بنیسهم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیسهم از تیرههای
قریش ساکن در اطراف
کعبه بودند.
بنیسهم فرزندان سهم بن عمرو بن هُصَیص از
عرب عدنانی و تیرهای از قریش بودند.
میان
عرب قَحطانی نیز تیرهای به نام بنیسهم بن عمرو بن ثعلبه وجود دارد.
بنی سهم منسوب به سهم بن عمرو بن هُصیص از تیرههای
قریش از قبایل عدنانیاند که شاخههای عدیّ، مُرّه و جُمح در
عرض آن قرار دارند. بنی سهم متشکل از تبار سعد و سعید فرزندان سهم هستند.
آنان یکی از ۱۰ تیره قریشیاند که در
جاهلیت از
شرافت و منزلتی برخوردار بودند
و اداره برخی امور
مکه را بر عهده داشتند.
محل سکونت آنان در شهر مکه پیرامون
کعبه بود، به گونهای که یکی از درهای
مسجدالحرام به باب بنی سهم
شهرت داشته است.
چون بنی سهم در بخش مرکزی مکه ساکن بودند از جمله قریشیان بطائح خوانده شدند.
محلّه ایشان در غرب مکه و از یک سمت به
دارالندوه متصل بود.
از چاههای آنان در منطقه به غمر
و زمزم
اشاره شده که مکان اولی مشخص نیست.
بنی سهم هرگاه میخواستند از حمایت قبیله خود بهره مند شوند، روی صخرهای به نام «مسلم» میرفته، فریاد «واصباحا» سر میدادند. عاص بن وائل سهمی از بزرگان این تیره، با تضییع
حق یکی از مسافران مکه، زمینه ساز پیدایش
پیمان حلف الفضول در
حمایت از ستمدیدگان گردید.
بر اثر قرابت نَسَبی بنی سهم و بنی عدی و مناسبات خانوادگی میان آن دو، این دو تیره با یکدیگر همپیمان شدند و در برخی منازعات از هم
حمایت میکردند؛ اما در حادثهای به دست بنی عدی که به
قتل یکی از سهمیان انجامید این پیمان شکسته شد.
بنی سهم در درگیری و
رقابت خاندان قصی میان بنی عبد مناف و بنی عبدالدار بر سر مناصب مکه، جانب بنی عبدالدار را گرفتند و با دیگر حامیان بنی عبدالدار پیمانی بستند که به پیمان «لعقة الدم»
شهرت یافت؛ گویا بنی سهم پس از کشتن
شتر (یا گاوی)
خون آن را در ظرفی ریخته، ضمن
پیمان با بنی عبدالدار، دستان خود را در آن خون فرو بردند.
گفته شده: بنی سهم که از حیث شمار اشراف و بزرگان نسبت به دیگر تیرههای
قریش فزونی داشتند در این خصوص در مقام
رقابت و
تفاخر برآمدند. در شمارش، تعداد بزرگان
بنی عبد مناف فزونی یافت، از این رو بنی سهم افرادی از بزرگان خود را که در قید
حیات نبودند نیز برشمردند و آنگاه بر بنی عبد مناف فزونی یافتند، زیرا در جاهلیت شمار سهمیها بیشتر از بنی عبد مناف بود. بنا به نظر برخی مفسران سوره تکاثر به همین موضوع اشاره دارد:
«اَلهـکُمُ التَّکاثُر حَتّی زُرتُمُ المَقابِر کَلاّ سَوفَ تَعلَمون ثُمَّ کَلاّ سَوفَ تَعلَمون کَلاّ لَو تَعلَمونَ عِلمَ الیَقین لَتَرَوُنَّ الجَحیم =شما را افتخار بر یکدیگر به افزونی (در مال و افراد) سرگرم کرد، تا گورستانها را دیدار کردید (و مردگان را نیز به حساب آوردید) چنین نیست (که میپندارید) بزودی خواهید دانست.... سوگند که دوزخ را خواهید دید».
بنیسهم در همسایگی دار النَدوه در غرب کعبه سکنا داشتند.
