بقیع (دائرةالمعارفبزرگاسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَقیع، کهنترین و مشهورترین گورستان دوره اسلامی در شهر
مدینه که به «
بقیع الغَرقَد»، یا به ویژه در زمان متأخر به «جنة
البقیع» نیز شهرت داشته است. و متبرک به وجود قبورمطهر
ائمه علیهم السلام گردیده است. از آن به مناسبت در باب
حج سخن رفته است.
بقیع راازآنرو «
بقیع الغرقد» نامیده اند که نوعی درخت خاردار در آنجا می روییده و نامش «
غرقد» بوده است.
سپس آن درخت از میان رفت، امّا نامش ماندگار شد.برخی نیز گفته اند:
بقیع غرقد، نام زمینی است که نوعی درخت بلند
توت آن را پوشانده باشد.
با توجه به اقوال لغت شناسان در توضیح «
بقیع الغرقد»، چنین به نظر میرسد که محل گورستان
بقیع، در دوره پیش از
اسلام خارستانی در اطراف شهر
یثرب یا مدینه بعدی بوده است.
این
بقیع غیر از مواضع دیگری در مدینه، چون
بقیع زبیر و
بقیع الخیل
بوده است.
در روایاتِ افسانه مانندِ ایام العربِ ه م پیش از اسلام، از «یوم
البقیع» به عنوان یکی از جنگهای
اوس و خزرج ه م نام برده شده است و در اشعار منسوب به این روز از آن یاد کردهاند
پس از مرگ
عثمان بن مظعون در ق/۲۴م،
پیامبر اکرم (ص) که گویا در جست و جوی جای خاصی برای دفن پیکر اصحاب خویش بودند، ناحیه
بقیع را پسندیدند.
پیشینه قبرستان
بقیع به دوران قبل از اسلام میرسد، لیکن در اسناد به روشنی مشخص نیست که قدمت آن به چه تاریخی مربوط است و از چه زمان مردمان
مدینه جنازه درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می سپرده اند. منابع تاریخی گواهی میدهد که پیش از
هجرت، مردم مدینه اجساد مردگان خود را در دو گورستانِ«
بنی حرام »و«
بنی سالم »و گاهی نیزدر منازل خود
دفن میکردند.
لیکن با هجرت
مسلمانان به مدینه،
بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید و به مرور زمان و با دفن اجساد تعدادِ زیادی از
صحابه و
تابعین و نیز همسران و دختران و فرزندان و
اهل بیت رسول الله صلوات الله علیه از اهمیت ویژه ای برخوردار شد.
و گورستانهای پیشین، رفته رفته به حالت متروکه در آمد و از میان رفت.
بقیع تا یکصدسال پیش، دیوار و حصاری نداشت،امااکنون بادیواری بلند محصور گشته واز گذشته تاکنون مسلمانان از هر
فرقه و مذهبی، پس از
زیارت پیامبرخدا صلوات الله علیه به اینجا آمده، اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)ودیگر آرمیدگان دراین گورستان رازیارت میکنند.
گورستان
بقیع در شرق مدینه و به فاصله اندکی از مزار حضرت رسول (ص) واقع شده، و در روزگاران دور، خارج از حصار قدیم مدینه که اکنون تقریباً از میان رفته، قرار داشته است و مساحت آن در حال حاضر به ۸۰ هزار م میرسد.
نخستین کسی که در
بقیع دفن شد، عثمان بن مظعون بود
گر چه در این باره میان
مهاجران و
انصار اختلاف نظر وجود داشت و به ویژه انصار از
اسعد بن زراره ه م به عنوان نخستین مدفون
بقیع نام میبردند.
مشهورترین مدفون
بقیع در عهد رسول اکرم (ص)، ابراهیم فرزند خردسال آن حضرت بود
پیامبر(ص) در اواخر عمر شریف نیز چنانکه خود به تصریح فرمودند، به امر پروردگار برای طلب غفران و بخشایش الهی برای اموات
بقیع، به آنجا رفتند
پس از وفات پیامبر (ص)، برخی از اصحاب، به دفن پیکر آن حضرت در گورستان
بقیع نظر داشتند.
این گورستان در طول سالهای بعد مدفن بسیاری از نام آوران از اصحاب و دیگر
مسلمانان بود، از آن جمله
ابن مسعود ه م،
صهیب رومی ،
مقداد بن اسود و
سعد بن ابی وقاص را میتوان نام برد.
برخی از
همسران رسول خدا (ص) همچون
ام سلمه ،
صفیه ،
حفصه و
عایشه نیز در همانجا به
خاک سپرده شدند
حتی بنا بر برخی روایات، پیکر
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در
بقیع دفن شد
گر چه شماری از
علمای شیعه این احتمال را بعید دانستهاند.
