• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بلقین بن زیری بن مناد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُلُقّین بن زیری بن مَناد (نیز بُلُکّین/ بُلُگّین)، بنیان‌گذار و سر سلسله زیریان (حک: ۳۶۱ـ۵۴۳) در افریقیه و مغرب و از تابعان حکومت فاطمیان می‌باشد.




بلقین بن زیری بن مناد از قبیله صَنهاجه بود.



پدر بلقین از دوست‌داران امام علی علیه السّلام بود و در استقرار حکومت شیعیِ فاطمیانِ افریقیه و مغرب تلاش فراوان کرد،
[۱] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۳، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و منصور ابوطاهر اسماعیل (حک: ۳۳۴ـ۳۴۱)، خلیفه فاطمی، به پاس خدماتش فرمان‌روایی قوم صنهاجه و امارات شهر تاهَرت و اَشیر را که خود در ۳۲۴ بنا کرده بود
[۲] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
به او واگذار کرد.
[۳] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




زیری ، به پسرش بلقّین فرمان داد تا شهر الجزیره را در ساحل دریای روم ( مدیترانه ) بنا نهد.
[۴] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۷، ص۱۳۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




در ۳۶۰، بلقّین در جنگ پدرش با محمد بن خیر بن محمد خَزر، رئیس قبیله مِغراوه و زَنّاته ، دو قبیله بزرگ بربر و از تابعان دولت اموی اندلس ، پیشاپیش سپاه صنهاجه به ایشان تاخت.
حمله ناگهانی بلقّین به شکست زنّانه و خودکشی محمد بن خیر انجامید.
[۵] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶] احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۸۰، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
[۷] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

بدین ترتیب، بلقّین نیز مانند پدرش به خدمت فاطمیان در آمد.



زنّاته و مغراوه با جعفر بن علی بن حمدون، حاکم مسیله و زاب، بر ضد زیری متحد شدند و در ۳۶۰، جنگ دیگری آغاز کردند.
زیری در این جنگ کشته شد و زناته به خون‌خواهی محمد بن خیر، سر او را برای خلیفه اموی اندلس (حک: ۳۵۰ـ۳۶۶) به قُرطبه فرستادند.
[۸] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۳ـ۲۰۵، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

بلقّین در اشیر خبر مرگ پدرش را شنید و برای انتقام به مغرب تاخت و با خشونت ، بسیاری را کشت چنان‌که دیگ‌های غذا را بر سر آنان نهاد و ایشان را به آتش کشید و زنان و فرزندان زنّاتیان را به اسارت گرفت.
معزلدین اللّه، خلیفه فاطمی (حک: ۳۴۱ـ۳۶۵)، شادمان از این پیروزی، مسیله و زاب را نیز به قلمرو بلقّین افزود.
[۹] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۵، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




معز که عازم مصر بود و می‌خواست در افریقیه جانشینی قدرت‌مند در برابر امویان بگمارد، در ۳۶۱، بلقّین را که وفاداریش به فاطمیان ثابت شده بود، برگزید و به سران و کارگزاران خود فرمان داد تا مطیع او باشند.
[۱۰] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۵ـ۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۲] ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، ج۱، ص۷۴ـ۷۵، تونس ۱۳۸۷.
[۱۳] ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۸۰، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۱۴] ابن خطیب، ج۱، ص۹۰، پانویس ۳، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، چاپ محمد کمال شبانه، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۶).
[۱۵] ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۴، ص۷۲، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).

خلیفه نام بلقّین را به یوسف تغییر داد و به او کنیه ابوالفتوح و لقب سیف الدوله داد
[۱۶] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۷] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
و هنگام عزیمت به مصر در ۳۶۲، سفارش‌هایی به بلقّین کرد، از جمله آن‌که خراج را بر بادیه‌نشینان نبخشد و شمشیر را از بربرها بر ندارد، هیچ‌یک از برادران و پسرعموها را حقی ندهد، زیرا ممکن است که خود را صاحب حق بپندارند، و با شهرنشینان خیر و نیکی در پیش گیرد و از آنان روی بر نگرداند.
[۱۸] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۹] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۲۰] ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، ج۱، ص۷۵، تونس ۱۳۸۷.
[۲۱] احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۴۵، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
[۲۲] ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۸۰، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.




