بلغان خاتون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُلُغان خاتون، نام سه تن از همسران ایلخانان
ایران میباشد.
واژه مغولی بلغان (یا بولوغان) که در منابع پارسی به صورتهای مختلف آمده، به معنای سمور است
. بنابر سنتی که روبروکی
با
کراهت از آن یاد میکند، هر سه همسر
خان به جانشین وی به
ارث رسیدند و در دربار نفوذ بسیاری داشتند. نام آنها بویژه در موارد وساطت آنان برای نجات جان شورشیان محکوم به
اعدام به میان میآید.
بلغان خاتون بزرگ، یکی از منسوبان «بوقا یارغوچی» (قاضی)، نهمین همسر اباقاخان بود و
خان او را از مِرْتِی خاتونِ قونقورات و دِسپینه خاتون (دختر میخائیل هشتم پالایولوگوس) بیشتر میپسندید. او مادر ملکه، دختر اباقاخان، بود و غازان، نوه
خان، را نیز مانند پسر خود بزرگ کرد. پس از مرگ اباقا در ۶۸۰، پسرش اَرغون
خان او را به زنی گرفت.در
جمادی الاخره ۶۸۱، او در بخشودگی
خواجه وجیه الدین فریومدی، که به شرکت در توطئه بر ضد ارغون متهم شده بود، سهم مهمی داشت. در مبارزه ارغون با احمد تگودار در ۶۸۳، اتکای ارغون بر پشتیبانی و رایزنی بلغان خاتون چنان آشکار بود که امیر بوقا، در موقع حساس آزادی او (ارغون) از
زندان احمد، ناچار شد ارغون را از اندیشه شور با بلغان بازدارد. احمد تگودار نیز با بلغان به
احترام رفتار میکرد
بلغان در ۲۳
صفر ۶۸۵ در کنار رود کُر درگذشت و تابوتش را به سَجاس در جنوب غربی
سلطانیه، که یکی از مدفنهای مفروض خود ارغون بود، بردند. ارغون پارهای از اشیای پر ارزش بلغان را نگاه داشت و بقیه از جمله هدایای گرانبهایی را که اباقاخان به وی داده بود، به غازان داد. بعدها ارغون زن دیگری را به همین نام جانشین بلغان خاتون کرد.
بلغان خاتون نزد ارغون و پدرش به یکاندازه ارزش و احترام داشت. داستان ابراز تمایل او بر اینکه پس از مرگش زنی از
خاندان او به همسری ارغون درآید حکایت از موقعیت ممتاز او دارد. بر این پایه، ارغون در جستجوی همسری مناسب، رسولانی به
چین فرستاد.
خان بزرگ، کوکاچین را همراه
مارکو پولو نزد او فرستاد ولی پیش از رسیدن او ارغون مرده بود و کوکاچین به همسری غازان درآمد و او اردوی پیشینِ دوقوزخاتون را به عروس داد. کوکاچین در
شعبان۶۹۵ درگذشت.
بلغان خاتون «معظّمه»، دختر اوتْمان، پسر اوبِتای نویانِ قونقورات، در ۹
ربیع الاول ۶۸۹، مقارن نوروز، به ازدواج ارغون درآمد و در اردوی پیشین بلغان خاتون بزرگ مستقر شد. پس از
مرگ ارغون در ۶۹۰، عموی او گیخاتو پس از بازگشت از اَلاتاغ، در شعبان ۶۹۱، با وی
ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام چیْنگ پولاد شد این پسر بنا بر روایت، تیری نیز خوانده شده است.
به نوشته رشیدالدین فضل الله
، این ازدواج بر خلاف میل خاتون صورت گرفت.
بلغان خاتون معظّمه، در بروز جنگ داخلی بین
غازان و بایدو نقش مهمی داشت. در این درگیری، بایدو درصدد برآمد که از خاتون در تحدید اقدامات غازان استفاده کند ولی دریافت که خاتون و حامیان او به غازان وفادارند
پس از فرجام موفقیت آمیز این کشمکش، یکی از اولین اقدامات غازان ازدواج مجدد با بلغان خاتون، بیوه پدر خود، بود.
عقد این دو که اکنون
اسلام آورده بودند، در ذیحجه ۶۹۴ در نزدیکی
تبریز برگزار شد. غازان از این زن پسری داشت به نام اُلجو که در کودکی درگذشت و دختری به نام اُلجای قُتْلُغ که ابتدا با بِسطام خواهرزاده مادر خود
و بعدها با
ابوسعید، برادر کوچکتر وی به هنگام (یا قبل از) جلوس وی بر تخت
سلطنت در ۷۱۷، ازدواج کرد و سوگلی و همسر محبوب وی شد.
