بنو مغربی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنوالمغربی، خاندان ایرانی،
شیعی مذهب و متنفذ در دربار امرای
بغداد،
حلب،
مصر،
موصل و میافارقین در
سده چهارم و پنجم، بودهاند.
نسب این
خاندان را به
بهرام گور پادشاه ساسانی رساندهاند و بنا بر رسالهای که ابن عدیم از مشهورترین فرد این خاندان،
وزیر مغربی، نقل کرده است نیای اعلای آنان از مردم
بصره بود که در
فتنه بریدی در ۳۱۹ به
بغداد مهاجرت کرد و متصدی دیوان المغرب، دیوان جمعآوری
خراج قسمت غربی بغداد، شد؛ ازاینرو اعقاب او به مغربی شهرت یافتند؛ با این همه برخی احتمال دادهاند که آنان اصلاً مغربی باشند.
برخی افراد مشهور خاندان بنومغربی، عبارتند از:
ابوالحسن
علی بن محمد، جد اعلای این خاندان بود که پس از اقامت در بغداد، عهدهدار دیوان المغرب شد.
ابوالقاسم
حسین بن علی، جد وزیر مغربی بود و در بغداد متولد شد. در زمان ریاست
محمد بن یاقوت، در دیوان بغداد
کاتب (مدبر) بود. او با
خواهر ابوعلی
هارون بن عبدالعزیز اوارجی،
محدّث امامی،
ازدواج کرد.
و سپس در ۳۲۶، در پی رفتن
محمد بن رائق از بغداد به
موصل و برطرف شدن برخی سختگیریها، همراه هارون از
عراق به
شام رفت و به اخشید پیوست.
پدر و عموی وزیر مغربی در بغداد ماندند تا آنکه
غلام اخشید آنها را به
مصر برد.
در پی بروز
هرج و مرج در خاندان اخشید، ابوالقاسم و هارون به
حلب نزد
حمدانیان رفتند و ابوالقاسم کاتب سیفالدوله شد.
در
جنگ سیفالدوله و امپراتوری روم شرقی، وی به
اسارت رفت و سیفالدوله در ۳۵۴ توانست او را آزاد کند، ولی در راه بازگشت به حلب درگذشت.
ابوالحسن
علی بن حسین بن محمد مغربی، در حلب به
دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. در ۳۵۶
وزارت سیف الدوله حمدانی را داشت، و سپس در زمان
فرزند او، سعدالدوله، کاتب دیوان و پس از چندی وزیر او شد.
اما پس از مدت کوتاهی روابطش با سعدالدوله به سردی گرایید و خود را به العزیز،
خلیفه فاطمی، نزدیک کرد و او را به
جنگ با سعدالدوله برانگیخت.
سپاه خلیفه به فرماندهی
امیر ابوالفوارس بَکجور حاجب ـ که ابوالحسن
وزیر یا
کاتب او بود ـ برای تصرف حلب به جنگ سعدالدوله رفت. در این جنگ، بکجور کشته شد و رَقّه بار دیگر به تصرف سعدالدوله درآمد، و ابوالحسن از او
امان گرفت و به
کوفه رفت.
او پس از بازگشت نزدِ خلیفه العزیز، در ۳۸۱ که
سال مرگ سعدالدوله بود، خلیفه را به تصرف
حلب تشویق کرد. خلیفه، مَنجوتگین، امیر ترک، را برای تصرف آن نواحی و ابوالحسن را برای
نظارت بر امور روانه کرد.
حکومت حلب هنگام این لشکرکشی در دست لؤلؤ، غلامِ ابوالفضائل
پسر سعدالدوله، بود. هنگام
محاصره حلب، لؤلؤ با بخشش
مال فراوان ابوالحسن را با خود همراه کرد و ابوالحسن نیز منجوتگین را از ادامه محاصره بازداشت. ازاینرو خلیفه العزیز بر ابوالحسن
خشم گرفت و او را
عزل کرد. ابوالحسن از
مصر گریخت و همراه منجوتگین به
شام رفت و تا مرگ العزیز (۳۸۳) همانجا ماند.
پس از مرگ العزیز، ابوالحسن و فرزندش ابوالقاسم خود را به
جانشین العزیز، الحاکم، نزدیک کردند، لیکن دشمنی
منصور بن عَبدون، ناظر دیوان خلیفه، با خاندان مغربی سبب شد تا الحاکم در ۴۰۰، ابوالحسن، برادرش و دو فرزندش را به
قتل برساند و تنها ابوالقاسم موفق به
فرار شد.
ابوالحسن از
راویان حدیث بود و از عبدالعزیز اوارجی احادیثی نقل کرده است.
ابوالقاسم
حسین بن علی
بن حسین مغربی (وزیر مغربی)، در ۳۷۰ در مصر به
دنیا آمد. ابن عدیم
تولد او را در حلب میداند. مادرش
دختر ابن ابیزینب نعمانی بود.
نجاشی،
به اشتباه، هارون اوارجی را
جد او دانسته، ولی هارون،
دایی پدر وزیر مغربی بوده است.
ابوالقاسم تا چهارده سالگی
قرآن را آموخت، سپس
نحو و
لغت و
حساب جبر و مقابله را فرا گرفت. پیش از هفده سالگی کتاب
اصلاح المنطق را تلخیص کرد.
او پس از کشته شدن پدرش، به رَملَه رفت و
حسّان بن مُفّرج بن جراح را به
شورش بر ضد الحاکم واداشت، سپس وی را به امیر
مکه، ابوالفتوح
حسن بن جعفر علوی، نزدیک کرد و در پی آن به نام ابوالفتوح با
لقب الراشدبالله
خطبه خوانده شد. الحاکم با صرف
مال فراوان
حسّان را به خود نزدیک کرد. ازاینرو ابوالفتوح به مکه بازگشت و ابوالقاسم نیز به
عراق نزد فخرالملک،
وزیر عباسی رفت.
القادر بالله، خلیفه عباسی، از فخرالملک خواست تا ابوالقاسم را از خود دور کند؛ اما فخرالملک نپذیرفت و او را همراه خود به واسط برد.
ابوالقاسم پس از درگذشت فخرالملک در ۴۱۴، به بغداد رفت و در آنجا منصب وزارت یافت و
سال بعد به
موصل نزد قَرواش (قِرواش)، امیرِ بنی عُقَیل، رفت و کاتب او شد. خلیفه عباسی از قرواش خواست که او را از خود براند، و ابوالقاسم به
دیار بکر نزد
احمد بن مروان رفت و وزیر او شد و تا هنگام مرگ یعنی سال ۴۱۸، در آنجا ماند.
به
وصیت ابوالقاسم، او را در جوار
حضرت علی (علیهالسلام) دفن کردند.
ابوالقاسم در
بلاغت،
لغت،
تاریخ، کتابت، و نیز
نجوم تبحر و خطی خوش داشت.
او همچنین
محدث بود و ازاینرو شرح حالش در
منابع رجالی آمده است.
وی دارای تألیفات بسیاری است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب؛ الایناس بعلم الانساب؛ و رسالهای در پاسخ به سؤالات ابن بسّام درباره لغت و
ادب.
[۵۸]
[احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ص ۱۰۹ـ۱۶۲،عمان، ۱۹۸۸.]