بنیزهره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیزهره از تیرههای
قریش و خاندان مادری پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که نسب آنها به
حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) میرسد و در کلاب، جد پنجم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم مشترکند. بنیزهره در
عصر جاهلی بتپرست بودند و در دستهبندیهای سیاسی عصر جاهلی با
بنیعبدمناف همراه بودند. برخی از آنها پس از ظهور
اسلام،
مسلمان شدند و بسیاری بر آیین خود ماندند. نقش آنها در:
غزوات و فتوحات و نبردها، عضویت در
شورای سقیفه، حضور در جریانات سیاسی و مذهبی عصر
امویان و
عباسیان، بیانگر جایگاه ویژه آنان میباشد. آنان پس از
خلافت امام علی (علیهالسّلام)، رفتار یکسانی نداشتند؛ برخی از آنان با
امام علی (علیهالسّلام) همراه شدند و برخی راه اعتزال را پیش گرفتند. از بنیزهره مشاهیر و صاحب منصبان زیادی در تاریخ ثبت شده است.
بنیزهره فرزندان زهرة (
مغیره)
بن کِلاب
بن مُرَّة بن کعب هستند که به حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) نسب میبرند و در کلاب، جد پنجم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم مشترکند.
نسل
زهرة بن کلاب از طریق دو پسرش عبدمناف و حارث که مادرشان
فاطمه دختر
سعد بن سیل (خیر
بن حماله) از طایفه
اَزد یمن (شنوءه) بود،
ادامه یافت.
منسوبان به این تیره را زُهری میگویند.
در منابع از خاندانهایی دیگر با نام بنیزهره یاد شده که جز اینان هستند. خاندانی از سادات حسینی
شیعه در
حلب که به نام جدشان
ابوالحسن زهره، از نوادگان امام صادق (علیهالسّلام) به همین نام خوانده میشدند، از آن جمله به شمار میروند.
آمنه مادر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دختر
وهب بن عبدمناف بن زهره از بنیزهره بود و از اینرو، آنها خود را داییهای پیامبر میدانستند و به این خویشاوندی افتخار میکردند.
نجابت زنان بنیزهره را از دلیلهای ازدواج
عبدالله با آمنه دانستهاند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از بنیزهره در کنار
بنیقصی به عنوان دو بطن خالص قریش یاد کرده است.
منابع از حکم اخراج بنیزهره از مکه به دست سران قریش گزارش دادهاند که پس از درگیری وهب
بن عبدمناف
بن زهره با
امیة بن عبد شمس روی داد. چشمچرانی و مزاحمت امیه برای کنیزان یا همسران زیباروی وهب، موجب درگیری آن دو و جراحت امیه شد. اما اجرای حکم با وساطت برخی از بزرگان قریش منتفی شد و آن روز «
یوم عِزّ الرَکب» نام گرفت؛ یعنی روزی که کاروان بنیزهره عزیز شد.
بنیزهره همانند بسیاری از مردم
حجاز بتپرست بودند.
هنگامی که قصی، برادر زهره، ریاست
مکه را به دست گرفت و تیرههای قریش را در آن شهر ساکن کرد، فرزندان زهره هم در مجاورت خانه خدا ساکن شدند و از این رو، قریش از
بِطاح به شمار رفتند.
بنیزهره در دستهبندیهای سیاسی عصر جاهلی با بنیعبدمناف همراه بودند. از این رو، در اختلاف فرزندان عبدمناف و
عبدالدار بر مناصب مکه که به انعقاد پیمانهای
حلف المطیبین و
حلف الاحلاف (لَعقةُ الدَم) انجامید، آنان کنار فرزندان عبدمناف قرار گرفتند.
دو طرف ستیزجو بر آن شدند که دو به دو با یکدیگر مبارزه کنند. بر این اساس، بنیزهره و
بنیجُمَح، از تیرههای قریش، رو در روی هم قرار گرفتند. اما سرانجام
جنگی رخ نداد و آنان با تقسیم مناصب میان عبدمناف و عبدالدار
صلح کردند.
آنان همچنین در برخی از
نبردهای فِجار که پیش از
بعثت پیامبر در
ماههای حرام میان قبایل عرب مکه و پیرامون آن رخ داد،
به فرماندهی
مخرمة بن نوفل شرکت داشتند.
بنیزهره همراه
بنیهاشم،
بنیمطلب،
بنیاسد و
بنیتیم در حلف الفضول که با هدف یاری ستمدیدگان بیپناه منعقد شد، حضور داشتند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که ۲۰ سال از سنش میگذشت، نیز در این پیمان حضور داشت.