از این رو، در شمار
قریش بِطاح بودند. از آن جا که یکی از ورودیهای
مسجد الحرام در سمت خانههای آنها قرار داشت
، این ورودی به گفته ازرقی و فاکهی، باب بنیسهم نام گرفت
که امروز به
باب عمره مشهور است.
دار العَجَله، خانه
سعید بن سهم ، از معروفترین خانههای بنیسهم در
مکه است. یاقوت آن را نخستین خانه ساخته شده در مکه دانسته است.
به ادعای خود سهمیان، این خانه پیش از
دار الندوه ساخته شده بود؛ اما بلاذری این سخن را نپذیرفته است.
بنیسهم در مکه چاههایی به نام
غَمر و
رَمرَم داشتند.
غمر از آنِ
عاص بن وائل سهمی بود. بر پایه سروده فردی از سهمی ها، غَمْر آب بسیار داشت و برای حاجیان خانه خدا حفر شده بود.
بر پایه گزارشی، چاه رَمرَم در گسترش مسجد الحرام در روزگار
منصور عباسی (حک:۱۳۶-۱۵۸ق.) در محدوده مسجد قرار گرفت.
بنیسهم در این دوران در شمار ده تیره مشهور قریش بودند که از
شرافت و منزلت برخوردار بودند و در اداره امور مکه نقش داشتند.
آنها در این عصر عهدهدار اموالی بودند که برای بتها هنگام صلح یا نبرد
اختصاص مییافت. در آستانه ظهور
اسلام ،
حارث بن قیس سهمی عهدهدار این سمت بود.
از همپیمانان بنیسهم میتوان به
بنی عدی بن کعب ، از تیرههای قریش،
اشاره کرد. این همپیمانی هنگامی صورت گرفت که بر بنیسهم مسلم شد که توان رویارویی با رقیبشان
بنی عبد شمس را ندارند.
بعدها به سبب مجروح شدن فردی از بنیسهم از سوی حارثه عدوی، پیمان بنیسهم و بنیعدی از هم گسیخت.
بنیسهم در ستیز
بنی عبد الدار و
بنی عبد مناف که برای دستیابی به مناصب کعبه روی داد، همراه
بنی مخزوم ، بنیجُمح و بنیعُدی کنار بنیعبدالدار،
پیمان حلف الاحلاف (لَعقة الدم:خونلیسان) را پدید آوردند.
بر پایه گزارشی، بنیسهم در شکلگیری این پیمان نقشی ویژه داشت و تیرههای یاد شده را بدین کار تشویق کرد.
خودداری عاص بن وائل سهمی، پدر
عمرو عاص و از بزرگان بنیسهم، از پرداخت بهای کالای فردی از خاندان زبید و فریاد دادخواهی او که در مکه غریب بود، باعث شد برخی از بزرگان قریش از جمله
پیامبر صلی الله علیه وآله در خانه عبدالله بن جُدعان تیمی،
پیمان حِلف الفضول را برای حمایت از مظلومان بیپناه در مکه منعقد کنند.
به گزارشی، بنیسهم در بازسازی خانه کعبه که پنج سال پیش از
بعثت بر اثر سیل ویران شد
، از طریق
قرعه ، ساخت بام کعبه را همراه
بنی جمح بر عهده گرفتند.
در این رویداد، هنگامی که بر نصب
حجر الاسود میان تیرههای قریش
اختلاف پدید آمد، با تدبیر پیامبر صلی الله علیه وآله از هر تیره فردی گوشه عبای پیامبر را که سنگ درون آن قرار داشت، گرفت. از میان بنیسهم برای این منظور
قیس بن عدی برگزیده شد.
بنیسهم از تیرههایی بود که به فزونی جمعیتشان در برابر دیگر تیرههای قریش از جمله بنی عبد مناف فخر میفروختند. از دیدگاه برخی مفسران،آیات آغازین
سوره تکاثر (...حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ)
به این
فخر فروشی و نکوهش آنها اشاره دارد.
پس از ویران شدن خانه کعبه (۵ سال پیش از
بعثت)
بر اثر سیل، هنگامی که
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای جلوگیری از
اختلاف قبایل برای نصب
حجرالاسود آن را در درون ردای خود قرار دادند تا نمایندگان قبایل همگی در نصب حجرالاسود
شرکت داشته باشند. آنان نیز گوشهای از ردای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را برگرفتند.
