بندهش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنْدَهِش (در
فارسی میانه «بندهشْن»، به معنای اصل
آفرینش) یکی از مهمترین
متون دینی ـ تاریخی
زردشتی، به
خط و
زبان پهلوی است.
این اثر عمدتاً درباره
کیهانشناسی، با فصولی در تاریخ کیانیان و جغرافیای
ایرانشهر، بر پایه
متون اوستایی و گزارشهای پهلوی و
منابع تاریخی، بخصوص خداینامه، در ۳۶ فصل است که مؤلف در دیباچه کتاب آنها را به سه بخش اصلی و کلی تقسیم کرده است
۱) آفرینش اورمزد و دشمنی اهریمن.
۲) چگونگی آفرینش مادی و این جهانی از آغاز تا انجام.
۳) تاریخ و پیوند کیانیان و زیستگاههای آنان.
مهمترین و بلندترین فصل آن همان نخستین فصل است درباره چگونگی
اورمزد و
اهریمن و جدالشان با یکدیگر، و خلقت
آفریدگان به صورت مینوی و مادی.
گردآوری و تألیف این کتاب احتمالاً در اواخر
دوره ساسانی و تدوین نهایی آن در
قرن سوم هجری یا دیرتر صورت گرفته است.
بعضی از فصول کتاب مانند مقدمه آن، افزوده بعدی شناخته شده است.
نام مؤلف اصلی آن دانسته نیست ولی نام مدوّن نهایی آن را در فصل مربوط به تبارنامه موبدان، به احتمال، فَرْنْبَغ دادِگی یا دادویه (دات ـ ویه یا دادگ) خوانده اند.
شمار نوشته های بازمانده پارسیگ (= فارسی میانه)، نسبت به آنچه در زمان
ساسانیان بوده و بایستی بوده باشد بسیار اندک است.
فهرستی از آنها و هم از سنگنوشته های بازمانده و بازیافته تا زمان خود را، گرد آورده است که بندهش، یکی از آنهاست.
وست آن را کمابیش دارای سیزده هزار واژه میداند.
البته این برآورد درباره بندهش کوچک یا بندهش هندی است.
صفت «هندی» یا «کوچک» هنگامی بدان افزوده شد که دو دستنویس کامل از این
نامه (= بندهش) از
ایران به
هندوستان رسید؛ اینها را بندهش بزرگ (یا بزرگتر) یا بندهش ایرانی خواندند.
از دو دستنویس بندهش بزرگ، یکی را موبد خدابخش فرود آبادان در حدود ۱۸۷۰ میلادی برای هیربد تهمورس دینشاه، از
یزد به
بمبئی، و دیگری را در ۱۸۸۰ دستور تیرانداز برای همو از یزد بدانجا برد که هردو دستنویس به اختصار، به نام «تهمورس دینشاجی» ۱ TD و ۲ TD نامیده شده اند.
دستنویس دیگری نیزاز بندهش بزرگ در هندوستان بوده است که زمانی از آنِ مانکجی سهرابجی بِرنِر بوده و سپس به
کتابخانه دستور هوشنگ جاماسپ جی راه یافته است و به نام او و به اختصار DH خوانده شده است.
دستنویس TD۲ که کاملترین دستنویسهای بندهش ایرانی است، دارای ۰۰۰، ۳۶ واژه، و نزدیک به سه برابر بندهش کوچک است.
به گمان هنینگ، این
کتاب در پایان دوره ساسانی نوشته شده و فصلهای پایانی آن،
چنانکه بیشتر
دانشمندان هم برهمین عقیده اند، از افزوده های زمان
عباسیان است.
سرآغاز کتاب هم، آنجا که از آمدن تازیان به بدی یاد میکند، بایستی از افزوده های همین زمان باشد.
نام این نامه در همه دستنویسهای ایرانی و هندی، بزرگ و کوچک، «بندهشن» آمده است.
نویسنده یا رونویس کننده بندهش بزرگ مینویسد: «به نیک جهشن و مروای خوب خواهم نوشت...این نوشته بندهشنی (را).» اگر بپذیریم که این نامه در زمان ساسانیان نوشته شده است، «بندهش» یا «بندهشن» نامی است که برای رونویس کننده
دوران عباسی شناخته و معروف بوده است؛ و اگر آن را از
دوران پس از اسلام بدانیم، نامی است که از آغاز بر آن نهاده شده و نیازی به نامهای دیگری مانند «زندآگاهی» به گزینش انکلساریا یا h ¦ i n § bunyas، جعل مک کنزی، برای آن نیست.
