• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهرام گودرز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهرام گودرز، از پهلوانان روزگار کیکاووس و کیخسرو است که به سبب نرمخویی و بردباری و وفاداری، از محبوبترین چهره‌های شاهنامه به شمار می‌رود.




او از خاندان گودرزیان است که شاهزادگان اشکانی بوده‌اند.
[۱] ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در‌ایران، ج۱، ص۵۷۵، تهران ۱۳۵۲ ش.
بهرام و برادرانش بیژن و گیوورهام، پسران نامدار گودرز، از میان ۷۸ فرزند او و نواده کشواد زرین کلاه ظاهراً از نسل کاوه آهنگرند
[۲] ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در‌ایران، ج۱، ص۵۷۵، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۳] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۷۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
[۴] منصور رستگار فسایی، فرهنگ نامهای شاهنامه، ج ۲، ذیل «کشواد»، ص ۷۹۰، پانویس ۲، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش.




نخستین‌اشاره به بهرام در شاهنامه آنجاست که از حضور او در مجلس رستم در نَوَند سخن می‌رود
[۵] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۱۵۷، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
سپس در ماجراهایی است که به رفتن سیاوش به توران می‌انجامد. بهرام در آن‌جا مشاور و پهلوانی است که سیاوش سپاه خود را به او می‌سپارد.
[۶] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۳، ص۶۸ـ۶۹، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.




مهم‌‌ترین و چشمگیرترین حضور بهرامِ گودرز در شاهنامه در «داستان فرود» است که در لشکرکشی بزرگ‌ایرانیان به توران، با درفش غُرم نشان شرکت می‌کند و از سوی طوس، سپهسالار‌ایران، مأمور گفتگو با فرود، فرزند سیاوش و جریره، می‌شود تا او را به تسلیم دژ خود فراخواند. گرچه فرود با رهنمود مادر، بهرام را ـ با مغفر سیاوش ـ یار نزدیک پدر می‌داند، اما از رفتن نزد طوس سرباز می‌زند. بهرام بیهوده می‌کوشد تا طوس را از کشتن فرود منصرف سازد،
[۷] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۴۳ـ ۱۴۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
اما طوسِ خشمگین، در پی احساس حقارت، او را به دنباله روی از رقابت دیرین گودرزیان و نوذریان متهم می‌کند.
[۸] جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، ج۱، ص۷۴ـ ۷۸، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
با کشته شدن فرود به دست بیژن، بهرام با‌اندوه بسیار، کشتن او را‌اشتباهی جبران ناپذیر با پیامدهایی ناگوار می‌داند.



در ن بردهای کاسه رود، بهرام کبوده تورانی را می‌کشد،
[۹] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۷۵، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
و پس از مرگ ریونیز، شهزاده‌ایران، تاج او را با دلاوری نزد‌ایرانیان بازمی‌آورد
[۱۰] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۹۹ـ۱۰۰، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
اما تازیانه خود را که نامش بر آن نگاشته شده در میدان بر جا می‌گذارد. بدین سبب، بازمی‌گردد و پس از پیکاری دلیرانه، با سپاه توران، به دست تژاو کشته می‌شود.
[۱۱] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۱۰۱ـ ۱۰۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.




داستان کوتاه تازیانه بهرام، از بخش‌های زیبا و نیرومند شاهنامه است. تازیانه بهرام با داشتن نام پهلوان بر خود، نماد نام و ننگ، و درگیری روانی میان نام و ننگ هسته اصلی غمنامه بهرام است.
[۱۲] جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، ج۱، ص۹۰، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۳] مهدی قریب، بازخوانی شاهنامه: تأملی در زمان و‌اندیشه فردوسی، ج۱، ص۱۴۵، تهران ۱۳۶۹ ش.
دلبستگی بهرام به چیزی بی بها نظیر تازیانه در واقع نشانه غرور و پایبندی او به «شرف» است،
[۱۴] هرمز میلانیان، «بینش فلسفی و اخلاقی فردوسی»، ج۱، ص۱۱۷، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
ضمن آنکه‌اندوه سنگین مرگ فاجعه بار فرود به دست یک تن از گودرزیان، و تلاش بهرام برای بیرون آمدن از زیر بار‌این گناه، انگیزه دیگر او در استقبال از خطر مرگ عنوان شده است.
[۱۵] مرتضی ثاقب فر، «سوگنامه فرود»، ج۱، ص۲۶، جهان نو، سال ۲۶ (زمستان ۱۳۴۹ـ بهار۱۳۵۰).
اصرار بهرام در حفظ و بازیابی دوباره تازیانه (نوعی جنگ افزار) را شاید بتوان نماد یکی از وظایف‌ایزد بهرام ـ پاسداری از جنگ افزارها ـ دانست.



(۱) مرتضی ثاقب فر، «سوگنامه فرود»، جهان نو، سال ۲۶ (زمستان ۱۳۴۹ـ بهار۱۳۵۰).
(۲) جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۳) منصور رستگار فسایی، اژدها در اساطیر‌ایران، شیراز ۱۳۶۵ ش.
(۴) منصور رستگار فسایی، فرهنگ نامهای شاهنامه، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش.
(۵) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در‌ایران و در قلمرو زبان فارسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۶) ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در‌ایران، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۷) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۸) هرمز میلانیان، «بینش فلسفی و اخلاقی فردوسی»، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۹) مهدی قریب، بازخوانی شاهنامه: تأملی در زمان و‌اندیشه فردوسی، تهران ۱۳۶۹ ش.


 
۱. ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در‌ایران، ج۱، ص۵۷۵، تهران ۱۳۵۲ ش.
۲. ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در‌ایران، ج۱، ص۵۷۵، تهران ۱۳۵۲ ش.
۳. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۷۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۴. منصور رستگار فسایی، فرهنگ نامهای شاهنامه، ج ۲، ذیل «کشواد»، ص ۷۹۰، پانویس ۲، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش.
۵. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۱۵۷، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۶. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۳، ص۶۸ـ۶۹، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۷. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۴۳ـ ۱۴۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۸. جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، ج۱، ص۷۴ـ ۷۸، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
۹. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۷۵، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۱۰. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۹۹ـ۱۰۰، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۱۱. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۱۰۱ـ ۱۰۸، متن انتقادی، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۱۲. جلال خالقی مطلق، «عناصر درام در برخی از داستانهای شاهنامه»، ج۱، ص۹۰، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۳. مهدی قریب، بازخوانی شاهنامه: تأملی در زمان و‌اندیشه فردوسی، ج۱، ص۱۴۵، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۴. هرمز میلانیان، «بینش فلسفی و اخلاقی فردوسی»، ج۱، ص۱۱۷، در تن پهلوان و روان خردمند، چاپ شاهرخ مسکوب، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۵. مرتضی ثاقب فر، «سوگنامه فرود»، ج۱، ص۲۶، جهان نو، سال ۲۶ (زمستان ۱۳۴۹ـ بهار۱۳۵۰).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهرام»، شماره۲۲۳۶.    


رده‌های این صفحه : استوره های ایرانی | تراجم




جعبه ابزار