گورستان
بقیع همچنین به سبب دفن پیکر ۴تن از ائمه،
امام حسن مجتبی امام سجاد امام باقر و
امام صادق علیهم السلام، نامبردار بوده، و به همین سبب، بر استحباب
زیارت بقیع تأکید بسیار شده است.
گوشههایی از
بقیع، به سبب دفن اعضای مشهور از یک خانواده، اندک اندک صورت مقبره اختصاصی یافت، مانند قطعهای که مدفن امامان چهارگانه و
عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) بود و ظاهراً مقبره
بنیهاشم شمرده میشد
یا مدفن
عثمان بن عفان در بستان حَشَّ کوکب، در کنار
بقیع که جزو این گورستان گردید و بعدها به صورت مقابر
بنیامیه درآمد.
به رغم شهرت سزاوار
بقیع، آگاهیهای ما از نشانههای ظاهری و تحولات این گورستان در طول تاریخ اندک، و بسی پراکنده است.
یکی از کهنترین توصیفات از اوضاع ظاهری مدفن مشاهیر در
بقیع از آن
مسعودی د ۴۶ق/۵۷م است که در کتاب خویش خطوط منقور بر سنگ مزار ائمه را ثبت کرده است
ابن اثیر ضمن وقایع سال ۹۵ق از قتل معماری که مجدالملک قمی مق ۹۲ق/۰۹۹م وزیر برکیارق برای تعمیر و ترمیم قبه مزار ائمه و عباس بن عبدالمطلب، به مدینه گسیل کرده بود، سخن به میان آورده است
بسیار محتمل است که این قبه را خلفای
بنی عباس برای بزرگداشت نیای خویش در تاریخی اینک نامعلوم، برپا کرده باشند.
ابن جبیر ه م در اوایل سده ق قبههای موجود در
بقیع را وصف کرده است.
وصف این قبهها در سخن ابن نجار د ۴۳ق/۲۴۵م و پس از او، ابن بطوطه ه م، در سده ق، نیز کمابیش با وضع مشابه آمده است.
این گورستان به گفته
ابن نجار دو در داشته که یک در برای رفت و آمد زوار همواره باز بوده است.
اولیا چلبی که در ۰۸۲ق/۶۷۱م به
حج رفته، قبه مقبره ائمه و عباس را وصف کرده، و از تجدید بنای مزار همسران حضرت رسول (ص) به دست
سلطان سلیمان قانونی در ۵۰ق، بنا بر کتیبه موجود در آنجا، سخن به میان آورده است.
در ۲۲۱ق/۸۰۶م که وهابیان بر مدینه دست یافتند، به
بقیع هجوم بردند و کلیه قبههای موجود در آنجا را تخریب، و اموال و تزیینات را دستخوش غارت کردند
اما پس از آنکه ابراهیم پاشا ه م برای مقابله با
وهابیان به
حجاز لشکر کشید و ایشان را به سختی شکست داد، به امر سلطان محمود عثمانی، بار دیگر قبههای
بقیع را تجدید بنا کرد
برخی از رجال و دولتمردان ایرانی که در اواخر سده ۳ق به حج رفتهاند، در سفرنامههای خود، وصفی از اوضاع آن دوره
بقیع به دست دادهاند.
تسلط مجدد وهابیها در ۳۴۳ق/۹۲۴م بر حجاز، تهاجم دیگری را از سوی آنها بر گورستان
بقیع در پی داشت.
خبر این ویرانی و هتک حرمت از مقابر ائمه و دیگر نام آوران تاریخ صدر
اسلام ، در
ایران و برخی کشورهای اسلامی موجی از نگرانی و نفرت پدید آورد.
به ویژه در ایران موضوع مذکور در مجلس شورای ملى مطرح شد
و سپس هیأتی رسمی برای تحقیق در این موضوع، در ۳۰۴ش به حجاز رفت.
در طول سالیان بعد نیز علما و رجال سیاسی ایران از پیگیری موضوع تجدید بنای گورستان
بقیع چنانکه شایسته آن است، باز نایستادهاند.
پس از تسلّط
سعودیان بر حجاز، با توجه به پیوند فکری و مذهبی آنان با
محمد بن عبدالوهاب، در هر شهر و منطقه ای که وارد میشدند، آثار و ابنیه ساخته شده بر روی قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ویران میکردند. وهابیان، بار نخست در سال ۱۲۲۱هـ.ق. بخشی از بناهای قبرستان
بقیع را ویران نموده و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در
شوال سال ۱۳۴۴هـ.ق. کلیه این بناها و گنبدها و آثار را ویران و
اموال و اشیای گران قیمت موجود در این اماکن را به تاراج بردند و نه تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهی بود، به ویرانی آن اقدام کردند.