نامی که بهرام گور تهمورس انکلساریا برآن نهاده است (زندآگاهی) از این عبارت، که در بندهش کوچک و بزرگ آمده، برگرفته شده است : «آن (از) زندآگاهی نخست در بندهشنی هرمزد و پتیارگی گِنامینو (= اهریمن)...».
زندآگاهی، یا آگاهی از
تفسیر اوستا، نامی است عام برای همه نوشته های دینی و داستانی بازمانده
پهلوی.
فصل دوم بندهش نشان میدهد که
نویسنده، منابع دیگری هم جز تفسیر اوستا در دست داشته و از راز دانشهای
بابلی و
یونانی و نظریه های پیش از
دوران هخامنشی سود جسته است.
در فصلی دیگر که سخن از تبار و دودمان موبدان به میان آمده است،
نویسنده میگوید: «مادری که من از او زاده شدم
دختر فره ماه (موبد) است»؛ و سپس پدران او را بر میشمارد و پس از آن میگوید: «همه موبدان دیگر که نامشان در خداینامه (آمده است) از همین دوده اند؛ و گویند از تخمه منوچهرند...» آنگاه کلماتی به این صورت نوشته است: که آوانوشته آن چنین است: nand ¦ a w X ¦ i y ¦ ud man farroba h ¦ i dag ¦ da = و من فرنبغ (ام) که خواننددادگی.
انکلساریا
و به پیروی از او مک کنزی (ایرانیکا، ذیل مادّه) و بهار
را که در هر سه نسخه بندهش بزرگ چنین نوشته شده است، «من فرنبغ» خوانده و او را مؤلف بندهش دانسته اند.
راهم که بایستی تحریفـی از دات و یـه باشد، مک کنزی، «جادگی» و بهار
«دادگی»، و «
گشن جم» را هر دو «جوان جم» خوانده اند.
(هزوارش من) اگر آن را «من» بخوانیم، نباید به
واژه پس از آن چسبیده نوشته میشد و در هیچ جای دیگر هم این صورت دیده نمیشود.
ازینرو میتوان پنداشت که یا نام موبدی بوده است که با حروف «و» یا «ور» آغاز میشده است.
دوم اینکه، اگر این واژه را، «من فرنبغ» بخوانیم و «فرنبغ» را نام نویسنده بدانیم، ظاهراً بایستی پیش از آنکه نامی از مادر خود ببرد، خود را میشناساند، اینچنین : «من فرنبغ پسر فلان پسر بهمان موبدم، مادر من هم از دودمان موبدان است.
» سوم اینکه: این فرنبغ (اگر چنین خوانده شود) می تواند نویسنده فصلهای پایانی بندهش باشد که در
دوران اسلامی بدان افزوده شده است نه مؤلف اصل کتاب که ظاهراً چند سده پیش در زمان
ساسانیان میزیسته است.
بندهش بزرگ یا ایرانی با پیشگفتاری آغاز میشود که زبان و مضمون آن نشان میدهد که از افزوده های پس از اسلام است.
نویسنده پس از
ستایش دادار دانا و توانا و همه ایزدان مینوی و گیتی میگوید: «خواهم نوشت به دستور (یا دستوری). .. سپندداد، ماه ونداد رستم شهریار...» (چنین است در متن پهلوی که تأثیر فارسی نو از آن آشکار است) و سپس از آمدن تازیان به ایرانشهر و تبهکاریهاشان یاد میکند.
این نامه پهلوی را سی وهفت فصل است، اینچنین :
۱) بندهشنی هرمزد و پتیارگی گنامینو.
۲)
آفرینش روشنان (
خورشید،
ماه و
ستارگان).
۳) چگونگی آفرینش
آفریدگان برای نبرد.
۴) تازش اهریمن بر
آفرینش.
۵)
دشمنی و مخالفت دومینو (اهورا و اهریمن).
۶) زیج گیهان که چگونه اتفاق افتاد.
۷) نبرد آفریدگان گیتی در برابر اهریمن.
