بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَهاءُ
الدّین بَغْدادی، محمد بن مؤید بغدادی (یا بغدادکی) خوارزمی (زنده در۵۸۸ق/۱۱۹۲م)، از منشیان و مترسلان بنام سدۀ ۶ق/۱۲م بود.
وی در بغدادک از نواحی
خوارزم متولد شد.
بهاء
الدین در دربار
سلطان علاءالدین تکش خوارزمشاه (د۵۹۶ق/۱۲۰۰م) منصب دبیری داشت.
سال تولد، وفات و جزئیات زندگی او دانسته نیست؛ اما آنچه از منابع کهن به ویژه تاریخ جهانگشای جوینی برمیآید، این است که وی در ۵۸۲ق/۱۱۸۶م، هنگامی که
سلطان تکش خوارزمشاه، شادیاخ (همین دانشنامه،
نیشابور) را
محاصره میکند، ملازم رکاب او بوده است. این محاصره دو ماه به طول میانجامد و سپس میان
سلطان تکش با
سنجرشاه(د۵۹۵ق)، حاکم شادیاخ صلحنامهای امضا میشود.
سلطان تکش دست از محاصره میکشد و منشی خود، بهاء
الدین بغدادی را به همراه دو تن دیگر برای اتمام
مصالحه نزد منکُلبِک (یامنگلی بیک، مق ۵۸۳ق)، اتابک سنجرشاه میفرستد، منکُلبِک بهاء
الدین را با همراهانش محبوس کرد و مقیّد نزد
سلطان شاه (د۵۸۹ق)، برادر کهتر تکش که با وی در
جنگ بود، فرستاد. بغدادی از ۵۸۲تا۵۸۵ق، در
زندان به سربرد و سرانجام، بعد از مصالحۀ تکش با
سلطان شاه، با همراهان خود نزد تکش بازگشت.
دربارۀ سال وفات بهاء
الدین بغدادی، برخی گفتهاند: وقتی که
شمسالدین مسعود (مق ۵۹۶ق)، وزیر
سلطان تکش به دلیلی نامعلوم از بهاء
الدین آزرده خاطر شد، وی را محبوس کرد و او در حبس، به
سال ۵۴۵ق درگذشت
اما سال وفات یاد شده مسلماً نادرست است، زیرا به روایت تاریخ جهانگشای، بهاء
الدین بغدادی در ۵۸۸ق زنده بود و در جوین با جد پدری
عطاملک جوینی، یعنی بهاء
الدین محمد بن علی در حضور
سلطان تکش
مناظره کرده است.
به گفتۀ برخی نویسندگان، بهاء
الدین بغدادی برادر کهتر
مجدالدین بغدادی، صوفی،
شاعر و نویسندۀ اواخر سدۀ ۶ و اوایل سدۀ ۷ق است.
ظاهراً بهاء
الدین با
خاقانی شروانی نیز آشنایی داشته است و برخی محققان، قصیدۀ خاقانی
را به مطلع:
طفلیّ و طفیل توست آدم خردیّ و زبون توست عالم
در
مدح بهاء
الدین میدانند، چنانکه در یکی از نسخ خطی دیوان خاقانی، عنوان این
قصیده چنین است: «در مدح و ستایش بهاء
الدین محمد، دبیر
خوارزمشاه بن ایل ارسلان».
فروزانفر
با استناد به این نکته و نیز با توجه به چند
بیت از خاقانی،
بر آن است که خاقانی قطعاً آن قصیده را در ۵۸۰ق در ستایش بهاء
الدین بغدادی سروده است تا برای تدارک سفرش به خوارزم، نزد
سلطان تکش سفارش کند.
برخی از آثار بهاء
الدین عبارتن از:
التوسل الی الترسل، یا رسالات بهایی. این کتاب مشهورترین اثر بهاء
الدین بغدادی است و نسخههای خطی آن در کتابخانههای لیدن، پاریس و نورعثمانیۀ استانبول موجود است. عکس و میکروفیلم آن نسخهها نیز در کتابخانههای ملی و مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.
این کتاب براساس نسخههای لیدن و پاریس توسط احمد بهمنیار در ۱۳۱۵ش در تهران به طبع رسیده است.
