بلقین بن زیری بن مناد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُلُقّین بن زیری بن مَناد (نیز بُلُکّین/ بُلُگّین)، بنیانگذار و
سر سلسله زیریان (حک: ۳۶۱ـ۵۴۳) در
افریقیه و
مغرب و از تابعان
حکومت فاطمیان میباشد.
بلقین بن زیری بن مناد از
قبیله صَنهاجه بود.
پدر بلقین از دوستداران
امام علی علیه السّلام بود و در استقرار
حکومت شیعیِ فاطمیانِ افریقیه و
مغرب تلاش فراوان کرد،
و منصور ابوطاهر اسماعیل (حک: ۳۳۴ـ۳۴۱)، خلیفه فاطمی، به پاس خدماتش فرمانروایی
قوم صنهاجه و امارات شهر تاهَرت و اَشیر را که خود در ۳۲۴ بنا کرده بود
به او واگذار کرد.
زیری ، به پسرش بلقّین فرمان داد تا شهر الجزیره را در
ساحل دریای روم (
مدیترانه ) بنا نهد.
در ۳۶۰، بلقّین در
جنگ پدرش با محمد بن خیر بن محمد خَزر، رئیس
قبیله مِغراوه و
زَنّاته ، دو
قبیله بزرگ بربر و از تابعان
دولت اموی اندلس ، پیشاپیش سپاه صنهاجه به ایشان تاخت.
حمله ناگهانی بلقّین به شکست زنّانه و
خودکشی محمد بن خیر انجامید.
بدین ترتیب، بلقّین نیز مانند پدرش به خدمت
فاطمیان در آمد.
زنّاته و مغراوه با جعفر بن علی بن حمدون، حاکم مسیله و زاب، بر ضد زیری متحد شدند و در ۳۶۰، جنگ دیگری آغاز کردند.
زیری در این جنگ کشته شد و
زناته به
خونخواهی محمد بن خیر،
سر او را برای
خلیفه اموی اندلس (حک: ۳۵۰ـ۳۶۶) به قُرطبه فرستادند.
بلقّین در اشیر خبر
مرگ پدرش را شنید و برای
انتقام به مغرب تاخت و با
خشونت ، بسیاری را کشت چنانکه دیگهای غذا را بر سر آنان نهاد و ایشان را به
آتش کشید و
زنان و فرزندان
زنّاتیان را به
اسارت گرفت.
معزلدین اللّه، خلیفه فاطمی (حک: ۳۴۱ـ۳۶۵)، شادمان از این پیروزی، مسیله و زاب را نیز به قلمرو بلقّین افزود.
معز که عازم
مصر بود و میخواست در افریقیه جانشینی قدرتمند در برابر
امویان بگمارد، در ۳۶۱، بلقّین را که وفاداریش به فاطمیان ثابت شده بود، برگزید و به سران و کارگزاران خود فرمان داد تا مطیع او باشند.
خلیفه نام بلقّین را به یوسف تغییر داد و به او
کنیه ابوالفتوح و
لقب سیف الدوله داد
و هنگام عزیمت به مصر در ۳۶۲، سفارشهایی به بلقّین کرد، از جمله آنکه
خراج را بر
بادیهنشینان نبخشد و
شمشیر را از
بربرها بر ندارد، هیچیک از برادران و پسرعموها را حقی ندهد، زیرا ممکن است که خود را صاحب حق بپندارند، و با شهرنشینان
خیر و
نیکی در پیش گیرد و از آنان روی بر نگرداند.
پس از رفتن معز، بلقّین به قیروان بازگشت و در
قصر خلیفه مستقر شد
و پس از مدتی، برای تصرف سرزمینهای مغرب، به آن سو تاخت.
ابن خزر، فرمانروای مغرب اوسط، که توان رویارویی با بلقّین را نداشت، به سِجِلماسه گریخت.
بلقّین که از
شورش ساکنان تاهَرت و اخراج نماینده خود از شهر اطلاع یافت به تاهرت رفت و
شهر را ویران کرد،
سپس به تِلِمْسان رفت و آنجا را محاصره کرد، مردم بیمناک از انتقام او تسلیم شدند و بلقّین پس از تصرف شهر آنان را به اشیر کوچاند.
در همین احوال معز برای او
نامهای فرستاد که وی را از پیشروی در مغرب بازداشت.
با درگذشت معز (۳۶۵) پسرش، عزیز بالله ابومنصور، به
خلافت رسید.
بلقّین با ارسال
هدیه ، اطاعت خود را از خلیفه جدید اعلام کرد
و عزیز نیز ولایت او را بر افریقیه و مغرب تأیید نمود.
در
ذیحجه ۳۶۵، بلقّین شورش مردم قیروان را فرو نشاند.
وحشت از
سپاه او به حدی بود که اهالی از خانهها خارج نمیشدند و حتی هنگامی که کسی میمرد، تنها زنان برای
خاکسپاری حضور مییافتند.
در ۳۶۷، به دستور عزیز، طرابلس، سَرت و أجدابیه به قلمرو بلقّین افزوده شد.
در همان سال، خَزرون فُلفُل بن خزر
زَناتی بر سجلماسه دست یافت و به
امویان اندلس اعلام وفاداری کرد.
در ۳۶۸، بلقّین بار دیگر به سوی مغرب تاخت، اما ملوک
بربر ، که از فرمانبرداران دولت اموی اندلس بودند، برای رویارویی با سپاه بلقّین در سَبته گرد هم آمدند.
بلقّین که توان
مقابله با آنان را نداشت، به
بصره ، در مغرب اقصی، میان طنجه و فاس رفت و آنجا را ویران کرد، سپس به جنگ بَرغُواطه رفت و امیر آنجا، صالح بن عیسی بن ابی الانصار، را که
ادعای پیامبری میکرد،
کشت و گروه بسیاری را
اسیر کرد و به قیروان فرستاد.
بلقّین در تمام دوران حکومتش، به جنگ با
قبایل بربر هوادار امویان اندلس مشغول بود.
او توانست نفوذ امویان را در افریقیه و مغرب از میان بردارد و
حکومت فاطمیان را در
شمال افریقا بر قرار سازد.
بلقّین در ذیحجه ۳۷۳ در «وارکلان» یا «وارکنفو» نزدیک افریقیه به
بیماری قولنج درگذشت
و به روایتی دیگر، به قتل رسید.
پس از بلقین، پسرش منصور به
امارت رسید.
(۱) ابن ابی دینار، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، تونس ۱۳۸۷.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۴) ابن خطیب، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، چاپ محمد کمال شبانه، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۶).
(۵) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، المسمّی دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
(۷) ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، چاپ کولن و پرووانسال، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۹) احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، چاپ جمال الدین شیال، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
(۱۰) یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلقین بن زیری بن مناد»، شماره۱۷۳۱.