۸) چگونگی آفرینشها.
۹) چگونگی زمینها .
۱۰) چگونگی کوهها.
۱۱) چگونگی دریاها.
۱۲) چگونگی رودها.
۱۳) چگونگی وَرها (= دریاچه ها).
۱۴) چگونگی گوسپندان به پنج گونه.
۱۵) چگونگی مردمان.
۱۶) چگونگی زایشها از هر سرده (نوع).
۱۷) چگونگی اوروران (=
گیاهان).
۱۸) (سروری) مردمان و گوسپندان و هرچیزی.
۱۹) چگونگی
آتش .
۲۰) چگونگی
خواب.
۲۱) چگونگی
باد و
ابر و
باران.
۲۲) چگونگی خرفستران (
جانوران زیان رسان).
۲۳) چگونگی انواع گرگ سروگان.
۲۴) آفریدگان و هدف از آفرینش آنها.
۲۵)
سال دینی.
۲۶) بزرگ کرداری ایزدان مینوی.
۲۷) دُشکنشی (بدکاری) اهرمن و دیوان.
۲۸) سنجش اندامهای تن آدمی با آفرینش جهان.
۲۹) سروران اقلیمهای هفتگانه.
۳۰) پل چینْود و روان گذشتگان.
۳۱) شهرهای نامی ایرانشهر.
۳۲) اقامتگاه کیان و آفتهایی که در آن وجود دارد.
۳۳) گزندی که در هر هزاره به ایرانشهر رسیده است.
۳۴)
رستاخیز تن پسین.
۳۵) تخمه و پیوند کیان.
۳۶) دودمان موبدان.
۳۷)
سال شمار (تا) تازیکان دوازده هزار
سال.
اینک فهرستی از چاپهای گوناگون بندهش کوچک و بزرگ و پژوهشهایی که دربارهة پاره ای از فصلها یا عبارتهای آنها شده است:
۱) ۱۷۷۱. انکتیل دوپرّون بندهش کوچک را به فرانسه ترجمه کرد. این متن بخشی از مجموعه دستنویسهای پهلوی است که از روی دستنویس K۲۰ در سال ۱۷۳۴ در سورت
هندوستان نوشته شده و وی آنها را با خود به
اروپا برده است.
۲) ۱۸۱۹. دستور اِدالجی دارابجی جمشیدجی جاماسپ آسا آن را به گجراتی
ترجمه کرد.E. J. D. Jamas Asa، Bundehesht no Tarjumo، Bombay ۱۸۱۹.
۳) ۱۸۴۰. مولّر: پژوهشی درباره آغاز بندهش. M. J. Muller، Untersuchung ueber den Anfang des Bundahesh. Denkschrift d. Akad. der Wissenschaften، Munchen XVIII، Phil.-hist. Kl. Abhandl. ۳ (۱۸۴۰)، ۶۱۳-۶۴۴.
۴) ۱۸۵۱. وِسترگارد بندهش را با دو سنگ نبشته از شاپور نخست ساسانی چاپ کرد. N. L. Westergaad، Bundahesh Liber Pahlavicus vetustissimo codice Havnensi descriptsit duas inscriptiones regis Saporis Prima adjecit، Copenhagen ۱۸۵۱.
۵) ۱۸۵۴. هوگ: درباره
زبان پهلوی و بندهش.
M. Haug Uber die Pahlavi Sprache und Bundahes ch. Gottingen ۱۸۵۴.
۶) ۱۸۵۷. اشپیگل: نخستین فصل بندهش.
F. Spiegel، "Das erste Kapitel des Bundahesch"، ZDMG، XI، (۱۸۵۷) ۹۸-۱۱۰.
۷) ۱۸۵۷. اشپیگل: فصل سی و یکم بندهش.
F. Spiegel، Das einunddreissigste kapitel des Bundehesch، ۱۸۵۷، ۴۳۳-۴۳۵.
۸) ۱۸۶۳. ویندیشمن: پژوهشهای زردشتی.
F. Windischmann، Zoroastrische studien: Abhandlungen zur Mythlologie und Sagengeschichte des alten Iran، ed. F. Spiegel، Berlin ۱۸۶۳، ۵۶-۱۲۰.