معدودی از بنی سهم نیز در سالهای نخست
اسلام آوردند و تنی چند از آنان به
حبشه،
مهاجرت کردند. محمیة بن جزء، هشام بن عاص بن وائل، ابوقیس بن حارث بن قیس و رمله
دختر ابی عوف از جمله مهاجران حبشه هستند.
عموم بنی سهم همچون دیگر قبایل قریش تا
فتح مکه در سال هشتم هجری
اسلام نیاوردند. حارث بن قیس سهمی که عهده دار اموال محجوران بود (این اموال برای خدایان به هنگام
صلح یا
جنگ اختصاص مییافت) هرگاه سنگی بهتر از سنگ موجود در نزد خود مییافت همان را
عبادت میکرد و در واقع بنده
هوای نفس خود بود.
با هجرت پیامبر به
مدینه برخی از مسلمانان بنی سهم (مانند ابوالعاص منبه) به دست خانواده هایشان زندانی شده، نتوانستند
مهاجرت کنند و با
اکراه همراه سپاه قریش به نبرد بدر آورده و کشته شدند. بنا به نقل برخی مفسران آیه «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرض»
در این باره نازل شده است.
به نقل برخی مفسران
آیه «... ما کانَ صَلاتُهُم عِندَ البَیتِ اِلاّ مُکاءً و تَصدِیَةً»
نیز در خصوص برخی از سهمیها دانسته شده است، زیرا هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
نماز را میان
رکن یمانی و حجرالاسود
اقامه میکرد دو تن از بنی سهم در سمت راست و چپ او میایستادند. یکی از آن دو با ایجاد صدایی مانند صدای چکاوک و دیگری صدای گنجشک و همچنین با کف زدن
قصد باطل کردن
نماز آن حضرت را داشتند.
عاص بن وائل سهمی از
استهزاء کنندگان و دشمنان سرسخت پیامبر بود. به گزارش منابع،
سوره کوثر هنگامی نازل شد که عاص او را
ابتر خواند.
فرزند او عمرو عاص نیز از سوی قریش مأموریت یافت تا با حضور نزد
نجاشی ، مسلمانانی را که به
حبشه مهاجرت کرده بودند، به مکه بازگرداند.
برخی از آنها میکوشیدند فعالیتهای
تبلیغی پیامبر در
موسم حج را خنثا کنند.
نُبیه و مُنبه فرزندان حجاج سهمی از آن جملهاند که در نبرد بدر کشته شدند.
در
غزوه بدر برخی ثروتمندان بنی سهم تدارکات غذایی سپاه
شرک را بر عهده گرفتند.
در این
هجرت ، برخی از مسلمانان سهمی همانند
مَحمیة بن جزء ،
هِشام بن عاص بن وائل ، ابوقیس بن حارث، حجاج بن حارث و رَمله دختر ابیعوف نیز حضور داشتند.
از دیگر دشمنیهای بنیسهم، تلاش برخی از آنها برای خنثا کردن کوششهای
تبلیغی رسول خدا در ایام
حج بود.
دشمنی بنیسهم با مسلمانان پس از هجرت
رسول خدا صلی الله علیه وآله به
یثرب نیز ادامه یافت؛ چنانکه برخی از آنها از مهاجرت مسلمانان هم تیرهای خود مانند عاص بن منبه پیشگیری کردند.
سهمیها همچنین در
غزوه بدر (۲ق.) با سپاه قریش همراه شدند و برخی از آنها مانند نُبَیه و مُنَبّه فرزندان
حجاج بن عامر از تأمین کنندگان آذوقه سپاه قریش بودند که از آنها با عنوان «مُطعمین» یاد شده است.
اینان همچنین به سبب آزار سخت رسول خدا صلی الله علیه وآله در مکه، مورد
نفرین او قرار گرفتند.
در این نبرد، برخی از سهمیان مانند ابووداعة بن ضُبَیرة، حجاج بن حارث بن سعد، و حنظلة بن قبیصه به
اسارت مسلمانان درآمدند
که عمرو بن قیس برای آزادی آنها تلاش نمود
و آنان را با پرداخت
فدیه آزاد کرد.
