بلوغ در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلوغ، آغاز مرحلهای از زندگی
انسان که مشمول تکالیف و بسیاری از
حقوق میشود.
بلوغ واژهای عربی و به معنای رسیدن به مراد، رسیدن یا نزدیک شدن به انتهای امر یا پایان مقصد زمانی، مکانی یا جز اینها،
کامل و رسیده شدن
میوه ، ادراک و رسیدن
کودک به سن
رشد و بالندگی است.
در کاربرد رایج، مراد از
بلوغ آغاز مرحلهای
طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی
غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونیهای جسمی و روانی و
رشد عقلی و ادراکی، وی به مرتبه
مردان یا
زنان نایل میشود.
به نظر برخی مراد از
بلوغ در کاربرد
فقها همان
بلوغ طبیعی و جنسی است
؛ ولی هرچند
امارات و نشانههای
طبیعیِ بلوغ شرعی ، همان علامتهای
بلوغ طبیعی است،
با توجه به اینکه از میان نشانههای
بلوغ طبیعی تنها برخی از آنها در
فقه پذیرفته شده و سن
بلوغ نیز در
فقه اسلامی معین گردیده، باید گفت که واژههای
بلوغ و
بالغ در فقه و
حقوق اسلامی به اصطلاحی خاص تبدیل شده و معنای آنها با مفهوم لغوی و عرفی آنها انطباق کامل ندارد.
اهمیت
بلوغ در فقه و حقوق از آن روست که این مقطع از زندگی انسان نقطه آغاز شمول تکالیف و بسیاری از
احکام شرعی و حقوق نسبت به او به شمار میرود و به همین سبب گاه
سن بلوغ «سن تکلیف» نیز نامیده میشود.
در
قرآن کریم سه تعبیر درباره
بلوغ ذکر شده که به معنای اصطلاحی
بلوغ مربوط است:
بلوغ حُلُم،
بلوغ نِکاح و
بلوغ اَشُدّ. در برخی
احادیث مراد از این سه تعبیر، احتلام ذکر شده که یکی از نشانههای مهم
بلوغ است (همین مقاله تعابیر قرآنی درباره
بلوغ)؛ همچنین قرآن به مرحله پیش از
بلوغ در زندگی
انسان با واژگانی چون طِفْل،
صَبیّ
و
یتیم اشاره کرده است. به نظر مفسران، مراد از این واژهها در همه یا غالب مواردِ کاربرد آنها در قرآن، کسی است که در پیش از
بلوغ قرار دارد.
در
آیات مربوط به
بلوغ در قرآن کریم، شماری از مهمترین
احکام بلوغ مانند نشانههای
بلوغ، جایگاه
بلوغ در ثبوت
تکلیف و نیز پارهای از
احکام وضعی بیان شده است.
شماری از مفسران همانند برخی از
احادیث مراد از این تعبیر را که یک بار در
قرآن به کار رفته: «وابتَلوا الیَتـمیحَتّی اِذا
بَلَغوا النِّکاح»
احتلام ذکر کرده اند
؛ بدین معنا که کودک با فعلیت یافتن احتلام به مرحله
بلوغ وارد شود
؛ ولی برخی دیگر مراد از آن را رسیدن به سنی دانستهاند که در آن توانایی
نکاح و زناشویی پیدا میشود، حتی اگر بالفعل احتلام صورت نگیرد
که در برخی
منابع فقهی این مفهوم پذیرفته شده است.
این تعبیر دو بار در
آیات ۵۸-۵۹ نور
آمده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لِیَستَـذِنکُم... والَّذینَ لَم یَبلُغُوا الحُلُمَ مِنکُم... • و اِذا
بَلَغَ الاَطفـلُ مِنکُمُ الحُلُمَ فَلیَستَـذِنوا...». ماده «حِلْم» در لغت به معانی بردباری،
عقل ، خواب دیدن و جز اینها به کار رفته است
و واژه «حُلُم» به معنای خواب دیدن و
آمیزش در
خواب است.
به نظر مفسران مراد از تعبیر قرآنی «
بلوغ حُلُم» رسیدن به اوان
بلوغ جنسی با احتلام است.
البته برخی
فقها مراد از آن را هرگونه بیرون آمدن منی از مرد یا زن دانستهاند؛ در خواب باشد یا در بیداری.
به نوشته
راغب اصفهانی ، زمان
بلوغ از آن رو
بلوغ حُلُم نامیده شده که
انسان بالغ توانایی حِلم یعنی نگاهداری خود را از
خشم دارد.
فخر رازی با اشاره به مفهوم عقل برای واژه
حلم ، همزمانیِ
بلوغ جنسی با کمال عقلانی انسان را از جمله حکمتهای لطیف الهی دانسته است، زیرا در واقع،
رشد عقلیِ انسان است که
بلوغ شرعی او و ثبوت
تکلیف را برای وی موجّه میسازد.