۹) ۱۸۶۳. ویندیشمن: جغرافیای بندهش.
F. Windischmann، Geographie des Bundahesch، Berlin ۱۸۶۳، ۱-۱۸.
۱۰) ۱۸۶۸. یوستی: برای نخستین بار تألیف با آوانوشت، ترجمه، واژه نامه.
F.Justi، Der Bundahesh،zum ersten Male herausgegeben، transcribiert، دbersetzt und mit Glossar versehen، Leipzig ۱۸۶۸.
۱۱) ۱۸۸۰. وِست: دستنویسهای بندهش.
E. West، Bundahish MSS. Asian Antiquary X، ۱۸۸۰.
۱۲) ۱۸۸۰. وِست: بندهش.
E. West، The Bundahish: Pahlavi texts، pt. ۱، The sacred books of the East، Oxford ۱۸۸۰.
(تجدید چاپ ۱۹۶۵)
۱۳) ۱۸۸۲. آندره آس: کتاب مینوی خرد و قطعه ای کهن از بندهش.
F. C. Andreas، The Book of Mainyo-i khrad، also an old fragment of the Bundahesh both in original pahlavi...، Kiel ۱۸۸۲.
۱۴) ۱۸۹۷. اونوالا: بندهش پهلوی.
M. R. Unvalla، The Pahlavi Bundehesh، Bombay ۱۸۹۷.
۱۵) ۱۹۰۱. مُدی: بندهش، متن، آوانوشت و ترجمه به گجراتی با پیشگفتار و یادداشتها.
J. J. Modi، Bundahishn، text، transliteration and translation in Gujarati، introduction and notes، Bombay ۱۹۰۱.
۱۶) ۱۹۰۲. مُدی: فصلی ترجمه نشده از بندهش.
J. J. Modi، "An Untranslated chapter of the Bundehes"، a paper read before the Bombay Branch RAS on the ۱st. Aug. ۱۹۰۱، Bombay ۱۹۰۲، BBRAS. XXI، ۴۱۹-۴۶۰، repr. in Asiatic Paper، I (۱۹۰۵)، ۲۱۷-۲۳۴.
۱۷) ۱۹۰۸. انکلساریا. تهمورس دینشاه: بندهش ( TD۲ ) با پیشگفتاری از بهرام گور تهمورس انکلساریا.
T. D. Anklesaria، The Bundahishn، being a facsimile of TD manuscript no.۲ brought from persia...، Bombay ۱۹۰۸.
۱۸) ۱۹۱۱. بارتولمه: پژوهشهای ایرانی میانه: ۲= دربارة متن انتقادی بندهش.
Ch. Bartholomae، "Mitteliranische studien، II. zur Textkritisch des Bundahisn"، ZDMG، (۱۹۱۱).
۱۹) ۱۹۱۸. مُدی. یادداشتی دربارة قدمت انسان، نظریة ایرانی دربارة آفرینش انسان.
J. J. Modi، "A note on the antiquity of man. An Iranian view of the creation of man"، Anthropological papers، II (۱۹۱۸)، ۱۱۸-۳۱۳.
۲۰) ۱۹۲۸. نوبرگ: سرودی دربارة زروان در بندهش.
H. S. Nyberg، "Ein Hymnus auf Zervan in Bundahis § n"، ZDMG، ۸۲، (۱۹۲۸)، ۲۱۷-۲۳۵.
۲۱) ۱۹۲۸. نوبرگ: خودآموز زبان پهلوی (فصل نخست و سوم بندهش ).
H. S. Nyberg، Hilfsbuch des Pehlevi، Uppsala ۱۹۲۸.
۲۲) ۳۱ـ۱۹۲۹. نوبرگ: فرضیة آفرینش و نجوم مزدایی.
H. S. Nyberg، "Questions de cosmogonie et de cosmologie mazdإennes"، Journal asiatique، (Apr.-June ۱۹۲۹)، ۱۹۳-۳۱۰، (July-Sept. ۱۹۳۱)، ۱-۱۳۴، (Oct.- Dec. ۱۹۳۱)، ۱۹۳-۲۴۴.
(و نیز در Acta Iranica، ج ۷، (۱۹۷۵)، ص ۷۵ـ ۳۷۸)
۲۳ـ ۱۹۳۱. کریستن سن: دستنویس ک. ۲۰ و ک ۲۰ ب.