خُنیس بن حذافه سهمی، داماد عمر و همسر حفصه، تنها فردی از این تیره است که بر پایه برخی از گزارشها، همراه مسلمانان در بدر حضور یافت.
سهمیها در نبردهای
احد و
خندق نیز با مشرکان همراه بودند.
سر انجام بنیسهم نیز همانند دیگر قریش در
فتح مکه (۸ق.) مسلمان شدند. در این میان، برخی از سهمیها همانند
ابن زِبَعری از شاعران مشهور و دشمن سرسخت پیامبر که پیش از آن به هجو او میپرداخت،
به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله
مهدور الدم خوانده شد؛ ولی به
نجران گریخت و جان سالم به در برد.
بنیسهم در غزوههای
حنین و
طائف که پس از فتح مکه انجام شد، پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی کردند. پیامبر صلی الله علیه وآله بخشی از غنیمتهای حنین را برای
تألیف قلوب برخی از سهمیها مانند
سائب بن حارث ، عدی بن قیس و عبدالله بن حارث سهمی بدانان اختصاص داد.
برخی از بنیسهم به
مدینه مهاجرت کردند و بر پایه گزارشی، در محلهای به نام «
بِلاط » ساکن شدند.
از نقش آنها در
سقیفه گزارشی در دست نیست. بر پایه گزارشی، در آغازین روزهای خلافت ابوبکر، عمرو عاص در نکوهش
انصار و در حمایت از مهاجران سخنانی گفت که با پاسخ کوبنده
امام علی علیه السلام روبهرو شد.
در نبردهای رده، برخی از بنیسهم حضور داشتند.
نیز از شرکت آنها در فتوحات گزارشهایی در دست است. برخی از ایشان در
فتح عین تمر (۱۳ق.)
،
اَجنادین (۱۳ق.) و
یرموک (۱۵ق.) کشته شدند.
در عصر خلفا، برخی از بنیسهم از کارگزاران خلفا بودند. عمرو عاص فاتح
مصر بود و در روزگار عمر بر آن جا حکومت داشت. عثمان نیز مدتی وی را در مقام خود ابقا کرد.
قیس بن عاص سهمی در دوران عمر منصب قضاوت مصر را بر عهده داشت.
در دوران خلافت امام علی علیه السلام فرزند قیس بن عدی سهمی در نبرد جمل کنار
طلحه و زبیر کشته شد.
در رخداد
حره (۶۳ق.) ذویب بن عمرو بن خُنیس و فرزندش و میاح بن خلف و فرزند او فضاله، از همپیمانان بنیسهم، در مدینه کشته شدند.
در شورش
عبدالله بن زبیر ، بنیسهم او را همراهی کردند؛ اما پس از محاصره شورشیان به دست
حجاج بن یوسف ثقفی در روزگار خلافت
عبدالملک بن مروان ، سهمیان از او جدا گشتند و با نکوهش ابن زبیر روبهرو شدند.
از شخصیتهای بنیسهم در دوران پیامبر صلی الله علیه وآله میتوان به
عبدالله بن حذافه سهمی اشاره کرد که به سال ششم ق. از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله مأموریت یافت تا نامه پیامبر صلی الله علیه وآله برای دعوت ایرانیان به اسلام را به
خسرو پرویز پادشاه
ایران ابلاغ کند.
عمرو عاص نیز که پیش از فتح مکه
مسلمان شده بود، از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله مأموریتهایی را عهدهدار شد. شکستن بت
سُواع و فرماندهی
سریه ذات السلاسل (۸ق.) از آن جمله هستند.
در سدههای بعد، برخی از سهمیان در حرمین نقش داشتند. ابوعمرو محمد بن عبدالله بن عمرو بن زیاد سهمی از آن جمله است که در دوران خلافت المطیع عباسی (حک:۳۳۴-۳۶۳ق.)
قاضی مکه بود.