پس از ویرانی بخشی از
خانه کعبه (۵ سال پیش از بعثت)
و تصمیم قریش به بازسازی آن، ویران ساختن و بازسازی هر یک از چهار دیوار میان تیرههای گوناگون قریش تقسیم شد. در این میان، تعمیر دیواری که در خانه کعبه در آن قرار داشت، به بنیزهره و فرزندان عبدمناف واگذار شد.
بنیزهره پس از ظهور اسلام همانند دیگران موضعگیریهای گوناگون در برابر آیین جدید نشان دادند. برخی از آنها مسلمان شدند و بسیاری بر آیین خود ماندند؛ گزارشهایی از اسلام آوردن برخی از بنیزهره و همراهی آنها با پیامبر در دوران مکی حکایت دارند.
عبدالرحمن بن عوف،
سعد بن ابیوقاص (مالک) و
مُطّلب بن اَزهر را از جمله نخستین مسلمانان بنیزهره دانستهاند.
پس از شدت یافتن آزار
مشرکان و تصمیم برخی از مسلمانان برای مهاجرت به
حبشه، شماری از بنیزهره از
مهاجران بودند. عبدالرحمن
بن عوف،
عبدالله بن شهاب،
عبدالجان بن شهاب،
عامر بن ابیوقاص،
طُلَیب و
مطلب بن ازهر همراه همسرش
رَمله دختر ابیعوف را در جمع مهاجران به حبشه برشمردهاند.
به گزارشی، فرزند رمله، عبدالله، نخستین نوزاد مسلمانی بود که در حبشه زاده شد. آوردهاند که مطلب در حبشه درگذشت.
هنگامی که مشرکان برای بازداشتن
ابوطالب از حمایت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزد او رفتند و پیشنهاد فرزندی
عمارة بن ولید را به جای رسول خدا به او دادند تا وی را به قتل رسانند، بنیزهره به حمایت از ابوطالب برخاستند.
همچنین هنگامی که
عمر بن خطاب پیش از اسلام آوردنش قصد کشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کرده بود، با اخطار یکی از بنیزهره که وی را از انتقام بنیهاشم و بنیزهره برحذر داشت، از تصمیم خود منصرف شد.
از دشمنان پیامبر میتوان به
اسود بن عبد یغوث زهری اشاره کرد که از استهزاء کنندگان او بود. آیات ۹۴-۹۶
سوره حجر درباره وی و برخی از مشرکان نازل شده است.
خداوند در این
آیات پیامبر را به اظهار ماموریت خود و روی بازگرداندن از مشرکان دستور فرموده و به او وعده پاسداری از شرّ استهزاء کنندگان را داده است.
پس از مهاجرت مسلمانان به
یثرب، برخی از بنیزهره در کوششهای مشرکان برای نجات کاروان تجاری قریش شرکت داشتند؛ چنانکه گزارشهایی از حضور
مخرمة بن نوفل درمیان نگاهبانان کاروان تجاری مکه به سرکردگی
ابوسفیان حکایت دارد.
بر پایه این گزارشها، بنیزهره پس از آگاهی از نجات کاروان، به رغم اصرار
ابوجهل به ادامه مسیر برای رویارویی با مسلمانان که به
نبرد بدر انجامید، با مشورت
اخنس بن شریق ثقفی، از همپیمانان بنیزهره، و با توجه به پیوند خویشاوندی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از همراهی با مشرکان خودداری کردند و به مکه بازگشتند.
منابع از همراهی بنیزهره با مشرکان در
نبرد اُحد (
۳ق)
گزارش دادهاند.
در این نبرد،
عتبة بن ابیوقاص زهری دندان مبارک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را شکست.
پس از ساخت
مسجد نبوی، بخشی از آخر مسجد برای مهاجران بنیزهره در نظر گرفته شد.
همچنین منطقهای به نام
حرّه واقم در مدینه متعلق به بنیزهره بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقوع رخداد
حره را که به سال
۶۳ ق در آن روی داد، پیشبینی کردند.
برخی از مسلمانان بنیزهره در
سریهها و غزوهها همچون دیگر مسلمانان حضور داشتند. از فرماندهی
سعد بن ابی
وقاص در
سریه خرّار (۹ ماه پس از هجرت)
و فرماندهی عبدالرحمن
بن عوف در
سریه دومة الجندل (
۶ق)
و حضور آنها در
غزوه بنیقریظه (
۵ق) و
حدیبیه یاد شده است.