A. Christensen، ed.، The Pahlavi codices k۲۰ & k ۲۰b، Copenhagen ۱۹۳۱ (codices Avestici et Pahlavici Bibliotheka universitatis Hafniةnsis vol. I)
(در شمار گنجینه های دستنویسهای پهلوی و پژوهشهای ایرانی دوباره چاپ شده است. ج ۴۸).
۲۴) ۱۹۳۱. کریستن سن: یادداشتهایی دربارة منابع بندهش.
A. Christensen، "Remarques sur les sources du Bundahis § n". in Actes du XVIII e congrةs international des orientalists، (۱۹۳۱: Sept. ۷-۱۲: Leiden)، Leiden ۱۹۳۲، ۱۰۰-۱۰۱.
۲۵) ۱۹۳۳. بیلی: بندهش، رساله دکتری (هنوز چاپ نشده ولی در دسترس پژوهندگان بوده است ).
H. W. Bailey، Bundahes § n، Thesis، Oxford ۱۹۳۳.
۲۶) ۱۹۳۵. مِسینا: افسانه و داستان و تاریخ در سنت ایرانی.
G. Messina، "Mito leggenda e storia nella tradizione Iranica"، Orientalia، ۴ (۱۹۳۵)، ۲۵۷ ff.
۲۷) ۱۹۳۶. کریستن سن: دستنویس پهلوی ک. ۴۳.
A. Christensen، The Pahlavi codex k.۴۳، Codices Avestici et Pahlavici Bibliotheca Universitatis Hafniensis ۱۹۳۶ (عباراتی از بندهش در بخش نخست )
(مؤسسة آسیایی دانشگاه شیراز آن را دوباره چاپ کرده است. گنجینة دستنویس های پهلوی و پژوهشهای ایرانی، ج ۵۷)
۲۸) ۱۹۴۲. هنینگ: بخش نجومی بندهش (فصل ۲).
W. B. Henning، "An Astronomical chapter of the Bundahishn"، JRAS، (۱۹۴۲)، ۲۲۹-۲۴۸.
۲۹) ۱۹۴۳. بیلی: مشکلات زردشتی در کتابهای سدة نهم / سوم هجری.
H. W. Bailey، Zoroastrian problems in the ninth century books. Oxford ۱۹۴۳.
(ترجمه و آوانویسی عبارتهای بسیاری از بندهش، در ۱۹۷۱ تجدید چاپ شده است )
۳۰) ۱۹۵۳. هارت من: گیومرت. (بخش ۳. منابع پهلوی )
S. S. Hartmann، Gayomart، Uppsala ۱۹۵۳.
۳۱) ۱۹۵۶. انکلساریا: بهرام گور تهمورس: زندآگاهی بندهش بزرگتر یا ایرانی. آوانویسی و ترجمه به انگلیسی.
B. T. Anklesaria، Zand A ¦ ka ¦ si ¦ h، Iranian or Greater Bundahis § n، transliteration، translation in English، Bombay ۱۹۵۶.
۳۲) ۱۹۶۳. موله: پرستش، اسطوره و کیهانشناسی در ایران باستان. (چند عبارت از بندهش در ص ۴۲۶، ۴۳۷، ۴۵۶)
M. Molإ، Culte، mythe et cosmologie dans l'Iran ancien، Paris ۱۹۶۳.
۳۳) ۱۹۶۴. مک کنزی: ستاره شناسی زردشتی در بندهش.
D. N. MacKenzie، "Zoroastrian astrology in the Bundahis § n"، BSOAS، ۲۷، (۱۹۶۴) ۵۱۱-۵۲۹.
۳۴) ۱۹۶۷. دوشن گیمن: شش آفرینش اصلی.
J. Duchesne-Guillemin، The six original creations، J. J. Zarthoshti Madressa centenary vol. ۱۹۶۷.
۳۵) ۱۹۶۷ (۱۳۴۵). مهرداد بهار، واژه نامة بندهش، تهران ۱۳۴۵ ش.
۳۶) ۱۹۶۸. مهرداد بهار، جغرافیای اساطیری جهان در ادبیات پهلوی، تهران.
۳۷) ۱۹۶۸. بویس: ادبیات فارسی میانه.
