بنیچه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُنیچه،
نظامی خاص برای اخذ
مالیات و روش سربازگیری که ظاهراً از عصر
ایلخانیان تا آخر دوره
قاجاریه در دستگاه دیوانی
ایران برقرار بوده است.
برخی بنیچه را مشتق از کلمه «بُنه»، به معنی «جفت» میدانند. بنه واحد تقسیم
مالیات در روستاها بود و در اصطلاح کشاورزان به مقدار زمینی اطلاق میشد که با یک جفت
گاو میتوانستند آن را شخم بزنند.
برخی نیز آن را مشتق از «بن» به معنای ریشه دانستهاند.
اصطلاح بنیچه در دو مورد خاص به کار میرفت:
. ارزیابی مالیات کلی و دستهجمعی یک روستا که بر مبنای آن روستاییان مالیات تعیین شده را میان خود سرشکن میکردند و سهمیه خود را توسط صاحب بنیچه که معمولاً رئیس ده یا یکی از مالکان عمده بود، به دولت میپرداختند. اهالی هر روستا مکلف بودند که از محل بنیچه، برخی خدمات دیگر نیز برای دولت انجام دهند. (A. K. S.، ص۷۶)
.
نظام خاص سربازگیری. به این معنی که هر روستا متعهد بود عده معینی از جوانان محلی را برای خدمت سربازی تحویل
حکومت دهد. در این روش با مأخذ قرار دادن بنیچه مالیاتی هر واحد جغرافیایی، سهمیه سربازان آنجا را تعیین میکردند. هزینه
سفر سرباز تا محل اردوگاه و هزینه زندگی خانواده او در مدت سربازی بر عهده صاحب بنیچه بود.
تاریخ دقیق بنیچهبندی به درستی معلوم نیست. در دوره
ایلخانیان، مالیات ولایات را به مقاطعه حکام میدادند و بر هر یک «جمعی»، یعنی مالیات کلی میبستند و حکام در برابر پرداخت این مبلغ معین و کلی به دولت، خود به گردآوری مالیات میپرداختند و از اینرو، هر زمان به بهانههای مختلف مبالغ بیشتری از مردم طلب میکردند.
که «نتیجه» در متن مأخذ به احتمال قوی خطا و تصحیف «بنیچه» است.
اصطلاح بنیچه به این معنی، نخستینبار در
تذکره الملوک به کار رفته، و نویسنده آن چنین یادآور شده است که این اصطلاح و روش برای تعیین مالیات اصناف به کار میرود و این کار بر عهده کلانتر و نقیب است. در ۳ ماهه اول هر سال بنیچه هریک از اصناف تعیین میشد و پس از مهر نقیب به تأیید کلانتر میرسید و رسمیت مییافت و دریافت میشد. حل و فصل اختلافات و شکایات مربوط به بنیچهبندی هم بر عهده کلانتر بود.
میرزا رفیعا هم در
دستور الملوک همین شیوه را تأیید کرده است.
از مضمون فرمانی که در عصر
شاه سلطان حسین صادر شده، پیداست که روش بنیچهبندی در پایان عصر صفوی نیز همچنان برقرار بوده است.
در دوره
قاجاریه اساس این
نظام برای اخذ مالیات و سربازگیری محفوظ ماند، اما به تدریج قوانین و مقررات آن دستخوش تغییر شد.
بنیچه: مالیات جمعی. در این دوره مالیات اصناف در شهرهایی چون
تبریز را بنیچه میخواندند. در
تهران گاه به آن «تحمیل» میگفتند و در شهرهای دیگر گاهی اصطلاحات دیگری به جای آن به کار میرفت. اما به هر حال، تشخیص مقدار آن همچنان بر عهده کلانتر یا دستیار او بود. کلانتران هر محل، بنیچه اصناف را تعیین، و به رئیس هر صنف ابلاغ میکردند. متصدی این کار را «بنیچه بند» و خود این روش را «بنیچهبندی» میخواندند.
پس از تعیین دقیق بنیچه یا مالیات جمعی هر صنف، توافق نامهای میان رؤسای اصناف و کلانتر
تنظیم و امضا میشد که ارزیابی مذکور را رسمیت میبخشید.