وهابیان در هیچ یک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها و ضریحها، حتی گنبد مرقد حضرت رسول صلوات الله علیه منتظر نظر مردم نبودند و این اعمال،از پایههای
مذهب آنان است. شاهد سخن آنکه، آنان همه گنبدها و زیارتگاهها رادر مدینه و اطراف آن ویران کردند و حتی گنبد مضاجع ائمه اهل بیت(علیهم السلام) را در
بقیع، که قبر
عباس عموی پیامبر صلوات الله علیه نیز در کنار آنها بود، خراب نمودند و دیوارها و صندوق ها و ضریحهایی که روی قبرهای شریف قرار داشت، همه را از بین بردند، در حالی که برای آن، هزار ریال مجیدی هزینه کرده بودند. در کتاب تاریخ حرم ائمّه
بقیع این چنین نقل شده: ... این اقدام دقیقاً در هشتم
شوال ۱۳۴۴هـ. ق. انجام گرفت و به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزارریال مجیدی دست مزد پرداخت گردید.آنها دراین زیارتگاهها، جز تلّی سنگ و
خاک ، به عنوان علامت باقی نگذاشتند.
آنان هیچ قبرو ضریحی رااستثنا نکرده اند، بلکه
قبر پیامبرصلوات الله علیه از آن جهت که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آنها و از نظر دلایل وهابیان، جهت تخریب دارای اولویت است واگرازاین نظر خاطرشان جمع بود، حتماً قبر پیامبر صلوات الله علیه را نیز ویران میکردند! بلکه پیش از مزارهای دیگر، به تخریب آن اقدام می کردند.
باانتشار خبر تخریب ابنیه
بقیع، به خصوص آثار قبور پیشوایان معصومِ مدفون در آن قبرستان، افکار عمومی در
ایران به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و
شیعیان از خود واکنشهای شدیدی نشان دادند به گونه ای که رییس الوزرای وقت، مجبور شد روز شانزدهم
صفر را عزای عمومی اعلام کند.
روز شنبه شانزدهم
صفر (۱۵ شهریور)، تعطیل عمومی شد واز طرف دسته جات مختلف
تهران ، مراسم سوگواری و عزاداری به عمل آمدو عصر همین روز نیز یک اجتماع چندین ده هزار نفری، در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و درآنجا خطبا و ناطقین، نطقهای مهیجی ایراد کرده و نسبت به قضایای مدینه واهانتی که از طرف وهابیها به گنبد مطهر حضرت رسول صلوات الله علیه به عمل آمده بود، اظهار انزجار و تنفّر شد.
درآستانه سقوط حکومت هاشمی در
حجاز، در تاریخ شانزدهم تیرماه ۱۳۰۳هـ.ق. منتخب الدوله به سِمت سرپرست اتباع و حجاج ایرانی منصوب و وارد
مکه گردید، لیکن پس از روی کار آمدن
عبدالعزیز و انتشار اخباری مبنی بر تخریب اماکن مقدس دو شهر مکه و مدینه و نگرانیهایی که در کشورهای اسلامی به خصوص ایران به وجود آمد و از آنجا که هنوز حکومت سعودیان استقرار لازم را نداشت، عبدالعزیز این اخبار را تکذیب وازدولت های اسلامی می خواست تا نمایندگانی را برای پیگیری موضوع به حجاز اعزام دارند.ایران از جمله اولین کشورهایی بود که هیأتی مرکب از غفارخان جلال السلطنه (وزیر مختار ایران در
مصر ) و
حبیب الله خان هویدا به حجاز اعزام کرد و این هیأت در تاریخ ۲۴/۶/۱۳۰۴هـ.ق. وارد جده گردید.
در مجامیع حدیثی هم فضایل منسوب به
بقیع به تفصیل آمدهاست
همچنین درباره
بقیع پارهای آثار اختصاصى نگارش یافته که از آن جمله است:
البقیع قصه تدمیر آل سعود للا¸ثار الاسلامیة، نوشتة یوسف هاجری بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۰م؛ قبور ائمة
البقیع قبل تهدیمها، اثر عبدالحسین حیدری موسوی بیروت، ۴۲۰ق/ ۹۹۹م، و
البقیع الغرقد، از محمد حسینى شیرازی بیروت، ۴۲۰ق/۹۹۹م.
زیارت امامان مدفون در
بقیع (
امام حسن مجتبی،
امام زینالعابدین،
امام محمّد باقر و
امام جعفر صادق (علیهم السّلام) به طور خاص و نیز دیگر مدفونان در آن، مانند مادر
امیر المؤمنین علیه السّلام، فرزندان،
زنان و صحابۀ گرامی
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
مستحب است.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، قم، ۴۰۶ق/۹۸۶م.