کاشانی
رافت او را میستاید و به مراودات وی با رهبران دینی و مشایخ و حمایت او از
مسلمانان اشاره میکند. براثر وساطت بلغان نزد غازان
خان، وزیر
صدرالدین زنجانی در ۶۹۵ و
شیخ المشایخ محمود (که از خویشاوندان او خوانده شده است) در ۷۰۱ از خطر مرگ نجات یافتند.
دلسپردگی غازان به خاتون در همراهی او در شکار و مشایعت کردن غازان هنگام سومین لشکرکشی او به
شام در ۷۰۲ دیده میشود. بلغان نیز پس از فوت غازان مرتب به
زیارت مزار او میرفت و از احترام برادر و جانشین او اولجایتو بهرهمند بود. این به تنهایی برای ردّ داستان باور نکردنی برخی از تواریخ ممالیک کافی است که وی را مسئول مسموم کردن غازان قلمداد میکنند.
بلغان تا درگذشت خود در ۲ شعبان ۷۰۹ در
بغداد، در امور مملکت فعّال باقی ماند. اشپولر
وفات او را در بغداد ۷۰۸ ذکر میکند، ولی تاریخگذاری کاشانی در این باب عاری از دقت است.
تابوت بلغان خاتون به تبریز برده شد و در آنجا جسد وی در جوار آخرین شوی او در «شام غازان» به خاک سپرده شد.
بلغان خاتون خراسانی، دختر امیر تِسوی (که مادرش مِنگْلی تِگِن
دختر ارغون آقا بود) ابتدا قبل از جلوس غازان
خان با وی
ازدواج کرد. به گفته رشیدالدین فضل الله او در ۶۹۰ در نزدیکی فیروزکوه طفل مردهای به دنیا آورد و غازان را در دومین حمله تعیین کننده او بر بایدو در ۶۹۴، تا قسمتی از راه همراهی کرد. وی به یکی از بستگان خود، از پسران کم سن و سال
نوروز، پس از سقوط خاندان او در ۶۹۶، پناه داد. نام بلغان خاتون خراسانی در میانجیگری نه چندان موفقیت آمیز دیگری نیز ذکر شده است.
بعد از درگذشت غازان، وی در ۷۰۴ هفتمین همسر اولجایتو شد. بلغان خاتون در پنجم
صفر۷۰۸، احتمالاً در
بغداد، درگذشت؛ گفتهاند که وی به یاد موطن خود
خراسان، شهرکی به این نام در بغداد بنا نموده است. موقوفات خانقاهی که بلغان در آنجا بنا کرده بود پس از وفاتش به رشیدالدین سپرده شد.
(۱) ابن ابی الفضائل، النهج السدید و الدرالفرید، چاپ و ترجمه بلوشه، پاریس ۱۹۲۸.
(۲) محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی، سنگلاخ: فرهنگ ترکی به فارسی از سده دوازدهم هجری، چاپ روشن خیاوی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۳) داودبن محمد بناکتی، تاریخ بناکتی = روضه اولی الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۴) ابوبکربن عبدالله دواداری، کنز الدرر و جامع الغرر، ج۹، چاپ رویمر، قاهره ۱۹۶۰.
(۵) رشیدالدین فضل الله، تاریخ
مبارک غازانی: داستان آباغاخان و سلطان احمد و ارغون
خان و گیخاتوخان، چاپ کارل یان، لاهه ۱۹۵۷.
(۶) رشیدالدین فضل الله، کتاب تاریخ
مبارک غازانی: داستان غازان
خان، چاپ کارل یان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
(۷) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع
سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
(۸) عبدالله بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، چاپ مهین همبلی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۹) عبدالله بن فضل الله وصاف حضره، تاریخ وصاف.
(۱۰) G، Doerfer، Tدrkische und mongolische Elemente im Neupersischen، Wiesbaden ۱۹۶۳-۱۹۷۶.
(۱۱) Marco Polo، Il milione، tr H Yule، The book of Ser Marco Polo I، ۲nd ed، London ۱۸۷۵.
(۱۲) Guillaume Rubruquis، The journey of William of Rubruck to the eastern parts of the world، ۱۲۵۳-۵۵، as narrated by himself، tr from the Latin and ed، with an introductory notice، by William Woodville Rockhill، London ۱۹۰۰.
(۱۳) B Spuler، Die Mongolen in Iran، ۴th ed، Berlin ۱۹۸۵.
(۱۴) R Zipoli، "The tomb of Arghدn، " in Primo convegno internat sull Arte dell'Iran Islamico، Venice and Tehran، ۱۹۷۸، ۷-۳۷؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۷۲۰، برگرفته از مقاله «بلغان خاتون».