التوسل الی الترسل شامل یک مقدمه، دو فصل کوتاه و ۳ قسم (باب) مفصل است: قسم اول، مشتمل است بر منشورها، فرمانها و عهدنامههای حکومتی، فتحنامهها و یک سوگندنامه؛ قسم دوم، حاوی فرمانها، تحیتنامهها و نامههایی است که
سلطان برای ملوک و بزرگان وقت فرستاده است؛ قسم سوم، شامل نامههای خصوصی، رقعهها و مدایحی است که نویسنده به دوستان خود و بزرگان عهد نوشته است.
بهاء
الدین بغدادی شیوۀ نویسندگی خود را در این اثر التقاطی از سبکهای مختلف
نثر نویسی، از نثر ساده تا نثر
مسجع و
متکلف، میداند
اما آنچه در سراسر متن کتاب دیدهمیشود، نثری است مصنوع و مشحون از هنرهای و صنایع ادبی و نیز واژگان، اشعار و امثلۀ عربی؛ چنانکه به گفتۀ بهار اگر چه منشآت بهاء
الدین بغدادی از حیث انسجام و صحت قواعد ادبی بینقص است، اما تکلفات ادبی مفرط در متونی از این دست، مقدمۀ تباهی نثرنویسی را در سدههای بعد فراهم میکند.
این کتاب تا مدتها سرمشق منشیان، مترسلان و ادبا در نامهنگاری و فن انشا بوده است. نویسندگانی چون عوفی،
سعدالدین وراوینی در تحریر مرزباننامه،
و
محمد بن هندوشاه استادی او را در فن ترسل و
بلاغت ستودهاند.
التوسل الی الترسل، علاوه بر ارزش ادبی، از لحاظ بررسی اوضاع تاریخی، اجتماعی و سیاسی
ایران در اواخر دورۀ خوارزمشاهیان نیز اهمیت شایانی دارد.
«رسالۀ شادیاخ» یا «رسالۀ حبسیه»، نامهای است بلند به سبک التوسل الی الترسل. دو نسخۀ خطی از این رساله، یکی در کتابخانۀ لیدن و یکی نیز همراه با نسخۀ التوسل الی الترسل در کتابخانۀ ملی
پاریس موجود است.
عوفی دربارۀ اهمیت «رسالۀ شادیاخ» مینویسد: «آن یک نامه برهزار دفتر ترجیح دارد و آن نامه مشهور است».
این نامه را بهاء
الدین بغدادی هنگامی که در
قید منکلبک گرفتار بوده ـ یا بعد از انتقال به
زندان سلطان شاه ـ برای
شهاب
الدین منشی النظر (منشی حضور)، به خوارزم نوشته، و از گرفتاریهای حبس در زندان شادیاخ نالیده است و ابیات شکوهآمیز او که در حبس شادیاخ سروده، گواه این مدعاست،
«رسالۀ شادیاخ» در انتهای التوسل الی الترسل به کوشش بهمنیار به چاپ رسیده است.
بهاء
الدین بغدادی چند قصیدۀ عربی و فارسی، مفردات و قطعاتی سخته و زیبا دارد که در جای جای منشآتش در کتاب التوسل الی الترسل درج کرده است. در بعضی از تذکرهها اشعار دیگری هم از او نقل شده است.
بهاء
الدین بغدادی ظاهراً دیوان اشعار مستقلی نداشته است و حتی
صاحب الذریعه به وجود ذکر «دیوان» اشعار به نام بهاء
الدین، با
قید «اَوشعره» مینمایاند که شخصاً دیوان وی را ندیده است.
(۱) آقابزرگ، الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة.
(۲) بهاء
الدین بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۱۵ش.
(۳) بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۴) بهمنیار، احمد، مقدمه بر التوسل (نک: هم، بهاء
الدین بغدادی).
(۵) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۶) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش مهدی قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
(۷) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۸) خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاء
الدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۹) رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۰) سجادی، ضیاء
الدین، حاشیه بر دیوان خاقانی تهران (هم).
(۱۱) عوفی، محمد، لبابالالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
(۱۲) فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۳) قزوینی، محمد، بیست مقاله، تهران، ۱۳۲۲ش.
(۱۴) قزوینی، محمد، تعلیقات بر لبابالالباب.
(۱۵) مرزبان بن رستم، مرزباننامه، تحریرسعدالدین وراوینی، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۶) مرکزی، میکروفیلمها.
(۱۷) منزوی، خطی.
(۱۸) نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، به کوشش علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
(۱۹) هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۲۰) Blochet، E، Catalogue des manuscrits persans، Paris، ۱۹۱۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی»، شماره۵۲۰۲.