به تعبیر برخی دیگر، رسیدن فرد
بالغ به این درجه از رشد جسمی و تواناییِ عقلی، مناط اصلی وجود تکلیف برای اوست.
این تعبیر ۸ بار در
قرآن کریم آمده و تفاسیر گوناگونی از آن شده است. درباره واژه «اَشُدّ» آرای گوناگونی مطرح شده؛ برخی آن را جمع کلمه شَدّ مصدر شَدَّ (توانا و غالب شدن، نیرو دادن) و برخی جمع شِدَّة (توانایی، استواری و صلابت) و شماری جمع شِدّ (به معنای شِدّت) دانستهاند و برخی دیگر این کلمه را مفرد میدانند.
بنابر آیات ۲۲
یوسف و ۱۴
قصص خداوند پس از
بلوغ اشد به
حضرت یوسف و
حضرت موسی (علیهما السلام) نبوت و دانش عطا کرد. در آیه دوم کلمه «اِستَوی» نیز آمده است: «و لَمّا
بَلَغَ اَشُدَّهُ واستَوی ءاتَینـهُ حُکمـًا و عِلمـًا...». از دو آیه ۵ حجّ:
«ثُمَّ نُخرِجُکُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغوا اَشُدَّکُم» و ۶۷
غافر :
«ثُمَّ یُخرِجُکُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغوا اَشُدَّکُم...» میتوان دریافت که «
بلوغ اشد» مرحلهای از زندگی انسان پس از دوران کودکی است. برخی مفسران مراد از «
بلوغ اَشُدّ» را احتلام و
بالغ شدن دانسته اند،
چنان که در برخی
احادیث این مفهوم برای آن ذکر شده است.
شماری دیگر مراد از آن را کامل شدن قوای جسمانی و بدنی یا کمال
عقل ذکر کردهاند.
برخی مفسران مراد از این تعبیر را به طور کلی یا در خصوص دو آیه ۱۵۲
انعام و ۳۴
اسراء ،
که از نزدیک شدن به مال
یتیم تا
زمان بلوغ اشد برحذر داشتهاند: «و لا تَقرَبوا مالَ الیَتیمِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ حَتّی
یَبلُغَ اَشُدَّه»، رسیدن کودک به
سن بلوغ و
رشد دانستهاند.
مفسران برای
بلوغ اشد سنین خاصی ذکر کردهاند؛ از جمله ۱۰، ۱۵،
۲۰، ۲۵، ۳۰، ۳۳
و ۴۰ سالگی. از جمله مستندات قول به ۴۰ سالگی را آیه ۱۵
احقاف دانستهاند که در آن رسیدن به این سن تصریح شده است:
«حَتّی اِذا
بَلَغَ اَشُدَّهُ و
بَلَغَ اَربَعینَ سَنَةً». برخی مفسران، «اشد» را نه یک مقطع سنی خاص بلکه دورهای از زندگی
انسان شمردهاند؛ مانند فاصله میان ۱۸ تا ۳۰ سالگی یا فاصله
بلوغ تا ۴۰ سالگی.
آیات الاحکام؛ احکام القرآن، جصاص؛ الاحوال الشخصیة فی فقه اهل البیت علیهمالسّلام؛ الاشباه والنظائر؛ اعلام الموقعین عن رب العالمین؛ الام؛ ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد؛ بحارالانوار؛ بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع؛ بدایة المجتهد و نهایة المقتصد؛
البلوغ؛
بلوغ دختران؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تذکرة الفقهاء؛ تفسیر اطیب البیان؛ التفسیر الکبیر؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج؛ التقریر و التحبیر؛ تهذیب الاحکام؛ جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعه؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع المدارک فی شرح المختصر النافع؛ جواهرالعقود و معین القضاة والموقعین و الشهود؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ السنن الکبری؛ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام؛ العناوین الفقهیه؛ عوائد الایام؛ فتح العزیز فی شرح الوجیز؛ الفقه الاسلامی و ادلته؛ الفقه علی المذاهب الاربعه؛ القاموس المحیط؛ القواعد الفقهیه؛ الکافی؛ کتاب البیع؛ کتاب الخمس؛ الکشاف؛ کشف القناع عن وجه حجیة الاجماع؛ کیهان اندیشه؛ لسان العرب؛ مبانی العروة الوثقی؛ المبسوط؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجمع الفائده و البرهان؛ المجموع فی شرح المهذب؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام؛ المدخل الفقهی العام؛ المدونة الکبری؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام؛ مستدرک الوسائل؛ مستندالشیعة فی احکام الشریعه؛ مستند العروة الوثقی؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصباح الفقاهه؛ المصباح المنیر؛ معجم مقاییس اللغه؛ مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج؛ المغنی و الشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المکاسب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نهایة المرام فی شرح مختصر شرائع الاسلام؛ وسائل الشیعه.
دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ششم، برگرفته از مقاله«بلوغ در قرآن». دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ششم، برگرفته از مقاله«تعابیر قرانی درباره بلوغ».