این روش برای اعضای هر صنف که سهمی از بنیچه را میپرداختند، حقی ایجاد میکرد که «حق تأسیس دکان» نام داشت. چون مقدار بنیچه معین بود و اعضای اصناف برحسب موقعیت، سهمی از پرداخت آن را برعهده داشتند، عده اعضای هر صنف افزایش نمییافت و متقاضیان جدیدِ ورود به صنف میتوانستند، همانند حق سرقفلی در حقوق امروز، امتیاز دکان در یک صنف را، با مراعات شرایطی خریداری کنند. در تهران تنها خبازان و قصابها حق بنیچه داشتند و اصناف دیگر از آن بیبهره بودند.
براساس اسناد مالی مربوط به این عصر، سهمیه بیشتر اصناف شاغل در هر مکان، معین گردیده، و مالیات جمعی میان آنان سرشکن شده است؛ ولی همه اصناف از حقوقی شبیه حق سرقفلی بهرهمند نبودند. از مجموع آنچه در اینباره در منابع آمده، بر میآید که بنیچهبندی و گرفتن مالیات بر مبنای آن در سراسر کشور یک نواخت نبوده، بلکه به تناسب وضع جغرافیایی، اقتصادی و شغلی دستخوش تغییراتی میشده است.
در
اصفهان بنیچه دفتر مخصوص و مضبوطی داشت و نام مالیات - دهندگان را در آن مینوشتند. از این دفترها استفادههای دیگری نیز میشد؛ چنانکه از روز اول
ذیحجه تا شب
عید قربان، شتری را همراه خدمه و «عمله» مخصوص در محلات شهر میگرداندند و «وجوهات، نیازات و انعامات» را که جمع میشد، براساس «بنیچه قدیم» میان اینان تقسیم میکردند.
در ۱۲۴۳ق/۱۸۲۷م در
بندرعباس بنیچهبندی دقیقی صورت گرفت و برای هر ناحیه طومار خاصی
تنظیم شد که شمار آنها به ۷۳۶۳ رسید. محاسبات مالیاتی پس از آن، به استناد همین طومارها صورت میگرفت.
در ناحیه
کاشان شیوه دیگری برقرار بود. مثلاً در قمصر، برخی از مالکان هر روستا که در محل ساکن نبودند، مشمول تخفیف میشدند و میزان بنیچه آنان از مالکان ساکن کمتر بود.
مالیات ایلات و
عشایر نیز گاه به صورت بنیچه ملکی معین میشد، چنانکه طایفه لک که از
فارس به
کرمان مهاجرت کردند، بنیچه مخصوص داشتند و تسویه حساب مالیاتی به عهده خودشان بود.
در مناطقی میان فارس و کرمان نیز معیاری خاص برای ارزیابی مالیات روستاها وجود داشت که به گفته مینورسکی
این روش هم نوعی بنیچهبندی بود.
بنیچه: اساسنامه سربازگیری. گردآوری سرباز ظاهراً از اوایل عصر قاجاریه به روش بنیچه صورت میگرفت. بنیچهبندی، یعنی تشخیص و تعیین شمار نفراتی که هریک از مناطق کشور در مواقع ضروری باید به خدمت سربازی گسیل دارد. این
نظام در دورههای مختلف عصر قاجاریه دچار تغییرات و دگرگونیهایی شد و سرانجام،
امیرکبیر قانون مدونی برای آن پدید آورد.
صاحب منصبان مأمور سربازگیری دفترهایی داشتند که توسط شعبه سربازگیری بر اساس بنیچه هر محل تدوین شده بود.
از اینرو، سربازگیری هم مثل مالیاتبندی براساس مقرراتی خاص استوار گردید.
توپچیها و خدمه توپخانه که معمولاً از میان افراد داوطلب انتخاب میشدند، بعداً به روش بنیچه به کار گرفته شدند.
ولی هزینه این سربازان برعهده مالکانِ صاحب بنیچه بود.
ظاهراً نخستین نمونه سربازگیری بر اساس بنیچه، در زمان
فتحعلیشاه صورت گرفت. براساس مدارک موجود، در این دوره سهمیه بنیچه برای ناحیه جندق و بیابانک ۳۰۰ سرباز بود. مأموران سربازگیری، بر مالکان هر روستا، برای آماده کردن سهمیه سرباز خود بسیار سختگیری میکردند. البته جوانانی که
خانواده متمول داشتند، با پرداخت
رشوه از خدمت معاف میشدند.
امیرکبیر برای اصلاح وضع
نظام، روشهای کهنه را منسوخ گردانید و قانونی برای بنیچه تدوین کرد و رواج داد.