از میان این تیره، شاعرانی برخاستند که عبدالله بن زبعری،
عبدالله بن حذافه،
قیس بن عدی
و عقبة بن عمرو (کسی که در رثای امام حسین علیهالسّلام
شعر سرود)
از آن جملهاند. ابی وداعه و فروة بن خنیس از اسرای بدر
و سائب بن حارث بن قیس،
عدی بن قیس
و عبدالله بن حارث بن قیس
نیز از کسانی بودند که
پیامبر برای متمایل ساختن آنان به اسلام از غنایم
حنین در میانشان تقسیم کرد.
الاخبار الطوال :
ابن داود الدینوری (م.۲۸۲ق.)، به كوشش عبدالمنعم،
قم ، الرضي، ۱۴۱۲ق.
اخبار مکه :
الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
اخبار مكه:
الفاکهی (م.۲۷۹ق.)، به كوشش
ابن دهیش ، بيروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
اسباب النزول :
الواحدی (م.۴۶۸ق.)، به كوشش كمال بسيوني،
بیروت ، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۱ق.
الاستیعاب :
ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق؛
اسد الغابه :
ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۹ق.
الاصابه :
ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
الاغانی :
ابوالفرج الاصفهانی (م.۳۵۶ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۵ق؛
امتاع الاسماع :
المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۲۰ق.
انساب الاشراف :
البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۷ق.
البدء و التاریخ :
المطهر المقدسی (م.۳۵۵ق.)، بيروت، دار
صادر، ۱۹۰۳م؛
البدایة و النهایه :
ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر :
الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۱۰ق؛
تاریخ خلیفه :
خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق؛
تاریخ طبری (تاريخ الامم و الملوك):الطبري (م.۳۱۰ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي.
تاریخ المدینة المنوره :
ابن شبّه (م.۲۶۲ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، ۱۴۱۰ق؛
تاریخ مدینة دمشق :
ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق؛
تاریخ الیعقوبی :
احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بيروت، دار
صادر، ۱۴۱۵ق.
تحصیل المرام :
محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به كوشش ابن دهيش، ۱۴۲۴ق؛
تفسیر قرطبی (الجامع لاحكام القرآن):
القرطبی (م.۶۷۱ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛
التنبیه و الاشراف :
المسعودی (م.۳۴۵ق.)، بيروت، دار صعب.
الجامع اللطیف :
محمد ابن ظهیره (م.۹۸۶ق.)، به كوشش علي عمر، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه، ۱۴۲۳ق.
جمهرة انساب العرب :
ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛
حجاز در صدر اسلام :
صالح احمد العلی ، ترجمه: آيتي، مشعر، ۱۳۷۵ش؛
الدر المنثور :
السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
السیرة النبویه :
ابن هشام (م.۲۱۳/۲۱۸ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، دار المعرفه.
شرح نهج البلاغه :
ابن ابیالحدید (م.۶۵۶ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، ۱۳۷۸ق.
الطبقات الکبری :
ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛
العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین :
محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۹ق.
عیون الاثر :
ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بيروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق.
فتوح البلدان :البلاذري (م.۲۷۹ق.)، بيروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م؛
الکامل فی التاریخ :ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار
صادر، ۱۳۸۵ق.
مجمع البیان :
الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، ۱۴۱۵ق.
المحبّر :
ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به كوشش ايلزه ليختن شتيتر، بيروت، دار الآفاق الجديده؛
المعارف :
ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، الرضي، ۱۳۷۳ش.
معجم البلدان :
یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بيروت، دار
صادر، ۱۹۹۵م.
معجم قبائل العرب :
عمر کحّاله ، بيروت، الرساله، ۱۴۰۵ق؛
المعرفة و التاریخ :
الفسوی (م.۲۷۷ق.)، به كوشش العمري، بيروت، الرساله، ۱۴۰۱ق.
المغازی :
الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۹ق.
المفصل :
جواد علی ، ۱۴۱۳ق.
المنتظم :
ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۲ق.
المنمق :ابن حبيب (م.۲۴۵ق.)، بهكوشش احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، ۱۴۰۵ق؛
النسب :
ابن سلّام الهروی (م.۲۲۴ق.)، به كوشش مريم محمد، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۰ق؛
نهایة الارب :
احمد بن عبدالوهاب النویری (م.۷۳۳ق.)، قاهره، دار الكتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی سهم». دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی سهم در قرآن».