در میدان بر جا میگذارد. بدین سبب، بازمیگردد و پس از پیکاری دلیرانه، با سپاه توران، به دست تژاو کشته میشود.
داستان کوتاه تازیانه بهرام، از بخشهای زیبا و نیرومند شاهنامه است. تازیانه بهرام با داشتن نام پهلوان بر خود، نماد نام و ننگ، و درگیری روانی میان نام و ننگ هسته اصلی غمنامه بهرام است.
دلبستگی بهرام به چیزی بی بها نظیر تازیانه در واقع نشانه
غرور و پایبندی او به «
شرف» است،
ضمن آنکهاندوه سنگین مرگ فاجعه بار فرود به دست یک تن از گودرزیان، و تلاش بهرام برای بیرون آمدن از زیر باراین
گناه، انگیزه دیگر او در استقبال از خطر مرگ عنوان شده است.
اصرار بهرام در حفظ و بازیابی دوباره تازیانه (نوعی جنگ افزار) را شاید بتوان نماد یکی از وظایفایزد بهرام ـ پاسداری از
جنگ افزارها ـ دانست.
(۱) مرتضی ثاقب فر، «سوگنامه فرود»، جهان نو، سال ۲۶ (زمستان ۱۳۴۹ـ بهار۱۳۵۰).
(۲) جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۳) منصور رستگار فسایی، اژدها در اساطیرایران، شیراز ۱۳۶۵ ش.
(۴) منصور رستگار فسایی، فرهنگ نامهای شاهنامه، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش.
(۵) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات درایران و در قلمرو زبان فارسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۶) ذبیح الله صفا، حماسه سرایی درایران، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۷) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۸) هرمز میلانیان، «بینش فلسفی و اخلاقی فردوسی»، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۹) مهدی قریب، بازخوانی شاهنامه: تأملی در زمان واندیشه فردوسی، تهران ۱۳۶۹ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهرام»، شماره۲۲۳۶.