عمیر بن ابیوقاص برادر
سعد بن ابی
وقاص،
مسعود بن ربیعه و
ابوجبیر عبدالرحمن از شهدای بدر،
خیبر (
۷ق) و
حنین (
۸ق) بودند؛
حَمنَن بن عوف و
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص (مِرقال)
و
مخرمة بن نوفل بن اهیب در رویداد
فتح مکه (۸ق) اسلام آوردند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سهمی از غنیمتهای غزوه حنین را به آنان بخشید. از این رو، از
مؤلفة قلوبهم به شمار میآیند.
پس از رویداد سقیفه و بیعت مسلمانان با
ابوبکر، بنیزهره هم با او
بیعت کردند. برخی از بنیزهره از جمله هاشم
بن عتبه
و
عامر بن ابیوقاص در زمره پیروان علی (علیهالسّلام) باقی ماندند.
از نقش آنها در
نبردهای ردّه گزارشی در دست نیست؛ در فتوحات، برخی از بنیزهره حضور داشتند؛ چنانکه از
سعد بن ابی
وقاص به عنوان فرمانده نبرد
قادسیه و
جلولاء (
۱۷ق) و
فتح مدائن که در برابر
ایرانیان صورت گرفت، نام بردهاند.
همچنین به حضور هاشم
بن عتبه در فتوحات
شام،
عراق، قادسیه و جلولاء
و نیز شرکت
عمرو بن عتبه در جلولاء اشاره شده است.
عروه،
عبدالله اکبر و
سالم فرزندان عبدالرحمن
بن عوف در افریقیه؛ و
اسماعیل بن سعد بن ابراهیم در
روم کشته شدند.
عمر در آستانه
مرگ،
سعد بن ابی
وقاص و عبدالرحمن
بن عوف را در شورای شش نفره برای تعیین جانشین خود برگزید و به عبدالرحمن که داماد
عثمان بن عفان و نیز ام کلثوم خواهر رضاعی او
بود، حق رای ویژه داد. نتیجه این شورا انتخاب عثمان به عنوان خلیفه بود که با حمایت عبدالرحمن حاصل شد. انتخاب دو تن از بنیزهره در این شورا با امتیاز ویژه برای عبدالرحمن، بیانگر جایگاه مهم آنها در این دوره است.
روابط نیکوی بنیزهره با عثمان دیری نپایید و آنها پس از ضرب و شتم
عبدالله بن مسعود، همپیمان بنیزهره، به دست عثمان به صف ناراضیان او پیوستند. حضور بنیزهره میان مخالفان عثمان و محاصرهکنندگان خانه او، بیانگر عمق شکاف میان این تیره و خلیفه است.
پس از خلافت امام علی (علیهالسّلام)، بنیزهره رفتاری یکسان نداشتند. شماری چون هاشم
بن عتبة
بن ابی
وقاص،
حمایتی چشمگیر از او کردند؛ به گونهای که میتوان هاشم را نخستین فردی دانست که در
کوفه پس از تعلل
ابوموسی اشعری در بیعت با امام ضمن توبیخ او با امام غیاباً بیعت کرد
و در نبردهای امام از فرماندهان و پرچمدارانش بود.
او همراه پسرش
عبدالله در
صفّین حضور داشت. در این نبرد، عبدالله مجروح شد و هاشم به
شهادت رسید.
اما
سعد بن ابی
وقاص که با توجه به عضویت در شورای خلافت عمر از جایگاهی ویژه برخوردار شده بود، با تخطئه امام علی (علیهالسّلام) همراه شماری دیگر از صحابه چون
عبدالله بن عمر و
محمد بن مسلمه انصاری راه اعتزال را در پیش گرفت.
بنیزهره در جریانات سیاسی و مذهبی عصر امویان حضور داشتند. عمر
بن سعد بن ابی
وقاص کسی بود که در
کربلا در نقش فرمانده سپاه،
امام حسین (علیهالسّلام) را به شهادت رساند و سرانجام وی و فرزندش
حفص به دست
مختار کشته شدند.
برخی از آنها همچون
زید بن عبدالرحمن،
ابان بن عبدالله،
عیاض بن حسن،
حسن بن عوف و
مُسَّوَر بن مَخرَمه که همراه با مردم مدینه بر ضد حکومت
یزید قیام کرده بودند، در رخداد حرّه (
۶۴ق) کشته شدند؛ گزارشهایی از نقش بنیزهره در دوران
عباسیان در دست است؛ چنانکه از
محمد بن عبدالعزیز زهری به عنوان قاضی مدینه در حکومت منصور (
۱۳۶ق-
۱۵۶ق) یاد کردهاند. هنگامی که محمد
بن عبدالله (
نفس زکیه) در مدینه بر ضد
منصور قیام کرد، برخی از بنیزهره همراه قاضی مدینه در دستگیری قیام کنندگان مشارکت داشتند.