که براساس آن برای کشور ۳۰ هزار تن سرباز آماده و ۶۰ هزار تن ذخیره در نظر گرفته شد. این عده از میان رعایا و برحسب سرشماری گرفته میشدند، یعنی از هر ۱۰ نفر واجد شرایط یک نفر به خدمت سربازی میرفت.
اجرای این روش در تعیین میزان مالیات هم مؤثر بود؛ یعنی بنیچه یا مالیات جمعی هر ده متناسب با عده سربازان آن تعیین میشد. هرجا سرباز نمیدادند، مثل یزد و کاشان، مالیات نقدی بیشتری میپرداختند.
موافق
قانون بنیچه امیرکبیر، ۹ تن دیگر که به سربازی نمیرفتند، موظف بودند یک خروار
گندم که «خانواری» خوانده میشد، به
عیال و اولاد کسی که به سربازی میرفت، بدهند.
از آنجا که سهمیهبندی برای سربازگیری به روشی غیر از آنچه
قانون بنیچه مقرر میداشت، موجب بیقانونی و ستمگری و در نتیجه، اعتراض مردم میشد، بر اجرای
قانون بنیچه تأکید و تصریح میگردید و اجرای این
قانون سبب میشد که گرفتن سرباز داوطلب به تدریج منسوخ گردد.
برطبق
قانون بنیچه امیرکبیر، هریک از ایالات و ولایات ایران که سرباز بنیچه میدادند، میبایست شماری سرباز پیاده، شماری سواره و شماری ویژه توپخانه تحویل دهند.
این
قانون چند دهه رسمیت داشت، اما پس از استقرار مشروطیت، درباره اصلاح
نظام بنیچه برای سربازگیری مذاکراتی در ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م در مجلس شورای ملی پیش آمد که بر اثر آن در ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م مقررات جدیدی با عنوان «
قانون سربازگیری» وضع و تصویب گردید.
در ۱۳۰۰ش
رضاشاه، ارتش جدید
ایران را بنیاد نهاد. در
قانون ارتش نوین، مقررات سربازگیری باز هم براساس بنیچه تدوین شده بود و شعبههای سربازگیری در محل براساس دفتر بنیچه خاص همان محل کار میکردند.
خدمت سربازان بنیچه مدت معینی نداشت.
و ظاهراً متغیر بود؛ چنانکه در ۱۲۸۶ق سربازان یک سال در خدمت و یک سال در مرخصی به سر میبردند، اما این روش در سراسر کشور معمول نبود.
سرانجام، همه قوانین و مقررات مختلف بنیچه برای سربازگیری با تصویب
قانون نظام اجباری در ۱۳۰۴ش ملغی شد.
البته
قانون مالیات جمعی یا بنیچه اخذ مالیات نیز از مدتی پیش از آن، با تصویب پارهای قوانین و مقررات مالیاتی در نخستین دورههای مجلس شورای ملی منسوخ شده بود.
(۱) تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۲) حکمت یغمایی، عبدالکریم، «بنیچه جندق و بیابانک»، یغما، به کوشش ایرج افشار و قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۳۲.
(۳) دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۴) رشیدالدین فضل الله، تاریخ مبارک غازانی، به کوشش کارلیان، هارتفرد، ۱۳۵۸ق/۱۹۴۰م.
(۵) سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج فارس، به کوشش احمد اقتداری، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۶) شریف کاشانی، محمدمهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۷) ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۸) فلور، ویلم، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سرّی، تهران، ۱۳۶۵-۱۳۶۶ش.
(۹) قائم مقامی جهانگیر، تاریخچه سربازگیری در ایران، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۶ش، س۲، شم۲.
(۱۰) قائم مقامی جهانگیر، یکصد و پنجاه سند تاریخی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۱) گلبن، محمد، «کتابچه مطالب لازمه توپخانه مبارکه»، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۷ش، س۳، شم۱.
(۱۲) گیلان شاه، امیر، «تاریخچه سربازگیری»، قشون، تهران، ۱۳۰۴ش، س۴، شم۱۸.
(۱۳) مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۱۴) میرزا رفیعا، محمد رفیع، دستور الملوک، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۵) میرزا سمیعا، تذکره الملوک، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۶) نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۷) وزیری کرمانی، احمدعلی، جغرافیای کرمان، به کوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۸) A K S، Qajar Persia، London, ۱۹۸۷.
(۱۹) Minorsky، V، introd Tadhkirat al-Mul = k، London، ۱۹۴۳.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بنیچه»، شماره۵۱۳۸.