M. Boyce، "Middle Persian literature"، in Handbuch der Orientalistik، vol. ۴: Iranistik، Leiden ۱۹۶۸.
۳۸) ۱۹۷. پشوتن ک. انکلساریا: بندهش TD۱، با پیشگفتاری از م. نوّابی، تهران.
P. K. Anklesaria، The Bundahesh، being a facsimile edition of the manuscript TD۱، Tehran ۱۹۷۰.
۳۹) ۱۹۷۰. پشوتن ک. انکلساریا: دستنویس DH: بندهش و زند و وهومن یشت و بخشهایی از دینکرت، تهران.
P. K. Anklesaria، The codex DH، being a facsimile edition of Bundahesh، Zand-e Vohuman Yasht and parts of Denkart، Tehran ۱۹۷۰.
۴۰) ۱۹۷۰. آسموسن: فهرست میوه ها در بندهش.
J. P. Asmussen، "The list of fruits in the Bundahis § n"، in W. B. Henning memorial vol ume، ۱۴-۱۹.
۴۱) ۱۹۷۴. نوّابی: تطبیق سه دستنویس بندهش ایرانی.
M. Nawabi، "Concordences of the manuscripts of the Bundaheshn، TD۲، TD۱ & DH"، Memorial J. de Menasce، Louvain ۱۹۷۴، ۲۹۳-۳۰۳.
(نیز در مجموعة مقالات م. نوّابی ج ۱؛
گنجینة دستنویس های پهلوی و پژوهشهای ایرانی، ش ۵۰؛
و نیز در پیشگفتار ترجمة بندهش TD۲ از مهرداد بهار)
۴۲) ۱۹۷۴. وست: ادبیات پهلوی در بنیاد زبانشناسی ایرانی.
E. W. West، "Pahlavi literature"، in G rundriss der iranischen Philologie، vol. II، Berlin ۱۹۷۴، ۷۵-۱۹۰.
۴۳) ۱۹۷۸. ک. جاماسپ آسا. و م. نوّابی: دستنویس TD۲، بندهش ایرانی، روایات امید اشاوهیشتان و جز آن بخش نخست.
مؤسسة آسیایی شیراز. گنجینة دستنویس های پهلوی و پژوهشهای ایرانی، ش ۵۲ (با پیشگفتار)
۴۴) ۱۹۷۸. ک. جاماسپ آسا ـ م. نوّابی: بخشهایی از بندهش هندی و فصلی از شایست نشایست. دستنویس ۴۹. MU گنجینة دستنویس های پهلوی و پژوهشهای ایرانی، شیراز، ش ۳۷ (با پیشگفتار)
۴۵) ۱۹۸۰. اشمید: دسته بندی باستانی ایرانی جانوران.
Hans-Peter Schmidt، Ancient Iranian animal classification: Studien zum Indologie und Iranistik، Heft ۵/۶، Festschrift Paul Thieme Reinbek، ۱۹۸۰.
۴۶) ۱۹۸۶. چوکسی: فهرستی تفسیری از بندهش بزرگتر یا ایرانی TD۲.
J. K. Choksy، An Annotated index of the greater or Iranian Bundahiیn، TD۲ Studia Iranica ۱۵.۲، ۱۹۸۰، ۳۰۳- ۳۴۲.
۴۷) ۱۹۸۹. رقیه بهزادی، بندهش هندی، متنی به زبان پارسی میانه، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۸) ۱۹۹۰. هولتگارد: فصل نخست بندهش.
A. Hultgard، "The first chapter of the Bundahis § n remarks on the text and composition"، in Proceedings of the First European Conference of Iranian Studies، Rome ۱۹۹۰. Old & Middle Ir. st.، ed. Gh. Gnoli، ۱۶۷-۱۹۰.
۴۹) ۱۹۹۰. بندهش، ترجمة مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۹ ش.
۵۰) مک کنزی: بندهش. در د.ایرانیکا.
D. N. MacKenzie: Bundahis § n. in Encyclopaedia Iranica.
(۱) بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ترجمه مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲) جهانگیر تاوادیا، زبان و ادبیات پهلوی (فارسی میانه)، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران ۱۳۴۸ش.
(۳) احمد تفضّلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۷ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بندهش»، شماره۱۸۷۷.