پس از رفتن معز، بلقّین به قیروان بازگشت و در قصر خلیفه مستقر شد
[۲۳] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۵ـ۴۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و پس از مدتی، برای تصرف سرزمین‌های مغرب، به آن سو تاخت.
ابن خزر، فرمان‌روای مغرب اوسط، که توان رویارویی با بلقّین را نداشت، به سِجِلماسه گریخت.
بلقّین که از شورش ساکنان تاهَرت و اخراج نماینده خود از شهر اطلاع یافت به تاهرت رفت و شهر را ویران کرد،
[۲۵] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۲۶] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سپس به تِلِمْسان رفت و آن‌جا را محاصره کرد، مردم بیم‌ناک از انتقام او تسلیم شدند و بلقّین پس از تصرف شهر آنان را به اشیر کوچاند.
در همین احوال معز برای او نامه‌ای فرستاد که وی را از پیش‌روی در مغرب بازداشت.
[۲۷] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




با درگذشت معز (۳۶۵) پسرش، عزیز بالله ابومنصور، به خلافت رسید.
[۲۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۲۹] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.

بلقّین با ارسال هدیه ، اطاعت خود را از خلیفه جدید اعلام کرد
[۳۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۳۱] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
و عزیز نیز ولایت او را بر افریقیه و مغرب تأیید نمود.
[۳۲] احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۲۹۴، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.




در ذیحجه ۳۶۵، بلقّین شورش مردم قیروان را فرو نشاند.
وحشت از سپاه او به حدی بود که اهالی از خانه‌ها خارج نمی‌شدند و حتی هنگامی که کسی می‌مرد، تنها زنان برای خاک‌سپاری حضور می‌یافتند.
[۳۳] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.




در ۳۶۷، به دستور عزیز، طرابلس، سَرت و أجدابیه به قلمرو بلقّین افزوده شد.
[۳۴] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۵] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.

در همان سال، خَزرون فُلفُل بن خزر زَناتی بر سجلماسه دست یافت و به امویان اندلس اعلام وفاداری کرد.
[۳۶] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.

در ۳۶۸، بلقّین بار دیگر به سوی مغرب تاخت، اما ملوک بربر ، که از فرمان‌برداران دولت اموی اندلس بودند، برای رویارویی با سپاه بلقّین در سَبته گرد هم آمدند.
بلقّین که توان مقابله با آنان را نداشت، به بصره ، در مغرب اقصی، میان طنجه و فاس رفت و آن‌جا را ویران کرد، سپس به جنگ بَرغُواطه رفت و امیر آن‌جا، صالح بن عیسی بن ابی الانصار، را که ادعای پیامبری می‌کرد،
[۳۷] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۷۸، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
کشت و گروه بسیاری را اسیر کرد و به قیروان فرستاد.
[۳۸] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۷، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۳۹] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۷، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




بلقّین در تمام دوران حکومتش، به جنگ با قبایل بربر هوادار امویان اندلس مشغول بود.
او توانست نفوذ امویان را در افریقیه و مغرب از میان بردارد و حکومت فاطمیان را در شمال افریقا بر قرار سازد.
[۴۰] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.




بلقّین در ذیحجه ۳۷۳ در «وارکلان» یا «وارکنفو» نزدیک افریقیه به بیماری قولنج درگذشت
[۴۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۴۲] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۴۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۲۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و به روایتی دیگر، به قتل رسید.
[۴۴] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۷، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




پس از بلقین، پسرش منصور به امارت رسید.
[۴۵] ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.




(۱) ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، تونس ۱۳۸۷.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۴) ابن خطیب، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، چاپ محمد کمال شبانه، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۶).
(۵) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
(۷) ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۹) احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
(۱۰) یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.


 
۱. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۳، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۳. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۷، ص۱۳۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۴، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶. احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۸۰، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۸. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۳ـ۲۰۵، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۹. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۵، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۰. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۵ـ۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۲. ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، ج۱، ص۷۴ـ۷۵، تونس ۱۳۸۷.
۱۳. ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۸۰، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۱۴. ابن خطیب، ج۱، ص۹۰، پانویس ۳، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، چاپ محمد کمال شبانه، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۶).
۱۵. ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۴، ص۷۲، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۱۶. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۷. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۱۸. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۲۰. ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، ج۱، ص۷۵، تونس ۱۳۸۷.
۲۱. احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۴۵، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
۲۲. ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۸۰، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۲۳. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۵ـ۴۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۴۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲۶. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۷. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲۹. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۱. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۲. احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۲۹۴، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
۳۳. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۴. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۶، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۵. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۶. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۷۸، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۸. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۷، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳۹. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۷، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۰. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۴۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۴۲. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۹، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۴۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۲۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۴۴. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۲۰۷، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۵. ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳۱، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلقین بن زیری بن مناد»، شماره۱۷۳۱.    


رده‌های این صفحه : تراجم | فاطمیان




جعبه ابزار