(۳) ابن بطوطه، رحله، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
(۴) ابن جبیر، محمد، رحله، بیروت، ۳۸۴ق/۹۶۴م.
(۵) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۶) ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قم، ۴۱۰ق/۹۹۰م.
(۷) ابن قتیبه، محمد، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۹۶۰م.
(۸) ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، به کوشش عبدالحسین امینی تبریزی، نجف، ۳۵۶ق/۹۳۷م.
(۹) ابن نجار، محمد، الدرة الثمینة، به کوشش محمد زینهم محمد عزب، قاهره، ۴۱۶ق/۹۹۵م.
(۱۰) ابوعبید بکری، عبدالله، معجممااستعجم، به کوشش مصطفی سقا، قاهره، ۳۶۴ق/۹۴۵م.
(۱۱) اخبار الدولة العباسیة، به کوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت، ۹۷۱م.
(۱۲) اسناد روابط ایران و عربستان سعودی ۳۰۴- ۳۵۷ش، به کوشش علی محقق، تهران، ۳۷۹ش.
(۱۳) امین، محسن، کشف الارتیاب، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی.
(۱۴) اولیاچلبی، الرحله الحجازیة، ترجمة احمد مرسی، قاهره، ۴۲۰ق/۹۹۹م.
(۱۵) «
البقیع» نک: مل، اماره.
(۱۶) بلاذری، احمد، جمل من انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۹۹۶م.
(۱۷) حازمی، محمد، الاماکن، به کوشش حمد جاسر، حجاز، ۴۱۵ق.
(۱۸) حسام السلطنه، سلطان مراد، سفرنامه مکه، به کوشش رسول جعفریان، قم، ۳۷۴ش.
(۱۹) حکیم، محسن، دلیل الناسک، تهران، ۳۸۹ق.
(۲۰) دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۹۵۹م.
(۲۱۱) سبحانی، جعفر، الوهابیة فی المیزان، قم، ۴۰۷ق.
(۲۲) سخاوی، محمد، التحفة اللطیفة، به کوشش اسعد طرابزونی، ۳۹۹ق/۹۷۹م.
(۲۳) سمهودی، علی، وفاء الوفا، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، ۴۰۴ق/۹۸۴م.
(۲۴) شیخ طوسی، محمد، المبسوط، به کوشش محمد تقی کشفی، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
(۲۵) شیخ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۴۱۳ق.
(۲۶) شیخ مفید، المزار، به کوشش محمدباقر ابطحی، قم، ۴۰۹ق.
(۲۷) شیخ مفید، المقنعة، قم، ۴۱۰ق.
(۲۸) صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، تهران، ۳۹۲ق.
(۲۸) علی بن موسی، «وصف المدینة المنورة»، رسائل فی تاریخ المدینة المنورة، به کوشش حمد جاسر، ریاض، دارالیمامه.
(۳۰) فاسی، محمد، شفاء الغرام، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۳۱) فرهاد میرزا قاجار، سفرنامه، به کوشش اسماعیل نواب صفا، تهران، ۳۶۶ش.
(۳۲) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۴۰۳ق/۹۸۳م.
(۳۳) محقق، علی، «بررسی تطبیقی شکلگیری دو نظام جدید»، «اسناد روابط ایران» هم.
(۳۴) محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۴۰۹ق.
(۳۵) «مذاکرات مجلس شورای ملی»، اطلاعات، ۱ شهریور ۳۰۵ش، س، شم ۵.
(۳۶) مراغی، ابوبکر، تحقیق النصرة، به کوشش محمد عبدالجواد اصمعی، بیروت، ۴۰۱ق/ ۹۸۱م.
(۳۷) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۹۷۳م.
(۳۸) معصوم علیشاه، محمد معصوم، سفرنامه، تهران، ۳۶۲ش.
(۳۹) نجفی، محمدباقر، مدینه شناسی، کلن، ۳۶۴ش.
(۴۰) نجمی، محمد صادق، «تاریخ حرم ائمة
بقیع»، میقات حج، ۳۷۳ش، س، شم.
(۴۱) واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۹۶۶م.
(۴۲) هاجری، یوسف،
البقیع، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
(۴۳) هدایت، مهدیقلی، سفرنامه، تهران، مطبعه مجلس.
(۴۴) یاقوت، بلدان.
(۴۵) یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، ۹۶۹م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بقیع»، ج۱۲، ص۴۹۷۲. سایت پژوهه فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۱۲۴.