ابوعبدالرحمن بن زید، فقیه
مالکی و
محمد بن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شهاب زهری از سیرهنگاران مشهور و از مشهورترین
تابعان، از بنیزهره هستند. همچنین برخی از تاریخنگاران،
محمد بن سعد (م،۲۳۰ق) نویسنده کتاب
الطبقات الکبری را به قبیله بنیزهره منتسب ساختهاند؛ اما شماری این نسبت را صحیح نمیدانند.
مخرمة بن اُهَیب نیز از نسبشناسان دانسته شده است.
از دانشوران و
محدثان بنیزهره که مناصبی را در
حرمین شریفین بر عهده داشتند، میتوان به این اشخاص اشاره کرد:
طلحة بن عبدالله بن عوف پس از پسر عمویش جابر از سوی ابن زبیر حکمران مدینه شد؛
عبدالله بن عبدالرحمن رئیس شرطههای مدینه؛
سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن که مادرش دختر
سعد بن ابی
وقاص بود و ریاست شرطههای مدینه را بر عهده داشت و چند بار نیز بر منصب قضاوت نشست؛
احمد بن ابیبکر بن حارث از
فقیهان و دوستان
مالک بن انس که منصب قضاوت را در مدینه بر عهده داشت
؛
سَلَمة بن ابیسلمه قاضی مدینه
؛
هارون بن عبدالله بن محمد بن کثیر که از سوی
مهدی،
مامون و
معتصم عباسی در
بغداد و
مصر قاضی بود
؛
عبدالرحمن بن هارون که از سوی
معتضد عباسی قاضی مکه بود؛
یحیی بن عبدالرحمن که از جانب مقتدر منصب قضاوت مکه را بر عهده داشت
؛
عبدالله بن ارقم کارگزار
بیتالمال در دوره عثمان
؛
جابر بن اسود بن عوف و
طلحة بن عبدالله بن عوف والیان مدینه از سوی ابن زبیر
؛
مصعب بن عبدالرحمن بن عوف رئیس شرطه مدینه در دوران
معاویه از سوی
مروان بن حکم؛ مسور
بن مخرمه که تا پایان حکومت معاویه، جانشین مصعب شد
؛
محمد بن عبدالعزیز بن عمر، قاضی منصور در مدینه
؛
اسماعیل بن سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن و
اسحق بن عبدالرحمن از نزدیکان مهدی عباسی و جانشینان او؛
یوسف بن یعقوب بن غریر، کارگزار بیتالمال
هارون.
(۱) الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م،۲۸۲ق)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۲) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۳) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴) الاصنام (تنکیس الاصنام)، هشام
بن محمد کلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش.
(۵) الاکمال فی اسماء الرجال، الخطیب التبریزی (م،۷۴۱ق).
(۶) تعلیق، ابیاسد الله
بن الحافظ، قم، مؤسسه اهل بیت.
(۷) الامامة و السیاسه، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق.
(۸) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۹) البدء و التاریخ، المطهر المقدسی (م،۳۵۵ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
(۱۰) بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر
بن احمد ابن العدیم (م،۶۶۰ق)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر.
(۱۱) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۱۲) تاریخ خلیفه، خلیفة
بن خیاط (م،۲۴۰ق)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۳) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۴) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّه (م،۲۶۲ق)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۵) تاریخ الیعقوبی، احمد
بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) التبیان، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۷) تفسیر سمرقندی (بحر العلوم)، السمرقندی (م،۳۷۵ق)، به کوشش عمر
بن غرامه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
(۱۸) التنبیه و الاشراف، المسعودی (م،۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
(۱۹) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
(۲۰) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م،۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۱) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۲) شرح مسند ابیحنیفه، ملا علی القاری (م،۱۰۱۴ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۲۳) شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید (م،۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
(۲۴) الطبقات الکبری، ابن
سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۵) الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م،۳۱۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
(۲۶) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۲۷) المحبّر، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۲۸) مروج الذهب، المسعودی (م،۳۴۶ق)، به کوشش
اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۲۹) المعارف، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش.
(۳۰) معجم قبائل العرب، عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۳۱) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۲) المنتظم، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۳۳) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، بهکوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۳۴) نسب قریش، مصعب
بن عبدالله الزبیری (م،۲۳۶ق)، به کوشش بروفسال، قاهره، دار المعارف.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی زهره"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۰/۲۹.